شناسنامه
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-3
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38757
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-3
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38757
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38071
زمینه و هدف: پرستاران بعنوان عضوی از اعضای تیم درمان در مراکز بهداشتی و درمانی، با تصمیمگیریها، مسائل و مشکلات اخلاقی چالشبرانگیزی مواجه میباشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی انعطافپذیری شناختی در رابطه بین ارزشهای شغلی و حساسیت اخلاقی در بین پرستاران در دوران اپیدمی کرونا انجام شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد بین متغیرهای ارزشهای شغلی و حساسیت اخلاقی، ارزشهای شغلی و انعطافپذیری شناختی رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد (001/0 > P). همچنین نقش میانجی انعطافپذیری شناختی در ارتباط بین ارزشهای شغلی و حساسیت اخلاقی در بین پرستاران در دوران اپیدمی کرونا را تأیید کرد (01/0 > P).
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش موازین مرتبط با اصول اخلاقی همچون محرمانه بودن، رضایت شخصی و آزاد بودن شرکتکنندگان در همکاری و یا عدم همکاری در روند پژوهش، رعایت گردید.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر توصیه میشود به منظور افزایش ارزشهای شغلی، راهبردهایی مناسب در جهت توجه به اصول و موازین مرتبط با این متغیر از جمله حمایتهای اجتماعی، عاطفی و اقتصادی خصوصاً در بخش پرستاری صورت گرفته تا با تحت تأثیر قرار دادن انعطافپذیری شناختی آنان، حساسیت اخلاقی نیز در آنان تقویت شود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38364
زمینه و هدف: رعایت اخلاق حرفهای پرستاری، نقش مؤثری در ارائه مراقبت با کیفیت دارد. با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف تعیین آگاهی و عملکرد پرستاران در خصوص استانداردهای اخلاق حرفهای در پرستاری انجام شد.
روش: مطالعه توصیفی ـ مقطعی حاضر در سال 139۹ بر روی ۳۹۲ نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی سبزوار انجام شد. پرستاران به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و برای جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه بررسی آگاهی و عملکرد پرستاران نسبت به رعایت استانداردهای اخلاقی در محیط کار استفاده شد. دادهها توسط نرمافزار SPSS 16 و آزمونهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار، فراوانی) و استنباطی (ضریب همبستگی، رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنیداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: برای شرکت در مطالعه رضایتنامه کتبی آگاهانه از شرکتکنندگان کسب شد. در زمینه آزاد بودن پرستاران برای شرکت و خروج از مطالعه اطلاعات لازم داده شد.
یافتهها: میانگین آگاهی پرستاران نسبت به رعایت استانداردهای اخلاقی (۸۱/2±4/۱۷) و میانگین عملکرد آنها مطابق استانداردهای اخلاقی (11/88±9/۱۳۰) بود. ضریب همبستگی پیرسون حاکی از ارتباط مثبت و معنیداری بین آگاهی و عملکرد پرستاران نسبت به رعایت استانداردهای اخلاقی بود (۰۵/۰P<، ۶۵/0r=). آزمون رگرسیون نشان داد که آگاهی پرستاران (۲۶/0R2=) به طور معنیداری عملکرد آنها نسبت به رعایت استانداردهای اخلاقی را پیشبینی میکنند. مقدار بتای استانداردنشده نشان داد که سهم آگاهی در پیشبینی عملکرد پرستاران (۵4/۲) است. بین میانگین آگاهی و عملکرد پرستاران نسبت به رعایت اصول اخلاقی با ویژگیهای دموگرافیک ارتباط معنیداری وجود نداشت (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: تلاش سیستمها برای بهبود آگاهی پرستاران میتواند نقش مؤثری در بهبود عملکرد آنها در راستای استانداردهای اخلاقی در محیط بالینی داشته باشد. برگزاری مداوم برنامههای آموزشی میتواند نقش مهمی در حساسنمودن پرستاران در مواجهه با مسائل اخلاقی داشته، لذا باعث بهبود عملکرد آنها مطابق استانداردهای اخلاقی شود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.37942
زمینه و هدف: حساسیت به عدالت یک ویژگی با ثبات شخصیتی است که با تمایلات رفتار جامعهپسند و گرایشات نوع دوستانه در ارتباط است. دلبستگی ایمن و ارتباط عاطفی عمیق با اطرافیان باعث افزایش حساسیت به عدالت در بین دانشجویان شده است و زمینه را برای صداقت تحصیلی و ارتقاء کارآمدی ساختار آموزشی فراهم میآورد. با توجه به نقش این سازهی شخصیتی در تعیین رفتارهای سالم آموزشی، پژوهش حاضر بر آن است تا با ارائهی مدل علّی به بررسی پیشایندها و پیامدهای حساسیت به عدالت در فضای آموزشی بپردازد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع همبستگی در قالب مدل معادلات ساختاری است که در آن روابط بین سبکهای دلبستگی (متغیر برونزاد)، حساسیت به عدالت (متغیر واسطهای) و بیصداقتی تحصیلی (متغیر ملاک) مورد بررسی قرار خواهدگرفت. مشارکتکنندگان 240 دختر و پسر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. این افراد پرسشنامه حساسیت به عدالت، مقیاس سبکهای دلبستگی بزرگسالان و مقیاس بیصداقتی تحصیلی را تکمیل نمودند. برای تعیین روایی ابزارها از روش تحلیل عامل تاییدی و جهت احراز پایایی مقیاسها از آلفای کرونباخ استفاده شد. شواهد نشان دهندهی روایی و پایایی مطلوب مقیاسها بود. به منظور بررسی مدل پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری و برای تعیین نقش واسطهگری متغیر میانجی از روش بوت استرپ در نرمافزار ایموس استفاده شد.
ملاحضات اخلاقی: شرکت کنندگان پس از اطلاع از اهداف پژوهش و کسب اطمینان از محرمانه ماندن پاسخها، پرسشنامهها را بصورت آنلاین تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبکهای دلبستگی پیشبین بیصداقتی تحصیلی بوده است؛ بدین شکل که سبک دلبستگی ایمن به طور منفی و معنادار و سبکهای دلبستگی ناایمن بصورت مثبت و معنادار بیصداقتی تحصیلی را پیش بینی کردند. نتایج همچنین روشن ساخت که دلبستگی ایمن پیشبین مثبت و معنیدار و دلبستگی اجتنابی پیشبین منفی و معنیدار حساسیت به عدالت است. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که حساسیت به عدالت در رابطهی سبکهای دلبستگی و بیصداقتی تحصیلی نقش واسطهای معناداری دارد. در مجموع میتوان بیان داشت که سبک دلبستگی ایمن به واسطهی افزایش حساسیت به عدالت موجب کاهش بیصداقتی در تحصیل میشود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از آزمون فرضیهها بیان میدارد که دلبستگی ایمن موجب ایجاد تصویر ارزشمندی از خود و تصویر پاسخگو و قابل اعتمادی از دیگران در فرد میشود. این مسئله باعث میشود تا دلبستگان ایمن از راهبردهای موثر و اخلاقی برای رسیدن به اهداف آموزشی خود استفاده کنند و هرگز در صدد کسب مشروعیت تحصیلی به قیمت تقلب و تضییع حقوق دیگران نباشند.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38734
زمینه و هدف: دیسترس اخلاقی یکی از معضلات عمده پرستاران در بخش مراقبتهاي ویژه است که ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد.. از عواقب جدي در بلند مدت دیسترس اخلاقی، فرسودگی شغلی است. مطالعۀ حاضر با هدف تعیین ارتباط دیسترس اخلاقی با فرسودگی شغلی پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1400 انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه ي آماري شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش هاي مراقبت ویژه بود که به شکل تمام شماري انتخاب شدند. 350 نفر پرسشنامه ي دیسترس اخلاقی Hamric و فرسودگی شغلی Maslach را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: ميانگين کلی دیسترس اخلاقی در پرستاران تحت مطالعه (79/49± 47/116 ) بود که نشان دهنده سطح پایین دیسترس اخلاقی است. همچنین میزان فرسودگی شغلی پرستاران بخش های مراقبت ویژه در ابعاد فرسودگی عاطفی در سطح متوسط(41/5± 76/31 )، مسخ شخصیت در سطح بالا (77/4± 45/13 )، عدم موفقیت فردی در سطح کم (61/5± 26/24 ) قرار داشت. نتایج نشان داد که بین دیسترس اخلاقی با بعد مسخ شخصیت فرسودگی شغلی ارتباط معنادار و همبستگی مستقیم (18/0 = r ، 001/0P<)، با بعد عدم موفقیت های فردی فرسودگی شغلی ارتباط معنادار و همبستگی معکوس (17/-0 = r ، 001/0P<) وجود داشت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط کمیته اخلاق تأیید شده است. ملاحظات اخلاقی نظیر تکمیل فرم رضایت آگاهانه، مشارکت داوطلبانه، توضیح اهداف تحقیق و اطمینان در مورد محرمانهبودن اطلاعات رعایت گردید.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین دیسترس اخلاقی با فرسودگی شغلی در پرستاران بخش های مراقبت ویژه، ضروری است تا مسئولین مراکز درمانی با تدوین راهکارهایی همچون بررسی دوره ای این پدیده و همچنین برگزاری آموزش های مدون در زمینه چگونگی رویارویی با دیسترس های اخلاقی در بخش ها به منظور کاهش عوارض آن بر مراقبت از بیماران جهت پیشگیری از فرسودگی شغلی در بین پرستاران اقدام نمایند.
کلمات کلیدی: دیسترس اخلاقی، فرسودگی شغلی، پرستاری، بخش مراقبت های ویژه
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-16
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38827
زمینه و هدف: با وجود تأثیر ترس از عود بیماری و ادراک منفی از آن بر کاهش کیفیت زندگی بازماندگان از سرطان و افزایش خستگی جسمی و روانی، اضطراب و افسردگی آنان، تحقیقات کمی مداخلههای مؤثر بر تعدیل این عوامل ادراکی ـ روانشناختی سرطان پستان را معرفی کردهاند. این در حالی است که معنویت منبعی مهم در سازگاری با شرایط استرسزای ناشی از بیماریهای مزمن، سلامت جسمانی و روانی، امید و در نتیجه بهبود وضعیت بیماری است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر معنویتدرمانی بر ترس از عود و ادراک بیماری زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: تحقیق حاضر مطالعهای نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه متشکل از زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمیدرمانی مراجعهکننده به کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بیماریهای پستان جهاد دانشگاهی در زمستان 1400 بود. 30 نفر از این بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. ترس از عود سرطان با سیاهه Simard & Savard و ادراک بیماری به وسیله پرسشنامه Broadbent و همکاران قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله اندازهگیری شد. بیماران گروه مداخله رواندرمانی معنوی ـ مذهبی را به مدت 12 جلسه 120 دقیقهای، به صورت فردی دریافت نمودند، اما گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. تحلیل دادهها از طریق روشهای تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی Bonferroni با در نظرگرفتن سطح معناداری 05/0=α در نرمافزار SPSS 24 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: پس از اخذ کد اخلاق، پژوهشگر به محیطهای پژوهش مراجعه کرد و پس از معرفی هدف و ماهیت پژوهش و نیز معرفی شیوه اجرای مداخله، رضایت آگاهانه کتبی جهت شرکت در پژوهش از بیماران اخذ گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که معنویتدرمانی، تأثیر معنیداری بر کاهش ترس از عود سرطان و بهبود ادراک بیماری زنان مبتلا به سرطان پستان داشت (001/0>p). اختلاف میانگین پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری در هر دو متغیر یادشده معنادار بود (001/0>p)، اما اختلاف میانگین پسآزمون و پیگیری در ترس از عود سرطان و ادراک بیماری معنادار نبود (05/0<p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، معنویتدرمانی بر کاهش ترس از عود سرطان و بهبود ادراک زنان مبتلا به سرطان پستان از بیماریشان اثر دارد و این اثرگذاری در طول زمان ماندگار است، در نتیجه این روش درمانی میتواند به عنوان روشی کارآمد توسط متخصصان حوزه سلامت برای زنان مبتلا به سرطان پستانی که از عود بیماری خود ترس دارند و یا ادراک منفیای از بیماریشان دارند، استفاده شود تا به بهبود در سلامت جسمی و روانی آنان کمک شود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39017
زمینه و هدف: فروتنی فرهنگی فرآیندی مادامالعمر است که برای برقراری روابط بینفرهنگی محترمانه توسط پرستاران، نقش اساسی دارد. به سبب اهمیت آموزش در شکلگیری مهارتهای مرتبط با تعاملات و لزوم برنامهریزیهای آموزشی بر اساس سیاستهای کلان مرتبط، این مطالعه با هدف بررسی نحوه توجه به فروتنی فرهنگی در اسناد بالادستی آموزش پرستاری ایران، انجام گرفت.
روش: مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای هدایت شده به نقد و بررسی سند تحول و نوآوری در آموزش پزشکی و برنامه آموزشی دوره کارشناسی پرستاری پرداخته است. واحدهای معنایی پس از مطالعه مکرر اسناد، استخراج و بر اساس مدل مفهومی فوراندا طبقهبندی گردید، سپس بر اساس ارتباط مفهومی و منطقی امکان جایگذاری این طبقات در طبقات اصلی موجود در ماتریس و یا شکلگیری طبقات جدید بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل این مطالعه اعم از بررسی متون و اسناد، استخراج دادهها، تجزیه تحلیل، گزارش و نشر آنها، ملاحظات اخلاقی از جمله امانتداری در نقل قول اسناد و عدم سوگیری رعایت شده است.
یافتهها: از مجموع 302 کد استخراجشده، 122 کد به علت ماهیت کلی کنار گذاشته شدند. کدهای باقیمانده با توجه به تعداد کدهای تخصیص دادهشده به ترتیب در طبقات تعامل حمایتی، بازبودن، خشوع، خودآگاهی و خود بازاندیشی و نقد که ویژگیهای فروتنی فرهنگی هستند، قرار گرفتند. برخی کدها در طبقات مفهومی فوق جای نگرفته و جداگانه در طبقه «توجه به معنویت»، قرار داده شد. تنها 52 کد از قسمت عملیاتی برنامه درسی دوره، یعنی رئوس مطالب دروس استخراج گردیدند.
نتیجهگیری: یافتهها حاکی از آن است که اگرچه اسناد موجود، در اهداف کلان خود به طور ضمنی به مفهوم فروتنی فرهنگی پرداختهاند، اما توجه شفاف و عملیاتی به آن در بخشهای اجرایی برنامه، کم است. همچنین به برخی از ویژگیهای مفهوم مورد نظر که از شایستگیهای بسیار مهم یک پرستار است، توجه کمتری شده است، لذا توصیه میشود تا سیاستگذاران و دستاندرکاران به عملیاتیکردن دستیابی به ویژگی مهم فروتنی فرهنگی پرستاران در اسناد بالادستی توجه بیشتری نمایند.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39027
زمینه و هدف: دانشجویان پرستاری در مواجهه با مشکلات پیچیده اخلاقی، دیسترس اخلاقی را تجربه میکنند که اثری آسیبزا بر مراقبت پرستاری دارد، یکی از عوامل بهبوددهنده عملکرد پرستاری پایبندی به ارزشهای حرفهای است. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین رابطه دیسترس اخلاقی و ارزشهای حرفهای در کارورزان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد.
روش: در این مطالعه توصیفی ـ همبستگی، ۲۱۰ دانشجوی پرستاری از سه دانشکده پرستاری از دانشگاه علوم پزشکی مازندران به روش در دسترس انتخاب شدند. جمعآوری دادهها توسط پرسشنامه جمعیتشناختی، دیسترس اخلاقی Hamric و ارزشهای حرفهای Weis و Shank انجام شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS 25 تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه موازین مرتبط با اصول اخلاقی شامل محرمانهبودن، رضایت شخصی و آزادبودن شرکتکنندگان در همکاری و یا عدم همکاری در روند پژوهش، رعایت گردید.
یافتهها: بر اساس هدف اصلی مطالعه، آزمون اسپیرمن رابطه معناداری را بین دیسترس اخلاقی با ارزشهای حرفهای نشان نداد (۲۵۱/۰, P=۰۸/۰r=). میانگین دیسترس اخلاقی در دانشجویان پرستاری (۳۰/۵۷±۶۱/۹۲) و در سطح پایین قرارداشت. میانگین ارزشهای حرفهای در دانشجویان پرستاری (۰۹/۱۲±۶۹/۷۹) بود که در سطح متوسط قرار داشت. دانشجویان بالاترین ارزش را به بعد مراقبت و کمترین ارزش را به بعد عملگرایی دادند. بین دیسترس اخلاقی با مشخصات جمعیتشناختی رابطه معناداری دیده نشد و فقط جنسیت (۰۰۵/۰P=) و محل سکونت (۰۲۸/۰P=) رابطه معناداری را با ارزشهای حرفهای نشان دادند.
نتیجهگیری: هرچند رابطه معناداری بین دیسترس اخلاقی با ارزشهای حرفهای در دانشجویان پرستاری دیده نشد، ولی توجه دانشجویان پرستاری به بعد مراقبت ارزشهای حرفهای بیانگر توجه دانشجویان به اهمیت مراقبت به عنوان اصلیترین وظیفه حرفهای پرستاران است که میتواند بر نحوه عملکرد آنها تأثیر بگذارد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39082
زمینه و هدف: مسئولیت اجتماعی مدیران دربرگیرنده شاخصهای مختلفی، از جمله قانونگرایی، مسئولیت اخلاقی، توسعه ارتباطات، رهبری سازمانی، امور مالی و اداری، نوآوری میباشد. این موضوع، از جمله مباحث مهم در حوزه اخلاق سازمانی میباشد، با درک این مهم پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخصهای مسئولیتهای اجتماعی مدیران در دانشگاههای علوم پزشکی انجام شد.
روش: این مطالعه یک تحقیق آمیخته (کیفی ـ کمی) است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش توصیفی ـ پیمایشی بهره گرفته شد. مشارکتکنندگان در بخش کیفی خبرگان، اعضای هیأت علمی و مدیران دانشگاههای علوم پزشکی و جامعه آماری در بخش کمی شامل کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مازندران بودند. نمونهگیری در بخش کیفی هدفمند و از طریق مصاحبه با 19 نفر از خبرگان انجام شد. در بخش کمی از روش نمونهگیری تصادفی از نوع طبقهای استفاده شد. 289 نفر از کارکنان به عنوان نمونه آماری جهت بررسی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محققساخته بود. روایی و پایایی ابزارهای گردآوری دادههای پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق تحلیل عاملی تأییدی در نرمافزار SPSS 22 و Lisrel انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: رعایت صداقت و امانتداری، توضیح اهداف پژوهش برای مشارکتکنندگان و اطمینان از رعایت محرمانگی اطلاعات، از جمله اصول اخلاقی این مطالعه میباشد.
یافتهها: بر اساس نتایج پژوهش شاخصهای مسئولیت اجتماعی مدیران در دانشگاههای علوم پزشکی شامل هشت شاخص مسئولیت قانونگرایی، مسئولیت اخلاقی، مسئولیت ارتباطی، مسئولیت سازمانی، مسئولیت اداری، مسئولیت مالی، مسئولیت نوآوری، مسئولیت عمومی میباشد.
نتیجهگیری: شاخصهای مسئولیت اجتماعی مدیران به عنوان یک راهبرد مدیریتی میتواند مورد استفاده مدیران در دانشگاههای علوم پزشکی قرار گیرد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39564
زمینه و هدف: فرار مالیاتی از موضوعات مهم مالی است که عوامل مختلفی بر آن تأثیر دارد. به نظر میرسد میزانی که مؤدیان، فرار مالیاتی را موضوعی اخلاقی فرض کنند، بر تمکین مالیاتی مؤثر است، اما این موضوع هنوز مورد توافق کارشناسان قرار نگرفته است، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر درک اخلاقی از فرار مالیاتی بر تمکین مالیاتی ارائهدهندگان خدمات سلامت در دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کادر پزشکی (پزشکی، پیراپزشکی، دندانپزشکی و داروسازی) شاغل در دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران بود که تعداد 383 نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه Kaliberg و همكاران (2008 م.) و Waltin and Bettman's (2011 م.) بود که روایی آن به روش صوری و محتوایی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید گردید. نتایج به دستآمده با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرمافزار Smart PLS 2 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه اهداف پژوهش به مشارکتکنندگان توضیح داده شد و بر حفظ محرمانگی دادهها تأکید شد. مشارکتکنندگان در پاسخدادن به پرسشنامه مختار بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد اخلاقی تصورکردن فرار مالیاتی، بر تمکین مالیاتی ارائهدهندگان خدمات سلامت تأثیر منفی و معناداری دارد (p<0/05 , r=-0/524)، ضمن اینكه ابعاد آرمانگرایی، دانش مالیاتی بر تمکین مالیاتی تأثیر مثبت، دینداری و سطح تحصیلات بر تمکین مالیاتی تأثیری نداشته و نسبیتگرایی بر تمکین مالیاتی کادر پزشکی تأثیری منفی و معنادار دارد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش به سیاستگذاران مالیاتی کمک میکند که به جنبههای اخلاقی تمکین مالیاتی توجه بیشتری نمایند و برای پیشگیری از فرار مالیاتی تمهیداتی بیندیشند.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-21
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38723
زمینه و هدف: با استفاده از بازاریابی سلامت دیجیتال، نهادهای عامالمنفعه به عنوان متولی برقراری ارتباط بین خیرین و نیازمندان میتوانند فعالیتهای بازاریابی خود را در جهتی سوق دهند که به حامیان و خیرین بیشتر دست یابند و نیت خیر نیکوکاران را برای یاریرساندن به افراد نیازمند محقق سازند. از این رو هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل بازاریابی سلامت دیجیتال در کسب حمایت خیرین از نهادهای عامالمنفعه میباشد.
روش: این مطالعه به روش کیفی از نوع تئوری زمینهای انجام شده است. برای این کار از خبرگان مرتبط به بازاریابی سلامت که شامل مدرسین اخلاق بازاریابی، کارشناسان اکرام، محسنین و مشارکتهای مردمی یکی از نهادهای عامالمنفعه بودند، استفاده گردید و شیوه نمونهگیری نیز به صورت هدفمند و گلوله برفی و هدفمند تا رسیدن به اشباع بود. تحلیل دادهها با استفاده از روش Strauss & Corbin (1998 م.) انجام شد. اعتبارسنجی یافتههای پژوهش با چهار معیار Guba & Lincoln (1985 م.) بیان شد که از طریق آزمونهای قابل قبولبودن، انتقالپذیری، قابلیت اطمینان و تأییدپذیری مورد سنجش و تأیید قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: شرکتکنندگان در این پژوهش از موضوع و روش اجرا تحقیق مطلع بودند و حضور ایشان آگاهانه، آزادانه و داوطلبانه بود.
یافتهها: با انجام مصاحبه با برخی از خبرگان، 67 مفهوم در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با بازاریابی سلامت دیجیتال در کسب حمایت خیرین شناسایی شده است که در 18 مقوله اصلی، بر اساس مدل پارادایمی دادهبنیاد، در قالب شش بعد علی یا توسعه فناوریهای دیجیتال (سازگاری، سهولت استفاده، مفیدبودن)، پدیده محوری یا حمایت (حمایت اطلاعاتی، حمایت عاطفی، حمایت اجتماعی)، راهبردها یا اعتمادسازی (اعتماد به نهادها، اعتماد به فناوریهای دیجیتال، اعتماد منجر به اهدا)، عوامل زمینهای (دانش، منابع، آموزش)، مداخلهگر یا ویژگیهای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، تحصیلات) و پیامدها یا اعتمادسازی (فرصتسازی، تمایل، عملکرد) ساختاردهی شد.
نتیجهگیری: با گسترش فناوری، بازاریابی سلامت دیجیتال حلقه مفقوده جذب حمایت خیرین است. مجموعه مزیتهای فناوریهای دیجیتال و وجود زمینههای گسترش آن موجب تمایل به استفاده از ابزارها و تاکتیکهای بازاریابی سلامت دیجیتال شده تا با استفاده از بازاریابی سلامت دیجیتال نهادهای عامالمنفعه حمایت خیران را به سه نوع حمایت اطلاعاتی، حمایت عاطفی و حمایت اجتماعی کسب کنند موجب تمایل به استفاده از ابزارها و تاکتیکهای بازاریابی سلامت دیجیتال در کسب حمایت خیرین میشود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39789
زمینه و هدف: آگاهی اخلاقی، بخشی ضروری و جداییناپذیر از رفتار اخلاقی است. نحوه رفتار کارکنان میتواند سبب تأثیر بر فضای اخلاقی سازمان گردد. وجود فضای اخلاقی سبب مدیریت ارزشهای اخلاقی در محیط کار انسجام و تعادل فرهنگ سازمانی میشود پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر فضای اخلاقی بر آگاهی اخلاقی کارکنان اداری حوزه سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
روش: این مطالعه به روش توصیفی ـ همبستگی انجام شده است. تعداد 278 نفر از کارکنان اداری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش تصادفی طبقهای انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامههای فضای اخلاقی و آگاهی اخلاقی Pusriadi و همکاران (2021 م.) جمعآوری گردید. با استفاده از نرمافزار مورد استفاده SPSS 19، دادهها با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: اهداف پژوهش برای مشارکتکنندگان توضیح و به آنها در خصوص حفظ محرمانگی دادهها اطمینان داده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد فضای اخلاقی با آگاهی اخلاقی کارکنان اداری حوزه سلامت همبستگی مثبت و معناداری دارد. (r= 0.801, P=0.001) ضمن اینکه مؤلفههای مختلف فضای اخلاقی (کار تیمی، دوستی، قوانین و رویهها، منافع سازمان، اخلاق شخصی و نادیدهگرفتن منافع شخصی بر آگاهی اخلاقی کارکنان اداری تأثیر مثبت و معنی دارد)، اما منفعت خود بر آگاهی اخلاقی کارکنان تأثیر منفی و معنیدار دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه تقویت فضای اخلاقی به سمت رویکردهای تیمی و مشارکتی و توجه به قوانین و مقررات میتواند آگاهی اخلاقی و به دنبال آن عملکرد اخلاقی را افزایش دهد، لذا برنامهریزی جهت بهبود فضای اخلاقی امری ضروری است.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-18
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38824
زمینه و هدف: اخلاق در بازاریابی و استفاده از فناوریهای به روز به عنوان دو عامل راهبردی در صنعت گردشگری سلامت امروزی، مطرح است، لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی تحول دیجیتال بازاریابی اخلاقمدارانه در صنعت گردشگری صورت گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر کیفی و با استفاده از روش دادهبنیاد است. دادههای این پژوهش از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با تکنیک گلوله برفی به دست آمد که برای مصاحبه با هشت نفر از اساتید دانشگاهی خبره در بازاریابی اخلاقمدارانه دیجیتال و هشت نفر از مدیران خبره صنعت گردشگری سلامت به اشباع نظری رسید. پس از انجام سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، الگوی پارادایمی پژوهش تدوین گردید، استحکام دادهها بر اساس معیارهای باورپذیری، اطمینانپذیری، انتقالپذیری و تأییدپذیری بررسی و مورد تأیید قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر، جنبههای اخلاقی توضیح اهداف مطالعه، آزادبودن مشارکتکنندگان برای خروج از مطالعه و حفظ رازداری و محرمانگی رعایت گردید.
یافتهها: الگوی ارائهشده، پدیده محوری تحول دیجیتال در بازاریابی اخلاقمدارانه با مؤلفههای راهحل جامع بازاریابی اخلاقمدارانه دیجیتال، محصول دیجیتال سلامتمحور، قیمتگذاری دیجیتال اخلاقی، ترفیع دیجیتال اخلاقی، توزیع دیجیتال اخلاقی، بخشبندی در بازاریابی اخلاقمدارانه دیجیتال و مصرفکننده دیجیتال و همچنین شرایط علّی، شرایط مداخلهگر، شرایط زمینهای، راهبردها و پیامدهای آن بررسی و تبیین مینماید. راهبردهای جایگاهیابی نام تجاری اخلاقمدارانهدیجیتال و تجارت الکترونیک اخلاقی در گردشگری سلامت و همچنین پیامد قصد خرید خدمات گردشگری سلامت از مهمترین یافتههای پژوهش میباشد.
نتیجهگیری: این پژوهش الگویی جامع در خصوص تحول دیجیتال در بازاریابی اخلاقمدارانه در صنعت گردشگری سلامت ارائه میدهد و با توجه به هدف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خصوص خدمات دیجیتالی، صنعت گردشگری سلامت به عنوان صنعتی مبتنی بر اطلاعات و ارتباطات گسترده بینالمللی و داخلی، بسیار سریع تحت تأثیر فناوری دیجیتال خواهد گرفت.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39393
زمینه و هدف: تغییرات گسترده و سریع به دلیل ظهور نیازهای جدید در کنار نوآوریهای فناوری و توسعه تکنیکهای نوین جراحی و بیهوشی، تیم جراحی را با مسائل متعدد اخلاقی در اتاق عمل مواجه نموده است که بیشک ارائه یک مبحث تئوری با ساعاتی محدود، فاقد اثربخشی لازم خواهد بود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تطبیقی برنامه درسی اخلاق حرفهای در رشته کارشناسی تکنولوژی اتاق عمل در ایران و رشتههای مشابه در دانشگاههای منتخب جهان به منظور شناسایی راهکارهای اصلاحی برنامه موجود انجام شد.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه تطبیقی است که بر اساس روش چهار مرحلهای تحلیل تطبیقی Bereday انجام شد. پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها با استفاده از یک فهرست وارسی محققساخته بر اساس استراتژی ادغام هاردن و مؤلفههای برنامه درسی تحلیل شده و با توجه به شباهتها و تفاوتها در یک جدول جایگذاری شد، سپس بر اساس موضوع تحقیق در جهت شناسایی راهکارهای اصلاح برنامه درسی اخلاق حرفهای اتاق عمل در کشور، موارد کلیدی و مهم شرح داده شد.
ملاحظات اخلاقی: تحقیق حاضر از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی البرز به تأیید رسیده است.
یافتهها: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، درس اخلاق حرفهای در بسیاری از دانشگاهها به شکل ادغام و در طول دوره آموزشی، همراه با در نظرگرفتن اهداف آموزشی در حیطههای نگرشی و روانی ـ حرکتی علاوه بر حیطه شناختی، استفاده از روشهای تدریس فعال همچون داستاننویسی، مبتنی بر سناریو، شبیهسازی و بحث گروهی و به کارگیری شیوههای ارزشیابی از جمله انجام پروژه، ثبت تجارب و بازاندیشی در کارپوشه و مشاهده مستقیم علاوه بر آزمون کتبی ارائه میشود.
نتیجهگیری: در مقایسه با سایر دانشگاههای معتبر در دنیا، برنامه درسی اخلاق حرفهای در اتاق عمل در کشور ایران از جنبههای مختلفی شامل استراتژی آموزشی، اهداف آموزشی، روش تدریس و شیوه ارزشیابی، اشکالات جدی دارد که مستلزم بازنگری و اصلاحات اساسی است.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-19
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.40533
زمینه و هدف: اختلالات مصرف مواد، یکی از نگرانیهای اصلی در دنیای امروز است که باعث ایجاد اثرات عاطفی و جسمی بر مصرفکنندگان مواد میشود. بخش قابل توجهی از این عوارض ناشی از انگ و برچسبزدن اطرافیان به این بیماران است. تحلیل مفهوم انگ در زمینه اختلالات مصرف مواد با هدف یکپارچگی معنایی، کاهش ابهامات و افزایش ثبات در کاربرد این مفهوم انجام شد.
روش: این پژوهش با هدف تبیین و تحلیل مفهوم انگ اختلالات مصرف مواد و تعیین ابعاد و ویژگیهای آن با استفاده از رویکرد تحلیل مفهومی واکر و آوانت در سال 1401 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر جنبههای اخلاقی مطالعه مروری شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافتهها: بعد از تجزیه و تحلیل مطالعات، ویژگیهای فرایند روانشناختی اجتماعی چندبعدی، فراگیری در عرصههای مختلف زندگی، نفوذ پرشتاب در جامعه، مبتنی بر زمینه اجتماعی ـ فرهنگی، مبتنی بر نوع و میزان مصرف مواد و قائلبودن به سیر ازمان به دست آمد.
نتیجهگیری: در این مطالعه مفهومپردازی، تعریف جامعی از انگ اختلالات مصرف مواد با پیشایندها، مشخصهها و پیامدها از طریق فرآیند تحلیل مفهوم پدیدار شد. یافتهها مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت به موارد مدل، مرزی و مخالف منجر شد. تعریف ارائهشده و حمایتشده توسط متون، ادعا میکند که انگ اختلالات مصرف مواد، فرآیند روانشناختی اجتماعی چندبعدی مزمن، با فراگیری در عرصههای مختلف زندگی فرد مبتلا و نفوذ پرشتاب در جامعه که مبتنی بر زمینه اجتماعی ـ فرهنگی و نیز نوع و میزان مصرف مواد بوده که عملکردهای ناعادلانه و جرمانگارانه سازمانهای بهداشتی و غیر بهداشتی، باورهای اجتماعی مبتنی بر هویت نامطلوب فرد مبتلا، ناآگاهی مردم، عدم تجربه شخصی اطرافیان در برخورد با فرد معتاد، فاصله قدرت اجتماعی اقتصادی بین انگ زننده و فرد مبتلا و ویژگیهای جمعیتشناختی تسهیلکننده انگزنی، آتشزنه آن است که منجر به آسیبپذیری همهجانبه اعتبار و سلامت فردی، عملکردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فرد مورد انگ میشود. این تعریف و همچنین پیشایندها، پیامدها و مراجع تجربی آن میتواند مبنایی برای درک جامعتر و همچنین مطالعات کاربردی آینده باشد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.40013
زمینه و هدف: دوسوم افراد در کشورهای در حال توسعه به خدمات بیمهای رواندرمانی دسترسی ندارند. امروزه استفاده از نرمافزارهای خودیار سلامت روان بدون نظارت درمانگر در بین جوانان افزایش چشمگیر داشته است. این مطالعه با هدف مرور مباحث اخلاقی نرمافزارهای سلامت همراه خودیار در سلامت روان انجام شده است.
روش: در این مرور روایتی ابتدا جستجوی مقالات انگلیسی و فارسی زبان نمایهشده در فاصله سالهای 2000 تا 2022 در پایگاههای اطلاعاتی معتبر ملی و بینالمللی شامل SID، PubMed، Science Direct، Web of Science و نیز موتور جستجوی Google Scholarبا استفاده از واژگان کلیدی سلامت الکترونیک، سلامت روان، مداخله، نرمافزار، صفحه گسترده، اینترنت، پیامرسان، تلفن همراه، اخلاق، اثربخشی، خودیار صورت گرفت. 25 مقاله بازیابی و مرور شدند، سپس ملاحظات اخلاقی در چارچوب اصول چهارگانه اخلاق زیست پزشکی استخراج و تحلیل گردید.
ملاحظات اخلاقی: در انجام این مطالعه اسنادی کلیه موارد اخلاقی شامل استناد بیطرفانه، اصالت متون و حفظ امانتداری رعایت شده است.
یافتهها: مباحث اخلاقی نرمافزارهای سلامت روان خودیار در این مطالعه شامل مزایایی نظیر در دسترسبودن، بینامی، برابری فرصت، پشتیبانی فوری، سهولت و جذابیت برای کاربر و مقرون به صرفهبودن است. احتمال آسیبرسانی، نیاز به برخورداری از سواد اینترنتی و دسترسی به اینترنت، عدم توجه به ویژگیهای روانشناختی کاربر، عدم تشخیص کاربر به زمان نیاز به روان درمانیهای سطح بالاتر، احتمال انجام جلسات درمانی ناکافی، عدم مهارت در انتخاب نرمافزار مناسب و مدیریت انگیزش ناکافی برای درمان از معایب اخلاقی این نرمافزارهاست.
نتیجهگیری: با توجه به احتمال وقوع آسیبهای روانی لازم است این نرمافزارها با کمک و نظارت درمانگران مورد استفاده قرار بگیرند. شخصیسازی در طراحی این نرمافزارها منطبق با نیازهای کاربر، تطابق فرهنگی، حرکت به سمت بازی درمانی و نیز تعیین میزان اثربخشی آن توسط درمانگران، از جمله چشماندازهای پیشرو در این زمینه میباشد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39136
زمینه و هدف: دیسترس اخلاقی از موضوعات حائز اهمیت در حیطه اخلاق پزشکی بوده که میتواند اثرات متفاوتی را بر پرستاران، بیماران و همچنین سیستمهای بهداشتی داشته باشد. با توجه به اینکه یکی از پیامدهای دیسترس اخلاقی، استرس حرفهای است، لذا این مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه دیسترس اخلاقی و استرس حرفهای پرستاران دانشگاه علوم پزشکی تهران در مراقبت از بیماران کووید-۱۹ انجام گرفت.
روش: این مطالعه توصیفی ـ همبستگی حاضر با حجم نمونه 265 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای کووید-۱۹ در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1400 انجام شده است. نمونهگیری به صورت طبقهای و روش تصادفی ساده انجام یافت. دادهها با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک، دیسترس اخلاقی Corley و استرس حرفهای Wolfgang جمعآوری و با نرمافزار SPSS 16 با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی (درصد، فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش موازین مرتبط با اصول اخلاقی همچون محرمانهبودن، رضایت شخصی و آزادبودن شرکتکنندگان در همکاری و یا عدم همکاری در روند پژوهش، رعایت گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که دیسترس اخلاقی با میانگین انحراف معیار 32/26±52/99 در سطح کم تا متوسط قرار دارند. همچنین میانگین و انحراف معیار استرس حرفهای 40/10±32/80 در سطح زیاد قرار دارند. علاوه بر این نتایج نشان داد استرس حرفهای با دیسترس اخلاقی پرستاران شاغل در بخشهای کووید-19 ارتباط دارد (001/0> ,416/0=r).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دستآمده، پیشنهاد میشود تا مدیران پرستاری راهکارهایی را برای از عهدهبرایی دیسترس اخلاقی توسط پرستاران در نظر بگیرند تا استرس شغلی کمتری را تجربه کنند.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39654
زمینه و هدف: زایمان ایمن و رضایتبخش با کمترین تجربه درد از اصول مهم ارائه خدمات مامایی در هر جامعه و فرهنگی است. نکته کلیدی در مدیریت درد زایمان، تعهد اخلاقی ارائهدهندگان خدمات است. این مطالعه با هدف مقایسه ارتباط بین رعایت اخلاق پزشکی تیم درمان در فرایند زایمان و ادراک درد زنان دارای زایمان طبیعی، از دیدگاه زنان زائوی مراجعهکننده به مراکز زایمانی شهرستانهای شیراز و یاسوج انجام شد.
روش: این یک پژوهش توصیفی ـ مقایسهای است. جامعه پژوهش شامل 400 زن زائوی مراجعهکننده به زایشگاههای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یاسوج و شیراز در سال 1399 بودند. روش نمونهگیری به صورت در دسترس بود. اطلاعات از طریق سه پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه ادراک درد زایمان طبیعی یداللهی و همکاران و پرسشنامه دیدگاه مادران نسبت به رعایت اخلاق پزشکی در فرآیند زایمان میرزایی و همکاران جمعآوری شد. دادهها در نرمافزار SPSS 22 وارد شده و با آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. سطح معنیداری p<0.05 بود.
ملاحظات اخلاقی: ملاحظات اخلاقی شامل تکمیل فرم رضایت آگاهانه، شرکت داوطلبانه و بیان اهداف تحقیق رعایت شد.
یافتهها: از نظر زنان زائوی شهرستان یاسوج (گروه 1)، احترام به استقلال فردی (001/0=P، 530/0=β) و رعایت سودرسانی و ضررنرساندن (002/0=P، 361/0=β) پیشبینیکننده منفی نمره ادراک درد زایمان بودند، در حالی که از نظر زنان شهر شیراز (گروه 2)، تنها رعایت سودرسانی و ضررنرساندن پیشبینی کننده منفی نمره ادراک درد زایمان بود (037/0P<، 267/0-=β). همچنین اصل رعایت احترام به استقلال فردی از نظر زنان زائو دو گروه تفاوت داشت (006/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت یکسان اصل دوم و سوم اخلاق پزشکی، سودمندی و ضررنرساندن، در هر دو فرهنگ، تیم زایمان میتواند با توجه کامل به مادر و جنین و پرهیز از مداخله غیر ضروری در هر فرهنگی، از شدت درد زایمان بکاهد. بنابراین میتوان در جهت ارتقای سلامت مادر و کودک گام برداشت و از آسیبهای روانی جبرانناپذیر بیشتر به مادران جلوگیری کرد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.41165
زمینه و هدف: حریم خصوصی یکی از نیازهای ضروری انسان بوده و احترام به قلمرو بیماران یکی از وظایف مهم پرستاران است. بیشتر بیماران از حقوق خود آگاهی ندارند و آگاهی و عملکرد پرستاران در مورد حریم خصوصی بیمار، در بیمارستانهای مختلف در سطح متوسط میباشد از طرفی ارائه برنامههای آموزشی برای پرستاران منجر به ارتقای رعایت حریم خصوصی بیمار و رضایت بیمار میشود، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش حضوری و مجازی به شیوه روایتگری اخلاقی بر رعایت حریم خصوصی بیمار توسط پرستاران انجام شده است.
روش: این مطالعه نیمهتجربی سه گروهه، در سه بخش داخلی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد که به صورت تصادفی با قرعهکشی انتخاب گردیدند بر روی 93 پرستار شاغل در آنها انجام شد. پرستاران هر بخش براساس معیارهای ورود به مطالعه و به روش در دسترس به شرکت در مطالعه دعوت شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه حریم بیمار و فرم اطلاعات دموگرافیک بود. برای گروه مداخله یک ، پرستاران به پنج گروه تقسیم شده و سه جلسه یکساعته به صورت حضوری برای هر یک از گروهها برگزار شد. در این جلسات روایتهایی از ابعاد حریم خصوصی ارائه گردید. در گروه مداخله دو، پرستاران در گروههایی از طریق یک شبکه پیامرسان مجازی آموزش حریم خصوصی را دریافت کردند. در گروه کنترل آموزشی ارائه نشد. پرسشنامه حریم خصوصی بیمار، قبل و یک ماه بعد از مداخله در هر سه گروه تکمیل و دادهها با SPSS 25 و آزمونهای آماری توصیفی، ویلکاکسون و تی زوجی تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: تحقیق حاضر از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مشهد (کد کمیته اخلاق: IR.MUMS.REC.1398.079) به تأیید رسیده است.
یافتهها: قبل از مداخله میانگین و انحراف معیار رعایت حریم خصوصی در سه گروه تفاوت معنیداری نداشت (952/0=P). بعد از مداخله میانگین و انحراف معیار رعایت حریم خصوصی در هر دو گروه آموزش حضوری و مجازی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود (001/0>P). اختلاف آماری معناداری میان آموزش حضوری و آموزش مجازی وجود نداشت (256/0=P).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان دادند که آموزش حضوری و مجازی روایتگری اخلاقی تأثیراتی مشابه بر رعایت حریم خصوصی بیماران داشته و میتوان در شرایطی که امکان برگزاری جلسات حضوری نباشد، از طریق مجازی آموزشهای لازم در زمینه حریم خصوصی بیمار را ارائه نمود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.40976
زمینه و هدف: رعایت اصول اخلاقی در ارائه مراقبت به بیمار بر انجام مراقبت تقدم دارد و رعایت اخلاق حرفهای یکی از اجزای ضروری حرفه پرستاری میباشد. با توجه به این مهم، مطالعه حاضر با هدف اولویتبندی و بررسی میزان رعایت ارزشهای اخلاق حرفهای از دیدگاه پرستاران بیمارستانهای منتخب شهر یزد در سال 1400 انجام شده است.
روش: مطالعه حاضر، مطالعهای توصیفی ـ مقطعی بوده که در دو بیمارستان منتخب (الف و ب) شهر یزد در سال 1400 و در نمونهای 100 نفری از پرستاران که به روش طبقهای ـ تصادفی انتخاب شدهاند، انجام شده است. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته که برگرفته از ابعاد دهگانه ارزشهای اخلاقی پرستاری مصوب وزارت بهداشت در سال 1390 میباشد، جمعآوری شده است. نتایج با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در نرمافزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شده است.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط کمیته اخلاق تأیید گردیده است. ملاحظات اخلاقی نظیر تکمیل فرم رضایت کتبی آگاهانه، مشارکت داوطلبانه، توضیح اهداف تحقیق و اطمینان در مورد محرمانهبودن اطلاعات رعایت گردید.
یافتهها: از میان ابعاد دهگانه ارزشهای اخلاقی پرستاری، پرستاران بیشترین اولویت را به ترتیب برای ابعاد پایبندی به تعهدات حرفهای (03/2±140)، شفقت و مهربانی (4/3±120) و ارتقای آگاهی از مقررات حرفهای (3/1±115) قائل بودهاند. همچنین 79 درصد از پرستاران، میزان رعایت ارزشهای اخلاقی را در وضعیت خوب ارزیابی کردهاند.
نتیجهگیری: با توجه به اولویت ابعاد ارزشهای اخلاقی، توجه به تعهدات حرفهای، شفقت و مهربانی و همچنین ارتقای آگاهی از مقررات حرفهای در برنامههای آموزش مداوم پرستاری، میتواند در ارتقای کیفیت عملکرد بیمارستان و رضایت بیماران مؤثر باشد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.41470
زمینه و هدف: حساسیت اخلاقی به عنوان سنگبنای اخلاق در پرستاری، زمینهای را فراهم میکند تا پرستاران بتوانند مراقبت مؤثر و اخلاقی از بیماران به عمل آورند. یکی از مصادیق مراقبت اخلاقی، توجه به حقوق بیماران و حمایت از ایشان است. مطالعه حاضر با هدف بررسی همبستگی حساسیت اخلاقی و حمایت از بیمار در پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در شهر ساری انجام شد.
روش: این مطالعه مقطعی بر روی 140 پرستار شاغل در بخشهای داخلی، جراحی و ویژه بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در شهر ساری در فاصله دیماه سال 1400 الی اردیبهشت 1401 انجام شد. نمونهگیری به صورت تصادفی ساده بود. اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای حساسیت اخلاقی Lutzen و همکاران و پرسشنامه حمایتهای حفاظتی خدمات پرستاری Hanks استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS 16 تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه، اصول اخلاقی شامل حفظ محرمانگی، اخذ رضایت شخصی و آزادبودن شرکتکنندگان در همکاری یا عدم همکاری در روند مطالعه، رعایت گردید.
یافتهها: میانگین نمره حساسیت اخلاقی 39/7±04/69 و حمایت از بیمار 83/13±71/154 بود که هر دو در حد متوسط بودند. حساسیت اخلاقی و حمایت از بیمار دارای همبستگی مثبت و معنادار بودند (573/0=r و 01/0P<). نتایج آزمون رگرسیون نشان داد حساسیت اخلاقی 3/57 درصد واریانس متغیر حمایت از بیمار را تبیین میکند.
نتیجهگیری: حساسیت اخلاقی و حمایت از بیماران در پرستاران در حد متوسط بوده و بین این دو ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت. جهت ارتقای پیامدهای مثبت در بیمار، رسیدن به مراقبت مطلوب و عمل به عنوان مدافع بیمار، توجه به حساسیت اخلاقی در پرستاران ضروری میباشد. همچنین توجه به راهکارهای افزایش حساسیت اخلاقی قابل توجه و الزامی به نظر میرسد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.40970
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانمندسازی مدیریت دانایی (ساختارها و زیرساختهای فناوری و اخلاق سازمانی) و سرمایههای فکری بر عملکرد سازمانی است. به بیان دیگر پژوهش حاضر به دنبال یافتن این است که سرمایههای فکری و مدیریت دانایی چقدر میتواند در حوزه عملکرد سازمانی تعیینکننده باشد.
روش: تحقیق حاضر توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق را کارکنان این سازمان تشکیل دادهاند که تعداد آنها 700 نفر در نظر گرفته شده است. با استفاده از فرمول کوکران 248 نفر جهت نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد جمعآوری شد و با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و نرمافزار LISREL 8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش موازین مرتبط با اصول اخلاقی همچون محرمانهبودن، رضایت شخصی و آزادبودن شرکتکنندگان در همکاری یا عدم همکاری در روند پژوهش، رعایت گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد تمامی ابعاد توانمندسازی مدیریت دانایی (اخلاق سازمانی، زیرساخت فناوری و ساختار سازمانی) بر عملکرد سازمان تأثیرگذار است و سرمایههای فکری نیز در این رابطه نقش مثبتی ایفا میکنند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش به منظور ارتقای مدیریت دانایی (اعم از اخلاق سازمانی، ساختار سازمانی و زیرساختهای فناوری) پیشنهاد میشود استراتژیها و برنامههای سازمان با شناوری بالا طراحی کنند که کارکنان فرصت خلق دانش را داشته و به کارکنان آموزشهای لازم بابت رفتارهای مثبتی که به خلق دانش منتهی میشود، داده شود و برای کارکنان پاداش در نظر گرفته شود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-20
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.40806
زمینه و هدف: امروزه پزشکان کودکان در بالین با چالشها و دوراهههای اخلاقی زیادی رو به رو میشوند. پژوهش حاضر با هدف تبیین این چالشها در حوزه مراقبت از کودکان و نوجوانان از دیدگاه متخصصین اطفال انجام شده است.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا در سال 1401 انجام شده است. نمونهگیری به صورت هدفمند انجام شد و 20 نفر از متخصصین اطفال بیمارستان مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران در این مطالعه شرکت داشتند. دادهها از طریق مصاحبه فردی عمیق و نیمهساختارمند جمعآوری و با رویکرد تحلیل محتوای مرسوم، تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه از شرکتکنندگان برای انجام مصاحبهها رضایت اخذ شده است و اسامی هیچ یک از آنان منتشر نشده و برای انجام مطالعه کد اخلاق (IR.TUMS.CHMC.REC.1399.165) اخذ شده است.
یافتهها: با تجزیه و تحلیل مصاحبهها سه گروه چالشهای «مشترک بین کودکان و نوجوانان»، «خاص نوجوانان» و «خاص بخش مراقبت ویژه کودکان» انتزاع گردید. چالشهای مشترک بین کودکان و نوجوانان، شامل سه طبقه «عوامل مربوط به کادر درمان»، «عوامل مربوط به والدین» و «مشکلات سیستمی و سیاستگذاری» میباشد. چالشهای خاص نوجوانان، شامل دو طبقه مشکلات آنان در «جامعه» و «محیط درمانی» میباشد. چالشهای خاص بخش مراقبت ویژه، شامل سه طبقه «تأثیر روحی و روانی بستری در بخشهای ویژه بر روی کودک و نوجوان و والدین»، «کمبود منابع و امکانات ساختاری در بخشهای مراقبت ویژه کودکان» و «مشکلات کودکان در شرف مرگ و تازه فوتشده» میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بسیاری از چالشهای اخلاقی در طبابت کودکان ناشی از عدم آشنایی کادر درمان و یا والدین با مسائل اخلاقی و حقوقی در مراقبت از کودکان و یا ناشی از مشکلات ساختاری نظام سلامت، از جمله فقدان خط مشی و رویههای اجرایی مشخص و یا کمبود منابع و تجهیزات میباشد، لذا توجه به آموزش این مسائل و تبیین این خط مشیها و رویهها در راستای اجرای قانون حمایت از اطفال و نوجوانان و تأمین منابع لازم عمدهترین نیازها و چالشهایی است که بایستی به آن پرداخته شود.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.41650
زمینه و هدف: اختلال افسردگی از نظر ناتوانی ناشی از بیماری دومین مشکل عمده بهداشتی در سراسر جهان است که بیش از 350 میلیون نفر در جهان را تحت تأثیر قرار داده است که در این بین سهم زنان دو برابر مردان میباشد. در این بین معنادرمانی به شیوه گروهی را میتوان درمان جدید برای زنان افسردهای که دارای تحمل ابهام پایین و نگرانی از تصویر بدنی و باورهای فراشناختی اندکی هستند، به کار برد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تحمل ابهام و نگرانی از تصویر بدنی و باورهای فراشناختی زنان دارای نشانگان افسردگی انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل میباشد. از بین جامعه آماری مورد نظر، 30 نفر از زنان دارای نشانگان افسردگی شهرستان بروجرد به شیوه تصادفی به دو گروه مداخله (15) و کنترل (15) تقسیم شدند. جلسات معنادرمانی به شیوه گروهی به مدت 10 جلسه جهت گروه مداخله انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحمل ابهام ودن (Sweden) و همکاران، نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون (Littleton) و همکاران و باورهای فراشناختی ولز (Wells) در دو مرحله پیشآزمون، پسآزمون توسط گروه آزمایش تکمیل گردید. دادهها با آزمون تحلیل واریانس در نرمافزار SPSS 26 تجزیه تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: اهداف پژوهش برای مشارکتکنندگان توضیح و به آنها در خصوص حفظ محرمانگی دادهها اطمینان داده شد، سپس رضایت آگاهانه افراد نمونه جهت شرکت در طرح دریافت شد.
یافتهها: نتایج نشان داد معنادرمانی به شیوه گروهی بر تحمل ابهام (F=14.6، P<0.05) و نگرانی از تصویر بدنی (F=11.7، P<0.05) و باورهای فراشناختی (F=5.6، P<0.05) زنان دارای نشانگان افسردگی به صورت معنیداری اثربخش میباشد (p-value<0.05).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه انجام معنادرمانی به شیوه گروهی میتواند به زندگی افراد معنا ببخشید و تحمل و باورهای فراشناختی آنها را افزایش و نگرانی از تصویر بدنی را کاهش دهد، لذا برنامهریزی برای افزایش اینگونه آموزشها برای افراد افسرده امری ضروری است.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.36099
زمینه و هدف: پاندمی کرونا که دسامبر 2019 در کشور چین مشاهده شد، در مدتزمان کوتاهی به سایر مناطق جهان گسترش پیدا کرد و تبدیل به موضوع بحرانی بر حق سلامت همگانی در سطح بینالمللی گردید. حق بر سلامت امروزه برای جوامع امری مهم و حیاتی است و از جمله معیارها و ارزشها در اصول اخلاق پزشکی رعایت عدالت در دسترسی برابر به خدمات بهداشتی و درمانی است؛ زندانیان نیز به عنوان گروه آسیبپذیرتر جامعه که قانون یکسری از آزادیهای آنان را محدود کرده است، همانند سایر افراد جامعه از دسترسی به آن برخوردار هستند. هدف از این پژوهش بررسی راهبردهای نظام حقوقی ایران و اسناد بینالمللی بر حق سلامت زندانیان و اصول اخلاق پزشکی در زندانها و راهبردنگاری قانونی برای رعایت اصول اخلاق پزشکی در زندانها به منظور بهرهمندی سیاستگذاران نظام سلامت از آن در دوران شیوع پاندمی کرونا میباشد.
روش: این پژوهش از نوع مروری است و گردآوری اطلاعات آن با شیوه کتابخانهای ـ اسنادی صورت پذیرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل پژوهش اعم از مطالعه و گردآوری دادهها، مستندسازی و تحلیل و نشر آنها، ملاحظات اخلاقی رعایت شده است.
یافتهها: یافته پژوهش حاکی از این است که در هنجارگذاریهای فراتقنینی، تقنینی و فروتقنینی نظام حقوقی ایران و اسناد بینالمللی الزامآور و ارشادی در خصوص اصول اخلاق پزشکی در زندانها و حق بر سلامت زندانیان مقرراتی به صورت عام و خاص وضع گردیده تا قواعد اخلاقی در حوزه پزشکی رعایت گردد و زندانیان نیز بتوانند از حق بر سلامت به مثابه حق بشری بهرهمند گردند. از این رو سیاستگذاران نظام سلامت میتوانند از آنها در بسط و گسترش نقش اخلاق در زندانها و حمایت از سلامت زندانیان استفاده نمایند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل میتوان گفت که رعایت اصول اخلاق پزشکی و توجه بر سلامت زندانیان در دوران شیوع پاندمی کرونا در جهت پیشگیری از ابتلا به ویروس کووید 19 و درمان زندانیان مبتلا میبایست مورد توجه سیاستگذاران نظام سلامت قرار گیرد. از همین رو با استفاده از هنجارهای نظام حقوقی ایران و اسناد بینالمللی لزوم تصویب مقررات مدون در راستای هنجارگذاری اصول اخلاقی پزشکان، پرستاران و کارکنان مراکز بهداشتی و درمانی در زندانها برای حفظ سلامت زندانیان در دوران شیوع پاندمی کرونا امری ضروری است.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.35971
زمینه و هدف: کرامت انسانی مبنای حقوق شهروندی محسوب میشود که افراد بما هو انسان از آن بهرهمند هستند. امروزه در پرتو اصل«کرامت انسان»، شاهد ظهور رویهای فکری نسبت به افراد دارای معلولیت هستیم که بر پایه قواعد حقوق شهروندی شکل گرفته است. هدف این مطالعه تدقیق در سه مؤلفه حقوق شهروندی برای معلولان «حق برابری فرصتها، حق برخورداری از شغل و حق آموزش» از دایره گسترده حقوق شهروندی، به عنوان مؤثرترین حقوق شهروندی در جهت حفظ کرامت ذاتی افراد دارای معلولیت، در ایران است.
روش: این پژوهش از نوع مروری است و گردآوری اطلاعات آن با شیوه کتابخانهای اسنادی از مرور 20 مقاله به زبان فارسی، حاصل از پژوهشهای انجامشده در ایران که در دورههای 99-1391 در مجلات معتبر علمی پژوهشی داخلی منتشر شدهاند، به دست آمده و توصیف و تحلیل شدهاند. همچنین قوانینی همچون قانون اساسی، جامع حمایت از معلولان مصوب 1383، حمایت از معلولان مصوب 1396 و قوانین مصوب در حوزه مناسبسازی شهری بررسی شده است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل پژوهش اعم از مطالعه و گردآوری دادهها، مستندسازی و تحلیل و نشر آنها ملاحظات اخلاقی رعایت شده است.
یافتهها: بر مبنای کرامت انسانی افراد دارای معلولیت، فرایند شکلگیری، قانونگذاری و نحوه نظارت بر اجرای حقوق شهروندان معلول از دغدغهها و الزامهای حمایتی تلقی میشود.
نتیجهگیری: به لحاظ حقها و تضمینات ماهوی نظام حقوقی شهروندی، وضعیت موجود در نظام حقوقی ایران نمیتواند زمینه برابرسازی فرصتها در حق بر شهر، حق بر اشتغال و حق بر آموزش را برای معلولان فراهم کند و تا رسیدن به وضعیت مطلوب، فاصله زیادی وجود دارد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.38393
زمینه و هدف: تعهدگریزی اخلاقی شامل سازوکارهایی شناختی است که هنگام انجام اعمال غیر اخلاقی و یا تصمیم به عدم انجام اعمال اخلاقی، در ذهن فرد شکل گرفته و در بروز رفتاهای غیر اخلاقی یا عدم انجام رفتارهای اخلاقی تأثیر دارد. پژوهش حاضر به مرور روایتی تحقیقاتی میپردازد که نقش این متغیر در موقعیتهای پزشکی و پرستاری را بررسی کردهاند.
روش: از طریق پایگاههای داده Google Scholar، Pubmed و همچنین با مراجعه به قسمت جستجوی تارنمای مجلات مرتبط با اخلاق پزشکی و پرستاری، واژه کلیدی Moral Disengagement در کنار Medical Ethics و Nursing Ethics جستجو شد و مقالاتی که تا سال ۲۰۲۲ تعهدگریزی اخلاقی را در پزشکی و پرستاری بررسی کرده بودند، بازبینی شد.
ملاحظات اخلاقی: نتایج پژوهشها بدون سوگیری و با رعایت امانتداری در گزارش محتوای مقالات، ذکر شد.
یافتهها: مرور مطالعات نشان داد تعهدگریزی اخلاقی در بین پزشکان و پرستاران رایج بود. تعهدگریزی اخلاقی با کاهش استدلالها، رفتارها و صفات اخلاقی و افزایش رفتارهای غیر اخلاقی و غیر مولد پزشکان و پرستاران همراه بود، به علاوه این سازوکارها در محیطهای درمانی با استرس و احساس بیعدالتی بیشتر و همچنین قدرت بالاتر افزایش یافته و در شرایط مدیریتی به شکل رهبری اخلاقی کاهش مییافت. این سازوکارها در پزشکان و پرستارانی با استرس، نااستواری خلق، عاطفه منفی و همچنین میل به قدرت، بیشتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به قابل اصلاحبودن تعهدگریزی اخلاقی از طریق برخی مداخلات آموزشی، لازم است با اضافهکردن برخی دروس یا دورههای آموزشی به آشناسازی و کاهش سازوکارهای تعهدگریزی اخلاقی در دورههای تحصیلی و ضمن خدمت پزشکان و پرستاران مبادرت ورزید، به علاوه با توجه به نقش متغیرهایی چون استرس کاری، بیعدالتی ادراک شده و داشتن قدرت بیحد و حصر، شاید بتوان با اعمال برخی اصلاحات مدیریتی چون اعمال رهبری اخلاقی، متغیرهای فوق و به تبع آن تعهدگریزی اخلاقی را کاهش داد.
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 16 شماره 47 (1401),
,
صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v16i47.39384
زمینه و هدف: ارزشهای اخلاقی پرستاران در دنیای پیچیده امروز، موضوع اخلاق را به امری حیاتی و حائز اهمیت تبدیل کرده است. این ارزشها برخاسته از رویکرد فلسفی پرستاران و متأثر از تفکر فلسفی غالب در هر بازه زمانی از تاریخ میباشد. با توجه به گذشت چند دهه از عصر پستمدرنیسم اثرات این تفکر بر ارزشهای اخلاقی در حرفه پرستاری باید به صورت جامع مورد بررسی قرار بگیرد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارزشهای اخلاقی پرستاری در دیدگاه پستمدرنیسم انجام شد.
روش: این مطالعه مروری از نوع مرور حوزه (Scoping Review) میباشد که بر اساس پنج مرحله پیشنهادی توسط Arksey & O'Malley (2005 م.) انجام شد. جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Magiran، SID، Pubmed و Web of Science و موتور جستجوی Google Scholar در بازه زمانی سال 2000 تا 2021، با ترکیبی از واژگان کلیدی اخلاق، ارزشهای اخلاقی، اخلاق پرستاری، پستمدرن، پستمدرنیسم، پرستاری، Nursing، Ethics، Ethical Value، Nursing Ethics، Postmodern و Postmodernism منطبق بر MeSH انجام شد. از 170 عنوان به دستآمده بر اساس معیارهای ورود و خروج و طی دو مرحله بازبینی (ابتدا عنوان و چکیده و سپس متن کامل مقاله) در نهایت 9 مقاله وارد مطالعه شد.
ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در تحلیل، گزارش متون و استناددهی رعایت گردید.
یافتهها: مقالات مورد استفاده به زبان انگلیسی و به روش کیفی، تحلیل روایتی و مطالعات موردی بودند. تمرکز مطالعات حاضر بر موضوعاتی چون روایت رابطهای و ماهیت آن، ارزشهای اخلاقی و نحوه تصمیمگیری بر اساس این ارزشها بود. بنابراین یافتههای مطالعه حاضر به دو دسته «نقش مبنایی روایت رابطهای در اخلاق پستمدرنیسم و اثرات آن» و «تصمیمگیری و ارزشهای اخلاقی پرستاری در پستمدرنیسم در مقایسه با دیدگاههای پیشین با تأکید بر اثباتگرایی» تقسیم شد.
نتیجهگیری: ارزشهای اخلاقی مبتنی بر دیدگاه پستمدرنیسم بر در نظرگرفتن هر مددجو در زمینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاص خود، حفظ اتونومی مددجو، پرورش دیدگاه کلنگر در پرستار، دوری از تبعیض در امر مراقبت و ارائه مراقبتی انساندوستانه و همدلانه توسط پرستار تأکید دارد.