پژوهشی/ اصیل


برآورد ریسک سرطان‌زایی دستگاه تنفس توسط ذرات معلق با قطر آئرودینامیکی کم‌تر از 2/5 میکرون (PM2.5) در مناطق مختلف شهر تهران در دهه 90

سمیرا تاجیک, علیرضا حاجی قاسمخان , رضا سعیدی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 1-9
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.43891

زمینه و اهداف: يكي از آلاینده‌های هوا، ذرات معلق هستند؛ که مواجهه با آن‌ها طیف وسیعی از اثرات بهداشتی را به دنبال دارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی میزان ریسک سرطان‌زایی دستگاه تنفس توسط ذرات معلق با قطرآئرودینامیکی کم‌تر از2/5 میکرون(PM2.5) در مناطق مختلف شهر تهران در دهه 90 بود.

مواد و روش‌ها: اطلاعات مربوط به غلظت ذرات معلق (PM2.5) از 24 ایستگاه سنجش کنترل کیفیت هوای تهران احصاء گردید. اطلاعات مربوط به میزان بروز سرطان دستگاه تنفس نیز از گزارش کشوری برنامه ملی ثبت سرطان استخراج شد و داده‌های مربوط به جمعیت در 22 منطقه شهر تهران در طی سال‌های مورد مطالعه از مرکز آمار ایران تهیه گردید. رعایت ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل اجرای مطالعه درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعه انجام ‌شده نشان داد میانگین غلظت سالیانه (PM2.5) در 22 منطقه کلان‌شهر تهران در طی سال‌های مورد مطالعه از استانداردهای سازمان جهانی بهداشت و همچنین استاندارد کشوری تجاوز کرده است. بیشترین سهم قابل انتساب بروز سرطان دستگاه تنفس به دلیل ذرات معلق (PM2.5) مربوط به سال 1390 (0/18) بوده، منطقه 19 شهرداری تهران در بین سایر مناطق بیشترین ریسک مذکور را دارا است (0/19)؛ در سال 1396 بیشترین بروز سرطان دستگاه تنفس منتسب به ذرات معلق (PM2.5) در تهران دیده ‌شده است (152) که بیشترین مورد آن مربوط به منطقه 4 شهرداری تهران است (13).

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش غلظت ذرات معلق با قطر آئرودینامیکی کم‌تر از 2/5 میکرون و تراکم جمعیت در مناطق آلوده سبب افزایش میزان ریسک سرطان دستگاه تنفس می‌گردد.

بررسی کاربردی‌بودن برنامه آموزشی کارشناسی بهداشت عمومی از دیدگاه کارشناسان بهداشتی شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گلستان

محمدجواد کبیر, علیرضا حیدری, ناهید جعفری, زهرا خطیرنامنی, فاطمه سعدی, مینا مازندرانی, محمدعلی پورعباسی, نرگس رفیعی, سجاد معینی, منصوره لطفی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 10-20
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.43639

زمینه و اهداف: منابع انساني، مهمترين منابع نظام‌هاي سلامت براي تحقق پوشش همگاني سلامت هستند. هدف این مطالعه، بررسی کاربردی‌بودن برنامه آموزشی کارشناسی بهداشت عمومی از دیدگاه کارشناسان بهداشتی بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 296 نفر از کارشناسان بهداشت عمومی شاغل در دانشگاه علوم پزشکی گلستان به روش در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه‌های روا و پایا شده شرح وظايف شغلي، تعیین تناسب اهداف برنامه‌هاي آموزشي با نيازهاي حرفه‌اي، تعیین عناصر مؤثر بر كيفيت برنامه‌ها و نيازهاي آموزشي بود. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS-23 و با استفاده از روش‌های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار برای داده‌های کمی و تعداد و درصد برای داده‌های کیفی) تحلیل شد. رعایت ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل اجرای مطالعه درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: از دیدگاه کارشناسان، كاربرد دروس تئوري در عملکرد حرفه‌اي، 48/3% متوسط و كاربرد دروس كارآموزي در عملکرد حرفه‌اي، 42/6% زیاد ارزیابی شد. 93/9% از کارشناسان، اهمیت عامل "اساتيد و مربيان مجرب" بر کیفیت برنامه‌های آموزشی را خیلی زیاد و زیاد ارزیابی کردند. دروس بیوفیزیک، بیوشیمی و اصول و مبانی جامعه‌شناسی، کم‌کاربردترین و دروس مصون‌سازی فعال و انفعالی، برنامه ملی مبارزه با بیماری‌های غیرواگیر و برنامه ملی مبارزه با بیماری‌های واگیر پرکاربردترین از دیدگاه کارشناسان بود.

نتیجه‌گیری: براي ارتقاي كيفيت آموزشي، كاهش واحدهاي كم‌كاربرد و افزايش واحدهاي پركاربرد، ضروري است. تاكيد بيشتر بر مهارت‌هاي عملي و توجه ويژه بر كارآموزي در عرصه مي‌تواند منجر به تربيت فارغ‌التحصيلان با كيفيت‌ و متناسب با نیاز جامعه گردد.

بررسی پتانسيل انتشار ترکیبات آلی و فلزات سنگين از لوله‌های پلی‌اتیلنی

عباس اکبرزاده, بهنوش آهنگری, محمد رفیعی, مهسا جهانگیری راد, فرزاد هاشم زاده

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 21-30
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.43781

زمینه و اهداف: رهايش ترکیبات آلی و فلزات سنگین از لوله‌های توزیع آب شرب، اثر جدی بر سلامت مصرف‌کنندگان خواهد گذاشت. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر مشخصات کيفی آب و قطر لوله بر روی رهاسازی اين ترکیبات شيميايی در لوله‌های پلی‌اتیلنی است.

مواد و روش‌ها: آزمایشات در لوله‌های پلی اتيلنی حاوی آب و در سه سیکل مختلف 72، 144 و 216 ساعت انجام و تاثیر دما، pH، سختی و کلر باقيمانده آب و همچنين قطر لوله بر میزان رهایش ترکیبات آلی و برخی فلزات مورد بررسی قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی در تمام مراحل انجام پژوهش رعایت شده است.

یافته‌ها: با افزایش زمان تماس آب با لوله ميزان رهايش کل کربن آلی (TOC) افزایش و غلظت روی آزاد شده کاهش یافت. غلظت سرب، کادمیوم و نیکل در همه نمونه‌ها پایین‌تر از حد تشخیص دستگاه بود. همچنين، عدد آستانه بو در تمامی نمونه‌ها پایین‌تر از حد مجاز استاندارد بود. علاوه بر اين، نتايج نشان دهنده کاهش غلظتTOC  و روی در آب با افزایش pH و سختی بود. افزایش دمای آب، افزایش قابل توجه غلظت TOC در آب را به دنبال داشت؛ با اينحال، با افزایش قطر لوله، ميزان رهايش TOC و روی کاهش پيدا کرد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان می‌دهد که لوله‌های موجود از لحاظ رهايش فلزات سنگین به آب تهدیدی برای سلامتی ایجاد نمی‌کنند. با اينحال، هرچند مقادیر رها شده TOC در آب در مطالعه حاضر پایین بود، اما اين موضوع نیازمند بررسی دقیق‌تر جهت تعیین نوع و آن ارزیابی ریسک هیدروکربن‌های آزاد شده بر روی سلامت افراد می‌باشد.

زمینه و اهداف: بعد از گسترش بیماری کرونا و افزایش مراجعات به بیمارستان‌ها،کارکنان نظام سلامت تحت فشار روانی قرار گرفتند. این وضعیت می‌توانست تأثیرات منفی بر عملکرد سازمان داشته باشد. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان بیمارستان‌ها در دوران پس از کرونا انجام شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی می‌باشد که به شیوه مقطعی در سال 1401 انجام شد. 344 کارمند شاغل در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زابل به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. ملاحظات اخلاقی در طول نگارش مطالعه رعایت شد.

یافته‌ها: بین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان، ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده شد (P=0/0001). میانگین امتیاز کل پرسشنامه سلامت عمومی،0/62±1/49 (در حد متوسط) و میانگین امتیاز کل پرسشنامه کیفیت زندگی کاری، 0/71±2/49 (نسبتا متوسط) بود. در مولفه‌های کیفیت زندگی کاری، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب به مولفه پرداخت منصفانه (0/76±2/19) و فضای کلی زندگی (0/73±3/1) اختصاص یافت. همچنین، در مولفه‌های سلامت عمومی، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب شامل افسردگی (0/55±1/09) و کارکرد اجتماعی (0/76±1/76) بودند.

نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط بین سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری، مدیران بیمارستان‌ها، ملزم به بررسی مداوم این دو عامل به خصوص در شرایط بحرانی و دوران پس از آن هستند. این اقدامات منجر به بهبود عملکرد و ارتقای بهره‌وری بیمارستان‌ها خواهد شد.

بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه بهداشت و ایمنی مواد غذایی در زنان خانه‌دار و شاغل شهر ساوه در سال 1400

پریسا عطایی, طیبه رسوله‌وندی, حسین آذرپیرا

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 38-44
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.44140

زمینه و اهداف: بيماريهاي منتقله از غذا، يک مشكل جهاني در حوزه بهداشت عمومي محسوب می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه ایمنی و بهداشت مواد غذایی در زنان متاهل خانه‌دار و شاغل شهر ساوه در سال 1400 انجام گرفت.

مواد و روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه مقطعی تحلیلی است که بصورت تصادفی انجام گرفت. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه‌ای در‌برگیرنده سئوالاتی در خصوص اطلاعات دموگرافیک، میزان آگاهی، نگرش و عملکرد در زمینه ایمنی و بهداشت مواد غذایی بود. آنالیزها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 19 در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. ملاحظات اخلاقی در طول نگارش مطالعه رعایت شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمره آگاهی با زنان شاغل و خانه‌دار رابطه معناداری وجود داشت به گونه‌ای که میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی در زنان شاغل به ترتیب 6/07 و 1/76 و در زنان خانه دار 5/14 و 2/22 بود. میانگین اختلاف نمره نگرش و عملکرد در زنان شاغل به ترتیب تقریبا 2 و 3 نمره بالاتر از زنان خانه‌دار بود ( 0/05>P). ارتباط معناداری بین سن و افزایش سطح درآمد خانوار با آگاهی، نگرش و عملکرد یافت نشد(0/05<P).

نتیجه‌گیری: در خصوص حیطه‌های آگاهي، نگرش و عملکرد نسبت به بهداشت و ايمني مواد غذايي در بين زنان شاغل و خانه‌دار متاهل اختلاف معنی‌داری وجود داشت. بنابراین لازم است که جهت ارتقاء میزان آگاهی و تغییر در نگرش و عملکرد آنها با کمک سازمانها و ارگانهای ذیربط تلاش شود.

کیفیت زندگی کاری کارکنان اتاق عمل در بیمارستان‌های دولتی منتخب شهر تهران در سال 1400

مینا کریمی رونقی, معصومه حیدری

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 45-51
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.43177

زمینه و اهداف: کیفیت زندگی کاری، نشانه نوعی فرهنگ سازمانی است که براساس آن کارکنان احساس خودکفایی و عزت نفس می‌کنند. با توجه به اینکه اطلاعات کاملی در مورد کیفیت زندگی‏کاری کارکنان اتاق عمل موجود نیست، مطالعه‏ ی حاضر با هدف تعیین کیفیت زندگی کاری کارکنان اتاق عمل بیمارستان‌های منتخب شهر تهران در سال 1400 انجام شد.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر مطالعه‌ای توصیفی- مقطعی است. نمونه‌گیری بصورت خوشه‌ای انجام شد و نمونه‌ها از کارکنان اتاق عمل بيمارستان‌هاي دولتی منتخب شهر تهران در سال 1400 انتخاب شدند. 231 نفر به سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافيك و پرسشنامه كيفيت زندگي كاري والتون (35 گزينه‌اي) به صورت خود گزارشي پاسخ دادند. داده‌ها با کمک روش‌های آماری توصیفی و استنباطی، در نرم‌افزار SPSS-24 و سطح معنا‌داری 05/0 تحلیل شد. ملاحظات اخلاقی در طول نگارش مطالعه رعایت شد.

یافته‌ها: ميانگين و انحراف معيار سن نمونه‌ها (6/35) 31/69 و معيار كيفيت زندگي كاري كاركنان اتاق عمل (18/28) 96/04 بود، به ‌طوري كه 23/8%كيفيت زندگي كاري پايين، 73/2% متوسط و 3% بالا داشتند. کمترین و بیشترین نمره به‌ترتیب مربوط به حیطه فضای کلی زندگی کاری و حیطه محیط کاری ایمن و سالم بود.

نتیجه‌گیری: به نظر مي‏رسد كيفيت زندگي كاري كاركنان اتاق عمل در حد مطلوب نمی‌باشد. بنابراین مسئولین درمان، بايستي بسترهاي لازم جهت ارتقاء كيفيت كاري كاركنان اتاق عمل را در حيطه‌هاي مختلف، فراهم كنند تا كاركنان بتوانند با انگيزه بيشتر خدمت كنند.

مرور سیستماتیک و متاآنالیز


مروری بر عوامل مؤثر بر انتشار بو در فرآیند کمپوست و روش‌های کاهش آن

سمانه جلالی, سید نادعلی علوی بختیاروند, شکوه السادات خالو, مهرنوش ابطحی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 11 شماره 4 (1402), 5 خرداد 2024, صفحه 52-75
https://doi.org/10.22037/jhf.v11i4.43864

زمینه و اهداف: فرآیند کمپوست به عنوان یک روش بیولوژیکی در مدیریت پسماند، دارای مشکلات متعددی از جمله انتشار بو می‌باشد. گاز آمونیاک، ترکیبات آلی فرار، سولفید هیدروژن عوامل ایجادکننده بو هستند. هدف از انجام این مطالعه، مروری بر مطالعات در خصوص انتشار بو و روش‌های کاهش تولید بو در فرآیند کمپوست می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کلید واژه‌های Odor compost، Food waste composting، Odor emission composting process و Odour composting در پایگاه‌های علمی Google scholar، Scopus، ScienceDirect، PrpQuest و PupMed جستجو شد. در نتیجه این جستجو بیش از 200 مقاله شناسایی و استخراج گردید.

 یافته‌ها: نتایج مطالعات مورد بررسی نشان داد که مهمترین عوامل انتشار بو در فرآیند کمپوست گازهای آمونیاک، سولفید هیدروژن و VOCs هستند. مطالعات در خصوص کنترل و کاهش انتشار گازهای بودار از فرآیند کمپوست در دو گروه بهسازی فرآیند کمپوست‌سازی از طریق تنظیم شرایط محیطی و استفاده از افزودنی‌ها با هدف کاهش انتشار بو قرار می‌گیرند.

نتیجه‌گیری: مرور مطالعات نشان داد با تغییر در عوامل فیزیکی و شیمیایی فرآیند کمپوست تنها کنترل بوی ناشی از یک منبع امکانپذیر بوده و به علت ماهیت بیوشیمیایی فرآیند کمپوست و حساسیت میکروارگانیسم‌ها و همچنین تولید یک کود کمپوست با کیفیت و بالغ، تغییر سازوکار فرآیند کمپوست بصورت محدود و کنترل شده امکانپذیر است و اساساً بکارگیری این شیوه در عمل برای کنترل بو مشکل است. لذا استفاده از افزودنی‌ها به عنوان یک استراتژی مناسب برای کنترل تولید بو در فرآیند کمپوست پیشنهاد می‌شوند. این افزودنی‌ها با ایجاد تخلخل، جذب گازها، و ترسیب گازها انتشار بو در فرآیند کمپوست را کاهش می‌دهند.