نامه به سردبیر


چالش‌های اخلاقی در تحقیقات سلول‌های بنیادی

سارا رحمتی رودسری, علیرضا زالی, سمیه نیک نظر

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-4
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.44817

سردبیر محترم

تحقیقات سلول‌های بنیادی برای درک مکانیسم‌های اساسی رشد و تمایز و همچنین امید به درمان‌های جدید برای بیماری‌هایی مانند دیابت، آسیب نخاعی، بیماری پارکینسون و انفارکتوس میوکارد، بسیار نویدبخش است و محققان بر این باورند که در آینده، سلول درمانی جایگزین مناسبی برای دارو درمانی خواهد شد (1). پیشرفت سریع در زمینه بیوتکنولوژی مجموعه‌ای از مسائل اخلاقی را در رابطه با تحقیقات سلول‌های بنیادی مطرح کرده است. مهم‌ترین مسائل اخلاقی مطرح در تحقیقات و درمان سلول‌های بنیادی، مشابه مواردی هستند که در سایر بیوتکنولوژی‌های جدید بروز می‌کنند. از آنجایی که تحقیقات سلول‌های بنیادی هم از نظر علمی امیدوارکننده و هم از نظر اخلاقی چالش‌برانگیز است، در نظرگرفتن دقیق پیامدهای اخلاقی با پیشرفت این حوزه گسترده و متنوع، ضروری به نظر می‌رسد. در این مطالعه، مهم‌ترین مسائلی که جامعه تحقیقاتی سلول‌های بنیادی باید با آن‌ها آشنا باشد، ارائه می‌شود.

ملاحظات اخلاق زیستی مرتبط با تحقیقات سلول‌های بنیادی به بسیاری از موارد مشترک در بیوتکنولوژی‌های جدید مانند کاهش آسیب، حفاظت از اطلاعات بیماران، کسب رضایت آگاهانه، مدیریت انتظارات درمانی غیر واقع‌بینانه و مواجهه با فشار از سوی بخش‌های پزشکی و تجاری به منظور انتقال سریع سلول درمانی از مرحله آزمایشگاهی به مرحله بالینی می‌پردازد (2، 3).

انواع مختلفی از سلول‌های بنیادی، از جمله سلول‌های بنیادی جنینی، سلول‌های بنیادی پرتوان القایی و سلول‌های بنیادی چندتوان در تحقیقات سلول درمانی استفاده می‌شود که هر یک از آن‌ها با چالش‌های اخلاقی خاصی رو به رو هستند (2). زمانی که به استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی اشاره می‌شود، مسائل اخلاقی مرتبط با تخریب جنین پس از لانه‌گزینی، باروری برای سقط عمدی جنین، صرفاً برای تولید جنین انسانی، سوءاستفاده از زنان فقیر به وسیله روش‌های هورمونی برای تحریک تخمک‌‌گذاری وجود دارد (4، 5). تبدیل سلول‌های سوماتیک به سلول‌های بنیادی پرتوان القایی از معضلات اخلاقی مرتبط با تحقیقات سلول‌های بنیادی جنینی جلوگیری می‌کند. سلول‌های بنیادی پرتوان القایی از خود فرد گرفته می‌شوند و پتانسیل درمانی بسیار خوبی دارند، اما برای اطمینان از ایمنی آن‌ها در آزمایشات بالینی، توجه ویژه لازم است، مثلاً از آنجایی که برای تزریق دوباره از ناقل ویروسی استفاده می‌‌شود که برای بدن مضر است، استفاده از آن با مشکل اخلاقی مواجه است (6).

یک نوع دیگر از سلول‌های بنیادی استفاده‌شده در تحقیقات سلول درمانی، سلول‌های بنیادی چند توان است که شامل سلول‌های بنیادی مزانشیمی/ استرومایی و سلول‌های بنیادی مشتق از مایع آمنیوتیک، خون بند ناف و بافت چربی می‌شوند. این نوع از سلول‌های بنیادی، فرصتی برای بانکداری زیستی گسترده و دسترسی بهتر بدون نگرانی‌های اخلاقی فراهم می‌کنند، اما استفاده از آن‌ها در افراد دیگر نیاز به ملاحظات اخلاقی برای نگهداری صحیح و اطمینان از سلامت سلولی و جلوگیری از آلودگی ویروسی و باکتریایی دارد. افزایش این فرصت‌ها باعث بروز نگرانی‌های مربوط به رضایت، کنترل و مدیریت هزینه‌ها می‌شود.

علاوه بر این، برخی از سلول‌های بنیادی دارای خصوصیت تومورزایی هستند. افزودن عوامل رشد و مواد به سلول‌ها نیز می‌تواند عواقب نامطلوبی برای انسان داشته باشد. تنوع ژنتیکی بین اهداکننده (جنین) و گیرنده سلول بنیادی باعث نگرانی در مورد رد پیوند می‌شود، در حالی که شبیه‌سازی درمانی می‌تواند رد پیوند را برطرف کند، اما با مسائل و معضلات اخلاقی متعددی نیز همراه است (7). نگرانی‌های اخلاقی در تمام انواع تحقیقات سلول‌های بنیادی انسانی، از جمله نیاز به رضایت برای اهدای سلول، انجام آزمایش‌های بالینی اولیه بر روی افراد، نظارت دقیق بر تحقیقات و ارائه پیگیری طولانی‌مدت درمان پس از سلول درمانی مطرح می‌باشد (8).

پژوهش با استفاده از سلول‌های بنیادی، امیدهای زیادی برای درمان بیماری‌ها به وجود آورده است، اما همچنین دارای توجه و نگرش اخلاقی منحصر به فرد خود است. بدون شک، استفاده صحیح و پایدار از مزایا و فواید این نوع تحقیقات بستگی به رعایت الزامات و ملاحظات اخلاقی دارد.

مفهوم سالمندی سالم در رویکرد دهه سالمندی سالم 30-2021 سازمان جهانی بهداشت

فاطمه استبصاری, زهرا صبوحی, زهرا رحیمی خلیفه کندی, سیما قربان زاده, مرضیه لطیفی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-4
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45577

سردبیر محترم

سازمان ملل متحد سال‌های 30-‌2021 را دهه سالمندی سالم معرفی کرده است که یک حرکت و پروژه همکاری جهانی به رهبری سازمان جهانی بهداشت (WHO) است که دولت‌ها، جامعه مدنی، آژانس‌های بین‌المللی، متخصصان، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و بخش خصوصی برای بهبود زندگی افراد سالمند، خانواده‌های آن‌ها و جوامعی که در آن زندگی می‌کنند، را گرد هم می‌آورد (1). از طریق تأیید برنامه عمل دهه سالمندی سالم توسط مجمع جهانی بهداشت، مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2020 و کشورهای عضو، بر اهمیت تقویت و مشارکت بین ذی‌نفعان در سرتاسر جهان برای ایجاد تغییرات معنادار و پایدار در طول دهه تأکید کرده‌اند (2)، انتظار می‌رود که برقراری ارتباط با ذی‌نفعان در بخش‌ها، مناطق و رشته‌های مختلف، اشتراک‌گذاری منابع، شیوه‌های خوب و درس‌های آموخته‌شده، موجب تسهیل فرایندهای توسعه و اجرای سیاست‌ها و شیوه‌های مختلف و متنوع جهت ایجاد یک وفاق جهانی گردد تا در آن همه مردم بتوانند زندگی طولانی و سالم داشته باشند (3). در پاسخ به فراخوان دهه سالمندی سالم سازمان ملل متحد برای اقدام مشترک، WHO با شرکای خود در حال همکاری است تا توسعه، بهبود و ایجاد سازوکار تبادل دانش دهه سالمندی سالم سازمان ملل، یک فضای همکاری آنلاین و چندزبانه که کاربران را با سایر ذی‌نفعان و ابتکاراتی که برای تقویت سالمندی سالم کار می‌کنند، مرتبط کند (4). مفهوم سالمندی جمعیت از دیدگاه تاریخی یک مشکل نسبتاً جدید است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا سال 2050 جمعیت سالمندی می‌تواند به 38 درصد برسد. این تغییر در جمعیت سبب بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی در کشورها می‌شود، در نتیجه دولت‌ها تلاش می‎‌کنند با اتخاذ و راهبرد راهکارهای مناسب، روند سالمندی و طول عمر افراد را به تأخیر بیاندازند و سبب بهبود کیفیت زندگی آنان شوند (5).

افزایش سن و روند سالمندی، فرایندی اجتناب‌ناپذیر در زندگی افراد است. به دلیل افزایش امید به زندگی و پیشرفت‌های پزشکی و فناوری، جمعیت سالمندان در سراسر جهان رو به افزایش است (6). سالمندی سالم تحت تأثیر عوامل سبک زندگی همچون سطح فعالیت بدنی، تعاملات اجتماعی، تغذیه (7) مشارکت فعال در فعالیت‌های اجتماعی و ارتباط با مردم و اجتماع قرار دارد (8). در آخرین گزارش WHO، سالمندی سالم به عنوان فرآیند توسعه و حفظ توانایی‌های عملکردی است که سلامتی را در سنین بالاتر تأمین می‌کند (9). اداره سلامت کانادا، سالمندی سالم را به عنوان «یک فرایند مادام‌العمر بهینه‌سازی فرصت‌ها به منظور ارتقا و حفظ سلامتی و رفاه فیزیکی، اجتماعی و روانی، استقلال، کیفیت زندگی و افزایش گذر موفقیت‌آمیز دوره‌های زندگی» تعریف می‌کند (10). سالمندی سالم توسط WHO به عنوان فرآیند توسعه و حفظ توانایی عملکردی تعریف شده است که رفاه را در سنین بالاتر ممکن می‌سازد. جنبه‌های کلیدی تعریف WHO (2015 م.) از سالمندی سالم عبارتند از: 1ـ توسعه طول عمر و رفاه افراد مسن؛ 2ـ مفهوم‌سازی گسترده از رفاه؛ 3ـ فرآیندی که طی آن توانایی عملکردی توسعه، حفظ یا بازیابی می‌شود؛ 4ـ تأثیر متقابل یا تناسب بین خصوصیات فردی و محیطی؛ 5ـ تاب‌آوری افراد مسن (11). سالمندی سالم دیدگاهی کل‌نگر است که هم جنبه‌های بیولوژیکی و پزشکی پیری و هم تجربیات و معانی ذهنی را دربر می‌گیرد و بر تعاریف عملکردی استقلال، مشارکت و رفاه تأکید می‌کند (12).

سالمندی سالم یک فرایند دیرین برای بهینه‌سازی فرصت‌ها به منظور بهبود و حفظ سلامت، سلامت فیزیکی، اجتماعی و روحی، استقلال، کیفیت زندگی و افزایش دوره‌ زندگی موفق است (13). تحقیقات در مورد سالمندی سالم باید به شکاف‌های موجود و نیازهای فعلی افراد مسن بپردازد، چالش‌های آینده را پیش‌بینی کند و شرایط اجتماعی، بیولوژیکی، اقتصادی و محیطی و عوامل تعیین‌کننده سالمندی سالم را در نیمه اول و دوم زندگی مرتبط کند و مداخلاتی را برای بهبود ایجاد کند (14). افزایش دانش تحقیقاتی در خصوص سالمندان و سالمندی سالم و ایجاد یک پایگاه علمی محکم در این زمینه به تصمیم‌گیری آگاهانه و مبتنی بر شواهد کمک می‌کند و ارزیابی و ترویج مداخلات مقرون به صرفه‌ای که باعث بهبودهای مهم در سلامت و رفاه جوامع پیر می‌شود را موجب می گردد (15).

عوامل تعیین‌کننده سالمندی سالم می‌تواند بسته به فرهنگ، سن و جنسیت متفاوت باشد. در سال 2017، Hornby-Turner و همکاران، چهار حوزه فردی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی را طبقه‌بندی کردند (16).

در مدل سالمندی سالم، چهار دیدگاه مددجومحوری، رویکرد ایجاد اهداف، راهبرد مربی خودبودن، تغییر رفتار سلامتی و در نهایت شناسایی اهمیت و وسعت زمینه سلامتی که هر مددجو در آن زندگی می‌کند، مطرح می‌باشد که تحت عنوان سیستم سلامت شخصی بیان شده است (17).

دیدگاه مددجومحوری مدل سالمندی سالم، بر درک، تمرکز و توجه مداوم بر روی نیازها از دیدگاه مددجویان و سیستم‌های حمایتی‌شان تأکید دارد. در رویکرد ایجاد اهداف، تنظیم اهداف به عنوان یک هدف اصلی مطرح می‌باشد. این رویکرد بر اساس این فرض است که اهداف باید به وضوح توسط مددجو بیان گردد، فردی شده باشند، خاص، معنی‌دار و دست‌یافتنی باشند، بیشتر مؤثر خواهند بود. اهداف ممکن است به طور مستقیم به سلامت مربوط باشند یا نباشند و یا حداقل سلامتی در این موقعیت به صورت بسیار گسترده تعریف شده باشد. در رویکرد مربی حرفه‌ای سلامتی بر استراتژی مربی خودبودن در تغییر رفتار سلامتی تأکید شده است و در نهایت شناسایی اهمیت و وسعت حوزه سلامتی که هر مددجو در آن زندگی می‌کند، به عنوان سیستم سلامت شخص تأکید شده است (18). برنامه عملیاتی سازمان جهانی بهداشت که توسط سازمان ملل متحد به عنوان دهه سالمندی سالم (قطعنامه 75/131) نیز اعلام شد، به وضوح ایجاد محیط‌ها و فرصت‌هایی را که مردم را قادر می‌سازد آنچه را که برایشان ارزش قائل هستند باشند و در طول زندگی‌شان انجام می‌دهند، از اهمیت بالایی برخوردار است (19). سیستم شاخص ارتقای سالمندی سالم منطقه‌ای شامل پنج شاخص سطح اول (محیط محل سکونت، خدمات پزشکی، بهداشت عمومی، پرستار و مراقبت و سیستم حمایتی) را شامل می‌شود که محیط سکونت و بهداشت عمومی دو شاخص با بیشترین وزن می‌باشد (به پرستار و مراقبت شاخص با کمترین وزن، است) (20).

نتیجه‌گیری: تمرکز بر سالمندی سالم در پرتو اتخاذ رفتارهای ارتقادهنده سبک زندگی سالم سبب پیشگیری و کاهش مشکلات مرتبط با سالمندی شده و به تبع آن هزینه‌های ناشی از بار بیماری در این دوران نیز کاهش می‌یابد. این موضوع به خصوص از دیدگاه سیاستگذاران و برنامه‌ریزان نظام سلامت حائز اهمیت است. دهه سالمندی سالم یک حرکت و پروژه همکاری جهانی به رهبری سازمان جهانی بهداشت است که دولت‌ها، جامعه مدنی، آژانس‌های بین‌المللی، متخصصان، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و بخش خصوصی برای بهبود زندگی افراد سالمند، خانواده‌های آن‌ها و جوامعی که در آن زندگی می‌کنند را گرد هم می‌آورد، لذا حرکت به سوی سبک زندگی سالم و ایده سالمندی سالم، راهکار مناسبی جهت کاهش مشکلات سالمندان و به عنوان یک هدف مهم برای سیاستگذاران سلامت سالمندی و جوامع سالم مطرح می‌باشد

مقاله پژوهشی/ اصیل


دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در زمینه موانع و تسهیل‌کننده‌های رعایت اخلاق در پژوهش

علی محمدپور, سارا کاظمی, فاطمه صفری, علیرضا محمدزاده, سمانه نجفی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024,
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.44833

زمینه و هدف: مدرسین دانشگاهی یکی از گروه‌های اصلی پژوهشگران هستند و دانشجویان نیز در این راه نوپا محسوب می‌شوند. بنابراین بررسی دیدگاه و رعایت اخلاق در پژوهش ‌توسط آن‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، بدین‌ترتیب این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در ارتباط با موانع و تسهیل‌کننده‌های رعایت اخلاق در پژوهش در سال 1399 انجام شد.

روش: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 66 عضو هیأت‌علمی با روش سرشماری و 144 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی گناباد به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه کدهای اخلاقی و موانع و تسهیل‌کننده‌های اخلاق در پژوهش ساخته شده توسط خسروان و همکاران بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS 18 و به کمك آمار توصیفی و تحلیلی تحلیل شد. برای بررسی تبعیت داده‌ها از توزیع نرمال از آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف استفاده شد. در تحلیل داده‌ها از آزمون‌ کای اسکوئر استفاده شد. سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 لحاظ شد.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده ‌است.

یافته‌ها: 66 نفر (5/31 درصد) شرکت‌کنندگان عضو هیأت‌علمی و 144 نفر (5/68 درصد) دانشجو بودند. مهم‌ترین موانع رعایت اخلاق در تحقیق از دیدگاه دانشجویان (84 درصد)، در مرحله انتخاب موضوع مربوط به «آگاهی ناکافی پژوهشگر در مورد اخلاق در پژوهش» و از دیدگاه اعضای هیأت‌علمی (50 درصد)، در مرحله بازنگری مدارک موجود مربوط به «نداشتن مهارت در بازنگری مدارک موجود اعم از مهارت جستجو» بود. مهم‌ترین تسهیل‌کننده‌ رعایت اخلاق در پژوهش از دیدگاه اعضای هیأت‌علمی (2/68 درصد)، «تأکید بیشتر به موضوع اخلاق در پژوهش در زمان ارائه درس روش تحقیق» و از دیدگاه دانشجویان (5/37 درصد)، «برگزاری کارگاه‌های آموزشی اخلاق حرفه‌ای و پژوهشی» بود. نتایج در مورد موافق‌بودن با رعایت کدهای اخلاق در پژوهش از دیدگاه‌ دانشجویان و مدرسین در سه مرحله انتخاب موضوع تحقیق و بیان مسأله، بازنگری مدارک موجود و تجزیه و تحلیل، گزارش و انتشار نتایج اختلاف آماری معنی‌داری (به ترتیب 001/0>P، 007/0=‌P و 01/0=P) را نشان داد.

نتیجه‌گیری: علیرغم وضعیت خوب رعایت اصول اخلاقی و عملکرد مناسب کمیته اخلاق در پژوهش، هنوز هم موانعی بر سر راه رعایت بهتر موازین اخلاقی در پژوهش وجود دارد. برگزاری کارگاه‌های آموزشی ادواری، پایش دقیق طرح‌های پژوهشی و فراهم‌کردن زیرساخت‌های لازم، ضروری به نظر می‌رسد.

بررسی مقایسه‌ای رعایت اخلاق پژوهش توسط اساتید و دانشجویان پزشکی

ارغوان افرا, مسعود فروتن, محمد نجفی; ناصر کامیاری

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45752

زمینه و هدف: اخلاق پژوهش بر کیفیت تحقیقات تأثیرگذاراست. از آنجا که بخش زیادی از تحقیقات توسط اساتید و دانشجویان انجام می‌شود، رعایت اصول علمی و اخلاقی پژوهش در دانشگاه ضرورت می‌یابد. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان رعایت اخلاق پژوهش توسط اساتید و دانشجویان پزشکی می‌باشد.

روش: این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی در سال تحصیلی 02-1401 بر روی 130 دانشجوی پزشکی و 98 استاد در دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام شد. نمونه‌گیری از دانشجویان به روش تصادفی ساده و از اساتید به شیوه سرشماری صورت گرفت. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های دموگرافیک و اخلاق پژوهش استفاده شد، سپس آنالیز داده‌ها با کمک نرم‌افزار SPSS 18 و آزمون مستقل، آنالیز واریانس یک‌‌طرفه و همبستگی پیرسون در سطح معنی‌داری کمتر از P<0/05 انجام شد.

ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با در نظرگرفتن اصول اخلاق در انجام و انتشار انجام گردید.

یافته‌ها: نمره کل اخلاق پژوهش و تمامی ابعاد آن به جز بعد عدالت در اساتید (148) بالاتر از دانشجویان (101) بود. نمره اخلاق پژوهش در اساتید ارتباط مستقیم و معناداری با نمره اخلاق پژوهش در دانشجویان داشت و این ارتباط در تمامی ابعاد مورد بررسی نیز مشاهده شد (001/0‌P<). همچنین در اساتید و دانشجویان بین ابعاد صلاحیت تخصصی (762/0‌r= و 001/0 P<)، پایبندی به جستجوی حقیقت (767/0‌r= و 001/0‌P<)، منفعت (786/0‌r= و 001/0‌P<)، احترام به پاسخگویان (769/0r= و 004/0P<)، فعالیت‌های پژوهشی (803/0‌r= و 001/0‌P<)، عدالت (730/0‌r= و 001/0‌P<) و نمره کل اخلاق پژوهش (804/0r= و 001/0P<) همبستگی معنی‌دار آماری مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: میزان رعایت اخلاق پژوهش در اساتید بالاتر از دانشجویان بود، اما این نمره در اساتید نیز در حد متوسط به دست آمد، لذا پیشنهاد می‌گردد رعایت اصول اخلاق پژوهش به عنوان یکی از ارکان مهم و ضروری تحقیقات و در راستای ارتقای کیفیت تولید و انتشار دانش مورد تأکید بیشتر قرار گیرد.

بررسی تأثیر آموزش مجازی اصول اخلاق حرفه‌ای بر کنترل خشم در پرستاران اتاق عمل

سمانه دهقان ابنوی, افشین کرمی, مصطفی روشن زاده, مسعود لطفی زاده, فاطمه کاظمی نجف آبادی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45266

زمینه و هدف: آموزش اصول اخلاقی می‌تواند باعث تغییر الگوهای رفتاری پرستاران، از جمله کنترل خشم شود. با توجه به مشغله کاری پرستاران بایستی به رویکردهای غیر حضوری و مجازی در آموزش اخلاق توجه شود، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مجازی اخلاق حرفه‌ای بر کنترل خشم پرستاران اتاق عمل بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شد.

روش: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه‌تجربی با طرح تک‌گروهی قبل و بعد است که در سال 1399 بر روی 35 نفر از کارکنان اتاق عمل كه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده بودند، انجام شد. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کنترل خشم استفاده شد. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 16 و با استفاده از آزمون‌های آمارهای توصیفی (درصد و میانگین و فراوانی) و استنباطی (تی تست، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون) در سطح معنی‌داری کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.

ملاحظات اخلاقی: جهت شرکت در مطالعه از مشارکت‌کنندگان رضایت آگاهانه کتبی اخذ شد. در زمینه محرمانه‌بودن اطلاعات و امکان ترک آزادانه مطالعه در روند اجرای مطالعه به آن‌ها اطلاع‌رسانی شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین سنی مشارکت کنندگان 17/8‌±‌۷۷/30 بود. بر اساس نتایج، میانگین کنترل خشم بعد از مداخله (97/7±54/49) نسبت به قبل از مداخله (37/21±43/104) تفاوت معنی‌داری داشته است (001/0P<). بین کنترل خشم با متغیرهای سن (62/0P=)، سابقه خدمت (92/0P=) و تعداد ساعات‌کاری (74/0P=) ارتباط معنی‌داری گزارش نشد. همچنین میانگین کنترل خشم بر حسب جنس (12/0P=) تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که آموزش مجازی اخلاق حرفه‌ای می‌تواند باعث بهبود کنترل خشم شود. به مدیران و مسئولان توصیه می‌شود آموزش‌های دوره‌ای اصول اخلاق حرفه‌ای به روش مجازی را در دستور کار قرار داده تا با افزایش آگاهی نسبت به اصول اخلاق حرفه‌ای در کارکنان اتاق عمل بتوانند سبب ارتقای روابط بین فردی و کنترل خشم در آن‌ها شوند.

ارتباط آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیمار با میزان رعایت آن از دیدگاه بیماران بستری در بیمارستان: یک مطالعه مقطعی

محمدرضا موسوی, سروه حبیبی فر, عاطفه زاهدی, زهرا مالمیر, الهه عزتی, معصومه رستمی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.44776

زمینه و هدف: آگاهی از حقوق بیماران و رعایت آن یک وظیفه مهم و اساسی جهت کادر درمان به ویژه پرستاران می‌باشد. این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیمار و ارتباط آن با میزان رعایت آن از دیدگاه بیماران بستری در بیمارستان انجام شد.

روش: این مطالعه توصیفی ـ مقطعی در سال 1401 بر روی 168 پرستار و 383 بیمار بستری در بیمارستان قائم شهر اسدآباد همدان انجام شد. شرکت‌کنندگان در مطالعه به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه «آگاهی از منشور حقوق بیمار» روئین‌تن و همکاران و پرسشنامه «میزان رعایت منشور حقوق بیماران» بصیری مقدم و همکاران بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم‌افزار SPSS 18 و با سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 انجام شد.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل انجام این پژوهش اصول اخلاقی و اصل محرمانگی رعایت شده و پرسشنامه‌ها با کسب رضایت‌نامه آگاهانه و توضیح اهداف پژوهش به شرکت‌کنندگان تکمیل شده است.

یافته‌ها: بین میزان آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیمار با میزان رعایت آن از دیدگاه بیماران، همبستگی مثبت و غیر معنی‌داری مشاهده شد (61/0=‌p، 04/0= r). میانگین و انحراف معیار آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیماران 34/4±44/9 بود که در سطح متوسطی قرار داشت. میانگین و انحراف معیار میزان رعایت منشور حقوق بیمار در بیمارستان از دیدگاه بیماران 73/7±90/32 بود که در حد مطلوب بود. میانگین نمره آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیمار در پرستاران سنین 40-31 سال بیشتر بود و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (01/0=‌p). میانگین نمره میزان رعایت منشور حقوق بیمار در بیمارستان از دیدگاه بیماران بر اساس گروه‌های سنی تفاوت معنی‌داری داشت، به این صورت که بیشترین نمره میانگین، توسط بیماران بالای 40 سال و کمترین نمره میانگین توسط بیماران 30-20 سال داده شده بود (005/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که بین آگاهی پرستاران از منشور حقوق بیمار با میزان رعایت آن از دیدگاه بیماران همبستگی وجود دارد. ضروری است برنامه‌ریزان و سیاستگذاران نظام سلامت مداخلاتی در زمینه طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی ضمن خدمت مستمر، اجرای برنامه‌های انگیزشی جهت بالابردن انگیزه کارکنان و وضع قوانین سخت‌گیرانه جهت رعایت هرچه بهتر منشور حقوق بیمار در بیمارستان‌ها در نظر بگیرند. جهت بررسی نقش عواملی به غیر از آگاهی، در میزان رعایت منشور حقوق بیمار در بیمارستان‌ها، انجام مطالعات مداخله‌ای و کیفی در آینده توصیه می‌گردد.

بررسی عوامل مؤثر بر خطاهای پزشکی در پرونده‌های سازمان نظام پزشکی در شهرستان شهریار

محمود عباسی, محمد مهدی صراف زاده, شهریار موسوی نژاد, مرجان آقانوه سی, کوروش دلپسند

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.43109

زمینه و هدف: ایمنی بیماران و پیشگیری از خطاهای پزشکی موضوعی با اهمیت جهانی می‌باشد. مطالعه حاضر جهت بررسی فراوانی و عوامل مؤثر بر آن در پرونده‌های سازمان نظام پزشکی شهرستان شهریار بین سال‌های 97-1390 صورت گرفته است.

روش: در این مطالعه‌ توصیفی ـ مقطعی، پرونده‌های سازمان نظام پزشکی شهرستان شهریار از سال 1390 تا 1397 که رأی قطعی در مورد آن‌ها صادر شده بود با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. اطلاعات مطالعه با استفاده از نرم‌افزار SPSS 16 تحلیل شد.

ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی‌طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.

یافته‌ها: بیشترین سهم خطاهای صورت‌گرفته در ارتباط با عدم تشخیص مناسب بیماری 1/53 درصد و بالاترین آمار شکایت از دندان‌پزشکان و سپس پزشکان متخصص بود. بیشترین علت قصور پزشکی مشخص‌شده پس از عدم تشخیص بیماری، مربوط به سهل‌انگاری پزشکی 9/21 درصد بود. عدم رعایت موازین علمی و همچنین به کارگیری افراد فاقد صلاحیت هر یک با 2/6 درصد از موارد قصور پزشکی در درمان بیماران مشخص گردیدند. خطای فنی پزشکی هنگام جراحی، عدم رعایت اصول صحیح نسخه‌نویسی و تجویز دارو و عدم رعایت نظامات دولتی و همچنین تجویز اشتباه/ نحوه مصرف دارو هر یک با 1/3 درصد موارد قصور پزشکی در درمان بیماران را تشکیل دادند. از بین متغیرهای مورد مطالعه، ارتباط آماری معنی‌داری بین تخصص متشاکیان‌عنه و انواع قصور پزشکی مشاهده شد (021/0P=).

نتیجه‌گیری: عدم تشخیص مناسب بیماری، بیشترین سهم را در میان سایر خطاها به خود اختصاص داده‌اند. میزان شکایت از دندان‌پزشکان و سپس پزشکان متخصص نسبت به سایر اعضای کادر درمان بالاتر بود که بخشی از آن به علت فقدان سیستم ارجاع مناسب در کشور می‌باشد.

واژگان کلیدی: خطای پزشکی؛ حقوق بیمار؛ قصور

بررسی نقش هوش اخلاقی و احساس تعلق به مدرسه در پیش‌بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی

زهرا قبادی مهر, محمدحسن غنی‌فر; تکتم‌سادات جعفرطباطبایی, سمانه‌سادات جعفرطباطبایی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.44960

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای پدیده رفتارهای خودشکن تحصیلی در بین دانش‌آموزان و اثرات مخرب و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن برای فرد، خانواده و جامعه، بررسی عوامل مؤثر در رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش‌آموزان لازم و ضروری است. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش هوش اخلاقی و احساس تعلق به مدرسه در پیش‌بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی انجام شد.

روش: روش پژوهش حاضر توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم ناحیه یک کرج در سال تحصیلی 03-1402 بودند که 120 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه‌های هوش اخلاقی Lenik و Keel (2005 م.)، احساس تعلق به مدرسه Brew و Beatty (2004 م.) و رفتارهای خودشکن تحصیلی اژدربین و همکاران (۱۴۰۱ ش.) بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم‌افزار آماری SPSS 18 در سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 انجام شد.

ملاحظات اخلاقی: رضایت کتبی مشارکت‌کنندگان اخذ و درباره محرمانگی اطلاعات به آن‏ها اطمینان خاطر داده‌ شده بود.

یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش شامل هوش اخلاقی، احساس تعلق به مدرسه و رفتارهای خودشکن تحصیلی به ترتیب 98/10±‌03/109، 16/17±‌34/107 و 47/10±‌80/69 بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد مؤلفه‌های هوش اخلاقی به میزان 4/50 درصد و احساس تعلق به مدرسه به میزان 2/۵9 درصد، توانایی پیش‌بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی را داشتند. همچنین نتایج نشان داد رابطه معکوس و معناداری بین هوش اخلاقی (705/0-‌=r، ۰۱/۰>P) و احساس تعلق به مدرسه (777/0-‌=r، ۰۱/۰>P) با رفتارهای خودشکن تحصیلی وجود داشت.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج می‌توان گفت لازمه کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش‌آموزان توجه به هوش اخلاقی و احساس تعلق به مدرسه است، از این رو توصیه می‌شود به تدوین و اجرای برنامه‌های مداخله با رویکرد آموزش هوش اخلاقی و ارتقای احساس تعلق به مدرسه پرداخته شود.

بررسی میزان آگاهی دانشجویان پزشکی بالینی از منشور حقوق بیمار در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند

حسین درودی; سمانه باقریان; حمید صالحی نیا; آناهیتا آرین

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-11

زمینه و هدف: منشور حقوق بیمار از محورهای شاخص در تعریف استانداردهای اعمال حاکمیت بالینی است و با هدف شفاف‌سازی حق دسترسی برابر به خدمات بهداشتی تدوین شده است. این مطالعه با هدف تعیین میزان آگاهی دانشجویان پزشکی بالینی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند از منشور حقوق بیمار انجام گردید.

روش: این مطالعه از نوع توصیفی ـ تحلیلی بود که بر روی 401 نفر از دانشجویان پزشکی مقاطع بالینی صورت گرفت. نمونه‌گیری به صورت در دسترس و با در اختیار قراردادن لینک پرسشنامه الکترونیکی به کلیه دانشجویان پزشکی بالینی انجام شد. بخش اول پرسشنامه سؤالاتی در زمینه مشخصات دموگرافیک شامل سن، جنس، ترم تحصیلی و معدل تحصیلی و وضعیت سکونت بخش دوم دارای 29 سؤال 4 گزینه‌ای درباره 5 اصل منشور بیمار در ایران (شامل حیطه دسترسی به خدمات، حیطه رضایت آگاهانه، حیطه آزادی فردی، حیطه آگاهی از فرایند درمان و حیطه محرمانه‌ماندن اطلاعات) بود. در نهایت داده‌ها وارد نرم‌افزار SPSS 17 شده و با آزمون ضریب همبستگی و تی مستقل مورد تحلیل آماری قرار گرفتند، سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شده است.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: در این مطالعه 401 نفر از دانشجویان پزشکی مقاطع بالینی با میانگین سنی 69/1±32/24 سال شرکت کردند که 237 نفر از آن‌ها (1/59 درصد) زن و 164 نفر (9/40 درصد) مرد بودند. 74/6 درصد (27 نفر) از دانشجویان آگاهی ضعیف، 77/89 درصد (360 نفر) آگاهی متوسط و 49/3 درصد (14 نفر) از آن‌ها آگاهی خوبی از منشور حقوق بیمار داشتند. بین سن (218/0p=)، جنس (87/0 p=)، ترم تحصیلی (11/ 0 p=)، معدل تحصیلی (634/0 p=) و وضعیت سکونت (98/0 p=) با میزان آگاهی تفاوت معناداری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه سطح آگاهی دانشجویان از منشور حقوق بیمار در سطح متوسط قرار داشت. این مطالعه نشان داد که جنس، وضعیت سکونت و ترم تحصیلی تفاوت معنی‌داری در وضعیت آگاهی دانشجویان از منشور حقوق بیمار ایجاد نمی‌کند. همچنین بین متغیرهای سن و معدل با آگاهی دانشجویان پزشکی از حقوق بیمار همبستگی مشاهده نگردید. با توجه به اهمیت جایگاه منشور حقوق بیمار و اهمیت اجرای آن لازم است که تمهیدات لازم جهت آگاه‌کردن دست‌اندرکاران مربوطه به خصوص دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی و فرهنگ‌سازی مناسب فراهم گردد.

فاصله گذاری اجتماعی: تحلیل مفهوم

طاهره گیلوری, فرحناز محمدی شاهبلاغی, حمیدرضا خانکه; کیان نوروزی تبریزی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-20
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.44969

زمینه و هدف: مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی، با شروع همه‌گیری جهانی ناشی از ویروس کووید-19 مورد توجه زیادی واقع شد و در بسیاری از اطلاعیه‌های سلامت عمومی مورد استفاده قرار گرفت، اما این مفهوم مبهم و نارسا است و در ادبیات علمی اتفاق نظری درباره آنچه فاصله‌گذاری اجتماعی نامیده می‌شود، وجود ندارد. با توجه به دیدگاه چندبعدی و ابهام در ابعاد مختلف این مفهوم، نیاز به توسعه بیشتر و تلاش برای دستیابی به درک عمیقی از آن احساس می‌شود، لذا این پژوهش با هدف تحلیل مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی و تعیین ابعاد و ویژگی‌های آن انجام شد.

روش: آنالیز مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی، بر اساس رویکرد Walker & Avant، در هشت گام: انتخاب مفهوم، اهداف تحلیل، شناسایی کاربردهای مفهوم، پیشایندها، ویژگی‌ها و پیامدهای مفهوم، معرفی موارد مدل، مخالف و مرزی و در نهایت ارجاعات تجربی مفهوم انجام شد. جستجوی مقالات در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، ProQuest، CINAHL، Irandoc، SID و موتور جستجوگر Google Scholer با واژگان کلیدی فاصله‌گذاری اجتماعی، فاصله اجتماعی و Social Distancing & Social Distance در محدوده زمانی 2019 تا سال 2022 صورت گرفت.

ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر جنبه‌های اخلاقی مطالعات مروری مانند اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: نتیجه جستجو 480 مقاله بود كه با توجه به معیارهای پژوهش مورد غربالگری قرار گرفتند و در نهایت 23 مقاله که به طور مکرر برای تعریف یا توصیف پیشایندها، ویژگی‌ها و پیامدهای مفهوم مورد نظر استفاده شده بود، تحلیل شدند. بعد از تجزیه و تحلیل مطالعات، ویژگی‌های ممانعت از انتقال بیماری مسری، توصیه به در خانه‌ماندن و قرنطینه‌شدن، فرهنگ‌مداری و گذشت زمان برای مفهوم فاصله‌گذاری اجتماعی به دست آمد.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه، تعریفی از فاصله‌گذاری اجتماعی که توسط متون نیز حمایت شده است، به دست آمد. فاصله‌گذاری اجتماعی: یک اقدام محافظتی بهداشتی و پیشگیرانه است که در زمان شیوع بیماری‌های واگیردار با توصیه به رعایت‌کردن فاصله فیزیکی از دیگران، در خانه‌ماندن و قرنطینه‌شدن، باعث ممانعت یا کاهش انتقال بیماری‌های مسری می‌شود. مطالعات آتی می‌توانند از این تعریف، در طراحی مداخلات پیشگیرانه در ارتباط با پیامدهای نامطلوب این مفهوم استفاده نمایند. همچنین این تعریف می‌تواند مبنای آموزش بهتر این پدیده به دانشجویان باشد. از آنجایی که مفاهیمی مانند فاصله‌گذاری اجتماعی همواره با مسائلی نظیر تغییر مناسبات اجتماعی و چالش‌های اخلاقی همراه است، نیاز به تأمل بیشتری در کاربرد این مفهوم با توجه به عدم احترام به استقلال افراد احساس می‌شود.

مدل‌یابی نقش میانجی سلامت ‌سازمانی در ارتباط بین اخلاق حرفه‌ای و رضایت‌ شغلی پرستاران

نازنین شاه حسینی بیرگانی, سپیده جعفری

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.46038

زمینه و هدف: در سازمان‌های سالم، کارکنان از رضایت و عملکرد بالایی برخوردارند. برخی از صاحب‌نظران علوم رفتاری، سلامت سازمانی را به معنای تبعیت از هنجارهای اخلاقی در عملکرد سازمانی و شغلی دانسته‌اند. بنابراین پژوهش حاضر، با هدف تعیین نقش واسطه‌ای سلامت سازمانی در ارتباط بین اخلاق حرفه‌ای و رضایت شغلی پرستاران بیمارستان‌های دولتی شهر اهواز بود.

روش: این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، كلیه پرستاران بیمارستان‌های گلستان، امام خمینی و امیرالمؤمنین اهواز بود. تعداد اعضای جامعه، 1506 نفر بود و حجم نمونه 306 نفر با روش تصادفی طبقه‌ای نسبتی انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه اخلاق حرفه‌ای Cadozier (2002 م.)، پرسشنامه استاندارد رضایت شغلی مینسوتا ویس و همکاران (1967 م.) و پرسشنامه سلامت سازمانی جعفری و همکاران (2023 م.) استفاده شد که برای تعیین روایی آن‌ها از روایی محتوایی با استفاده از دیدگاه متخصصان علوم تربیتی بهره گرفته شد. در پژوهش حاضر، پايايي پرسشنامه‌ها با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ به ترتیب 88 درصد، 89 درصد و 86 درصد برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری نرم‌افزار SPSS 18 و AMOS 18 در دو سطح آمار توصیفی (مطالعه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی اعضا و متغیرها شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی) و استنباطی (همبستگی پیرسون، آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و شاخص‌های برازش و بررسی فرضیات از طریق مدل‌سازی معادلات ساختاری) در سطح معنی‌داری کمتر از 05/0 انجام شد.

ملاحظات اخلاقی: اصول و قواعد اخلاقی در پژوهش عبارت بودند از: تبیین اهداف تحقیق برای شرکت‌کنندگان در پژوهش، کسب رضایت آگاهانه، حفظ حریم خصوصی و محرمانه‌بودن داده‌ها.

یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمامی ضرایب معناداری (t-value) از 96/1 بیشتر بود که این امر معناداربودن تمامی روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان 95 درصد نشان می‌دهد. بر اساس بین اخلاق حرفه‌ای با رضایت شغلی (50/0=β و 541/9=t-value) و سلامت سازمانی (66/0=β و 837/10=t-value) رابطه مثبت و معناداری داشت. بین سلامت سازمانی و رضایت شغلی (47/0=β و 783/8=t-value) نیز رابطه معنی‌داری مشاهده شد. در نهایت سلامت سازمانی در رابطه بین اخلاق حرفه‌ای و رضایت شغلی پرستاران نقش میانجی (312/0=β) ایفا نمود (05/0>p).

نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که اخلاق حرفه‌ای به طور مستقیم و از طریق متغیر میانجی سلامت سازمانی با رضایت شغلی پرستاران ارتباط معنی‌داری داشت. سلامت سازمانی باعث می‌شود که اخلاق حرفه‌ای مطلوب به طور مؤثرتری بر رضایت شغلی پرستاران تأثیر بگذارد.

مقاله مروری


زمینه و هدف: آگاهی از مداخلات درمانگر، شامل اطلاع بیمار از ماهیت تصمیم پزشکی، روش‌های درمانی، خطرات و مزایای درمان پیشنهادی و عوارض احتمالی هر روش درمانی است. نقص درک هر یک از عناصرِ ضایت و برائتِ کسب‌شده از بیمار را مخدوش می‌کند، نقض اخلاق پزشکی است و موجب مسئولیت مدنی و کیفری برای درمانگر نیز می‌گردد. در فوریت‌های پزشکی، آگاه‌سازی بیمار یا نماینده قانونی وی از از پیچیدگی‌ها و خطرات درمان، ناممکن یا دشوار و وقت‌گیر است و اصلاح استانداردهای قانونیِ مداخلات پزشکیِ اورژانسی در حقوق سلامت ایران به ویژه در مورد بیماران مبتلا به اختلالات روان‌شناختی را می‌طلبد.

روش: پژوهش حاضر، از نوع مروری و با رویکرد «مطالعات انتقادی حقوق» است، بدین‌جهت کتب و مقالات مرتبط از پایگاه‌های اطلاعاتی با زبان فارسی شامل SID و Magiran و پایگاه‌ داده‌های Science Direct، PubMed و موتور جستجوی Google Scholar استخراج شد. جستجو بدون محدودیت زمانی تا ژوئن 2024 و با استفاده از واژگان کلیدی Criminal Law, EMS, Mental Disorders, Patient Rights, Victimization انجام شد. پس از مطالعه و انتخاب 25 منبع از میان 61 کتاب و مقاله (فارسی و انگلیسی)، مقاله با تمرکز بر ارائه تحلیل حقوقی انتقادی و عدم اکتفا به مرور پژوهش‌های مذکور تألیف یافت.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: «آیین‌نامه اجرایی نحوه نگهداری و درمان مجانین» (مصوب 1398 ش.) و «لایحه حمایت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی» (تدوین‌شده، 1399 ش.) ایرادهای قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری در مورد رضایت و برائت کادر درمان از بیمار را رفع نکرده و چالش بزهکاری/ بزه‌دیدگی بیماران روانی دارای اختلالات روان‌شناختی در فرایند انتقال به اورژانس همچنان فاقد مقررات شایسته است.

نتیجه‌گیری: مقررات تصدی حرفه‌های پزشکی و مشاغل مرتبط از یک سیاست کیفری هماهنگ و منسجم به ویژه در مورد شرایط، قلمرو و ضمانت اجراهای حقوقی رضایت و برائتِ درمانی پیروی نمی‌کند. میان ماده 492 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392 ش.) و تبصره 1 ماده 496 این قانون در مورد ماهیت رضایت و برائت پزشکی و بار اثبات حقوقی آن و اجتماع سبب و مباشر قصور پزشکی (پزشک و دیگر عضو کادر درمان) تعارض وجود دارد. همچنین اصلاح لایحه حقوق افراد مبتلا به اختلالات روانی، قبل از تصویب در مجلس شورای اسلامی، به ویژه از حیث ضرورت شفاف‌سازی مواد این لایحه در مقوله دستور بستری بیماران مبتلا به اختلالات روان‌شناختی، ضروری و تعیین مدت و نحوه اجرای آن نیز لازم است، زیرا تاکنون مغفولِ قانونگذار بوده است.

تبیین شروط و الزامات حقوقی محدودکننده انتقال فناوری دارویی در توافقات فراتریپس

مرسده شهرابی فراهانی, محمدهادی میرشمسی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-18
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45018

زمینه و هدف: توافقات فراتریپس با هدف ایجاد تعادل در رابطه میان سازندگان داروی اصلی و دریافت‌کنندگان فناوری دارویی، حاوی شروط متعددی در فصل مربوط به حقوق مالکیت فکری و حقوق اختراعات دارویی هستند. هدف از نگارش این پژوهش، معرفی و توصیف این شروط و سپس تحلیل آثار ناشی از تدوین و اجرای این مقررات، بر انتقال فناوری دارویی است.

روش: این پژوهش یک مطالعه مروری است. گردآوری اطلاعات بر مبنای روش کتابخانه‌ای بوده و از منابع و مقالات معتبر انگلیسی و فارسی در پایگاه‌های Heinonline، South Centre، Noormags و قراردادهای امضاشده در حوزه حقوق مالکیت فکری و اختراعات دارویی در وبگاه رسمی سازمان نمایندگی تجاری آمریکا (USTR) و همچنین قوانین معتبر ایالات متحده آمریکا در وبگاه سازمان غذا و داروی آمریکا(FDA) استفاده شده است.

ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش و نگارش مقاله، به اصول اخلاقی، اصالت متون و امانتداری توجه شده است.

یافته‌ها: در این پژوهش شروط محدودکننده انتقال فناوری دارویی در قراردادهای فراتریپس بررسی شد و با توجه به میزان گسترش این مقررات در توافقات فراتریپس، به دو دسته شروط متداول (شرط انحصار داده، شرط تمدید اعتبار حق اختراع، محدودیت در واردات موازی، حمایت از استفاده نوین از داروهای قدیمی و محدودیت لیسانس اجباری) و شروط نوین (شرط پیوند یا به‌هم‌پیوستگی حق اختراع، حمایت از داروهای بیولوژیک و مهلت ارفاقی) تقسیم گردید.

نتیجه‌گیری: قراردادهای فراتریپس و شروطی که با هدف حمایت از حقوق مالکیت فکری و اختراعات دارویی خلق شده‌اند، خود موانع قابل ‌توجهی را در مسیر انتقال فناوری دارویی به کشورهای در حال توسعه و دسترسی به داروهای ژنریک ایجاد می‌کنند. این امر می‌تواند به اهداف حقوق بشری و حقوق پزشکی، از جمله حق دسترسی عموم به دارو و سلامت عمومی، آسیب برساند. با این حال از میزان استقبال از این توافقات کم نشده و شروط حمایتی جدیدتر و سخت‌گیرانه‌تری نیز تدوین شده و کشورهای در حال توسعه به علت فشارهای متعدد اقتصادی، تجاری و سیاسی به این توافقات ورود پیدا می‌کنند.

بررسی مفهوم وجدان از نگاه پرستاران

بهنام رونده, اکرم السادات سادات حسینی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45317

زمینه و هدف: وجدان بسته به درک پرستار می‌تواند عامل مهمی برای ارائه مراقبت‌های پرستاری باکیفیت باشد. توجه به مفهوم وجدان در واقع توجه به اخلاق می‌باشد و اخلاق هم باعث تعهد در ارائه کار می‌شود. هدف از این مقاله تبیین مفهوم وجدان از نگاه پرستاران می‌باشد.

روش: این مطالعه به روش مروری انجام شد. اطلاعات با استفاده از بانك‌های اطلاعاتی Magiran، مقالات علوم پزشكی ایران (Iran Medex) و پایگاه الکترونیكی جهاد دانشگاهی (SID) و پایگاه‌های بین‌المللی Medline، Google Scholar، Science Direct با واژگان کلیدی Conscience، Nursing و Perception از سال 2008 تا 2024 مورد جستجو قرار گرفت. مقالات انتخاب‌شده بر اساس اهداف، مورد تحلیل قرار گرفت.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل پژوهش، رعایت اصالت متون و امانتداری در نقل قول رعایت شده است.

یافته‌ها: مفاهیم مربوط به نگاه پرستاران به وجدان شامل موجودیت وجدان، ارتقای وجدان، اعمال وجدان و استقرار وجدان و زیرطبقه‌های آن باعث می‌شود، افراد نسبت به وظایف خود به بهترین شكل، بدون وجود عامل كنترل خارجی حساس باشند و در جهت تحقق اهداف نظام سلامت گام بردارند. همچنین توجه به عوامل متعدد در ایجاد و تقویت وجدان حین انجام کار می‌تواند چراغ راه پرستاران در این مسیر به دلیل حساسیت حرفه‌ای و ضرورت دقت در ارائه مراقبت‌ها باشد که آن هم به نوبه خود می‌تواند با انجام تحقیقات بیشتر با تهیه چهارچوب‌های معین و حتی محتواهای تخصصی، درک بیشتر آن در بالین را باعث گردد.

نتیجه‌گیری: وجدان برای پرستاران می‌تواند به عنوان یک راهنما برای ارائه‌ مراقبت‌های بالینی در پرستاری باشد، فهم و درک وجدان در پرستاری کاربرد فراوانی داشته که پرستار می‌تواند بیشترین بهره را از آن ببرد.

چالش‌های اخلاقی حق بر سلامت کودکان در زیست‌بومِ متاورس

محمدمهدی سیدناصری

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.47148

زمینه و هدف: «متاورس» جهانی مجازی و سه‌بعدی که کاربران قادرند در آن از طریق آواتارها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در واقع این تعاملاتِ بشری است که با گذرِ زمان و پیشرفت فناوری‌های دیجیتال شکلِ تازه‌ای پیدا کرده و انسان را با مسائل اخلاقی و حقوقی بسیاری که بر افراد در شرایطِ متفاوت مؤثر است، مواجه کرده است. فارغ از مسائل حقوقی گوناگون مرتبط با متاورس، یکی از مسائل مهم در این زمینه حمایت‌ اخلاقی از حق بر سلامت کودکان و کرامتِ انسانی آن‌ها در زیست‌بوم متاورس است. هدف از مقاله حاضر پاسخ به این پرسش اصلی است که چالش‌های اخلاقی تحقق حق بر سلامتِ زیستی کودکان در زیست‌بوم متاورس چیست؟

روش: در این پژوهش تحلیلی اسناد و مقالات سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ با استفاده از پایگاه‌های Web of Science، Scopus، Science Directs، Noormags، Civilica و بر اساس واژگان کلیدی پژوهش Metaverse، Children’s Right’s، Bioethics، Rights to Health، Artificial Intelligence، متاورس، حقوق کودکان، حق بر سلامت در محیط دیجیتال بازیابی گردید. از میان ۵۰ مقاله یافت‌شده، تعداد ۴۱ مقاله مرتبط، مرور گردید. پس از استخراج و تحلیل چالش‌های اخلاقی حمایت از حقوق کودکان در متاورس، راهکارهای حقوقی برای ان ارائه گردید.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در گزارش متون، استناددهی به منابع و پرهیز از هرگونه سوءگیری رعایت گردیده است.

یافته‌ها: اخلاقِ زیستی یکی از گستره‌های دامنه‌دار در مسائلِ اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است که انواع علوم زیستی در حوزه‌های مختلف را به‌ وجود آورده است و به‌ طور چشم‌گیری در کیفیت زندگی انسان‌ها به خصوص کودکان مؤثر است. نتایج حاصل از دسته‌بندی نتایج مقالات مورد مطالعه به 4 مفهوم اصلی دسته‌بندی و توضیح داده می‌شوند که شامل 1ـ پیامدها و چالش‌های حقوقی در زیست‌بوم متاورس؛ 2ـ بسترها و ابزارهای مورد نیاز جهت حمایت از حق بر سلامت کودکان در متاورس؛ 3ـ ایجاد شبکه پیچیده از مجموعه داده‌ها از طریق بلاکچین؛ 4ـ استفاده از هوش مصنوعی در زمینه‌های مرتبط با حریم خصوصی می‌باشد.

نتیجه‌گیری: کودکان می‌توانند از تجربه نسبتاً واقعی و کاربردی که متاورس ارائه می‌دهد، بهره ببرند و درک خود را از جهان بهبود بخشند، اما خطراتی که کودکان در این زیست‌بوم با آن مواجه می شوند، بسیار مهم است و مقابله با آن‌ها نیاز به راه‌ حل‌های هوشمندانه دارد. حقوق بنیادین کودکان در محیط دیجیتال دارای مصادیق متعددی است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: حق بر آموزش، حق بر امنیت، حق بر بازی، حق بر حریم خصوصی و حق برخورداری از حمایت‌های اجتماعی بعد از بزه‌دیدگی است، اما در زیست‌بوم متاورس کودکان با نقض شدید حق بر امنیت خود و حق بر حریم شخصی خودشان مواجه هستند که در همین راستا اهتمام قانونگذار در قبال مسأله حمایت‌های مؤثر از کودکان در محیط‌های مجازی به ویژه متاورس باید به قانونگذاری خاص در این زمینه منجر گردد.

مفهوم سن‌گرایی: یک مقاله مروری

فاطمه استبصاری, سیما قربان زاده, الناز گودرزی, زهرا رحیمی خلیفه کندی, محمود عباسی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.46198

زمینه و هدف: اصطلاح سن‌گرایی با وجود اینکه در طول قرن‌ها، کشورها، زمینه‌ها و فرهنگ‌ها وجود داشته است، اما همچنان این اصطلاح نسبتاً جدید بوده و هنوز در هر فرهنگی وجود ندارد. سن‌گرایی شامل کلیشه‌ها (چگونه فکر می‌کنیم)، تعصب (چگونه احساس می‌کنیم) و تبعیض (چگونه عمل می‌کنیم) نسبت به مردم بر اساس سن آن‌ها می‌باشد. هدف مطالعه بررسی مفهوم سن‌گرایی در متون علمی می‌باشد.

روش: هدف مطالعه مرور روایتی حاضر بررسی متون، مفهوم پدیده سن‌گرایی در سالمندان بود. بدین‌منظور، از طريق جستجو در پايگاه‌هاي داده PubMed، Scopus، Web of Sciences، Embase با استفاده از واژگان کلیدی Ageism، Older، Elder، Aging و Discrimination مقالات منتشرشده در بازه زمانی ده‌ساله از سال‌هاي 2014 تا سال 2024 مورد بررسی قرار گرفتند. مرحله اول 18945 خلاصه مقاله انگلیسی بازیابی شدند. مقالات در دو مرحله و توسط دو محقق بررسی شدند. در بررسی اولیه در عنوان و چكيده مقالات، تعداد 77 مقاله مرتبط با موضوع انتخاب شدند؛ در مرحله دوم پس از بررسی تمام متن مقالات تعداد 34 مقاله انگلیسی به دست آمد که از بین آن‌ها بعد از ارزیابی کیفیت مقالات، در نهایت تعداد 17 مقاله تأیید شدند.

ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌ها شامل تعریف سن‌گرایی، حیطه‌های سن‌گرایی، انواع سن‌گرایی، تأثیرات سن‌گرایی، عوامل تعیین‌کننده سن‌گرایی، راهبرد‌ها و پیشنهادات سازمان جهانی بهداشت جهت کاهش سن‌گرایی دسته‌بندی شدند.

نتیجه‌گیری: سن‌گرایی کیفیت زندگی افراد مسن را کاهش می‌دهد، انزوای اجتماعی و تنهایی آن‌ها را افزایش می‌دهد. سن‌گرایی عواقب جدی و گسترده‌ای برای سلامتی مردم و رفاه و حقوق بشر دارد. برای افراد مسن، سن‌گرایی با چالش‌هایی همچون طول عمر کوتاه‌تر، سلامت جسمی و روانی نامناسب، بهبودی آهسته‌تر و کاهش سطح شناختی همراه است. با توجه به یافته‌های مطالعه حاضر برای کاهش سن‌گرایی استفاده از سیاست‌ها و قوانین، مداخلات آموزشی از مدرسه ابتدایی تا دانشگاه و آموزشی رسمی و غیر رسمی و همچنین سرمایه‌گذاری در مداخلات تماس بین نسلی توصیه می‌گردد.

 

اهمیت ارتقای سلامت با محوریت عدالت جهت توانمندسازی افراد و جوامع

محمدعلی صحرائیان, سید خلیل پسته ای, صادق بیژنی شریف, سپیده خداپرست

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.45774

زمینه و هدف: تلاش در جهت ارتقای سلامت زمانی بیشترین تأثیر را دارد که به نیازهای متنوع و چالش‌های منحصر به‌ فردی که جوامع مختلف با آن مواجه هستند، رسیدگی نماید. ارتقای سلامت با محوریت عدالت بر دسترسی عادلانه به منابع، مراقبت‌های بهداشتی و پشتیبانی، به ویژه برای جمعیت‌های حاشیه‌نشین و محروم تأکید دارد. این رویکرد با کاهش بی‌عدالتی‌های بهداشتی، افراد و جوامع را قادر می‌سازد تا سلامت و رفاه خود را کنترل نمایند. تمرکز بر عدالت نه‌تنها نتایج سلامت را بهبود می‌بخشد، بلکه حس توانمندی، انعطاف‌پذیری و انسجام جامعه را تقویت می‌کند و پایه‌ای برای بهبود سلامت پایدار در تمام بخش‌های جامعه ایجاد می‌کند. پژوهش حاضر به بررسی نقش حیاتی ارتقای سلامت در توانمندسازی افراد و جوامع جهت بهبود رفاه فردی با تمرکز بر اهمیت اتخاذ رویکردی مبتنی بر عدالت می‌پردازد.

روش: در این مقاله مروری، روایتی از اصول و استراتژی‌های کلیدی زیربنای خلاقیت‌های مؤثر بر ارتقای سلامت، با تکیه بر ادبیات مرتبط و مثال‌هایی از برنامه‌های مبتنی بر جامعه ارائه می‌شود. جستجوی جامع در پایگاه‌های اطلاعاتی فارسی SID و Magiran و پایگاه‌های انگلیسی اعم از PubMed، Embase و CINAHL برای شناسایی مقالات مرتبط با ارتقای سلامت متمرکز بر عدالت و اثرات آن بر توانمندسازی افراد و جامعه بدون محدودیت زمانی تا ماه اوت 2024 انجام شد. مقالات متعدد از لحاظ ارتباط با موضوع مورد پژوهش (عنوان و هدف) بررسی شد و مقالات با محتوای غیر مرتبط از لیست حذف گردید. در کل تعداد 75 مقاله (تعداد 41 مقاله فارسی و 34 مقاله انگلیسی) بررسی گردید و در نهایت تعداد 22 مقاله مورد بررسی قرار گرفت.

ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی‌طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.

یافته‌ها: بر اساس نتایج به‌ دست‌آمده، خلاقیت مؤثر در جهت ارتقای سلامت به پنج عامل وابسته است که عبارتند از: حوزه‌های کانونی اصلی (برای مراقبت‌های پیشگیرانه، مداخله اولیه، آموزش بهداشت)، رویکردهای جامعه‌‌محور (شامل برنامه‌های فرهنگی مرتبط و در دسترس، و متناسب با نیازهای محلی)، در نظرگرفتن عوامل اجتماعی تعیین‌کننده سلامت (مانند وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی، آموزش، عوامل محیطی)، همکاری ذی‌نفعان (شامل همکاری چندجانبه، تدوین استراتژی جامع)، تمرکز بر جمعیت‌های حاشیه‌نشین و آسیب‌پذیر (با در نظرگرفتن اولویت‌بندی گروه‌های حاشیه‌نشین، پیامدهای سلامت مبتنی بر عدالت، عادلانه‌بودن). هدف از بررسی عوامل ذکرشده در جهت توانمندسازی افراد و ایجاد بهبودهای بهداشتی فراگیر در همه جوامع می‌باشد.

نتیجه‌گیری: منشور اتاوا با ارائه اصول جامعی نظیر توانمندسازی افراد، مشارکت جامعه و توسعه سیاست‌های عمومی سالم، چهارچوبی مؤثر برای ارتقای سلامت جهانی ارائه می‌دهد. بررسی مطالعات مختلف نشان می‌دهد که آموزش و توسعه مهارت‌های فردی، به ویژه برای گروه‌های آسیب‌پذیر، نقشی کلیدی در تصمیم‌گیری‌های آگاهانه و تغییر رفتارهای ناسالم دارد. همچنین مشارکت جامعه در طراحی و اجرای برنامه‌های بهداشتی و بهره‌گیری از فناوری‌های دیجیتال، ابزارهایی قدرتمند برای تقویت اثربخشی مداخلات سلامت هستند. با تأکید بر عدالت اجتماعی و رفع بی‌عدالتی‌های سلامت، می‌توان به بهبود پایدار کیفیت زندگی دست یافت. اجرای هماهنگ این اصول با همکاری بین ‌سازمانی و مشارکت فعال جامعه، پیش‌شرط دستیابی به رفاه اجتماعی و سلامت پایدار در سطوح مختلف می‌باشد.

کرامت انسانی جنین منجمد و چالش‌های حقوقی؛ تأملی بر رأی دادگاه آلاباما

محمدمهدی سیدناصری, محمود عباسی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-14

زمینه و هدف: ماهیت جنین به مثابهِ کودک یا موجودی مستقل به ویژه از منظر تبعات حکمی آن همواره محل مناقشه اندیشمندان حوزه‌های فلسفه، فقه، اخلاق و حقوق بوده است. زبانه‌های این اختلاف در عصرِ کنونی نه‌تنها فروکش نکرده، بلکه در پرتو پیشرفت‌های زیست‌پزشکی ابعادِ جدیدی یافته است. بر این اساس، رأی جنجالی دادگاه عالی ایالت آلاباما در فوریه 2024، رویان‌های ذخیره‌شده در فرآیند لقاحِ آزمایشگاهی (IVF) را به عنوان «افراد» شناخته و تحت حمایت قانون مرگِ ناحق کودکان قرار داده است. این رأی، برای نخستین‌بار رویان‌های خارج از رحم را در زمره کودکان تعریف می‌کند و پیامدهای گسترده‌ای در حوزه حقوق تولید مثل، اخلاق پزشکی و نظام حقوقی به دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف بازاندیشی و طرح نگرشی نو به تلقی جنین به مثابهِ کودک در پرتو تحلیلِ این رأی، مبانی حقوقی و اخلاقی و پیامدهای آن بر نظام حقوقی انجام شده است.

روش: در این پژوهش مروری اسناد و مقالات سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ با استفاده از پایگاه‌های Web of Science، Scopus، Science Directs و بر اساس واژگان کلیدی پژوهش Fetus، Child، Verdict، Alabama Court، Reproductive Rights و در پایگاه‌های فارسی SID و Civilica، با واژگان کلیدی جنین منجمد، حقوق کودک، لقاح آزمایشگاهی در محیط دیجیتال بازیابی گردید. از میان 40 مقاله یافت‌شده، تعداد 36 مقاله که بیشترین ارتباط با موضوع را داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند، پس از استخراج و تحلیل چالش‌های اخلاقی حمایت از جنین منجمد به مثابه کودک، راهکارهای حقوقی برای آن ارائه گردید. پس از استخراج و تحلیل چالش‌های اخلاقی حمایت از جنین منجمد به مثابه کودک، راهکارهای حقوقی برای آن ارائه گردید.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در گزارش متون، استناددهی به منابع و پرهیز از هرگونه سوءگیری رعایت گردیده است.

یافته‌ها: رد پای تلقی جنین به مثابه کودک را می‌توان در آموزه‌های اخلاقی، فلسفی و فقهی به فراست دریافت. رأی دادگاه عالی آلاباما نیز جنین را به عنوان کودک متولدنشده تعریف کرده و حقوق و حمایت‌های قانونیِ برابر با کودکان متولدشده برای آن قائل شده است تا آنجا که به والدین اجازه می‌دهد علیه آسیب یا از بین‌رفتن جنین‌های ذخیره‌شده در کلینیک‌های باروری، دعاوی قانونی اقامه نمایند. قاضی ارشد با تأکید بر قداست زندگی و استناد به مبانی اخلاقی و مذهبی، جنین را شایسته احترام و واجد کرامتِ انسانی دانسته است. این رأی، پیامدهای گسترده‌ای در حیطه‌های مختلف حقوق والدین، مسئولیت کلینیک‌های باروری و فرآیند بارورساختنِ تخمک در آزمایشگاه (IVF) ایجاد کرده و در عین حال تعارضاتی را با اصول قانون اساسی آمریکا، به ‌ویژه اصل جدایی دین از دولت، نمودار کرده است. در عین حال، رأی مزبور با مسائلِ مرتبط با حقوق تولید مثل و سقط جنین هم‌پوشانی مفهومی داشته و چالش‌هایی را در این زمینه‌ها برانگیخته است.

نتیجه‌گیری: رأی دادگاه عالیِ آلاباما با تلقی جنین به مثابه کودک، افقی نوین در تقاطع قواعد اخلاقی و حقوقی ترسیم می‌نماید. این رأی، ورای ایجاد مناقشاتِ نظری و چالش‌های عملی در حوزه پزشکی و حقوق تولید مثل، فرصتی جهت بازاندیشی در مفاهیمی چون کرامتِ انسانی و حقوقِ کودکان فراهم می‌کند. با این ‌حال، فقدان چهارچوب‌های قانونی جامع و تضادهای احتمالی با نظام حقوق اساسی و چهارچوب‌های پزشکی و قضایی، از موانع توسعه این رأی به ‌شمار می‌آید. امری که ضرورت اصلاحات قانونی و تقریب رویه‌های قضایی را همگام با نفوذ گفتمان جنین به مثابهِ کودک در لایه‌های مختلف جامعه و سطوح سیاستگذاری برجسته می‌سازد.

شناسایی و تحلیل مؤلفه‌های کلیدی کرامت مادری: یک مطالعه مروری

فریده مصطفی زاده

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 18 شماره - (1403), 29 July 2024, صفحه 1-19
https://doi.org/10.22037/mej.v18i-.46116

زمینه و هدف: در نظام‌های سلامت، توجه به کرامت و حقوق انسانی افراد، به ویژه مادران، اهمیت به سزایی دارد. با این حال، در بسیاری از موارد، حقوق و کرامت مادران در فرایندهای مراقبتی نادیده گرفته می‌شود. این نادیده‌گیری می‌تواند تأثیرات منفی بر تجربه مادران از بارداری، زایمان و مراقبت از نوزاد داشته و سلامت عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. هدف این مطالعه مروری، شناسایی و تحلیل مؤلفه‌های کلیدی کرامت مادری است.

روش: این مطالعه مروری مبتنی بر مدل شش‌مرحله‌ای روبرتس (Roberts) به بررسی مقالات منتشرشده در زمینه کرامت مادری از سال ۲۰۱7 تا ۲۰۲۴ پرداخته است. جامعه پژوهش شامل ۱۷۴ مقاله استخراج‌شده از پایگاه‌های علمی معتبر داخلی (مانند Magiran، SID، IranPaper و Megapaper) و بین‌المللی (مانند PubMed، Web of Science، Google Scholar و Connect Paper) می‌باشد. پس از ارزیابی مقالات بر اساس معیارهای انتخاب، ۱۵ مقاله به‌ صورت هدفمند و بر اساس اشباع نظری داده‌ها برای تجزیه و تحلیل انتخاب شدند. داده‌های پژوهش مطابق با پروتکل پریزما گردآوری و تحلیل گردید.

ملاحظات اخلاقی: در پژوهش حاضر، کلیه جنبه‌های اخلاقی مطالعه کتابخانه‌ای، از جمله اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

یافته‌ها: یافته‌های مطالعه نشان می‌دهد که مؤلفه‌های کلیدی کرامت مادری در ۶ بُعد اصلی و ۱۳ مؤلفه فرعی دسته‌بندی شده‌اند. بُعد ارزش‌گذاری شامل احترام به شخصیت، ایجاد امنیت و آرامش و توجه به مادر است؛ بُعد مشارکت و خودمختاری، مشارکت در تدوین برنامه مراقبتی، آگاهی‌بخشی به مادر، توانمندسازی مادر در مدیریت بارداری، حمایت از حق انتخاب و حفظ استقلال مادر در روندهای مراقبتی و توجه به خواسته‌ها و انتخاب‌های مادر را دربر می‌گیرد؛ بُعد تعامل و ارتباطات شامل ارتباط مؤثر، شفاف‌سازی مراحل و فرآیندها، همدلی و پشتیبانی عاطفی و روانی می‌باشد؛ بُعد حمایت از مادر باردار، حمایت جسمی و پزشکی و ارتقای سلامت جسمی و روانی مادر را دربر دارد؛ بُعد حمایت از جنین/ نوزاد شامل مراقبت از سلامت نوزاد، حمایت از پیوند عاطفی مادر ـ نوزاد و ایجاد محیطی ایمن و حمایتی برای نوزاد است؛ و بُعد آموزش و توانمندسازی شامل آموزش به مادر، توانمندسازی او در مدیریت مشکلات و ارائه آموزش‌های حمایتی مستمر پس از زایمان می‌باشد.

نتیجه‌گیری: تحلیل ابعاد فوق نشان می‌دهد که احترام به شخصیت و ایجاد امنیت و آرامش (بُعد ارزش‌گذاری) تأثیر مستقیمی بر رضایت و تجربه مثبت مادران از فرآیندهای مراقبتی دارد. مشارکت فعال مادران در تدوین برنامه‌های مراقبتی و آگاهی‌بخشی به آنان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در بُعد تعامل و ارتباطات، ارتباط مؤثر و شفاف‌سازی مراحل به همراه همدلی و پشتیبانی عاطفی می‌تواند به بهبود ارتباط میان مادران و ارائه‌دهندگان خدمات سلامت منجر شود. حمایت‌های جسمی و پزشکی، به ویژه در بُعد حمایت از مادر باردار، نقش مهمی در ارتقای سلامت جسمی و روانی مادران ایفا می‌کند. افزون بر این، حمایت از جنین و نوزاد از طریق مراقبت از سلامت نوزاد و ایجاد محیطی ایمن و حمایتی می‌تواند به بهبود کلی تجربه مادری و نتایج مثبت برای نوزادان منجر شود. به طور کلی، مؤلفه‌های شناسایی‌شده نشان‌دهنده اهمیت توجه به کرامت و حقوق مادران در سیستم‌های مراقبتی بوده و می‌توانند به بهبود تجربه مادران از بارداری و زایمان، ارتقای سلامت مادران و نوزادان و نهایتاً بهبود سلامت عمومی جامعه منجر شود.