بهداشت عمومی؛ بهداشت محیط؛ بهداشت حرفه ای؛ مدیریت خدمات بهداشتی؛ آموزش بهداشت؛ اقتصاد بهداشت؛ اپیدمیولوژی

سرمقاله


به سوي حذف جهاني جذام

حسین حاتمی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 5 شماره 2, 21 June 2017, صفحه 1-4
https://doi.org/10.22037/jhf.v5i2.18840

جذام يكي از بيماري‌هاي عفوني ناشي از عوامل باكتريايي است كه در طول تاريخ بيش از هر بيماري ديگري باعث ايجاد رُعب و وحشت انسان‌ها شده و زمينه ساز انزواي اجتماعي آنان گرديده است. اين بيماري كه قدمت زيادي دارد نوعي بيماري التهابي مزمن است كه به وسيله مايكوباكتريوم لپرا ايجاد مي‌شود و طيف باليني وسيعي دارد. تاكنون موفق به توليد واكسن مسقلي براي پيشگيري آن نشده‌اند ولي تاثير تشخيص و درمان زودرس در پيش آگهي آن حتي در عصر قبل از كشف آنتي بيوتيك‌ها نيز مورد توجه صاحبنظران، بوده است به طوري كه ابن سينا مي‌نويسد: ”كسي كه به تازگي مبتلا به جذام شده و اوايل بيماري را طي مي‌كند اميد به معالجه اش بيشتر است!  اما وقتي بيماري، ريشه دوانيد و وضعيت ثابتي پيدا كرد اگر هم معالجه شود بسيار مشكل است“. و هم اكنون نيز اقداماتي نظير بهبود شيوه‌ زندگي، ارتقاء آگاهي‌هاي بهداشتي و آشنا كردن مردم با علائم بيماري و معاينه مرتب مردم در مناطق آندميك به منظور تشخيص و درمان زودرس، رمز موفقيت اقدامات كنترلي، مي‌باشد.

بيماراني كه از مزاياي پيشگيري سطح اول و دوم، برخوردار نشده و دچار ضايعات ناشي از بي حسي اندام‌ها هستند در صورتي كه به اقدامات درماني، پاسخ ندهند دچار تغيير شكل اندام‌ها و عفونت نسج استخوان مي‌گردند و گاهي قطع عضو، در آن‌ها لازم مي‌شود و عوارض چشمي نيز ممكن است منجر به كاهش بينايي يا كوري شود و نهايتا داغ‌هاي متعدد بيماري بر چهره بيماران، ميتواند باعث بدشكلي‌هاي غيرقابل تحمل و انزواي اجتماعي آنان گردد.

كشور ايران همواره در طول تاريخ، جزو مناطق هيپرآندميك جذام بوده و به منظور اِسكان و درمان مجذومين، در صفحات شمال شرقي، شمال، شمال غربي و غرب كشور، اقدام به دائر كردن مكان‌هاي مناسبي تحت عنوان ”بِهكده“ نموده و در طول ساليان گذشته، هزاران نفر از اين بيماران را تحت پوشش درماني و حمايت اقتصادي و اجتماعي، قرار داده و با مراقبت بهداشتي، بيماريابي، درمان به موقع و تجويز باكيفيت ترين داروها سال به سال از ميزان بروز و شيوع بيماري كاسته است به گونه‌اي كه روند بيماري همواره رو به كاهش بوده از حدود دو دهه قبل طبق اعلام سازمان جهاني بهداشت به مرحله حذف رسيده و طبق آخرين گزارش آن سازمان كه در شهريورماه سال 1396 منتشر شده است بروز و شيوع اين بيماري در سال 1395 به صفر رسيده و براي اولين بار در طول تاريخ، حتي يك مورد جديد هم در سطح كشور، يافت نگرديده است و لذا به شكرانه اين موفقيت شگفت انگيز كه مرهون برنامه‌هاي كنترلي دقيق و زحمات بي‌نظير نيروهاي بهداشتي ـ درماني كشور، مي‌باشد سرمقاله اين شماره مجله بهداشت در عرصه را به موضوع حذف جذام، اختصاص داده‌ايم.

پژوهشی/ اصیل


زمینه و اهداف: بیماری‌های پریودنتال بخش عظیمی از بیماری‌های دهانی مطرح برای سازمان بهداشت جهانی را شامل می‌شوند. مطالعات بسیاری نشان می‌دهد که ژنتیک نقش بسیار مهمی را برروی پیشرفت و شدت بیماریهای پریودنتال دارد. هدف این مطالعه مقایسه پلی‌مورفیسم ژن  اینترلوکین 17 در بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن و افراد سالم در جمعیت ایرانی است.

مواد و روش‌ﻫﺎ: 99 بیمار مبتلا به بیماری پریودنتال مزمن به همراه 75 نفر که از نظر پریودنتال سالم و یا مبتلا به ژنژیویت بودند، به وسیله پارامترهای کلینیکی (CAL , BOP , PD , GI) به عنوان جمعیت مورد مطالعه انتخاب و به 4 گروه تقسیم شدند. سپس از کل جمعیت 3 سی‌سی نمونه خون محیطی جمع آوری شد. پس از استخراج دی ان ای نمونه‌های جمع آوری شده در دمای ºC 80-  منجمد شدند تا در نهایت تعیین ژنوتایپ توسط آبشار آنزیمی پلیمراز صورت گرفت. در کلیه مراحل انجام پژوهش، موازین اخلاقی مراعات گردید و رضایت آگاهانه از تمامی داوطلبین اخذ گردید.

یافته‌ها: بین پلی‌مورفیسم ژنوتایپهای مختلف ژن اینترلوکین 17 و پریودنتیت در جمعیت مورد مطالعه هیچگونه رابطه معناداری یافت نشد. همچنین در مقایسه‌های گروه بندی شده نیز اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (P>0.05).

نتیجه‌گیری: در نهایت این مطالعه نشان داد که بین هیچ یک از ژنوتایپها و پریودنتیت مزمن در جمعیت ایرانی مورد بررسی، ارتباط وجود ندارد و برای یافتن نتایج قابل تعمیم به جمعیت ایرانی نیاز به مطالعات گسترده‌تری در آینده می‌باشد.

اثر مواجهه با میدان های الکترومغناطیس بر سلامت کاربران رایانه در یک اداره دولتی در شهر اهواز- 1395

بهزاد فولادی دهقی, علیرضا قمر, لیلا ابراهیمی قوام آبادی, سید محمود لطیفی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 5 شماره 2, 21 June 2017, صفحه 12-17
https://doi.org/10.22037/jhf.v5i2.16058

زمینه و اهداف: مواجهه با میدان‌های الکترومغناطیس به واسطه استفاده از تجهیزات الکترونیکی روی می‌دهد. هدف مطالعه حاضر بررسی مواجهه با میدان‌های الکترومغناطیس و تاثیر آن بر سلامت عمومی کاربران رایانه است.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی و با مشارکت 73 کارمند مرد انجام گرفت. میدانهای الکترومغناطیس توسط دستگاه کالیبره شده گوس متر مدل HI-3603 ساخت امریکا اندازه گیری گردید و برای سنجش سلامت از پرسشنامه سلامت عمومی استفاده گردید. جهت تحلیل نتایج از آزمونهای تی تست و کای دو استفاده شد. در طی انجام این مطالعه کلیه موازین اخلاقی رعایت و مجوزهای مربوطه دریافت گردید.

یافته‌ها: شدت میدان الکتریکی در نمایشگرهای رومیزی و رایانه همراه به ترتیب 1/2-0/26و 0/87-0.28ولت بر متر بود که این مقدار در نمایشگرهای رومیزی در فاصله cm 30 برابر 1/2 ولت بر متر بود که از حد استاندارد بالاتر می‌باشد. نتایج پرسشنامه سلامت عمومی نیز نشان داد که 39 % از افراد گروه کاربران رایانه فاقد سلامت عمومی می‌باشند. هم چنین بین سلامت عمومی دو گروه اختلاف معناداری دیده شد (p<0.001)

نتیجه‌گیری: در استانداردهای مواجهه با میدان‌های الکترومغناطیس، عامل زمان لحاظ نمی‌شود و تنها یک مقدار سقف بیان می‌گردد. مطابق با نتایج مشخص گردید که در بیشتر نقاط این مقادیر کمتر از استاندارد می‌باشند. اما با نظر داشتن این نکته که زمان استفاده از این تجهیزات طولانی می‌باشد و محدود به زمان کار نمی‌باشد، اثرات این مواجهه با مقادیر کمتر از حد مجاز در سلامت کاربران رایانه را می‌توان به صورت تجمعی در نظر داشت.

بررسی آگاهی ،نگرش و رفتار استفاده از مایکروفر درکارکنان زن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درسال 1395

طیبه مرعشی, فاطمه ندیری, عباس علی پور, علی رمضانخانی, محسن بخشنده

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 5 شماره 2, 21 June 2017, صفحه 18-27
https://doi.org/10.22037/jhf.v5i2.17224

زمینه و اهداف: مایکروفر از لوازم خانگی است که با امواج مایکروویو کار می‌کند و به علت سهولت وسرعت در طبخ غذا از وسایل ضروری در آشپزخانه می‌باشد. استفاده کنندگان از مایکروفر لازم است، درمورد نکات ایمنی کار با آن آگاهی داشته باشند. زنان به دلیل استفاده بیشتر، در اولویت قرار می‌گیرند. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی، نگرش و رفتار استفاده از مایکروفر در کارکنان زن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1395 انجام شده است.                                 

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، 120 نفر از کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به صورت خوشه‌ای انتخاب شدند. تمام مراحل تحقیق با رعایت موازین اخلاقی پژوهش و تکمیل فرم رضایت نامه انجام گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقّق ساخته بود که پس از تأئید روایی و پایایی به کار گرفته شد. پرسشنامه حاوی سؤالات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و رفتار استفاده از مایکروفر بود. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین سنّی زنان 9/19±38/63 سال بود. حدود 58/35 درصد تحصیلات فوق دیپلم و لیسانس و 28/35 درصد فوق لیسانس داشتند. حدود 68/35درصد متأهل بودند. به طور کلی، میانگین نمره آگاهی 15/80 از 28 و میانگین نمره نگرش 36/69 از 50 بود. میانگین نمره رفتار 59/62 از 75 بود. بین میزان آگاهی، نگرش زنان با سن، وضعیت تأهل و تحصیلات از نظر آماری، رابطه معناداری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: نتایج تحقیق، ضرورت مداخلاتی در جهت ارتقا آگاهی، نگرش و رفتار در این خصوص را مطرح می‌نماید.

 

زمینه و اهداف: اختلالات پوستی در بیماری نارسایی مزمن کلیه پیشرونده، شایع می‌باشند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر ارتقای رفتارهای مراقبت از پوست بیماران همودیالیزی در بیمارستان‌های  منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1395 انجام شد.

مواد و روش‌ها: این  مطالعه تجربی، روی 70 بیمار همودیالیزی در دو گروه مورد و شاهد به روش نمونه گیری تصادفی صورت گرفت. نمونه‌هاي مورد بررسي طي سه مرحله با پرسشنامه خود ساخته مورد ارزشيابي قرار گرفتند. آموزش به صورت مشاوره فردی با وسيله كمك آموزشي پمفلت ارائه شد. داده‌های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS16  و با استفاده از آزمون‌های آماری تی مستقل و دقیق فیشر و کی دو و اندازه گیری‌های مکرر مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. تمام مراحل مطالعه حاضر طبق موازین اخلاقی اجرا گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد، قبل از مداخله، میانگین نمرات حساسیت و شدت درک شده و رفتار مراقبت از پوست در گروه شاهد، بیشتر از گروه مداخله بود که پس از آموزش، میانگین تمام نمرات متغیرهای فوق در گروه مداخله به طور معناداری افزایش یافت.

نتیجه‌گیری: آموزش بهداشت از طریق الگوی اعتقاد بهداشتی، رفتارهای مراقبت از پوست بیماران همودیالیزی را ارتقا می‌بخشد.

 

بررسی ترسیب فلزات سنگين در خاک و برگ درختان اکاليپتوس، سرو سيمين و اقاقيا در حاشیه کارخانه سیمان شهر ایلام

امین پناه, عبدالعلي کرمشاهي, جواد میرزایی, مهدی حیدری

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 5 شماره 2, 21 June 2017, صفحه 36-41
https://doi.org/10.22037/jhf.v5i2.16060

زمينه و اهداف: گياه­پالايي فلزات­ سنگين از مكان­هاي آلوده مي­تواند در خروج فلزات سنگين از خاك بدون صرف هزينه ­هاي از منطقه مؤثر باشد. هدف از انجام اين مطالعه بررسي ميزان ترسيب کادميوم، روي، سرب و منگنز در برگ و خاک گونه­هاي اکاليپتوس، سرو­سيمين و اقاقيا که در حاشيه کارخانه­سيمان ايلام کاشت شده­ اند مي­باشد.

مواد و روش­ها: ميزان فلزات را در برگ و همچنين در دو عمق 10-0 و 20-10 سانتي متري خاک در 3 گونه مورد بررسي، توسط دستگاه جذب­اتم اندازه­گيري­شد. علاوه­بر­اين ميزان فلزات ترسيب­شده در الکتروفيلتر کارخانه نيز اندازه­ گيري­شد. از آناليز واريانس يک­طرفه و آزمون دانکن جهت مقايسه ميانگين­ها استفاده­ شد.

يافته­ ها: نتايج نشان­داد که کادميوم، روي، سرب و منگنز ترسيب شده در الکتروفيلتر بيشتر از ميزان ترسيب اين عناصر در خاک و برگ گونه­هاي مورد بررسي مي­باشد. نتايج ترسيب فلزات در خاک به گونه­اي بود که در هر 3­گونه با افزايش عمق­خاک ميزان ترسيب سرب کاهش مي­يابد. بيشترين ميزان ترسيب کادميوم و روي هم در خاک و هم در برگ در گونه اقاقيا مشاهده­شد درحاليکه مقادير ترسيب اين دو عنصر هم در خاک و هم در برگ در 2 گونه اکاليپتوس و سروسيمين نزديک به هم بود. بيشترين ترسيب سرب و منگنز در خاک در هر دو عمق و همچنين در برگ، در گونه اکاليپتوس مشاهده­شد. از­طرفي­ديگر کمترين ميزان ترسيب سرب و منگنز را در هر دو عمق و همچنين در برگ، در گونه سرو­سيمين را داشت.

نتيجه­ گيري: گونه ­هاي اکاليپتوس و اقاقيا ترسيب بيشتري از فلزات­سنگين داشتند و گونه­ هايي مناسب جهت کاشت و توسعه فضاي سبز در حاشيه کارخانه مي­باشند.

امکان سنجي استفاده از زائدات مولکولارسيو و سراميک بال در مخلوط هاي آسفالتي گرم

شادی کریم پورزهرایی, مهدی جليلي قاضي زاده, مرتضی جلیلی قاضی زاده

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 5 شماره 2, 21 June 2017, صفحه 46-54
https://doi.org/10.22037/jhf.v5i2.17195

زمينه و اهداف: آگاهي‌هاي محيط زيستي در زمينه‌ مشکلات محل‌هاي دفن پسماند صنعتي باعث شده مديريت زائدات صنعتي با تاکيد بر بازيابي مواد و انرژي در دستور کار صنايع مختلف قرار گيرد. يکي از روش‌هاي بازيافت پسماند توليدي در صنعت نفت و گاز، استفاده از اين زائدات در فعاليت‌هاي عمراني مي‌باشد. هدف اصلي از اين پژوهش، امکان‌سنجي استفاده از زائدات صنعتي توليدي واحد نم‌زدايي پالايشگاه‌هاي گازي در مخلوط‌هاي آسفالتي مي‌باشد.

مواد و روشها: آزمايشICP وXRF به منظور تعيين غلظت فلزات سنگين و اجزاء تشکيل‌دهنده زائدات مولکولارسيو و سراميک‌بال انجام شد، سپس آزمايشات دانه‌بندي و مرغوبيت مصالح روي اين زائدات و مصالح تهيه شده قشر رويه انجام گرفت. تمامي مراحل اين تحقيق با رعايت موازين اخلاقي و پژوهشي انجام شد.

يافتهها: هر دو نوع زائدات غيرخطرناک مي‌باشند. جذب آب در زائدات مولکولارسيو بيش از 10 برابر حد مجاز براي مصالح سنگي طبق استاندارد نشريه 234 است، از اين‌رو اين زائدات قابليت جايگزيني با مصالح سنگي در مخلوط‌هاي آسفالتي را ندارند، زيرا باعث ترک‌خوردگي در فصل زمستان مي‌شوند. به علاوه وجود خلل و فرج زياد در مولکولارسيو، قيرمصرفي را به طور قابل ملاحظه‌اي افزايش مي‌دهد.

نتيجهگيري: زائدات مولکولارسيو به دليل جذب قابل توجه آب به عنوان جايگزين مصالح سنگي توصيه نمي‌شوند، همچنين مقايسه نتايج آزمايشات فيزيکي صورت گرفته روي زائدات سراميک بال با حدود مجاز استاندارد موجود در نشريه 234 نشان‌دهنده پتانسيل مناسب اين زائدات به عنوان جايگزين مصالح سنگي در مخلوط‌هاي آسفالتي مي‌باشد.