دوره 9 شماره 2

در حال تکمیل

مقالات پژوهشی اصیل


زمینه و هدف: بیماری دیابت پیامدهای روان شناختی منفی زیادی دارد و ویژگی های روان شناختی که در نتیجه وقوع اکثر بیماری ها از جمله دیابت فرد را دچار مشکل می کند، تاب آوری، خودگسستگی و ذهن آگاهی است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود بر تاب آوری، خودگسستگی، ذهن آگاهی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.

روش و مواد: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پيش‌آزمون پس‌آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بیمارستان بهلول، مرکز بهداشتی درمانی فیاض بخش و مرکز بهداشتی درمانی بیلند شهر گناباد در سال 1397 بود. تعداد نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. درمان مبتنی بر شفقت خود برای گروه آزمایش انجام شد اما در گروه گواه، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه
تاب آوري، پرسشنامه خودگسستگی و پرسشنامه ذهن آگاهي بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و با نرم افزار SPSS-22 صورت گرفت.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) تاب آوری گروه آزمایش در پیش آزمون (8/11) 7/47 بود که در پس آزمون به (3/11) 8/55 و در پیگیری به 3/56 (2/11) افزایش یافت (01/0>P) اما تفاوت میانگین (انحراف معیار) تاب آوری گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون از نظر آماری معنادار نبود. میانگین (انحراف معیار) خودگسستگی گروه آزمایش در پیش آزمون (12) 9/99 بود که در پس آزمون به (3/12) 6/85 و در پیگیری به (4/12) 9/85 کاهش یافت (01/0>P) اما تفاوت میانگین (انحراف معیار) خودگسستگی گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون از نظر آماری معنادار نبود. میانگین (انحراف معیار) ذهن آگاهی گروه آزمایش در پیش آزمون (7/19) 2/171 بود که در پس آزمون به (5/20) 7/189 و در پیگیری به (8/20) 1/190 افزایش یافت (01/0>P) اما تفاوت میانگین (انحراف معیار) ذهن آگاهی گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون از نظر آماری معنادار نبود.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد درمان مبتنی بر شفقت خود منجر به افزایش تاب آوری و ذهن آگاهی و کاهش خودگسستگی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد.

تأثیر آموزش گروهی روان‌درمانگری چندبعدی معنوی بر نشانگان استرس بیماران مبتلا به دیابت نوع دو

میترا رفیعی شفیق, علیرضا رجایی, مسعود جان ‌بزرگی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 9 شماره 2, 17 April 2022, صفحه 13-22
https://doi.org/10.22037/ch.v9i2.31322

زمینه و هدف: استرس روانی اغلب سطح قندخون را در افراد مبتلا به دیابت نوع دو افزایش می‌دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش گروهی روان‌درمانگری چندبعدی معنوی بر بهبود نشانگان استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

روش و مواد: پژوهش از نوع پژوهش‌های نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به دیابت تحت پوشش بنیاد دیابت مشهد در دو ماهه دوم سال 1399 تشکیل دادند. از این گروه 60 نفر با روش شبکه‌ای یا گلوله برفی انتخاب و با روش جایگزینی تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش، آموزش گروهی روان‌درمانگری چندبعدی معنوی را طی دوازده جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه نشانگان استرس در هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از کوواریانس تک‌متغیره و چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS-21 انجام گردید.

یافته ها: در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) نشانگان شناختی استرس از (4/5) 5/21 در پیش آزمون به (8/5) 6/13 در پس آزمون (001/0>P)، نشانگان عاطفی استرس از (1/7) 8/23 در پیش آزمون به (6/6) 8/15 پس آزمون (001/0>P)، نشانگان رفتاری استرس از (1/5) 2/16 در پیش آزمون به (3/5) 1/11 پس آزمون (001/0>P)، نشانگان جسمانی استرس از (4/21) 9/45 در پیش آزمون به (5/17) 2/34 پس آزمون (001/0>P) و نشانگان استرس کلی از (6/33) 3/107 در پیش آزمون به (4/31) 1/74 پس آزمون (001/0>P)کاهش یافت. در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) نشانگان استرس و
مؤلفه های آن در پیش آزمون و پس آزمون تفاوتی نداشت.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که آموزش روان‌درمانگری چندبعدی معنوی موجب کاهش نشانگان استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شد.

اثربخشی درمان راه‌حل محور بر کارکرد خانواده و فرسودگی زناشویی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز

لیلا حسن نژاد, علیرضا حیدرئی, بهنام مکوندی, مرضیه طالب‌زاده شوشتری (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 9 شماره 2, 17 April 2022, صفحه 23-36
https://doi.org/10.22037/ch.v9i2.31337

زمینه و هدف: خیانت، تجربه‌ای دردناک و پیچیده برای زوج‌ها محسوب مي‌شود. هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی درمان راه‌حل محور بر کارکرد خانواده و فرسودگی زناشویی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود.

روش و مواد: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل كليه زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1398 بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه، هر گروه 15نفر قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه‌های کارکرد خانواده و فرسودگی زناشویی استفاده شد. پیش از انجام مداخله، پیش آزمون برگزار شد بعد گروه‌ آزمایش تحت درمان راه‌حل محور در شش جلسه دوساعته قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. سپس پس آزمون اجرا شد و پس از یک ماه از اجرای پس آزمون، پیگیری انجام شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن شرکت کنندگان گروه آزمایش (3/6) 7/33 و گروه گواه (9/5) 4/31 بود. در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) کارکرد خانواده از (7/17) 4/128 در پیش آزمون به (8/22) 5/188 در پس آزمون و (4/23) 1/192 در پیگیری افزایش یافت (001/0>P) ولی در گروه گواه از (3/15) 4/125 در پیش آزمون به (8/15) 9/124 در پس آزمون و (5/15) 7/123 در پیگیری رسید که تفاوت معنی دار نبود. در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) فرسودگی زناشویی از (6/14) 124 در پیش آزمون به (9/8) 9/61 در پس آزمون و (8/9) 9/58 در پیگیری کاهش یافت (001/0>P) ولی در گروه گواه از (5/12) 5/123 در پیش آزمون به (3/12) 7/124 در پس آزمون و (4/11) 8/123 در پیگیری رسید که تفاوت معنی دار نبود.

اثر بخشی طرحواره درمانی بر انعطاف پذيری و کمال گرايی ظاهر جسمانی در اختلال بدشكلی بدن: یک مطالعه راهنما

معصومه قنبری, طاهر تیزدست, جواد خلعتبری, محمد علی رحمانی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 9 شماره 2, 17 April 2022, صفحه 37-48
https://doi.org/10.22037/ch.v9i2.31444

زمینه و هدف: اختلال بدشکلی بدنی یکی از اختلالات طیف وسواسی-جبری است و شامل اشتغال فکری شدید و آشفته ساز با نقص جزئی یا تصوری در ظاهر می باشد. هدف این پژوهش تعیین میزان اثر بخشی طرحواره درمانی بر انعطاف پذيری و کمال گرايی ظاهر جسمانی در اختلال بدشكلی بدن بود.

روش و مواد: در یک مطالعه نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون  پس آزمون پیگیری با گروه گواه، 30 دانشجوی دختر مبتلا به اختلال بدشكلی بدن که در حال تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران در طی ماه های آبان تا دی ماه 1398 بودند با روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس مشارکت کنندگان به طور تصادفی و از طریق نرم افزار Excell در دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. گروه آزمایش تحت طرحواره درمانی به مدت هشت جلسه هفتگی هر جلسه 90 دقیقه قرار گرفت. ابزار جمع آوری پرسشنامه انعطاف پذیری و پرسشنامه كمال گرايي ظاهر جسماني (PAP5)، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. داده ها در نرم افزار آماری SPSS-21 وارد و با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) انعطاف پذیری شناختی از (4/7) 3/26 در پیش آزمون به (2/10) 5/43 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در مرحله پیگیری به (7/11) 8/45 رسید که تأثیر مداخله پایدار بود (001/0>P). همچنین، در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) کمال گرایی از (4/5) 5/74 در پیش آزمون به (1/6) 3/34 در پس آزمون کاهش یافت (001/0>P) و در مرحله پیگیری به (5/5) 5/49 رسید که تأثیر مداخله پایدار بود (001/0>P). در گروه گواه نمرات هر دو متغیر در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوتی نداشت. 

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که طرحواره درمانی موجب بهبود انعطاف پذیری و کاهش كمالگرايي ظاهر جسماني در دانشجویان مبتلا به اختلال بدشكلی بدن شد.

زمینه و هدف: یکی از عوامل مرتبط با کارکرد بهنجار اعضای خانواده به ویژه زوجین، دیدگاه فهمی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان های هیجان مدار و شناختی- رفتاری مثبت نگر بر دیدگاه فهمی خود و دیدگاه فهمی همسر در زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام شد.

روش و مواد: روش مطالعه، آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زنان متأهلی بودند که به منظور حل مشکلات زناشویی خود به مراکز مشاوره سازمان فرهنگی - هنری شهرداری شهر تهران در سال 97-1396 مراجعه کرده بودند. تعداد 45 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس دیدگاه فهمی خود و مقیاس دیدگاه فهمی همسر بود. گروه های آزمایش، تحت مداخله نه جلسه ای درمان هیجان مدار و هشت جلسه درمان شناختی – رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. پیش از شروع جلسات، پیش¬آزمون اجرا شد. در انتهای جلسات، پس-آزمون اجرا شد و پس از سه ماه از گذشت دوره پس¬آزمون، پیگیری نیز اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS-25 انجام شد.

یافته ها: در گروه درمان هیجان مدار، میانگین (انحراف معیار) دیدگاه فهمی خود از (4/1) 2/14 در پیش آزمون به (1/1) 1/22 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در دوره پیگیری به (2/1) 1/24 رسید که اثربخشی پایدار بود (001/0>P). در گروه درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر میانگین (انحراف معیار) دیدگاه فهمی خود از (0/1) 2/15 در پیش آزمون به (0/2) 5/25 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در دوره پیگیری نیز به (9/1) 4/27 رسید که اثربخشی پایدار بود (001/0>P). در گروه درمان هیجان مدار، میانگین (انحراف معیار) دیدگاه فهمی همسر از 9/13 (1/1) در پیش آزمون به (0/1) 8/21 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در دوره پیگیری به (2/1) 1/24 رسید که اثربخشی پایدار بود (001/0>P). در گروه درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر میانگین (انحراف معیار) دیدگاه فهمی همسر از (7/0) 4/14 در پیش آزمون به (1/2) 2/25 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در دوره پیگیری نیز به (1/1) 4/27 رسید که اثربخشی پایدار بود (001/0>P). در گروه گواه نمرات هر دو متغیر در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوتی نداشت. درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر نسبت به درمان هیجان مدار در میزان بهبود دیدگاه فهمی خود (شناخت و راهبرد) و دیدگاه فهمی همسر (شناخت و راهبرد) در پس آزمون اثربخشی بیشتری داشت و این اثربخشی تا مرحله پیگیری ماندگار بود.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر منجر به افزایش همدلی و دیدگاه فهمی زنان متأهل شد. درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر نسبت به درمان هیجان مدار در میزان بهبود دیدگاه فهمی خود (شناخت و راهبرد) و دیدگاه فهمی همسر (شناخت و راهبرد) مؤثرتر بود. 

زمینه و هدف: سالمندان به دليل از دست دادن حمايت اجتماعي، مشاركت كمتر در اجتماع و انزواي بيشتر، دچار احساس
غم و اندوه مي شوند كه منجر به احساس تنهايي در آنها مي شود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان تصویرسازی از طریق بازپردازش اطلاعات و درمان خاطره پردازی انسجامی بر احساس تنهایی، نگرانی، امید به زندگی و کیفیت زندگی سالمندان انجام شد.

روش و مواد: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. این مطالعه با مشارکت 60 نفر از افراد 60 سال به بالا مقیم در خانه سالمندان واقع در استان گیلان که به شیوه هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا، مقیاس کیفیت زندگی، مقیاس امید به زندگی و احساس تنهایی بود که برای هر دو گروه آزمایش و گروه گواه، قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. سپس مداخله ﺧﺎﻃﺮهﭘﺮدازي انسجامی طی شش جلسه و مداخله تصویرسازی ازطریق بازپردازش اطلاعات طی هفت جلسه برای
گروه های آزمایش مختص خود، اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: در گروه خاطره پردازی، میانگین (انحراف معیار) امید به زندگی از (1/2) 5/19 در پیش آزمون به (1/1) 7/28 در
پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (1/1) 7/30 (001/0P<) ودر گروه تصویرسازی از (7/1) 9/19 در پیش آزمون
به (1/1) 4/26 در پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (1/1) 4/28 افزایش یافت (001/0P<). در گروه خاطره پردازی، میانگین (انحراف معیار) کیفیت زندگی از (8/1) 4/63 در پیش آزمون به (9/2) 3/73 در پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (6/1) 3/75 (001/0P<) و در گروه تصویرسازی کیفیت زندگی از (4/1) 3/63 در پیش آزمون به (9/1) 9/73 در
پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (9/1) 9/75 افزایش یافت (001/0p<). در گروه خاطره پردازی، میانگین (انحراف معیار) احساس تنهایی از (5/1) 4/82 در پیش آزمون به (9/2) 3/72 در پس آزمون (001/0>P) و در مرحله
پیگیری (6/2) 4/70 (001/0P<) و در گروه تصویرسازی احساس تنهایی از (4/1) 7/82 در پیش آزمون به (6/1) 6/75 در
پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (5/1) 6/73 کاهش یافت (001/0P<). در گروه خاطره پردازی، میانگین
(انحراف معیار) نگرانی از (6/1) 4/52 در پیش آزمون به (7/1) 7/44 در پس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (7/1) 7/42 (001/0P<) و در گروه تصویرسازی نگرانی از (3/2) 8/52 در پیش آزمون به (1/1) 7/40 درپس آزمون (001/0>P) و در مرحله پیگیری (1/1) 7/38 کاهش یافت (001/0P<). در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) امید به زندگی، کیفیت زندگی، احساس تنهایی و نگرانی تفاوتی نشان نداد.

نتیجه‌ گیری: مطالعه نشان داد درمان خاطره پردازی انسجامی نسبت به تصویرسازی از طریق بازپردازش اطلاعات در افزایش امید به زندگی و کاهش احساس تنهایی سالمندان اثربخشی بیشتری داشت. تصویرسازی از طریق بازپردازش اطلاعات نسبت به درمان خاطره پردازی انسجامی در کاهش نگرانی سالمندان اثربخشی بیشتری داشت. با این حال، تفاوتی بین دو مداخله در مورد کیفیت زندگی وجود نداشت.

زمینه و هدف: رفتارهای پرخطر برای سلامت و بهزیستی نوجوانان، جوانان یک تهدید محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی روابط ساختاری نیازهای بنیادین روانشناختی، ویژگی های شخصیتی هگزاکو با رفتارهای پرخطر با نقش میانجی خلاقیت هیجانی در دانشجویان دانشگاه های آزاد استان اصفهان انجام شد.

روش و مواد: این مطالعه توصیفی-همبستگی با مشارکت دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی1400-1399 در دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان انجام شد. تعداد نمونه 382 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی، سیاهه شخصیتی هگزاکو، سیاهه خلاقیت هیجانی، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی و رفتارهای پرخطر جوانان جمع آوری شد. برای تحلیل و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS-24 و PLS-3 استفاده شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن مشارکت کنندگان(7/10) 5/25 سال بود. ویژگی های سازگارانه شخصیتی (46/0- =β، 07/7t=)، نیازهای بنیادین (23/0- =β، 59/2 (t=و خلاقیت هیجانی (31/0- =β، 46/2(t= با رفتارهای پر خطر ارتباط مستقیم و منفی داشت. ویژگی‌های سازگارانه شخصیتی (34/0=β، 79/3 =t) و نیازهای بنیادین روانشناختی با خلاقیت هیجانی ارتباط مستقیم و مثبت داشت (54/0=β، 41/6=t).

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که خلاقیت هیجانی در رابطه با رفتارهای پرخطر نقش واسطه ای داشت به طوری که خلاقیت هیجانی با اثر مستقیم بر ویژگی‌های سازگارانه شخصیتی هگزاکو و نیازهای بنیادین روانشناختی رفتارهای پرخظر کاهش یافت.

تأثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر تکانشگری و روابط با همسالان در دانش آموزان مقطع متوسطه: یک مطالعه راهنما

مرضیه جوادپور, آذرمیدخت رضایی, حجت الله جاویدی, محمد خیر (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 9 شماره 2, 17 April 2022, صفحه 92-101
https://doi.org/10.22037/ch.v9i2.31554

زمینه و هدف: دشواری در تنظیم هیجانات، اغلب به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های اساسی در بسیاری از اختلالات رفتاری مطرح می‌شود. تنظیم شناختی هیجان به‌عنوان روشی برای فهمیدن این مسئله است که چگونه فرد می‌تواند توجه خود را سازمان داده و اعمال راهبردی و مصرانه را برای حل مسائل به دست آورد. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر کاهش تکانشگری و بهبود روابط با همسالان در دانش آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز بود.

روش و مواد: روش پژوهش، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بود. این پژوهش با مشارکت 40 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان شیراز در سال 1398 انجام شد. نمونه گیری به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارت های اجتماعی Matson جمع آوری شد. مداخله آزمایشی شامل آموزش تنظیم شناختی هیجان براساس مدل Grass به مدت هشت جلسه گروهی 2 ساعته بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندراهه و نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن در گروه آزمایش (9/0) 4/16 و گروه گواه برابر با (9/0) 4/16 سال بود. در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) تکانشگری از (4/6) 8/29 در پیش آزمون به (1/6) 6/27 در پس آزمون کاهش یافت (01/0=P) همچنین روابط با همسالان از (7) 6/22 در پیش آزمون به (8/5) 8/24 در پس آزمون افزایش یافت (04/0=P). در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) نمرات متغیرهای مطالعه در پیش آزمون و پس آزمون تفاوتی نداشت.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان، موجب کاهش تکانشگری و بهبود روابط با همسالان در دانش آموزان می شود.

کامنتری


آیا کمک های میلیاردر های جهان مشکل گرسنگی جهانی را حل خواهد کرد؟

محمدرضا اذانگو خیاوی, نگار رضایی, سید هادی قمری, فرشاد فرزادفر (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 9 شماره 2, 17 April 2022, صفحه 102-107
https://doi.org/10.22037/ch.v9i2.31617

پس از توئیت David Beasley، رئیس آژانس گرسنگی سازمان ملل، مبنی بر اینکه 2% از کل دارایی Elon Musk’s به گرسنگی جهان پایان می دهد، در این مقاله امکان عملی شدن این ایده به طور خلاصه ارزیابی می شود. بر اساس داده های موجود، کمک های پولی یا سرمایه گذاری ها به دلیل عوامل متعددی مانند نابرابری های اقتصادی و قوانین تجارت بین المللی، مشکل گرسنگی جهان را حل نخواهد کرد. از این رو، باید با جهان‌بینی مبتنی بر واقعیت، کشورهایی که علی رغم منابع نسبتاً کم، امنیت غذایی بالایی دارند الگو قرار داده شوند و همچنین باید راه‌حل‌های اساسی‌تری ارائه شوند.