مقالۀ پژوهشی


رابطه‌ی هوش معنوی با سلامت سازمانی معلمان ابتدایی و نقش واسطه‌ای اخلاق اسلامی کار و سلامت معنوی

عظیم امیدوار, سلیم کاظمی, داود طوسی, دریا عاقل زاده

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.44131

سابقه و هدف: سازمان‌ها موجودات زنده‌ای تصور می‌شوند که دارای هویتی مستقل از اعضای خود هستند؛ این شخصیت و هویت می‌تواند سالم یا بیمار باشد. سازمانی که از سلامت برخوردار است، می‌تواند اثربخش عمل کند و رضایت کارکنان را فراهم آورد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف فهم رابطه‌ی هوش معنوی با سلامت سازمانی معلمان ابتدایی و نقش واسطه‌ای اخلاق اسلامی کار و سلامت معنوی انجام گرفت.   

روش کار: روش پژوهش توصیفی-هم‌بستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه‌ی پژوهش، معلمان ابتدایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1402-1403 بودند. نمونه‌ی مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای به‌تعداد 350 نفر انتخاب شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسش‌نامه‌های استاندارد «اخلاق اسلامی کار» گل‌پور و نادی (1390)، «هوش معنوی» کینگ (2008)، «سلامت معنوی» پالوتیزین و آلیسون (1982) و «سلامت سازمانی» هوی و همکاران (1996) استفاده شده است. همچنین برای تحلیل یافته‌ها از روش مدل معادلات ساختاری و از نرم‌افزارهای SPSS و SMART PLS3 استفاده شد. در این پژوهش همه‌ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند.

یافتهها: نتایج نشان داد اخلاق اسلامی کار بر سلامت سازمانی (1/0> p و 78/0=β)، سلامت سازمانی و سلامت معنوی (1/0> P و 21/0=β)، هوش معنوی و اخلاق اسلامی (1/0> P و 96/0=β) و هوش معنوی بر سلامت معنوی (1/0> P و 77/0=β) اثر مستقیم مثبت و معناداری داشت. علاوه‌بر این، هوش معنوی ازطریق اخلاق اسلامی کار بر سلامت سازمانی (1/0> P و 76/0=β) اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری داشت. همچنین هوش معنوی ازطریق سلامت معنوی بر سلامت سازمانی (1/0> P و 16/0=β) اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری داشت.

نتیجهگیری: براساس یافته‌های به‌دست‌آمده، هرچقدر هوش معنوی معلمان بالاتر باشد و براساس اخلاق اسلامی رفتار کنند، به همان میزان سلامت سازمانی و سلامت معنوی معلمان بیشتر می‌شود. بنابراین هوش معنوی معلمان با نقش میانجی اخلاق اسلامی کار و سلامت معنوی می‌تواند بر سلامت سازمانی تأثیر بگذارد.

نقش تجارب معنوی در پیش‌بینی امید به زندگی دانشجویان با میانجی تاب‌آوری

احمد یوسفی‌نژاد, فاطمه فتحی, اعظم محمدی فخر, فاطمه زهدی

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 16-28
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.43547

سابقه و هدف: امید برای سلامت انسان ضروری است؛ پس به‌طور حتم امید به زندگی یک نیاز اساسی برای دانشجویان است. بنابراین مطالعه‌ی حاضر با هدف نقش میانجی تاب‌آوری در رابطه‌ی تجارب معنوی در پیش‌بینی امید به زندگی دانشجویان انجام شد.   

روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-هم‌بستگی بود. جامعه‌ی پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه فرهنگیان استان قزوین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند (900 نفر) که براساس جدول مورگان و گجرسی تعداد 269 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس، انتخاب شدند و به شیوه‌ی اینترنتی پاسخ دادند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه‌های «تجارب معنوی» اندروود و ترسی (2002)، «تاب‌آوری» کونور و دیویدسون (2003) و «امید به زندگی» اسنایدر و همکاران (1991) بود. جهت تحلیل داده‌ها از آزمون هم‌بستگی پیرسون با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 24 و بررسی مدل پژوهش از نرم‌افزار AMOS استفاده شد.

یافتهها: احساس حضور خداوند هم به‌صورت مستقیم (۰۱/۰>P، ۲۰۵/۰=β) و هم به‌صورت غیرمستقیم و با میانجی‌گری تاب‌آوری (۰۱/۰>P، ۱۲۶/۰=β) بر امید به زندگی تأثیر مثبت دارد. ارتباط با خداوند نیز، هم به‌صورت مستقیم (۰۱/۰>P، ۱۳۵/۰=β) و هم به‌صورت غیرمستقیم و با میانجی‌گری تاب‌آوری (۰۱/۰>P، ۰۸۲/۰=β) بر امید به زندگی تأثیر مثبت دارد. همچنین احساس مسئولیت در برابر دیگران به‌صورت مستقیم (۰۱/۰>P، ۱۷۲/۰=β) و هم به‌صورت غیرمستقیم و با میانجی‌گری تاب‌آوری (۰۱/۰>P، ۱۱۰/۰=β) بر امید به زندگی تأثیر مثبت دارد.

نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اهمیت توجه به تجارب معنوی و تاب‌آوری را به‌عنوان متغیَر تأثیرگذار بر امید به زندگی دانشجویان را نشان می‌دهد؛ بنابراین، در برنامه‌های مراقبتی مواردی همچون حمایت، تسهیل و توجه به تمایلات و نیازهای معنوی افراد مورد توجه قرار گیرند.

اثربخشی معنویت‌درمانیِ مبتنی براساس فرهنگ ایرانی-اسلامی، بر الگوهای ارتباطی و قضاوت اخلاقی نوجوانان دارای اختلال سلوک

محمدرضا مختاری, زهرا زین‌الدینی میمند, میترا کامیابی, نجمه حاجی‌پور عبائی

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 29-44
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.43129

سابقه و هدف: اختلال سلوک، الگوی رفتاری تکراری و مداوم است که در آن، حقوق اولیه‌ی دیگران و هنجارهای اجتماعی به‌دلیل الگوهای ارتباطی ناکارآمد و عدم رشد اخلاقی مناسب با سن نقض می‌شود. با تطبیق راهبردهای درمانی با بافت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خاص جامعه، ارائه­دهندگان مراقبت­های بهداشتی بهتر می­توانند به نیازها و چالش‌های منحصربه‌فرد افراد در آن جامعه رسیدگی کنند. با توجه به بافت فرهنگی-اسلامی جامعه‌ی ایران، مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنویت­درمانی براساس فرهنگ ایرانی-اسلامی بر الگوهای ارتباطی و قضاوت اخلاقی نوجوانان دچار اختلال سلوک انجام شد.   

روش کار: این کارآزمایی آموزشی به‌صورت پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه گواه و دوره‌ی پیگیری 60روزه انجام شد. از بین نوجوانان دچار اختلال سلوک ارجاع‌داده‌شده به مرکز مشاوره‌ی روان­شناسی «روان‌پویش» رفسنجان، 32 نفر به شیوه‌ی در دسترس وارد مطالعه شدند و پس‌از تکمیل پرسش­نامه­های «الگوهای ارتباطی» کوئرنر و فیتزپاتریک (2002) و «استدلال اخلاقی» رست (1987) به شیوه‌ی تصادفی، در دو گروه مداخله و گواه گمارده شدند. گروه مداخله، تحت 14 جلسه‌ی انفرادی آموزش معنویت­درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی قرار گرفت. گروه گواه، هیچ‌گونه مداخله‌ی روان‌شناختی در طول مطالعه دریافت نکرد. جهت تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار آماری SPSS و آزمون­های آماری آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه‌گیری‌ مکرر استفاده شد. در این پژوهش، همه‌ی موارد اخلاقی رعایت شد و مؤلفان مقاله، تضاد منافعی گزارش نکرده‌اند.

یافتهها: در نتایج تحلیل داده­ها آموزش معنویت‌درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی، بر بهبود الگوهای ارتباطی تأثیر معناداری داشت (001/0> p). مقدار این تأثیر با توجه به مجذور نسبی بتا (اندازه‌ی اثر) بدین صورت بود که 6/43% از تغییرات الگوهای ارتباطی در مرحله‌ی پس‌آزمون از تفاوت گروه‌های مداخله و گواه ناشی می­شد. آموزش معنویت‌درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی بر افزایش رشد اخلاقی تأثیر معناداری نداشت (750/0=p).

نتیجهگیری: معنویت‌درمانی براساس فرهنگ ایرانی-اسلامی باعث بهبود مهارت‌های ارتباطی نوجوانان می‌گردد؛ لذا براساس بافت مذهبی جامعه‌ی ایران، می‌توان این پروتکل درمانی را در کنار سایر درمان‌ها برای افراد مبتلا به اختلال سلوک به کار برد.

تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر پریشانی روان‌شناختی و معنوی در زنان با کمردرد مزمن

زهرا مالدار, فاطمه شهابی‌زاده, قاسم آهی

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 45-58
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.44406

سابقه و هدف: معمولاً کمردرد مزمن با پریشانی روان‌شناختی، اجتماعی، هیجانی و معنوی همراه است. ازطرفی استفاده از درمان‌های روان‌شناختی جزء خطوط جدید درمانی قرار گرفته‌اند؛ بنابراین مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر پریشانی روان­شناختی و معنوی در زنان با کمردرد مزمن انجام شد.   

روش کار: پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه­ی پژوهش حاضر، شامل تمامی زنان مبتلابه کمردرد مزمن مراجعه­کننده به کلینیک­های فوق‌تخصصی درد بیمارستان­های رضوی و امام رضا(ع) شهر مشهد در سال 1402 بودند، که 20 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب، و به‌صورت تصادفی در دو گروه (۱0 نفر آزمایش و ۱0 نفر گروه کنترل) جای داده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه‌ی حضوری ۹۰دقیقه‌ای در مدت ده هفته، تحت‌مداخله قرار گرفت و گروه گواه مداخله‌ی معمولی را دریافت نمود. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه‌های پریشانی روان­شناختی کسلر و همکاران (۲۰۰۲) و پریشانی معنوی کو و همکاران (2010) بودند. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 24 و آزمون تحلیل کواریانس چند‌متغیّره و تک‌متغیّره انجام شد.

یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین پریشانی روان­شناختی و پریشانی معنوی دو گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معنی‌داری وجود دارد؛ به‌طوری که درمان شناختی-رفتاری مؤثر بوده و موجب کاهش پریشانی روان­شناختی و پریشانی معنوی زنان با کمردرد مزمن شده است (۰۵/0>P).

نتیجهگیری: براساس نتایج می‌توان گفت که متخصصان حوزه‌ی سلامت، می‌توانند نتایج این مطالعه را در طراحی مداخلات روان‌شناختی، بسته‌های آموزشی و نیز برگزاری کارگاه مد نظر قرار دهند. همچنین از درمان شناختی-رفتاری می‌توان به‌عنوان روش درمانی مکمّل در کنار درمان‌های پزشکی، درراستای بهبود پریشانی روان­شناختی و معنوی زنان با کمردرد مزمن استفاده نمود.

نقش باور معنوی و تنظیم هیجان در پیش‏‌بینی مشکل بی‏خوابی در پرسنل پرستاری

سیده فاطمه سجادی, علی پولادی ریشهری

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 59-70
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.44310

سابقه و هدف: بین رفتار خواب و کیفیت ارائۀ خدمات در پرستاران ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. ازآن‏جاکه پرستاران یکی از مهم‏‌ترین گروه‌‏های فعال در جهت تأمین سلامتی بیماران می‏‌باشند، باید از وضعیت خواب مناسبی برخوردار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باور معنوی و تنظیم هیجان در پیش‌‏بینی مشکلات بی‌‏خوابی در پرسنل پرستاری انجام گرفت.   

روش کار: روش پژوهش توصیفی و از نوع هم‌بستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ پرستاران شاغل در بخش‏‌های کرونایی بیمارستان‏‏‌های شهر شیراز در سال 1401 می‌شد، که از بین آن‏‌ها با روش نمونه‏‌گیری در دسترس تعداد 150 نفر انتخاب شدند. گردآوری داده‌‏ها با پرسش‏‌نامۀ «شدت بی‏‌خوابی» (مورین، 1993)، پرسش‏‌نامۀ «باور معنوی» (آلپورت و راس، 1967) و پرسش‏‌نامۀ «تنظیم هیجان» (گروس و جان، 2003) انجام شد. برای تحلیل داده‌‏ها آزمون هم‌بستگی پیرسون و رگرسیون گام‌به‌گام با نرم‏‌افزار آماری spss نسخۀ 26 به کار رفت و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.

یافتهها: نتایج نشان داد که بین تنظیم هیجان با مشکل بی‏‌خوابی ارتباط منفی و معنی‏‌دار (62/0- =r و 018/0>P)، و بین باور معنوی با مشکل بی‏‌خوابی نیز ارتباط منفی و معنی‏‌داری وجود دارد (56/0- =r و 022/0>P). نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که متغیّرهای پیش‌‏بین، به‏‌طور همزمان توانستند 31 درصد از واریانس مشکلات بی‏‌خوابی را پیش‏‌بینی کنند (31/0=R2 و 007/0>P).

نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش، افزایش مدیریت هیجانی و باور معنوی، عوامل مهمی در بهبود وضعیت خواب پرسنل پرستاری هستند.

بررسی نقش هوش اخلاقی و هیجانات خودآگاه در پیش‌بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی

زهرا قبادی مهر , محمدحسن غنی‌فر, تکتم‌سادات جعفر طباطبایی, سمانه‌سادات جعفر طباطبایی

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 71-82
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.44949

سابقه و هدف: ازجمله رفتارهای نامناسب تحصیلی که ابعاد مختلف آن در بین دانش‌­آموزان و دانشجویان شایع است، رفتارهای خودشکن تحصیلی است که تحت‌تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. بنابراین مطالعه‌ی حاضر با هدف بررسی نقش هوش اخلاقی و هیجانات خودآگاه در پیش‌بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی انجام شد.   

روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی-هم‌بستگی بود. جامعه‌ی پژوهش، شامل تمامی دانش‌­آموزان دختر و پسر متوسطه‌ی اول و دوم ناحیه‌ی یک کرج در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که 120 نفر از آنان، به روش نمونه‌گیری در دسترس، به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه‌های «هوش اخلاقی» لنیک و کیل (2005)، «هیجانات خودآگاه» تانگنی و دیرینگ (۲۰۰۲) و «رفتارهای خودشکن تحصیلی» اژدربین و همکاران (۱۴۰۱) می‌شد. تحلیل داده‌ها نیز با استفاده از آزمون هم‌بستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم‌افزار آماری SPSS نسخه‌ی 22 انجام شد.

یافتهها: نتایج ضریب هم‌بستگی نشان داد که رابطه‌ی بین هوش اخلاقی (705/0- =r) با رفتارهای خودشکن تحصیلی منفی، و رابطه‌ی بین هیجانات خودآگاه (738/0 =r) با رفتارهای خودشکن تحصیلی مثبت بود (۰۱/۰>P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلّفه‌های هوش اخلاقی، ۹/۴۸ درصد و مؤلّفه‌های هیجانات خودآگاه، ۵/۵۲ درصد از واريانس رفتارهای خودشکن تحصیلی را تبيين می‌­کنند.

نتیجهگیری: براساس نتایج، به‌کارگیری هوش اخلاقی و هیجانات خودآگاه در محیط تحصیلی، زمینه‌ی کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی را فراهم می‌آورد؛ لذا در هرگونه برنامه‌ریزی آموزشی و پژوهشی برای پیشگیری و کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش‌آموزان، باید به هوش اخلاقی و هیجانات خودآگاه توجه ویژه داشت.

سابقه و هدف: سلامت روان‌شناختی به افزایش بهزیستی، پیش‌گیری از مشکلات روانی و همچنین بازتوانی افرادی که با اختلالات روانی درگیر هستند، مربوط است. بنابراین، بررسی عوامل مؤثر بر سلامت روان‌شناختی و پیش‌گیری از پریشانی روان‌شناختی اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی پریشانی و سلامت روان‌شناختی، براساس رفتارهای سلامت‌محور دینی با میانجی بخشش انجام شده است.   

روش کار: روش پژوهش حاضر مقطعی (توصیفی-هم‌بستگی)، و جامعۀ آماری، شامل تمامی بزرگ‌سالان شهر تهران در شش ماهۀ اول سال 1401 بود. نمونه‌ی نهایی شامل ۲۹۶ نفر (۲۴۶ خانم و ۵۰ آقا) بود، که به‌صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسش‌نامه‌ها شامل پرسش‌نامۀ اطلاعات دموگرافیک، پرسش‌نامۀ رفتارهای ارتقادهندۀ سلامت دینی (بشارت و همکاران، 1394)، پرسش‌نامۀ سلامت روان‌شناختی (بشارت، 1388)، پرسش‌نامۀ پریشانی روان‌شناختی (لوویباند و همکاران، 1995) و پرسش‌نامۀ بخشش هارتلند (تامپسون و همکاران، 2005) بود. داده‌های توصیفی با نرم افزار SPSS نسخۀ ۲۱ و مدل‌سازی معادلات ساختاری، با نرم‌افزار AMOS نسخۀ ۲۱ انجام شد.

یافتهها: نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادشده براساس فرضیه‌های تحقیق، از برازش مناسبی برخوردار است. رفتارهای سلامت‌محور دینی، اثر مستقیم و معنی‌دار بر سلامت روان‌شناختی؛ و بخشش، اثر معکوس و معنی‌دار بر پریشانی روان‌شناختی دارد. همچنین، اثر بخشش بر سلامت روان‌شناختی مثبت و معنی‌دار شد. در نهایت، نقش میانجی‌گر بخشش در رابطة بین رفتارهای سلامت‌محور دینی و سلامت روان‌شناختی تأیید شد.

نتیجهگیری: یافته‌های این پژوهش نشان داد که رفتارهای سلامت‌محور دینی با میانجی بخشش می‌توانند سلامت و پریشانی روان‌شناختی را پیش‌بینی کنند. بنابراین، لازم است در اجرای مداخلات و روش‌های کاهش پریشانی روان‌شناختی و ارتقای سلامت روان‌شناختی، به نقش حائز اهمیت رفتارهای سلامت‌محور دینی و بخشش توجه شود.

مقالۀ مروری


مرور نظام‌مند نگرش و التزام عملی به نماز و تأثیر آن بر سلامت روان دانشجویان ایرانی

عاطفه داودیان, حامد تقی‌لو, ناصر عزیزی

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 100-112
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.43066

سابقه و هدف: سلامت روان حالتی از رفاه است که در آن، هر فردی توانایی‌های بالقوۀ خود را درک می‌کند، می‌تواند با استرس‌های عادی زندگی کنار بیاید، کار مولّد و ثمربخش داشته باشد و برای جامعۀ خود مفید باشد. ازآنجایی‌كه دانشجویان یکی از مهم‌ترین قشرهای جامعه به شمار می‌آیند، و به‌عنوان مدیران آینده نقش مهمی را در ادارۀ آیندۀ کشور و رشد و توسعة جامعه ایفا می‌کنند، سلامت روان آنان از اهميت ويژه‌ای برخوردار است. بنابراین مطالعۀ حاضر با هدف بررسی نگرش و التزام عملی به نماز، و تأثیر آن بر سلامت روان دانشجویان ایرانی انجام شده است.   

روش کار: شناسایی و بازیابی مطالعات، ازطریق جستجو در پایگاه‌های اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگیران، پرتال علوم انسانی، سیویلیکا، نورمگز، ایرانداک و علم‌نت و موتور جستجوی گوگل اسکالر، بدون محدودیت زمان انتشار (از ابتدا تا پایان آبان 1402) صورت گرفت. پس‌از بررسی مقالات، در نهایت سیزده مطالعه با مجموع نمونۀ 4.135 نفر که دارای معیارهای ورود به مرور بودند، مورد بررسی نظام‌مند قرار گرفتند.

یافتهها: نتایج مطالعات واردشده به مرور، نشان‌دهندۀ ارتباط آماری معنی‌دار میان التزام و اقامۀ نماز با کاهش افسردگی، افزایش سلامت روان و رضایت از زندگی دانشجویان بود (05/0>p). تأثیر جنسیت (زنان بیشتر از مردان) نیز بر گرایش به نماز در نتایج مطالعات ورودی مشاهده گردید.

نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مستقیم نماز برروی سلامت روان دانشجویان، پیشنهاد می‌شود که در برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و سیاست‌گذاری‌های دانشگاه، اقدامات جامع و مؤثری نسبت به ترویج فرهنگ و اقامۀ نماز در دانشگاه‌ها صورت پذیرد و از پیامدهای آن در جهت ارتقای سلامت روان دانشجویان بهره گرفته شود.

دین و پاسداشت سلامت: تأملی در ضرورت تعاملات بینارشته‌ای فقه و دانش پزشکی

علی محمدیان; راحله فدوی, محسن حاجیزاده

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 113-127
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.43556

سابقه و هدف: ضرورت تعامل میان دانش‌­های گوناگون و مطالعات میان‌­رشته­‌ای در دنیای امروز، امری غیرقابل انکار است. در‌این‌بین، نیاز به چنین مطالعاتی در عرصه‌ی علوم انسانی و خاصه دانش‌­هایی که به‌نوعی با زندگی روزمره‌ی آحاد جامعه در ارتباط هستند، به‌نحو مضاعف احساس می­‌شود. دانش فقه در زمره‌ی این علوم است، که با زندگی شهروندان ارتباط دارد، و بخش عمده‌­ای از قوانین کشور تحت‌تأثیر آموزه‌­های این دانش نگاشته شده است.   

روش کار: جستار حاضر، در مطالعه‌­ای مسئله‌­محور و با اتخاذ شیوه‌ی تحلیلی، به مطالعه‌ در میراث فقهی همت گمارده است. در استخراج مطالب از کتاب‌­های موجود در نرم‌­افزار جامع فقه اهل­‌بیت بسیار استفاده شده است.

یافتهها: به نظر می­‌رسد که دانش فقه، بدون وام گرفتن از داده­‌های سایر علوم نخواهد توانست گام‌های موفقیت را بپیماید. در حقیقت، فهم دقیق حکم شرعی، در بسیاری از موارد بر مقدماتی استوار است که می‌بایست در سایر علوم مورد بررسی قرار بگيرند.

نتیجهگیری: رهاورد پژوهش نشان می­‌دهد که مصادیقی مانند اثبات نسب، تفاوت اندام جنسی در تولیدمثل و... وجود دارند، که جملگی آنها دلالت بر این امر می­‌نمایند که دانش فقه بدون استمداد از علوم دیگر نمی‌­تواند گام‌های موفقیت را بپیماید؛ لذا استفاده از داده‌­های سایر علوم، برای اتقان احکام فقهی ضرورتی انکارناپذیر است. البته تذکر این نکته نیز لازم است که ازآنجاکه در علم تجربی امکان خطاپذیری وجود دارد؛ لذا باید نسبت به داده‌­های آن، به‌نحوی قطعیت و یقین حاصل نمود و پس‌از این امر، امکان کاربست آن در موضوعات فقهی وجود خواهد داشت.

اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان: متاآنالیز مطالعات انجام‌شده در ایران

عالیه گراوند, حسین جلیل زادگان, هیوا خضری, پوران احمدی شولی, شفیق مهربان

پژوهش در دین و سلامت , دوره 10 شماره 4 (1403), 15 دی 2025, صفحه 128-142
https://doi.org/10.22037/jrrh.v10i4.43780

سابقه و هدف: اطلاع از سرطان برای هر کسی نگران کننده است و باعث تغییراتی در کیفیت زندگی فرد مبتلا می­‌شود. بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن مانند سرطان به ویژه در دو دهه اخیر یکی از نکات مهم بوده است. معنویت درمانی  یک مراقبت ارزشمند برای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان است. با این حال، هنوز در مورد تأثیر انواع مختلف درمان های مبتنی بر معنویت و مذهب در نتایج مطالعات تفاوت وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی سیستماتیک و متاآنالیز اثربخشی مداخلات معنوی و مذهبی بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در ایران انجام شد.   

روش کار: این مطالعه به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. جستجوی الکترونیکی در PubMed، Scopus، Web of Science، Magiran، SID از ابتدا تا  شهریور ماه  سال 1402 انجام شد. مشخصات مداخلات وارد شده و داده‌­ها برای متاآنالیز استخراج شد. کیفیت مطالعات با استفاده از ابزار خطر سوگیری Cochrane Collaboration ارزیابی شد. اثر تفاوت میانگین استاندارد شده با استفاده از مدل اثرات تصادفی و با اطمینان 95% محاسبه شد. داده­‌ها با استفاده از نرم‌افزار RewMan5 تحلیل شدند.

یافتهها: در مرحله اول جست‌وجو 713 مقاله شناسایی شد. 19 مطالعه معیارهای واجد شرایط بودن را داشتند. مداخلات معنوی با یک گروه کنترل مراقبت معمول یا سایر مداخلات روانی اجتماعی مقایسه شد. در مقایسه با گروه کنترل، اختلاف میانگین استاندارد در پس آزمون به ترتیب برای تأثیر مداخلات معنوی و مذهبی بر سلامت روان

 60/1 (با فاصله اطمینان 95% : 67/2- 54/.) و  کیفیت زندگی 93/1 (با فاصله اطمینان 95% : 83/2- 03/1) به دست آمد. درصد ناهمگنی بین نتایج مطالعات در سلامت روان  (95 درصد) و کیفیت زندگی (93 درصد)  بالا بود.

نتیجهگیری: نتایج متاآنالیز نشان داد که مداخلات معنوی- مذهبی تأثیر مثبت معناداری بر سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان دارد. پرستاران انکولوژی، روانشناسان، مشاوران و مددکاران به طور فزاینده­ای اهمیت حوزه معنوی مراقبت را تشخیص می‌­دهند. مطالعه حاضر نشان می‌­دهد که تسهیل آگاهی و نیازهای معنوی ممکن است یک مداخله ارزشمند برای بیماران مبتلا به سرطان باشد. از این رو، استفاده از مداخلات معنوی و مذهبی به عنوان راهکاری مناسب برای ارتقای سلامت روحی و روانی در بیماران مبتلا به سرطان پیشنهاد می‌­شود.