پژوهشی/ اصیل پژوهشی


نقش افشاسازی و گزارش دهی در پیشگیری از خطاها در بیمارستانها

امیراشکان نصیری پور, پوران رئیسی, مهرنوش جعفری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 73-84
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7028

سابقه و هدف: فرایندهای بهداشت و درمان مسبب خطرات زیادی به بیماران شده­اند و افزایش بروز خطاهای پزشکی یکی از مهم‌ترین پیامدهای این فرایندهاست. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش افشاسازی و گزارش دهی در پیشگیری از خطاها در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.

روش بررسی: این پژوهش از نوع ترکیبی(کمی- کیفی) بود. جامعه آماری شامل افراد مرتبط و مجری در خطاهای پزشکی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. حجم نمونه 232 نفر بود که با روش نمونه‌گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شد. از فن مثلث سازی برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شد. داده‌ها با روش تحلیل عاملی تحلیل گردید و پس از تعیین عامل‌های مؤثر، همبستگی درونی آن‌ها با کمک رگرسیون و همبستگی مشخص شد.

یافته‌ها: نتایج آزمون چرخش واریماکسی متغیرها و آزمون‌های میزان اشتراک متغیرها نشان داد، افشاسازی خطاها و گزارش دهی خطاها از عوامل تشکیل‌دهنده مدیریت پیشگیری از خطاهاست. همچنین مشخص شد، افشاسازی خطاها از فرهنگ‌سازمانی، عوامل مرتبط با ارائه‌دهنده، عوامل مرتبط با بیمار، عوامل مرتبط با خطا، موقعیت افشاسازی، عوامل ساختاری تشکیل‌شده است و گزارش دهی خطاها از عوامل فردی و عوامل سازمانی تشکیل‌شده است. عوامل مذکور 47 درصد واریانس داده‌ها را تبیین نمودند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، بین افشاسازی خطاها و مدیریت پیشگیری از خطاها ارتباط وجود دارد (P<0.001).

نتیجه‌گیری: افشاسازی عامل مؤثری در پیشگیری از خطاها در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌باشد. لازم است مدیران با شناسایی مؤلفه‌های مؤثر در افشاسازی و به کاربستن سیستم افشاسازی مناسب گام مؤثری در کاهش خطاها بردارند.

 

بررسی رابطه بین فرهنگ مدیریت خطا و پیامدهای ایمنی در بین کارکنان صنعت پتروشیمی

تیمور اللهیاری, زهرا سلیمی فرد, حمیدرضا خلخالی, ایرج محبی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 85-94
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7033

سابقه و هدف: خطاهای انسانی از دیرباز به دلیل  بروز حوادث و بر هم زدن  برنامه ریزی ها و عملکردهای  بشر در کانون توجه متخصصان ایمنی و ارگونومی  قرار داشته اند. پس از ناکامی نظریه فرهنگ خطای صفر، رویکرد جدید  فرهنگ مدیریت خطا  با نگاهی مثبت و سازنده به خطا، انسان و سیستم، مطرح گردیده است. اين مطالعه درصدد است که ارتباط احتمالی میان فرهنگ مدیریت خطا را با رخداد حوادث به عنوان شاخصي از پیامدهای  ايمني مورد بررسي قرار دهد.

روش بررسی: این مطالعه، یک بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد که در بین نمونه تصادفی 424 نفر از کارکنان شاغل در یک صنعت پتروشیمی اجرا شد. برای سنجش فرهنگ مدیریت خطا از پرسشنامه جهت یابی خطا با پنج حیطه و 19 آیتم و پیامدهای ایمنی  با چهار سوال و بصورت خودگزارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین معنی داری رابطه ها از روش آزمون کای اسکور استفاده شد.

یافته ها: میانگین امتیاز کلی فرهنگ خطا 69/91 با انحراف معیار 7/34 بدست آمد که نشان دهنده فرهنگ مدیریت خطا  در این سازمان بود. نتایج حاصل از آزمون کای اسکور میان فرهنگ مدیریت خطا با حوادث جزئی، حوادث جدی و خسارت به تجهیزات روابط معنی داری نشان داد، . در بررسی ارتباط حیطه های فرهنگ خطا و چهار پیامد ایمنی مورد بررسی نیز روابط معنی داری دیده شد.

نتیجه گیری:  نتایج این پژوهش ارتباط میان فرهنگ مدیریت خطا و پیامدهای ایمنی را نشان داد. مطالعه پژوهش های گذشته نیز وجود، یک جو سازمانی با فرهنگ مدیریت خطا، ارتباطات باز و تمرکز روی حل مشکلات و یادگیری را برای ایمنی امری حیاتی می دانند. امید است با انجام مطالعات بیشتر، کنترل متغیرهای مداخله گر و رفع محدودیت های مذکور بتوان، ضمن تایید این یافته ها، فرهنگ مدیریت خطا را جزء عوامل موثر بر کنترل پیامدهای ایمنی معرفی کرد.

شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر در استفاده از صندلی ایمنی کودک در خودروها

محمدرضا احدی, هادی پرویزیان

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 95-102
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7035

سابقه و هدف: نوزادان و کـودکان در خودروها نیاز به سیستم حفـاظتی دارند، که با شرایـط بـدنی و وزنی آن‌ها سازگار بوده و بتواند آن‌ها را در مراحل مختلف رشد هـمراهی کند. با توجه به اینکه استفاده از کمربند ایمنی به‌هیچ‌وجه با شرایط خـاص بدنی آنان انطبـاق ندارد، ازاین‌رو استفـاده از صندلی ایمنی کودک در خودروها امری اجتناب‌ناپذیر می‌باشد بدین‌جهت پژوهش حاضر به اهمیت نقش استفاده از صندلی ایمنی کودک در خودروها و کاهش تلفات رانندگی و شناسایی عوامل مؤثر در استفاده از آن در خودروها می‌پردازد.

روش بررسی: روش تحقیق توصیفی- استنباطی بوده که برای مشخصات جمعیت‌شناسی جوامع تحقیق از توزیع فراوانی (میانگین، انحراف معیار استاندارد) و از آزمون میانگین یک نمونه‌ای برای شناسایی عوامل مؤثر در استفاده از صندلی کودک و از آزمون فریدمن برای رتبه‌بندی عوامل استفاده گردید.

یافته‌ها: در پژوهش حاضر چهار گروه معلمان مدارس(22نفر)، مربیان مهدکودک(14نفر)، کارکنان پلیس (15نفر) و جامعه تصادفی(89نفر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش را پرسشنامه محقق ساخته 16 سؤالی با 4 شاخص استفاده از صندلی کودک، تصویب قوانین، طراحی و نصب صندلی کودک در خودرو و سیاست های تشویقی تشکیل می‌دادند که روایی آن به تائید اساتید راهنما و مشاور و خبرگان رسید . جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها به کمک نرم‌افزار SPSS  نسخه 18 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. به کمک روش آلفای کرونباخ پرسشنامه جوامع تصادفی، معلمان مدارس، مربیان مهدکودک، کارکنان پلیس به ترتیب 0/762، 0/839، 0/727و 0/801 به‌دست‌آمده که نشان‌دهنده اعتبار بالای پرسشنامه می‌باشد.

نتیجه‌گیری: نتایج آزمون میانگین تک نمونه‌ای و آزمون رتبه‌بندی فریدمن نشان داد که متغیر طراحی و نصب صندلی ایمنی کودک در خودروها تأثیرگذارترین و مهم‌ترین عامل در استفاده عموم از صندلی کودک دارد.

ارزيابي لايه‌هاي حفاظتي مستقل برج‌های شیرین سازی گاز در دو پالایشگاه گاز

محمدجواد جعفری, علیرضا عسکریان, لیلا امیدی, محمد رضا میری لواسانی, لعبت تقوی, علیرضا عاشوری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 103-112
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7037

سابقه وهدف: صنایع فرایندی ملزم به ارائه و حفظ محیط های کاری ایمن برای شاغلین، همسایگان و محیط زیست اطراف خود هستند. ایمنی از طریق طراحی ذاتاً  ایمن، حفاظ های متعدد مانند تجهیزات ابزار دقیق، رویه ها و آموزش تأمین می گردد. تجزیه و تحلیل لایه های حفاظتی (LOPA) یک روش نیمه کمی است که می تواند به صورت مستقل برای ارزیابی لایه های حفاظتی استفاده شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی لایه‌های حفاظتی مستقل موجود در کنترل خطرات احتمالی در برج‌هاي شیرین سازی دو پالایشگاه گاز مختلف صورت پذیرفته است.

مواد و روش ها: در فرایند ارزیابی ریسک، مخاطرات موجود در واحد شیرین سازی در هر یک از پالایشگاه های گاز در چهار گره عملیاتی از طریق تکنیک HAZOP شناسایی و سپس سناریوی حوادث تعیین گردید. با استفاده از روش LOPA بر اساس علت - پیامد، سطح ریسک هر یک از سناریو‌ها با در نظر گرفتن لایه‌های حفاظتی مشخص شد. در خاتمه، اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از الگوی استاندارد LOPA و بسته نرم‌افزاری PHA-Pro6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

يافته ها: در هر دو پالایشگاه با وجود تفاوت در لایه‌های حفاظتی مستقل در برج‌هاي شیرین سازی، سطح ریسک در هر یک از سناریو‌های مشابه، یکسان می‌باشد. به‌کارگیری لایه های حفاظتی مستقل سبب کاهش احتمال وقوع سناریوها می گردد. سطح یکپارچگی ایمنی در تجهیزات کنترلی برابر SIL-4 بود اما احتمال شکست در تقاضا (TPFD) Total  Probability to Fail Demand     در پالایشگاه دوم بیشتر است.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که سطح یکپارچگی تجهیزات (SIL)  برای هر دو برج جهت کنترل رویدادها یکسان بوده است در حالیکه لایه‌های حفاظتی در برج‌هاي شیرین سازی با یکدیگر متفاوت بودند. این پژوهش کاربرد روش LOPA را بر اساس نقش لایه‌های حفاظتی موجود در کنترل خطرات احتمالی و ارائه پیشنهادات لازم در قالب لایه‌های حفاظتی بیشتر تا کاهش خطرات به حد قابل قبول را نشان می دهد.

کلمات کلیدی: 

استفاده از منطق فازی در برآورد احتمال شکست در آنالیز ریسک به روش درخت خطا

سمیرا میرزا, محمدجواد جعفری, منوچهر امیدواری, سید محمدرضا میری لواسانی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 113-123
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7052

سابقه و هدف: روش تجزیه‌وتحلیل درخت خطا یک ابزار مناسب برای تجزیه‌وتحلیل شکست و تعیین نرخ آن می‌باشد. در برخی موارد به دلیل نبود اطلاعات در خصوص فرایند و رویدادهای اصلی، برآورد دقیق احتمال شکست مشکل است. در این‌گونه موارد، استفاده از ابزار فازی می‌تواند مفید باشد. در مطالعه حاضر به‌منظور برآورد احتمال شکست در آنالیز ریسک واحد تقطیر یک پالایشگاه نفت با روش درخت خطا از منطق فازی استفاده شد. در این مقاله ضمن بیان روش بکار رفته، نتایج حاصل از آنالیز ریسک رآکتور واحد تقطیر ارائه‌شده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی با اعمال HAZOP مخاطرات فرآیند موردبررسی تهیه و درخت خطای آن رسم شد. در صورت وجود نرخ احتمال ورودی به درخت خطا مقدار نرخ شکست از روابط مربوطه محاسبه شد. در غیر این صورت از منطق فازی استفاده شد. مراحل منطق فازی با انتخاب تیمی متشکل از خبرگان آغاز و به برآورد نرخ احتمال رویدادهای ریشه‌ای ختم شد. برای برآورد احتمال از فرمول توصیه‌شده توسط Onisawa استفاده شد. پس‌ازآن نرخ رویداد اصلی از رابطه مربوطه محاسبه شد. سپس با استفاده از رابطه فاسل-وسلی بحرانی‌ترین MCS مشخص شد. در خاتمه اثربخشی حذف سه شکست ریشه‌ای مهم به‌صورت انفرادی و توأم موردبررسی قرار گرفت.

يافته‌ها: استفاده از HAZOP برای شناسایی مخاطرات رآکتور واحد تقطیر منجر به شناسایی 4 علت اصلی و 13 علت ریشه‌ای شد. از مجموع 13 رویداد انتهایی، 7 رویداد فازی و 6 رویداد احتمالاتی بودند. نتايج نشان داد كه حذف بحرانی‌ترین MCS يعني A.3.2 ميزان قابليت اطمينان رويداد اصلي را ممکن است به ميزان 9/5 درصد افزايش داده و از 0/914 به 0/968 ارتقاء بخشد. هم‌چنین حذف توأم سه MCS بحراني يعني A2.2, A3.1, A3.2 نيز ميزان قابليت اطمينان رويداد اصلي را به ميزان 4/8 درصد از 0/914 به 0/991 افزايش داد.

 نتيجه‌گيري: در هنگامی‌که اطلاعات کافی در خصوص فرایند و رویدادهای اصلی وجود ندارد، با استفاده از ابزار فازی می‌توان احتمال شکست را تعیین کرد.

ارزیابی عوامل مرتبط با مرگ میر و جراحت در تصادفات موتورسواران در استان خراسان شمالی

انش اه علوم پزشكی خراسان شمالی، دانشكده پرستاري شیروان, سیدمحمد علوی نیا, امینه کاویانی, صفدر جباری, رضا گنجی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 124-132
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7056

سابقه و هدف : مرگ و میر و جرح ناشی از تصادفات در كشورهاي جهان سوم اکثراً در ميان عابران پياده، مسافران و موتورسيكلت سواران رخ می‏دهد.رشد هم‎زمان جمعیت جوان کشور و تولید موتور‎سیکلت‎ باعث استفاده افراد زیادی از این وسیله شده است. پژوهش حاضر با هدف تعيين عوامل مرتبط بر تصادفات منجر به جرح و فوت در موتورسواران استان خراسان شمالی در نوروز 1391 انجام شد.

مواد و روشها : در این مطالعه توصیفی-مقطعی که از تاریخ 25 اسفند ماه 1390 تا 15 فروردین 1391 به مدت 20 روز به صورت سرشماری انجام گرفت،اطلاعات مورد نظر از طریق چک لیستی گردآوری گردید که شامل 3بخش مشخصات جمعیتی ، مشخصات حادثه و مشخصات حادثه دیده بود. و جهت آنالیز داده‌ها  از نرم افزار SPSS18  استفاده شد.

یافته ها : 122 تصادف موتورسوار رخ داد که تمامی رانندگان مرد و 70 مورد (57/9%) از آن‌ها متأهل بودند. میانگین سنی موتورسواران 27/3 با انحراف معیار 10/6 سال بود. 106 موتور سوار (86/9%) فاقد گواهینامه رانندگی بودند و 98/4% نفر از موتورسواران هنگام حادثه کلاه ایمنی نداشتند. بیشترین تصادف با 37/4%در داخل شهر بود. آسیب به اندام‎ها با 53% بیشترین نوع جراحت وارده به موتورسواران بود.2/5% صدمات به سرو گردن باعث مرگ و 64/1% باعث مصدومیت های منجر به بستری گردید. 71/4% از صدمات لگن و تنه، 64/3% صدمات به اندام ها و 58/3% صدمات چندگانه در تصادفات باعث راهی شدن موتورسواران به اتاق عمل گردید.

نتیجه گیری: نظارت بیشتر بر استفاده از تجهیزات حفاظتی، دارا بودن گواهینامه رانندگی و دستورالعمل‏هایی جهت ساخت موتورسیکلت هایی با ضریب امنیتی بالا از جمله راهکارهای موثر در کاهش صدمات و تلفات به شمار می‎آیند که توجه بیشتر مسئولین را می‎طلبد.

کلید واژه: 

مقايسه دو روش فعال و غير فعال اندازه گيري بیوآئروسل های محیطی در بخش ICU بیمارستان آیت الله طالقانی تهران در سال 1392

محمدرضا مسعودی نژاد, علی قجری, نادره هزارخانی, اسماء علی یاری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 133-139
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7062

سابقه و هدف: بایوآئروسل ها، ذراتی هستند که از میکروب، ویروس، قارچ، گرده‌های گیاهی  مشتق شده و می‌توانند سبب ایجاد عفونت‌های بیمارستانی ثانویه گردند. این نکته با توجه به سطح ایمنی پائین در بیماران حائز اهميت است. هدف از این تحقیق مقايسه دو روش فعال و غیرفعال اندازه‌گیری بایوآئروسل های محیطی در بخش ICU بیمارستان آیت‌الله طالقانی تهران می‌باشد.

مواد و روش ها : این مطالعه به روش میدانی – توصیفی – مقطعی می‌باشد، نمونه‌برداری با دو روش فعال و غیرفعال و در ارتفاع 120 سانتیمتری از کف، روی محیط کشت مناسب انجام گرفت و سپس محیط‌های کشت هر دو روش را در انکوباتور با دمای 2 ±37 درجه سانتی‌گراد قرار داده و بعد از زمان 24 و سپس 48 ساعت تعداد کلنی‌ها رشد يافته بر سطح پلیس‌ها از طریق میکروسکوپ شمارش گردید و تراکم باکتری‌ها با استانداردهای موجود مقایسه و سطح آلودگی هر نقطه مشخص گردید.

یافته‌ها: آلودگی‌های باکتریایی موجود در هوای بخش ICU بیمارستان در اغلب موارد (97/6% از مجموع کلنی‌های رشد یافته) از نوع گرم منفی بوده و بر روی محیط کشت‌های مربوط به باکتری گرم مثبت رشدی مشاهده نگردید یا به میزان بسیار اندک (2/37% از مجموع کلنی‌های رشد یافته) بوده است. ایستگاه‌های مختلف در تمامی نوبت‌های نمونه‌برداری به روش پلیت گذاری و دستگاه نمونه‌بردار بیوآئروسل، از دیدگاه مقایسه بین تعداد کلنی‌های باکتری گرم مثبت در سطوح A و B استاندارد EU GMP(European Medicine Agency) که به ترتیب بسیار تمیز و تمیز هستند و از دیدگاه مقایسه بین تعداد کلنی‌های باکتری گرم منفی اغلب در سطح C استاندارد EU GMP که سطح آلودگی متوسط است، قرار دارند.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که کمترین میزان رشد کلنی مربوط به باکتری گرم مثبت و بیشترین میزان رشد کلنی مربوط به باکتری گرم منفی می‌باشد. درنهایت پیشنهاد می‌گردد از اگزوز فن‌ها جهت تخلیه هوای موجود در بخش‌ها استفاده و حتی‌الامکان از باز کردن پنجره‌ها اجتناب شود.

بررسی ظرفیت عملکرد ریوی و اختلالات تنفسی ناشی از گاز کلر

مسعود نقاب, فاطمه امیری, رحیم مویدی, سید یونس حسینی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 2 شماره 2 (2014), 20 آذر 2014, صفحه 140-147
https://doi.org/10.22037/meipm.v2i2.7065

سابقه و هدف: کلر گازی است محرک که کاربردهای فراوانی ازجمله در صنایع شیمیایی و کاغذسازی دارد. گرچه این ماده، محرک سیستم تنفسی فوقانی و تحتانی است اما اثرات تنفسی حاد و مزمن مواجهه شغلی با آن، کمتر موردمطالعه قرارگرفته است؛ بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات تنفسی مواجهه شغلی با گاز کلر در گروهی از کارگران صنایع پتروشیمی بود.

مواد و روش ها: مطالعه به‌صورت مقطعی بر روی 54 نفر کارگر دارای مواجهه شغلی با گاز کلر (گروه مواجهه) و 38 نفر از کارکنان دفتری فاقد پیشینه تماس (گروه مرجع) انجام گردید. برای آن‌ها پرسشنامه تنفسی استاندارد تکمیل گردید و در دو نوبت اسپیرومتری به عمل آمد.

یافته‌ها: شیوع علائم تنفسی، به‌طور معنی‌داری در گروه مواجهه یافته بیشتر از افراد گروه مرجع بود (0/05p <). نتایج آزمون عملکرد ریوی نوبت اول (قبل از مواجهه) نشان داد که این ماده باعث کاهش معنی‌داری در میانگین برخی از پارامترهای ریوی می‌شود. اسپیرومتری نوبت دوم (پس از مواجهه) نیز نشان داد که میانگین تمامی پارامترها در پایان نوبت‌کاری نسبت به مقادیر متناظر قبل از مواجهه کاهش‌یافته است هرچند این تغییرات معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: مواجهه با گاز کلر، با تغییرات مزمن غیرقابل‌برگشت پارامترهای عملکرد ریه و همچنین بروز علائم تنفسی همراه است.