سابقه و هدف: سوء مصرف مواد یکی از مهمترین چالشهای بهداشتی، روانی، اجتماعی است که امروزه مشکلات گستردهای را بر بیشتر کشورهای جهان تحمیل نموده است. هدف مطالعۀ حاضر بررسی الگویابی ساختاری رابطۀ بین توانمندسازی روانشناختی و کیفیت زندگی بر اساس نقش میانجی باورهای دینی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی بود.
روش کار: روش این پژوهش توصیفی - همبستگی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری پژوهش تمامی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی مراجعهکننده به مرکز اجتماع درمانمدار ترک اعتیاد سایبان آرامش واقع در شهر رشت بود. نمونۀ پژوهش 300 آزمودنی بود که بهروش دردسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ توانمندسازی روانشناختی، مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامۀ باورهای مذهبی و برای تحلیل یافتهها از روش الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همة موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها: نتایج نشان داد تمامی شاخصهای برازش در حد مطلوبی قرار داشت. اثر مستقیم توانمندسازی روانشناختی (45/0) و باور دینی درونی (29/0) بر کیفیت زندگی مثبت؛ و اثر مستقیم باور دینی بیرونی بر کیفیت زندگی (18/0-) منفی و هر دو در سطح 001/0 معنیدار بود. اثر مستقیم توانمندسازی روانشناختی بر باور دینی درونی (20/0) مثبت و اثر مستقیم توانمندسازی روانشناختی بر باور دینی بیرونی (17/0) منفی و هر دو در سطح 01/0 معنیدار بود. علاوهبراین، اثر غیرمستقیم توانمندسازی روانشناختی بر کیفیت زندگی از طریق باور دینی درونی (05/0) و باور دینی بیرونی (03/0) مثبت و در سطح 05/0 معنیدار بود. بنابراین میتوان گفت که باور دینی درونی و بیرونی نقش واسطهای در ارتباط توانمندسازی روانشناختی با کیفیت زندگی داشت.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای بهدستآمده، هرچقدر باورهای دینی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی بالاتر باشد، به همان میزان توانمندسازی روانشناختی و کیفیت زندگی بیشتر میشود. بنابراین، باورهای دینی متغیّری اخلاقی - اسلامی است که میتواند بر توانمندسازی روانشناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد افیونی تأثیر بگذارد.