نامه به سردبیر
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 10 شماره 35 (1395),
28 June 2016
,
صفحه 7-10
https://doi.org/10.22037/mej.v10i35.12275
چکیده
اصلاحنژاد (Eugenics) یک جنبش زیستی ـ اجتماعی است که بر بهبود ترکیب ژنتیکی یک جمعیت تأکید دارد و برای این کار قائل به مداخلات گسترده در جمعیتهای بشری است، اگرچه اصلاح نژاد در ابتدا مبتنی بر نظریات توارث مندل شکل گرفت، ولی به مرور تغییرات زیادی کرد{Blom, 2008 #5;Blom, 2008 #5}. در واقع امروزه تئوریهای اصلاح نژاد یک علم زیستی صرف نیستند، بلکه مجموعهای از مسائل زیستی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی را دربر میگیرند (1). امروزه اصلاح نژاد در ابعاد مختلفی همچنان اجرا میشود، به طوری که برنامههای عقیمسازی اجباری در نقاطی از دنیا با ابعاد مختلف علیه گروههای اقلیت اعمال میشود (2). همچنین ایدههای اصلاح نژاد، روشهای تشخیصی ژنتیکی به کارگرفته در تکنیکهای کمک باروری (Assisted Reproductive Techniques) را متأثر کرده است، به طوری که گاهی یک سلول تخم که دارای صفاتی خاص و متمایز است، جهت کاشت (Implantation) در رحم انتخاب میشود و با انتخاب یکی اقدام به حذف مابقی میشود (3)، حتی سیاستهای اصلاح نژاد بر مشاورههای ژنتیکی قبل از ازدواج در تعدادی از کشورها سایه افکنده است (4). همچنین تاریخچه اصلاح نژاد نشاندهنده کارایی آن در ارتقای عملکرد شغلی افرادی است که در ارتباط با معلولان میباشند (5). از اصلاح نژاد در نقاط مختلف دنیا توسط برخی دولتها حمایت شده است و حتی به عنوان یک فلسفه اجتماعی برای بهبود توارث بشر مطرح شده است، اما اساس این فلسفه مبتنی بر این است که «گروه خاصی از مردم بیشتر تولید مثل داشته باشند و گروهی از آنها کمتر زادولد کنند» (6). نقدهایی که بر این فلسفه وارد است را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد: 1ـ اساس این فلسفه مبتنی بر گروهبندی و طبقهبندی مردم است. با این حساب، افراد فقیر، مبتلایان به عقبماندگی ذهنی، نابینایی، ناشنوایی یا نقص تکاملی و حتی برخی گروههای نژادی در طبقه کمبرخوردار (Disadvantage) قرار میگیرند. همانطور که آلمان نازی اقدام به چنین کاری کرد. اساساً طبقهبندی مردم به این شیوه خلاف عزت و کرامت انسانی است؛ 2ـ این گروه نامطلوب حق بقای نسل را همچون گروه مطلوب ندارد، در حالی که حق باروری و بقای نسل یک حق آشکار انسانی است؛ 3ـ این تقسیمبندی نوعی اجبار و دستور است و نمیتوان افراد را وادار به چنین امری کرد؛ 4ـ تقسیمبندی جامعه میتواند به سرعت به مشکلات اجتماعی بینجامد، چرا که گروهی را در موضع قدرت و گروهی دیگر را در موضع ضعف قرار میدهد؛ 5ـ گروهی که در طبقه نامطلوب قرار گرفتهاند دچار مشکلات اجتماعی فراوان شده، جامعه را تحت تأثیر قرار داده و در نتیجه به همان نژاد برتر آسیب میرسانند....
Please cite this article as:
Zand A. The Ethical Criticism of Eugenics. J Med Ethics 2016; 10(35): 7-10.
ارجاع به مقاله
مراجع
Blom P. The Vertigo Years: Change and Culture in the West, 1900-1914. Toronto: McClelland & Stewart; 2008.
Reilly P. Eugenics and Involuntary Sterilization: 1907-2015. Annu Rev Genomics Hum Genet. 2015; 16: 351-68.
Mauron A. Choosing among possible persons: The ethics of prenatal selection in the postgenomic age. Comptes Rendus Biologies. 2015; 338(8-9): 566-570.
Björkman M. The Emergence of Genetic Counseling in Sweden: Examples from Eugenics and Medical Genetics. Science in Context. 2015; 28(3): 489-513.
Atherton H, Steels SL. A hidden history: A survey of the teaching of eugenics in health, social care and pedagogical education and training courses in Europe. Journal of Intellectual Disabilities. 2015; doi: 10.1177/1744629515619253.
Osborn F. Development of a Eugenic Philosophy. American Sociological Review. 1937; 2(3): 389-397.
Agar N. Liberal Eugenics: In Defence of Human Enhancement. 1th ed. Blackwell Publishing; 2004. p. 205.
Cartwright J. Evolution and Human Behaviour: Darwinian Perspectives on Human Nature. 1th ed. Cambridge: MIT Press; 2000. p. 400.
Miller EM. Eugenics: Economics for the Long Run. Research in Biopolitics. 1997; 5: 391-416.
Watson JD, Berry A. DNA: The Secret of Life Knopf. Reprint edition. 2009. p. 464.
- چکیده مشاهده شده: 416 بار