سخن سردبیر
مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 3 شماره 10 (1388),
13 آبان 2012
,
صفحه 7-10
https://doi.org/10.22037/mej.v3i10.12132
چکیده
ما در مواجهه با موارد اخلاق عملی معمولاً دو روش استدلال را به کار میبندیم که یکی از آنها به بررسی نتایج اعمال میپردازد و دیگری به بررسی قوانین یا اصولی که باید بدون درنظر گرفتن نتایج اعمال از آنها پیروی کرد و تعجبي نيست که افراد بسیاری درباره موضوعات عملی اخلاق به همین ترتیب فکر کرده و عمل میکنند. در طرح تئوری اخلاقی دقیقاً همین موارد مشاهده میشود. گروهی برای تحلیل و بررسی موضوعات عملی اخلاق، مجبور به اندیشه در مورد موضوعاتی انتزاعی شده و در نتیجه تفکر اکثر آنان در خصوص اخلاقیات به شیوههایی مشابه سوق داده میشود. با این وجود درمییابیم که در میان اکثر افراد، اعتقادات اخلاقی مشابهی برای ارائه بحث منطقی درباره موضوعات عملی اخلاق وجود دارد، حتی اگر اختلاف نظرهایی نیز وجود داشته باشد. این دو روش استدلال دو بعد مجزاي اخلاقيات را شكل میدهند. بنابر تفکر مبتنی بر نتایج و عواقب اعمال (نتیجهگرایی)، ما باید اعمالمان را براساس بهترین نتیجه ممکن بسنجیم، در حالی که براساس علم اخلاق، اعمال هر کس باید برپایه موازین تعیین شده در حوزه حقوق و قوانین اخلاقی باشد و اين تا حدی از نتایج حاصل از اعمال، مجزا و مستقل میباشد. از آنجایی که این دو روش تفکر در مباحث روزمره اخلاقی به کار میروند ذکر آنها ضروری به نظر میرسد. توصیف ابتدایی این تئوریها بیش از حد ساده خواهد بود و بعد از این که به نقاط ضعف آنها پی بردیم بهتر میتوانیم شاهد عملی و معقولتر ساختن آنها باشیم. زیرا این مسئله اولین گام برای به تئوری درآوردن اخلاقیات است؛ یعنی درست همزمان با تفکر درباره مشکلات واقعی اخلاقیات، ما مجبور به طرح و بیان تئوری آن هم به شیوهای بسیار ساده هستیم....
ارجاع به مقاله
- چکیده مشاهده شده: 246 بار
- PDF دانلود شده: 146 بار