مقاله پژوهشی


نگاهی به جغرافیای تاریخی نام داروهای ترکیبی در کتاب قرابادین صالحی

محسن باغبانی, مهدیه اسدی, فرزانه زارع

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-21
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.41010

زمینه و هدف: از کتاب «قرابادین صالحی» که همزمان با دوره سلطنت زندیه در ایران تألیف شده، اطلاعات تاریخی ارزشمندی به جای مانده است. برخی از داروهای ذکرشده در این کتاب دارای نام تاریخی، سابقه شناخت و تاریخ ساخت مشخص هستند. هدف این پژوهش، استخراج و دسته‌بندی داروهای ترکیبی دارای نام و پیشینه تاریخی در کتاب «قرابادین صالحی» است.

روش: پژوهش کیفی حاضر بر اساس نسخه چاپ سنگی طهران از کتاب «قرابادین صالحی»، مربوط به سال ۱۲۸۳ قمری انجام شده است. این نسخه خود برگرفته از پنج نسخه خطی موجود در ایران است که به ترتیب عبارتند از: نسخه موجود در کتابخانه آستان قدس به شماره ۱۰۲۵۶ (کتابت سال ۱۱۹۷ ق.)، نسخه موجود در کتابخانه دانشکده پزشکی تهران به شماره ۲۱۰ (کتابت سال ۱۲۴۰ ق.)، نسخه موجود در کتابخانه دانشکده پزشکی تهران به شماره ۲۰۹ (کتابت سال ۱۲۵۳ ق.)، نسخه موجود در کتابخانه دانشگاه بوعلی همدان به شماره ۲۰ (کتابت سال ۱۲۶۵ ق.) و نسخه موجود در کتابخانه آستان قدس به شماره ۷۸۱۶ (کتابت قرن ۱۳ ق.). در این پژوهش، ابتدا با توجه به مستندات موجود در کتاب، ۲۵ دسته دارویی پربسامد از داروهای مرکب به ترتیب الفبا طبقه‌بندی شده‌اند، سپس داده‌های مرتبط با تاریخ پزشکی داروها، همچون تاریخ ساخت و نام سازنده دارو که معرف هویت تاریخی هر دارو هستند، مورد بازخوانی و تحلیل قرار گرفته‌اند.

ملاحظات اخلاقی: اصالت نسخه‌ خطی موجود از کتاب «قرابادین صالحی» و نیز حقوق معنوی نویسندگان در نظر گرفته شده است.

یافته‌ها: اطلاعات تاریخی برجای‌مانده از نام داروها نشان می‌دهد که بیشترین کاربرد متعلق به معجون‌ها، حب‌ها، جوارش‌ها و قرص‌ها بوده است، هرچند در سایر انواع داروها نیز پیشینه‌هایی وجود دارد که نشان‌دهنده پیوند آن‌ها با سازندگانشان است. نتایج بررسی‌ها حاکی از یونانی‌مآب‌بودن اکثر داروها و سازندگان آن‌هاست، اما تحلیل تقریبی اطلاعات و تنوع تاریخچه دسته‌های دارویی نشان می‌دهد که تمامی سازندگان متعلق به یک منطقه جغرافیایی خاص نبوده‌اند و به نظر می‌رسد در ساخت و مصرف داروها، محدودیت مکانی چندانی وجود نداشته است. با این حال، تاریخچه ساخت برخی داروهای ترکیبی شاخص با ویژگی‌های دارویی منحصر به ‌فرد را نمی‌توان نادیده گرفت. این ویژگی‌ها به ‌وضوح در ابداع دسته‌های دارویی جدید مشهود است.

نتیجه‌گیری: «قرابادین صالحی» منبع مطالعاتی مهمی در باب تاریخ پزشکی و تاریخ داروسازی و اطبای سازنده این داروها به شمار می‌آید.

تبیین مؤلفه‌های شخصیتی و سلوک اجتماعی ابن سینا از منظر تاریخی (420-370 ق.)

وحید عابدین پور جوشقانی , معصومه سمائی دستجردی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.46350

زمینه و هدف: جامعه ایران در ادوار مختلف تاریخی، متأثر از عوامل گوناگون، دارای قشربندی‌های اجتماعی متعددی بوده و به تبع آن، موقعیت و جایگاه اقشار مختلف نیز متغیر بوده است. این پژوهش با بررسی تاریخی جایگاه اجتماعی ابن سینا به عنوان پزشکی صاحب‌نام، در پی شناخت عوامل مؤثر بر جایگاه اجتماعی پزشکان در قرون اولیه اسلامی در تاریخ ایران است.

روش: این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه‌ای به ویژه تاریخ رجال و حکمای قرون اولیه اسلامی انجام شده است.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش اصل امانتداری و صداقت در استفاده از منابع تاریخی و تحقیقی رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد عواملی مانند نوع و نحوه تعامل اجتماعی، ارتباط با دربار، کیفیت تخصص پزشکی، برخورداری از مهارت‌ها و معارف فراپزشکی، شهرت و مقبولیت، وجود نهادها و زیرساخت‌های علمی و اجتماعی، باورها و اعتقادات، موقعیت خانوادگی یا طبقه اجتماعی و فرهنگ عمومی جامعه، در تعیین و تثبیت جایگاه اجتماعی پزشکان و از جمله ابن سینا مؤثر بوده‌اند.

نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابن سینا صرفاً یک پزشک درباری نبود و گستره تعاملات و خدمات پزشکی وی، عموم مردم اعم از دربار و غیر دربار را دربر می‌گرفت. همچنین نقد و ارزیابی بضاعت علمی دیگر پزشکان و دانشمندان، وی را در جایگاه «حکیم ذوالفنون» و منتقد قرار می‌داد. انجام خدمات اداری (هرچند کوتاه‌مدت)، پاسخگویی و حساسیت نسبت به مسائل فلسفی، دینی و فقهی جاری جامعه در قالب جایگاه وزارت و فقاهت، از دیگر عوامل مؤثر و مقوم جایگاه اجتماعی وی در قرون اولیه اسلامی به شمار می‌روند.

زمینه و هدف: تاریخ علوم پزشکی به عنوان حوزه‌ای میان‌رشته‌ای، علیرغم جایگاه تثبیت‌شده در نظام‌های آموزشی پیشرفته، نتوانسته است در برنامه‌های درسی رشته‌های علوم پزشکی ایران موقعیت مناسبی کسب کند. این پژوهش با هدف واکاوی ضرورت‌ها، چالش‌ها و راهکارهای اجرایی ادغام تاریخ پزشکی در برنامه درسی آموزش پزشکی ایران و همچنین مقایسه تطبیقی با تجارب جهانی انجام شده است.

روش: مطالعه کیفی حاضر با روش اسنادی ـ کتابخانه‌ای و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی انجام شد. داده‌ها از طریق بررسی منابع مختلف علمی شامل مقالات، کتب تخصصی و اسناد رسمی، در پایگاه‌های اطلاعاتی داخلی و بین‌المللی گردآوری و واکاوی شدند.

ملاحظات اخلاقی: اصول اخلاق پژوهش شامل رعایت اصالت متون، صداقت علمی و امانتداری در استنادها به دقت رعایت شد. تمامی مستندات با ذکر دقیق مراجع و رعایت حقوق مؤلفان ارائه گردید.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که آموزش تاریخ پزشکی در ایران با چالش‌های ساختاری، محتوایی و نگرشی مواجه است. مهم‌ترین موانع عبارتند از: غلبه نگاه زیست‌پزشکی، کمبود نیروی انسانی متخصص، مقاومت در برابر تغییرات برنامه درسی و نبود انگیزه در دانشجویان. در مقابل، تجارب موفق کشورهایی مانند آمریکا (با ارائه دروس اجباریِ تاریخ پزشکی و یا پیاده‌کردن مدل ادغام طولی در دوره کارآموزی) و کره جنوبی (با 80 سال سابقه آموزش این درس)، نشان‌دهنده تأثیر مثبت آن بر توسعه مهارت‌های حرفه‌ای پزشکان است. در ایران نیز اگرچه از سال 1392 رشته تاریخ علوم پزشکی تأسیس شده، اما ادغام آن در برنامه‌های درسی عمومی علوم پزشکی هنوز به صورت محدود است.

نتیجه‌گیری: نهادینه‌سازی تاریخ پزشکی در ایران مستلزم اجرای راهکارهای چندسطحی شامل: 1ـ بازنگری سیاست‌های آموزشی؛ 2ـ تربیت مدرسان متخصص؛ 3ـ طراحی برنامه‌های درسی تلفیقی؛ 4ـ توسعه منابع یادگیری بومی است. مطالعه پیشنهاد می‌کند با الگوبرداری از تجارب موفق جهانی و توجه به مبانی حکمت ایرانی ـ اسلامی، گام‌های عملی برای ادغام این آموزش‌ها برداشته شود.

مطالعه مردم‌نگارانه تغییرات سبک زندگی در فرایند پیدایش و توسعه بهداشت و درمان شهر ایذه

علی حسین حسین زاده, معصومه باقری, حسین ملتفت, سجاد بهمنی, ذوالفقار احمدی اوندی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-34
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.41563

زمینه و هدف: در شکل‌گیری و تغییر سبک زندگی عوامل اجتماعی نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. شهرنشینی، آموزش مدرن، توسعه تکنولوژی، رسانه‌های ارتباط جمعی، ارتقای سلامت و توسعه بهداشت و درمان از جمله این عوامل هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تغییرات سبک زندگی در فرایند پیدایش و توسعه بهداشت و درمان شهرستان ایذه می‌باشد که با روش مردم‌نگاری انجام شده است.

روش: در این مطالعه کیفی، 20 نفر به صورت نمونه‌گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب و وارد مطالعه شدند. با استفاده از روش‌های رایج گردآوری داده‌ها در مطالعه مردم‌نگاری (مشاهده و مصاحبه عمیق) به جمع‌آوری داده‌ها پرداخته شد. مصاحبه با نمونه‌ها يا در اصطلاح كيفي مطلعين تا آنجا ادامه يافت كه محقق به مرحله اشباع نظري دست يافت. برای تحلیل داده‌های به دست‌آمده از روش تحلیل نظریه داده‌بنیاد استفاده شد.

ملاحظات اخلاقی: در تدوین این پژوهش، اصل امانتداری و صداقت در تحلیل، گزارش و انتشار مطالب رعایت گردیده است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد گذار از زیست‌بوم طبیعی به زیست‌بوم انسان‌ساخت و توسعه خدمات بهداشتی درمانی زمینه‌ساز تغییر سبک زندگی در منطقه مورد مطالعه بوده است، در حالی که در زیست‌بوم طبیعی نوعی طب بومی محلی مبتنی بر تجربیات تاریخی و شفاهی وجود داشت، زیست‌بوم انسان‌ساخت پزشکی مدرن مبتنی بر دو رویکرد عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی بود. امکانات بهداشتی درمانی، کاهش مرگ و میر نوزادان و اطفال و در نتیجه افزایش جمعیت، بهبود تغذیه، توسعه خدمات و تسهیلات شهری، افزایش آگاهی اجتماعی و ارتقای سلامت عمومی و ترویج ورزش همگانی از دستاوردهای پیدایش و توسعه بهداشت و درمان در ایذه بود که تغییرات اساسی در سبک زندگی مردم منطقه به وجود آورده است.

نتیجه‌گیری: تا قبل از ورود دولت به جامعه عشایری، نیازهای درمانی مردم از طریق نوعی طب بومی محلی پاسخ داده می‌شد، اما به دلیل محدودیت قادر به مداوای تمام بیماران نبود. با یکجانشین‌شدن عشایر منطقه و اجرای برنامه‌های نوسازی از جمله ورود آموزش مدرن، پیدایش بهداری (1317 ش.)، شکل‌گیری اداره مبارزه با مالاریا (1344 ش.)، اعزام سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه ترویج به مناطق روستایی، تأسیس زایشگاه (1347 ش.)، بیمارستان (1358 ش.)، لوله‌کشی آب (1358 ش.) و از دهه شصت افزایش درمانگاه‌های شهری ـ روستایی، خانه‌های بهداشت، پایگاه‌های سلامت و افزایش تعداد پزشکان و پیراپزشکان تغییرات اساسی در سبک زندگی مردم منطقه به وجود آورده است.

بررسی وضعیت بهداشت و سلامت در زندان‌های دوره قاجار

فاطمه احمدوند, اکبر حیدری , افتخار قاسم زاده

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.46148

زمینه و هدف: بهداشت عمومی و سلامت و تحولات این حوزه از موضوعات مهم در تاریخ اجتماعی دوره قاجار است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت بهداشت عمومی و خدمات بهداشتی ـ سلامتی در زندان‌های عصر قاجار انجام شده است.

روش: این مطالعه با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اسناد، سفرنامه‌ها و تحقیقات جدید، به بررسی وضعیت بهداشت و خدمات سلامت در زندان‌های دوره قاجار پرداخته است.

ملاحظات اخلاقی: در فرایند پژوهش، اصول امانتداری، صداقت در استناد به منابع، اصالت منابع، و پرهیز از جانبداری در تحلیل داده‌ها رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که مکان زندان‌ها و معیارهای بهداشتی آن‌ها در دوره قاجار، چندان مورد توجه حکومت نبود. هدف اصلی زندان‌ها، شکنجه، تنبیه و انتقام از زندانیان بود و ابعاد تربیتی یا رعایت بهداشت در اولویت قرار نداشت. مرگ و میر بالای زندانیان ناشی از نبود بهداشت مناسب، فضای نامناسب (پر از شپش و موش) و عدم دسترسی به خدمات سلامت بود. این شرایط حتی برای زندان‌بانانی که مأمور آزار زندانیان بودند، «آسودگی‌ خاطر» محسوب می‌شد. بر اساس سفرنامه‌ها، زندانیان سال‌ها در شرایطی رقت‌بار زندگی می‌کردند؛ محرومیت از امکانات اولیه مانند تراشیدن ریش و مو و انتقال بیماری‌های خود به خانواده‌ها پس از آزادی، از پیامدهای این بی‌توجهی بود.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش گویای ضعف شدید یا فقدان بهداشت عمومی و خدمات سلامت در زندان‌های قاجار است، هرچند بهداشت فردی به دلیل باورهای دینی در جامعه رواج داشت، اما نبود حمام در زندان‌ها، حضور حشرات موذی و شیوع بیماری‌ها، وضعیت ناگوار این محیط‌ها را تشدید می‌کرد. اسناد تاریخی و سفرنامه‌ها، شواهدی از ابتلای گسترده زندانیان به بیماری‌ها و بی‌توجهی حکومت به اصلاحات اساسی، حتی در اواخر دوره قاجار، ارائه می‌دهند.

زمینه و هدف: «کتاب ‌‌السُموم و دفع مضارها» رساله‌ای جامع و ممتاز از حیث محتوای علمی در باب شناخت سموم حیوانی، نباتی و معدنی، آثار و عوارض آنها، روش‌ها و داروهای مؤثر در درمان و نیز راه‌های مراقبت از تأثیرات و مخاطرات سموم می‌باشد که به جابربن‌حیان نسبت داده شده است. اگرچه نامی از این رساله در «الفهرست» ابن ندیم و یا «کشف‌الظنون» حاجی خلیفه نیامده، اما بروکلمان در فصل هفدهم جلد چهارم «تاریخ ادبیات عرب» و فؤاد سزگین نیز در جلد چهارم «تاریخ‌ نگارش‌های عربی» از آن نام برده و آن را تنها رساله مستقل جابر در موضوع طب خوانده‌اند. با این‌ حال ـ به‌رغم ارزش محتوایی این اثر که منجر به ترجمه و شرح آن به زبانی آلمانی در سال 1958 میلادی توسط آلفرد سیگل شد ـ تردیدهایی درباره انتساب این اثر به جابر مطرح شده‌اند. هدف از این پژوهش بررسی قسمت‌هایی از محتوای این رساله از حیث تطبیق آنها با آرا و نظریات جابر در سایر آثار او از جنبه‌های مختلف است تا گامی در جهت تعیین و تشخیص هویت مؤلف آن برداشته شود.

روش: در این مطالعه کتابخانه‌ای قسمت‌هایی از نسخه‌ای از «کتاب ‌‌السموم» منسوب به جابربن حیان با محتوای مشابه و مرتبط در دیگر رسائل، مقالات و کتاب‌های او تطبیق داده شده و برای بسط، تأیید یا رد بعضی از ادعاهای صورت‌گرفته، از مقالاتی در این باب استفاده شده است.

ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: مؤلف «کتاب ‌‌السموم» ضمن ارائه مبانی منسجم درباره عملکرد اجزاء و اخلاط موجود در بدن در کنار بیان چگونگی فعل و انفعال میان طبایع، دسته‌بندی به نسبت ‌دقیقی از سموم بر حسب متغیرهای مختلف ارائه و به تبع آن آثار سموم و هم‌چنین ادویه شافیه و پادزهرهای هر کدام را معرفی کرده است. او در این رساله از دیگر رسائل متعلق به جابر نام برده و یا به بعضی از آنها استناد کرده که همین امر تطبیق محتوای سموم با آثار جابر را تا حدی ممکن می‌کند.

نتیجه‌گیری: بعضی از استنادات، ارجاعات یا نقل‌قول‌های مؤلف این رساله موافق با مفاهیم، محتوا و سیاق دیگر آثار جابر هستند، برخی تاحدی تشابه دارند و بعضی دیگر نیز مخالف با آنها می‌باشند. لذا در مقیاس این تحقیق شاید نتوان به حکمی قطعی درباره تعیین هویت دقیق مؤلف دست یافت، اما بسط این تحقیق به ویژه از طریق بررسی محتوای رساله با دیگر آثار طبی مرتبط در دوره اسلامی می‌تواند به نزدیک‌شدن به هدف مدنظر کمک کند.

زمینه و هدف: نسخ خطی به عنوان یکی از معتنابه‌ترین اسناد پژوهشی و اصالت اثر از مهم‌ترین منابع کسب آگاهی تاریخی محسوب می‌شوند و نزد محققان مورد وثوق‌اند. بر همین اساس رجوع به منابع متنی کهن و استخراج زمینه‌های مرتبط با طب، محققان را در فرآیند پدیدارشناسی اجتماعی یاری می‌رساند. یکی از مسائل اساسی در تاریخ اجتماعی پزشکی توالد می‌باشد که به دلیل اهمیت آن در متون چندوجهی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش به تبیین درمان‌های فراطبیعی در مسأله عسر ولادت در دو نسخه از مشهورترین و موثق‌ترین منابع علوم غریبه عصر صفوی، رساله‌های «اسرار قاسمی» و «حرزالامان من فتن‌الزمان»، پرداخته و با رویکردی نو آن را مورد بررسی قرار می‌دهد.

روش: تحقیق پیش ‌رو به شیوه تحلیلی با استناد به داده‌های تاریخی و مداقه بر منابع دست اول عصر صفوی سامان یافته است. برای دستیابی به این هدف، نسخ خطی علوم ‌غریبه بازخوانی و مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

ملاحظات اخلاقی: در تدوین این پژوهش، اصل امانتداری و صداقت استناد به متون مورد استفاده، اصالت منابع و پرهیز از جانبداری در مراجعه به متون یا تحلیل‌ها، رعایت شده است.

یافته‌ها: طب فراطبیعی در دوران صفوی به دلیل نگرش‌های اجتماعی مورد استقبال قرار داشت. از این رو مکتوبات این دوران حامل داده‌هایی از طب فراهنجار می‌باشند. دو رساله مهم عصر صفوی، «اسرار قاسمی» و «حرزالامان من فتن‌الزمان» در دو عرصه متفاوت از باورها و اعتقادات توصیه‌هایی فراطبیعی در مورد عسر ولادت در اختیار قرار نهاده‌اند.

نتیجه‌گیری: رساله «اسرار قاسمی» با محتوایی نامتعارف از کاربرد دستورالعمل‌های کیمیاوی و رساله «حرزالامان من فتن‌الزمان» با تکیه بر کلام مقدس، ادعیه و تأثیر نهضت‌های صوفیانه، راهکارهایی فراهنجار در عسر ولادت ارائه داده‌اند. مفرداتی جهت تسهیل ولادت در متون علوم غریبه عصر صفوی توصیه شده‌اند که همراه با قدرت حروف و الفاظ مقدس در قالب کتابت، خوراندن و نوشاندن به حامل تصریح گشته‌اند.

بررسی تطبیقی ساختار و عملکرد دستگاه گوارش و کبد از منظر حکیم جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی و منابع طب نوین

علیرضا ترابی میرزائی, علیرضا منوچهریان, کاوه صمیمی, محمد اعتمادی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.46565

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی ساختار و عملکرد دستگاه گوارش و کبد و همچنین مراحل هضم و جذب غذا از دیدگاه حکیم جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی و مقایسه آن با اصول طب نوین انجام شده است. ذخیره خوارزمشاهی به عنوان یکی از مهم‌ترین متون پزشکی فارسی در قرن پنجم قمری، نگاهی جامع به جنبه‌های مختلف علم طب، از جمله تشریح و فیزیولوژی بدن انسان دارد.

روش: این مطالعه به روش کتابخانه‌ای و به صورت تحلیلی تطبیقی انجام شده است. در ابتدا، کتاب ذخیره خوارزمشاهی با رویکرد پزشکی بررسی شد و سپس با استفاده از منابع معتبر طب نوین، مطالب مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفت.

ملاحظات اخلاقی: در این تحقیق کلیه اصول اخلاقی و امانتداری در مراجعه به اسناد، به طور کامل رعایت شده است.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که حکیم جرجانی به درستی به مفاهیم اساسی در زمینه ساختار و عملکرد اندام‌ها، به ویژه کبد و دستگاه گوارش پرداخته است و بسیاری از نظریات او با یافته‌های علمی طب کنونی مطابقت دارد. توصیفات جرجانی در مورد فرآیندهای هضم و جذب غذا، نقش صفرا و کیسه صفرا و همچنین گردش روده‌ای کبدی صفرا، به طور چشم‌گیری مطابق با طب مدرن است.

نتیجه‌گیری: مطالعه تطبیقی طب سنتی و نوین نشان می‌دهد که ذخیره خوارزمشاهی به عنوان یک منبع ارزشمند علمی، حاوی اصول و مفاهیمی است که همچنان در علم پزشکی امروزی قابل استفاده و معتبر هستند. این پژوهش اهمیت تلفیق طب سنتی و نوین را در بهبود و توسعه روش‌های درمانی و بهره‌برداری از دانش کهن برجسته می‌سازد.

تقدیرگرایی و انفعال مردم ایران در برابر بیماری وبا در دوره قاجار

ام لیلا محمدزاده, امید سپهری راد, ابوالحسن مبین

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-21
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.47056

زمینه و هدف: تقدیرگرایی پذیرش بی‌چون ‌و چرای وقایع و تسلیم‌شدن در برابر آن‌هاست. به باور عامه مردم دوره قاجار، مشکلات و مصائب از قضا و قدر الهی نشأت می‌گرفت. بر این اساس تقدیرگرایی مهم‌ترین عامل انفعال مردم در برابر سختی‌ها بود و از دید آن‌ها آنچه در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه رخ می‌داد، تماماً اراده الهی بود که در برابر آن باید خاضع، فروتن و تسلیم شد.

روش: این پژوهش درصدد است با استفاده از منابع موجود، اسناد تاریخی و تحقیقات جدید و بهره‌گیری از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر دو ویژگی توصیف و تحلیل می‌باشد، به بررسی رفتارهای مردم دوره قاجار در دوره شیوع بیماری‌ها به ویژه وبا بپردازد و با طرح این پرسش که با توجه به اوضاع اجتماعی حاکم بر جامعه، مردم و حکومت در برابر وبا و برای مبارزه با آن، به چه کارهایی می‌پرداختند و به چه باورهایی متوسل می‌شدند، واکنش آن‌ها را با محور قراردادن کنش تقدیرگرایانه به عنوان یک روش درمانی تبیین نماید.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش صداقت و امانتداری از منابع و اسناد تاریخی رعایت شده است.

یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که در دوره قاجار، اندیشه تقدیرگرایی و انفعال افراطی یکی از عوامل مهم آسیب‌پذیری جامعه و غلبه بیماری‌های واگیردار، از جمله وبا بود. پذیرفتن سرنوشت و انفعال ناشی از تقدیرگرایی در زمان شیوع بیماری وبا در این دوره کاملاً نمایان بود. در جایی که باید جامعه با اراده انسانی که از خلقت پروردگارش نشأت می‌گرفت، به درمان و مبارزه با این بیماری بپردازد، تنها تلاشی که انجام می‌داد، برگزاری مراسم عزاداری و روضه‌خوانی در جهت کاهش آلام و تغییر اراده الهی بود. مبانی اندیشه تقدیرگرایی، به یک‌باره در ایران ظهور نیافته بود، بلکه به در ازای تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران ریشه داشت. بنابراین این اندیشه در دوران قاجار، به ویژه به هنگام شیوع وبا نیز در جامعه رواج داشت که در نوشته‌های سیاحان اروپایی هم انعکاس یافته است.

نتیجه‌گیری: در دوره قاجار شیوع بیماری وبا، باور تقدیرگرایانه مردم و کمبود پزشک و امکانات بهداشتی درمانی، غیر علمی و خرافی‌شدن دانش پزشکی و در نتیجه مرگ ‌و میر جمعیت بسیاری را رقم زد.

بررسی روند صدور مجوز طبابت در ایران از دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی اول

حسن زندیه, مائده سماواتی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-24
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.48320

زمینه و هدف: در دوره قاجار اطبا به روش سنتی که از اجداد خود به ارث برده بودند، طبابت می‌کردند و نبود نهادی برای آموزش و یا نظارت بر فعالیت آنان، به عنوان مشکل اساسی احساس می‌شد. پس از شکست ایران در جنگ روسیه، بستری برای ارتباط بیشتر با اروپاییان فراهم آمد. نهضت مشروطه تحولی عظیم در همه ارکان کشور به وجود آورد و به دنبال آن، انتشار قانون‌نامه طبی و الزام به اخذ تصدیق اهمیت پیدا کرد، اما از آنجا که این نظام‌نامه به درستی اجرا نشد، در دوره پهلوی اول اصلاحاتی در آن صورت گرفت که بر اساس آن، اطبا می‌بایست در آزمون پزشکی شرکت نموده و پس از قبولی اجازه‌نامه برایشان صادر می‌شد. مقاله پیش ‌رو به عنوان پژوهشی بدیع در نظر دارد، روند صدور مجوز طبابت در ایران از دوره قاجار تا پایان پهلوی اول را مورد بررسی قرار دهد.

روش: این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و اسنادی و با رویکردی تاریخی و توصیفی به تحلیل موضوع پرداخته است.

ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: بررسی‌ها نشانگر این موضوع است که اطبا برای دریافت تصدیق‌نامه می‌بایست روند اداری ویژه‌ای را طی می‌کردند. جواز طبی به عنوان مدرکی تلقی می‌شد که توانمندی طبیب را از نظر علمی و عملی مورد تأیید قرار می‌داد و مردم می‌توانستند برای درمان بیماری‌ها به آنان اعتماد کنند.

نتیجه‌گیری: مجوزهای پزشکی بازتابی از تلاش جامعه برای پذیرش علوم جدید، تضمین صلاحیت علمی طبیبان، کاهش خطرات ناشی از طبابت سنتی و در واقع ابزاری برای حذف پزشکان غیر متخصص بود. تحولات آموزشی و تعامل ایران با مدرنیته، به ‌رغم چالش‌های داخلی و خارجی که در مقابل این مسیر وجود داشت، در نهایت سبب بهبود کیفیت زندگی می‌شد.

مقاله مروری


بررسی زندگی، آثار و اندیشه‌های حكيم صدرالدين على گيلانى هندی؛ پزشک برجسته قرن یازدهم هجری

جمال رضایی اوریمی, اعظم خسروی, مریم شوشتری یگانه, علی جعفری, سید عبداله محمودی, سید امیرحسین لطیفی, محمدحسین اسدی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.45950

زمینه و هدف: تاریخ پزشکی ایران، به ویژه در منطقه گیلان، سابقه‌ای دیرینه دارد. حكيم صدرالدين على گيلانى هندی، از دانشمندان و پزشکان معروف قرن یازدهم هجری (962ه.ق-1018ه.ق) است که در عهد صفویه به هند مهاجرت کرده بود. هدف از این پژوهش بررسی زندگی، اندیشه‌ها و آثار علمی حكيم صدرالدين على گيلانى هندی است.  

مواد و روش‌ها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش گردآوری داده‌ها بر اساس روش کتابخانه‌ای و با مطالعه متون و منابع تاریخی انجام پذیرفته است.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای شامل اصالت متن، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که حکیم گیلانی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی طب نزد حكيم الملك شمس‏الدين گيلانى و حكيم لطف‏الله شيرازى، به دعوت اکبرشاه به هند مهاجرت کرده و به عنوان پزشک، مشاور و سیاستمدار در دربار او مشغول به کار شده است. تسلط او بر علوم مختلف مانند پزشکی، ریاضیات، فیزیک و مکانیک، وی را به یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های علمی عصر خویش تبدیل کرده است. القاب «جالینوس زمان» و «افلاطون ثانی» که به او اطلاق می‌شد، گواهی بر این مدعاست. حکیم گیلانی آثار ارزشمندی در زمینه پزشکی از خود به یادگار گذاشته است که از جمله آن‌ها می‌توان به «رساله فی الطب»، «مجربات» و «شرح کلیات قانون» اشاره کرد.

نتیجه‌گیری: حکیم گیلانی، پزشک و دانشمند برجسته‌ای بود که با تالیفات و فعالیت‌های علمی خود، گامی مهم در توسعه و ارتقای دانش پزشکی برداشت. این پژوهش نشان داد که وی نه تنها یک پزشک حاذق، بلکه یک متفکر و دانشمند چندوجهی بوده است. مطالعه زندگی و دستاوردهای این حکیم برجسته، می‌تواند به درک بهتر از تاریخ پزشکی، تبادلات علمی و فرهنگی میان تمدن‌ها و همچنین اهمیت حفظ و توسعه طب سنتی کمک نماید.

شاهدانه: گیاهی دارویی از دوران باستان

وحیده احمدپور, مهدیه افتخاری

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025,
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.46631

زمینه و هدف: شاهدانه یکی از قدیمی‌ترین و بحث‌برانگیزترین گیاهان دارویی می‌باشد که تقریباً در تمامی کتب باستانی به عنوان گیاهی درمان‌بخش توصیف شده است. استفاده از شاهدانه برای اهداف درمانی سابقه چندین هزارساله دارد. در متون مقدس برخی کشورهای آسیایی، از جمله هند و ایران از شاهدانه به عنوان یک گیاه مقدس یاد شده که برای قرن‌ها در آیین‌های مذهبی از آن استفاده می‌شده است. هدف از این مطالعه بررسی شاهدانه به عنوان یک گیاه دارویی از نخستین تمدن‌های بشری تا کاربردهای آن در طب مدرن است.

روش: برای جمع‌آوری اطلاعات، مقالات انگلیسی با واژگان کلیدی Cannabis و Cannabinoids در پایگاه‌های داده بین‌المللی شامل Google Scholar، PubMed، Scopus و ScienceDirect جستجو شدند. همچنین کتب طب سنتی مرتبط از قبیل قانون، الحاوی فی‌الطب، جامع‌ المفردات الأدویه و الأغذیه، کامل الصناعه الطبیه، قاموس المحیط، مفردات في‌الطب و ذخیره خوارزمشاهی با واژگان کلیدی شاهدانه، شاهدانج و قُنَّب مورد بررسی قرار گرفتند.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، صداقت در استناد به منابع، اصالت و صحت منابع، دقت در ارجاعات و تحلیل‌ها و همچنین پرهیز از جانبداری رعایت شده است.

یافته‌ها: نتایج بررسی‌های مختلف تاریخی، فیتوشیمیایی و اتنوبوتانیکی نشان داد که جوامع اولیه از خواص گیاه شاهدانه آگاه بودند و از آن نه‌تنها به عنوان دارو، بلکه برای مصارف غیر دارویی نیز بهره برده‌اند. با توجه به پراکنش گسترده و سازگاری بالای این گیاه در مناطق جغرافیایی متنوع، به‌ سرعت از آسیا به دیگر قاره‌ها منتشر گردید. کاربرد دارویی بخش‌های مختلف شاهدانه در درمان طیف وسیعی از بیماری‌های پوستی، عصبی، گوارشی و... در کشورهای مختلفی مانند ایران، مصر، چین، هند و بسیاری از کشورهای اروپایی از دیرباز رواج داشته است. عصر طلایی شاهدانه در اوایل قرن بیستم و با جداسازی ترکیبات فیتوشیمیایی آن شروع شد. بیش از 100 ترکیب فیتوکانابینوییدی، از جمله تتراهیدروکانابینول (THC) و کانابیدیول (CBD) که اثرات درمانی شاهدانه را به آن‌ها نسبت می‌دهند، تاکنون شناسایی شده است. شاهدانه دارای طیف وسیعی از اثرات درمانی است و برای درمان بیماری‌های مختلفی مانند درد، تهوع و استفراغ، صرع، مشکلات پوستی، گلوکوم، اضطراب، اختلالات خواب، بی‌اشتهایی و همچنین بیماری‌های تحلیل برنده عصبی مانند پارکینسون و آلزایمر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نتیجه‌گیری: گنجینه ارزشمند تاریخچه چندین هزارساله کاربرد دارویی شاهدانه، می‌تواند به عنوان زمینه‌ای مناسب برای تحقیقات آتی درباره قابلیت‌های درمانی این گیاه، با تکیه بر شواهد بالینی، مورد توجه قرار گیرد. می‌توان امیدوار بود که داروهای بیشتری با طیف‌های درمانی متنوع، به بازار دارویی جهان معرفی شوند. با این حال، نکته جالب توجه آن است که حتی پس از دهه‌ها پژوهش، اختلاف نظرهای جدی درباره پیامدهای حقوقی، اخلاقی، عوارض جانبی و مرگ‌ و میر مرتبط با مصرف شاهدانه همچنان پابرجاست. این پیچیدگی‌ها بیانگر چالش‌های اساسی در مسیر بهره‌گیری از فیتوکانابینوئیدها به عنوان داروهای درمانی است.

عوامل گسترش خرافات طبی در ایران دوره مغول

راضیه شجاع قلعه دختر, حمید رضا ثنایی, محبوبه فرخنده زاده, سیدجلال رجایی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-17
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.47453

زمینه و هدف: پس از حمله مغول خرافات سطوح مختلف زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم را فراگرفت. در این دوران خرافات به عنوان یک آسیب جدی در حوزه بهداشت و سلامت مطرح شد، اما این مسأله که عوامل ورود خرافات به طب و گسترش آن در این دوران چه بود، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این پژوهش می‌کوشد به بررسی عوامل گسترش خرافات در مقوله طب در دوره مد نظر بپردازد.

روش: پژوهش حاضر بر اساس روش تحقیق تاریخی با استفاده از داده‌های منابع کتابخانه‌ای مانند نسخ خطی طبی، تاریخ‌های اجتماعی و سیاسی و منابع تصوف با رویکرد توصیفی انجام شده است.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در تحلیل، گزارش و انتشار مطالب رعایت شده است.

یافته‌ها: بررسی‌ها نشان می‌دهد باورهای دینی مغول‌ها و برخی آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی این اقوام تازه‌وارد به ایران در کنار رشد جریان‌های فکری و دینی مانند تقدیرگرایی و روحیه تسلیم و گسترش تصوف در جامعه که از نتایج اجتماعی و آثار فرهنگی حمله مغول در سطح جامعه بود در ورود خرافات به دانش طب نقش مهمی داشتند.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که مناسک و باورهای دینی مغولان مانند پریداری، بلاگردانی (قاملامیشی)، ترس از ارواح و شیاطین، جادو و جادوگری و...، حضور پیروان ادیان و مذاهب در دربار مغولان به دلیل تسامح دینی ـ مذهبی آنان، گسترش تصوف و پیوند طب و نجوم از عوامل رواج خرافات در طب در این دوره بوده‌اند. رهبران دینی همچون شمن‌ها و صوفیان نقش مهمی در ترویج این باورها در جامعه داشتند.

ناخنک چشم و درمان‏های آن در طب سنتی ایران

محمدحسن اوتارخانی, نرجس گرجی, ریحانه معینی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.42810

زمینه و هدف: ناخنک یکی از ضایعات چشمی نسبتاً شایع است که بر روی ملتحمه رشد می‌کند و ممکن است به سمت قرنیه و محور بینایی پیشروی کرده و باعث کاهش دید شود. این عارضه همچنین می‌تواند عوارضی مانند خشکی چشم، التهاب و به‌ ویژه مشکلات زیبایی ایجاد کند. در مواردی که ناخنک پیشرونده باشد یا احتمال کاهش دید وجود داشته باشد، جراحی توصیه می‌شود، هرچند احتمال عود آن زیاد است. این بیماری در متون طب سنتی ایرانی نیز مورد اشاره قرار گرفته و درمان‌های مختلفی برای آن توصیف شده است. هدف از این مطالعه، توصیف بیماری و روش‌های درمانی آن در طب ایرانی پس از اسلام است.

روش: در این مطالعه مروری کتابخانه‌ای، ابتدا کلمات «ظفره» و «ناخنک» در کتب مرجع طبی منتخب از قرن سوم تا چهاردهم قمری با استفاده از نرم‌افزار نور جستجو شد، سپس تعریف، اسباب، علائم بیماری و همچنین روش‌های درمانی استخراج، یادداشت‌برداری و دسته‌بندی گردید. مفردات و مرکبات توصیه‌شده در جدولی ارائه و پرکاربردترین موارد نیز استخراج شد.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش صداقت و امانتداری در ارجاع متون به منابع مورد استفاده رعایت گردیده است.

یافته‌ها: حکمای طب ایرانی مانند اطبای یونانی این بیماری را می‌شناخته‏ و در قدیمی‏ترین کتب طبی و چشم‌پزشکی بعد از اسلام آن را توصیف کرده‏اند. آن‌ها علت این بیماری را تجمع خلط غلیظ و شیوع آن را بیشتر در مزاج‌های خشک، سنین پیری، فصل پاییز و اقلیم‌های خشک می‌دانستند. برای درمان این بیماری، روش‌های مختلفی توصیه شده است. در مراحل اولیه، بیشتر به پاکسازی بدن و درمان‌های موضعی توجه می‌شد و از داروهای گیاهی، معدنی و حیوانی به‌ صورت تکی یا ترکیبی استفاده می‌کردند. زیره، شیرین‌بیان، روغن گل، مُرّ مکی، اشق و هلیله زرد از رایج‌ترین گیاهان دارویی بودند که به ‌صورت مفرده به کار می‌رفتند، اما در موارد پیشرفته‌تر، جراحی و برداشتن ضایعه انجام می‌شد که مراحل آن به طور مشابه در اکثر کتب طبی توصیف شده است.

نتیجه‌گیری: توصیف‏های موجود از پزشکان ایرانی و روش‏های جراحی به ‏کاررفته، شباهت قابل توجهی به دانسته‏های حکمای یونان دارد. از سوی دیگر، توصیف بیماری و نکات مرتبط با اپیدمیولوژی آن نیز با یافته‏های امروزی همخوانی دارد، هرچند در حال حاضر از جراحی و داروهای اختصاصی برای درمان این بیماری استفاده می‏شود، اما ممکن است پس از جراحی و با توجه به عود مکرر بیماری یا حتی در مراحل ابتدایی آن، بتوان از داروهای توصیه‏شده، به‏ ویژه گیاهان دارویی، برای کنترل بیماری و بهبود کیفیت زندگی بیماران بهره برد.

مقایسه رویکرد ابن سینا و حکیم ارزانی در دسته‌بندی و درمان بیماری‌های چشم

فاطمه شکریان زینی, زهرا آقابیگلوئی, صدیقه طالبی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.46866

زمینه و هدف: بیماری‌های چشم در تمام دوره‌های تاریخی مورد توجه بوده‌‌ و کتب معتبر بسیاری در زمینه چشم‌پزشکی به صورت مستقل و غیر مستقل تدوین شده ‌است. از آنجایی که امروزه دو کتاب «قانون فی الطب» تألیف ابن سینا در قرن چهارم و پنجم قمری و کتاب «طب اکبری» نوشته حکیم محمد ارزانی در قرن دوازدهم مرجع بسیاری از متخصصان طب ایرانی است، این مطالعه به مقایسه دسته‌بندی بیماری‌های چشم در این دو اثر پرداخته است.

روش: این پژوهش به روش مروری کتابخانه‌ای انجام شد. در گام نخست، واژگان کلیدی مانند چشم‌پزشکی، کحل، کحالی و بصر در نسخ مختلف «قانون فی الطب» و «طب اکبری» جستجو شد، سپس پایگاه‌های اطلاعاتی SID، Magiran و Google Scholar با واژگان کلیدی Ophthalmology، Eye Disorders، Eye Diseases و قانون فی الطب و طب اکبری بررسی شدند تا مطالعات مشابه پیشین مرتبط با موضوع شناسایی گردند.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در استفاده از منابع تاریخی در این پژوهش رعایت شده‌ است.

یافته‌ها: ابن سینا برای درمان بیماری‌ها، بر یافتن سبب تأکید داشته و درمان‌های متناسب با ویژگی‌های اختصاصی هر بیماری را بر اساس سبب مربوط به آن تفکیک کرده‌ است. وی درکتاب سوم «قانون فی الطب» ابتدا در بخشی مستقل به تشریح چشم و سپس به معرفی بیماری‌های چشم پرداخته است. ابن سینا بیماری‌ها را با ذکر نام، نشانه‌ها، درمان و داروی مناسب به صورت دسته‌بندی‌شده معرفی کرده است. نقاط قوت این بخش بیان مترادف‌های یونانی بیماری‌ها، معرفی بیماری‌های مشارکتی چشم و پرداختن به اصول حفظ‌الصحه چشم است. حکیم محمد ارزانی نیز در دسته‌بندی بیماری‌های چشم، با بیانی روان‌تر و ساده‌تر و حذف موارد غیر ضروری، به بیان بیماری‌های چشم و درمان آن پرداخته ‌است. وی ابتدا بیماری‌های باطنی را در ده فصل بیان می‌کند و سپس به بیماری‌های ظاهری می‌پردازد. حکیم ارزانی در ابتدای هر فصل، مقدمه کوتاهی از تشریح بخش مربوطه ارائه می‌دهد و سپس انواع بیماری و علت و درمان را تشریح می‌نماید.

نتیجه‌گیری: این بررسی نشان می‌دهد که انسجام و اصول منطقی روش ابن سینا در معرفی چشم و بیماری‌های آن، در کتب ادوار بعدی، از جمله طب اکبری تداوم یافته است. با این تفاوت که طب اکبری به صورت خلاصه‌تر و جمع‌بندی‌شده‌تر، برای استفاده در بالین (حوزه عملی درمان) کاربردی‌تر است.

بررسی معماری حمام تاریخی افتخارالاسلام طباطبایی بروجرد و انطباق آن با اصول طب ایرانی ـ اسلامی

حمید شاهوردی, جمال رضائی اوریمی, ابراهیم نصیری

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.46805

زمینه و هدف: از دیرباز ارتباط تنگاتنگی میان دانش پزشکی و معماری در ساخت بناهای سنتی همچون حمام‌ها وجود داشته است. حمام افتخارالاسلام طباطبایی از جمله حمام‌های تاریخی شهرستان بروجرد است که در دوره قاجاریه توسط افتخارالاسلام طباطبایی نبوی بروجردی ساخته شد. هدف از پژوهش حاضر بررسی معماری این حمام و انطباق آن با اصول طب ایرانی است.

روش: این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اسناد و مدارک کتابخانه‌ای و مطالعات میدانی انجام شده است.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای شامل اصالت متن، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که حمام افتخارالاسلام بر اساس طب ایرانی از چهار بخش یا خانه اصلی تشکیل شده است که به ترتیب عبارتند از: خانه اول (سرد و خشک)، خانه دوم (سرد و تر)، خانه سوم (گرم و تر) و خانه چهارم (گرم و خشک). اجزای تشکیل‌دهنده حمام شامل ورودی، سربینه، میان‌در، سرویس بهداشتی، گرمخانه، سرداب، خزینه آب گرم و آتشدان بودند. در ساخت این بنا اصول اصلی معماری ایرانی یعنی «مردم‌واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درون‌گرایی» رعایت شده بود. تصاویر مرغ و گل در کاشی‌های دیوار در سربینه موجب انبساط و گرمی و تری در افراد و وجود آب سرد در سرداب موجب تطبیق دمای بدن با دمای فضای سربینه می‌شد.

نتیجه‌گیری: حمام افتخارالاسلام طباطبایی بروجرد، به عنوان یک اثر معماری و طبی در دوره قاجار، نه‌تنها الگویی از هماهنگی بین هنر معماری و طب ایرانی را نشان می‌دهد، بلکه نقش مهمی در حفظ بهداشت و سلامت افراد نیز داشته است.

طبیعت‌گرایی و فاکتورهای فرهنگی قابل توجه در طراحی بیمارستان‌های بوم‌گردی سلامت

فرانک عالم بی زر, شیدا کاویانی, سمانه دهقانی, احسان امیراردکانی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-9
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.38733

زمینه و هدف: در طول تاریخ، طراحی و آماده‌سازی فضاهای درمانی همواره بر پایه نیازهای روحی، جسمی و درمانی انسان‌ها مورد توجه بوده است. به عنوان نمونه، در بیمارستان بغداد، بخش‌ها، اتاق‌ها و حتی فضای بیرونی با معماری ویژه، رنگ‌آمیزی خاص و کاربری‌های هدفمند طراحی می‌شد تا بهبود سلامت بیماران، به ویژه مبتلایان به اختلالات روانی، تسهیل گردد. امروزه اهمیت این موضوع با توجه به نقش طراحی محیط‌های درمانی در جذب گردشگران سلامت، بیش از پیش آشکار شده است. از سویی، طراحی غیر علمی بیمارستان‌ها و انتخاب نامناسب رنگ‌ها می‌تواند موجب افزایش استرس بیماران و ایجاد تأثیرات نامطلوب بر روند درمان شود. بنابراین در این پژوهش کوشش شده است تا با بررسی اهمیت «طبیعت‌گرایی» و ارتباط میان محیط فیزیکی با سبک زندگی افراد، پیشنهادهایی برای ارتقای کیفیت خدمات درمانی و ارائه شیوه‌های نوین طراحی بیمارستان‌ها ارائه گردد. این رویکرد نه‌تنها در راستای مراقبت بهتر از بیماران است، بلکه می‌تواند به عنوان عاملی کلیدی در توسعه گردشگری سلامت نیز مورد استفاده قرار گیرد.

روش: در این پژوهش، با استفاده از روش مطالعه کتابخانه‌ای، واژگان کلیدی اصلی شامل Medical Tourism in Iran، Health Tourism in Iran، History of Medicine، Hospital Design و Health Tourism به همراه برخی واژگان مرتبط دیگر، در پایگاه‌های اطلاعاتی Scopus، PubMed، Civilica و Google Scholar جستجو و محدوده زمانی بررسی مقالات، سال‌های 1990 تا 2019 میلادی در نظر گرفته شد. از مجموع 127 مقاله بازیابی‌شده، مطالب مرتبط استخراج و مورد تحلیل قرار گرفت.

ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای شامل اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد که آشنایی با محیط درمانی و به ‌کارگیری اصول طبیعت‌گرایی، تأثیر معناداری بر ارتقای سلامت روان بیماران دارد. از سوی دیگر، بیماران تمایل دارند خواسته‌ها و نظرات خود را به صورت فعالانه به کادر درمان منتقل کنند. همچنین جاذبه‌های فرهنگی مانند نمادها و رنگ‌های خاص هر منطقه (که با حس تعلق مردم پیوند خورده است) می‌تواند به عنوان عاملی کلیدی در جذب گردشگران سلامت عمل کند. افزون بر این، استفاده از داروهای بومی و غذاهای کاربردی منطبق با ترجیحات بیماران گردشگر، در کنار توصیه‌های پزشکی، نقش مؤثری در تسریع روند درمان و بهبود سلامت آن‌ها ایفا می‌کند. در نهایت، زبان ارتباطی به عنوان چالشی اساسی شناسایی شد، به گونه‌ای که عدم تسلط کادر درمان بر زبان بیماران بین‌المللی می‌تواند به اختلال در فرایند درمان بیانجامد. بنابراین طراحی بیمارستان‌های گردشگرپذیر باید به گونه‌ای باشد که این مانع زبانی را از طریق راهکارهایی مانند آموزش پرسنل یا استفاده از فناوری‌های ترجمه، مرتفع سازد.

نتیجه‌گیری: بر پایه یافته‌های پژوهش و پیشنهادهای ارائه‌شده در حوزه مراقبت‌های بیمارستانی (با هدف توسعه گردشگری بومی سلامت)، می‌توان نتیجه گرفت که توجه به مؤلفه‌های طبیعی و محیطی در طراحی بیمارستان‌های گردشگرپذیر، نقش کلیدی در جذب گردشگران و ارتقای سلامت آنان ایفا می‌کند. از آنجا که انسان‌ها به‌ طور ذاتی با محیط پیرامون خود تعامل داشته و جایگاه عناصر طبیعی را در زندگی حیاتی می‌دانند، بهره‌گیری از پتانسیل‌های منطقه‌ای نظیر پزشکان حاذق، فناوری‌های به‌روز، مراکز درمانی طبیعی، جاذبه‌های فرهنگی و معماری همسو با بومِ منطقه، نه‌تنها به عنوان راهبردی مؤثر برای جلب گردشگران سلامت عمل می‌کند، بلکه بهبود کیفیت درمان این گروه را نیز تضمین می‌نماید. علاوه بر این، اجرای چنین طرح‌هایی می‌تواند به ایجاد اشتغال پایدار بومی و تقویت حس خودباوری در جوامع محلی بینجامد. این فرایند، چرخه‌ای مثبت از توسعه اقتصادی، حفظ هویت فرهنگی و ارتقای استانداردهای درمانی را رقم می‌زند.

فهرست اولیه مؤسسات تمدنی پزشکی ایران در دوره قاجار

فرید قاسملو

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.41979

زمینه و هدف: با توجه به ضرورت برنامه‌ریزی برای نظام بهداشت و درمان کشور به منظور تحقق اهداف مندرج در اسناد بالادستی، استفاده از عرصه‌های گوناگون برای این برنامه‌ریزی اجتناب‌ناپذیر است. یکی از این عرصه‌ها تاریخ پزشکی است. برای بهره‌گیری مناسب و درست از تاریخ پزشکی در تولید دانش و برنامه‌ریزی کلان و آینده‌نگر نظام بهداشت و درمان کشور، توجه به الزامات متعدد ضروری است. یکی از این الزامات، نظریه‌پردازی در تاریخ پزشکی است. این ضرورت به دنبال گسترش مرزهای دانش در این عرصه و تبیین چگونگی استفاده از تاریخ برای مطالعات آینده‌نگر در مدیریت بهداشت و درمان کشور و در پرتو پیشرفت ابزارهای اطلاع‌رسانی و تأثیر شبکه‌های اجتماعی در جهان معاصر پدید آمده است.

روش: در ادامه کوشش‌های مؤلف برای ارائه نظریه‌ای در زمینه تاریخ پزشکی و با عنوان «مؤسسات تمدنی بهداشت و درمان کشور»، در گزارش حاضر با رویكردی تاریخ‌محور، جایگاه مؤسسات و نهادهای تأثیرگذار در عرصه سلامت کشور و ارتباط آن با دوره معاصر تاریخ ایران بررسی شده است.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش صداقت و امانتداری استفاده از منابع و متون تاریخی رعایت شده است.

یافته‌ها: فهرستی اولیه از مهم‌ترین مؤسسات تمدنی بهداشت و درمان کشور که همگی در دوران قاجار پدید آمده یا توسعه یافته‌اند، تهیه شده است. این فهرست دومین گام در راستای تبیین نظریه مذکور به شمار می‌آید.

نتیجه‌گیری: ایران در دوره قاجار وارد دوران «معاصر» تاریخ خود شد. این تغییر صرفاً مفهومی اسمی نیست، بلکه در پرتوی این تغییر دگرگونی‌های ساختاری مهمی در جامعه ایرانی رخ داد که از جمله آن‌ها راه‌اندازی سامانه بهداشت و درمان کشور بود.

بررسی نظرات دانشمندان و طبیبان مسلمان در زمینه طب‌انگاری اخلاق

حمید شاهوردی, ابراهیم نصیری, آسیه جوکار, جمال رضایی اوریمی, مرتضی دارابی‌نیا

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i.46806

زمینه و هدف: نگرش طب‌انگارانه به اخلاق و بحث از سلامت نفس یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌هایی است که در نظريات اخلاقي و آثار اندیشمندان، فیلسوفان و طبیبان ایرانی در سده‌های اولیه تمدن اسلامی، مطرح بوده است. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نظرات دانشمندان و طبیبان تمدن اسلامی در مورد طب‌انگاری اخلاق یا سلامت نفس است.

روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی مبتنی بر گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه‌ای است. در این مطالعه منابع و متون تاریخی، فلسفی و طبی مورد استفاده قرار گرفته است.

ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای شامل اصالت متن، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: نظریه طب‌انگاری اخلاق که سلامت و بیماری نفس را مشابه سلامت و بیماری جسم می‌داند، ریشه در سنت یونانی دارد، اما در تمدن اسلامی با اتکا به جهان‌بینی توحیدی و فطرت‌محور بازتعریف شده است. در این رویکرد، سلامت نفس به عنوان حاکمیت عقل بر نفس و رعایت اعتدال تعریف می‌شود. این نظریه علاوه بر ارائه راهکارهای عملی برای حفظ سلامت و درمان بیماری‌های نفس، شاخص‌هایی مانند هماهنگی با فطرت و اعتدال در رفتار را برای تشخیص سلامت نفس معرفی می‌کند. همچنین عواملی چون هوی و هوس و وسوسه‌های نفسانی را به عنوان تهدیدات اصلی سلامت نفس شناسایی کرده و راه درمان را در بازگرداندن به تعادل، شناخت عوامل بیماری‌زا و استفاده از روش‌های تدریجی و هدفمند می‌داند.

نتیجه‌گیری: بررسی دیدگاه اندیشمندان مسلمان نشان می‌دهد که طب‌انگاری اخلاق، صرفاً یک استعاره نیست، بلکه چهارچوبی منسجم برای تحلیل سلامت و بیماری نفس است. این رویکرد، اخلاق را علمی برای شناخت، پیشگیری و درمان انحرافات نفسانی می‌داند. در نهایت، این نظریه با تأکید بر مفاهیمی چون اعتدال و حاکمیت عقل، ظرفیت بالایی برای گفتگو با اخلاق کاربردی معاصر و ارائه راه‌حل برای بحران‌های معنوی دارد.

گزارش نشست علمی


گزارش نشست پژوهشگران و اساتید برجسته طب سنتی و تاریخ پزشکی ایران در مرکز تحقیقات کارآزمایی بالینی طب سنتی دانشگاه شاهد

سیده‌فاطمه ‌ جعفری, محسن ناصری, زهرا کریمی, فاطمه عمادی, راضیه جعفری حاجتی, زهرا بهاءالدین, زهرا آقابیگلوئی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 17 (1404), 6 مهٔ 2025, صفحه 1-8
https://doi.org/10.22037/mhj.v17i1.46323

زمینه و هدف: نشست‌های علمی بین‌رشته‌ای نقش مهمی در تبادل دانش و تجربیات میان پژوهشگران و اساتید حوزه‌های مختلف ایفا می‌کنند. این تعاملات منجر به ارتقای سطح علمی و پیشرفت‌های نوین در حوزه‌های تخصصی می‌شود. در این راستا، نشست علمی پژوهشگران و اساتید برجسته طب سنتی ایران و تاریخ پزشکی با هدف ارتقای این دانش و تعاملات بین‌رشته‌ای، در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۲ به میزبانی مرکز تحقیقات کارآزمایی بالینی طب سنتی دانشگاه شاهد برگزار شد. در این مقاله به اهم موضوعات مطرح‌شده در این نشست می‌پردازیم.

روش: این مقاله بر اساس گزارش‌گیری مستقیم از نشست فوق توسط محققین حاضر و دست‌اندرکاران اجرایی تهیه و اطلاعات به ‌صورت کیفی از طریق مشاهده مستقیم، یادداشت‌برداری، ضبط سخنرانی‌ها و مستندات نوشتاری گردآوری و تحلیل شده است.

ملاحظات اخلاقی: این گزارش مبتنی بر یک نشست علمی بوده و شامل مداخلات انسانی یا حیوانی نمی‌باشد. در فرآیند تهیه مقاله، اصول اخلاق پژوهش شامل رعایت امانت علمی و استناد به منابع معتبر رعایت شده است.

یافته‌ها: در این نشست، چندین پنل تخصصی برگزار شد که شامل مباحث مرتبط با متون طب سنتی، به ویژه کتاب ذخیره خوارزمشاهی و همچنین نتایج پژوهش‌های جدید در زمینه درمان‌های دارویی گیاهی برای بیماری‌های مختلف بود. سخنرانان بر اهمیت همکاری‌های بین‌رشته‌ای و بین‌المللی تأکید داشتند و پیشنهادات عملی برای تقویت این حوزه ارائه شد.

نتیجه‌گیری: نشست به عنوان بستری برای تبادل دانش و تجربیات در حوزه طب سنتی و تاریخ پزشکی شناخته شد و بر ضرورت تداوم این‌گونه نشست‌ها برای بهبود کیفیت درمان‌های سنتی و انطباق آن‌ها با استانداردهای علمی مدرن تأکید گردید.