استفاده از تکنيکهاي اقتصادسنجي جهت تخمين روند مصدومان تصادفات جادهاي
ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها,
دوره 6 شماره 4 (2018),
14 May 2019,
صفحه 182 - 173
https://doi.org/10.22037/meipm.v6i4.25491
سابقه و هدف: حوادث ترافيکي جادهاي در ايران، مسئله بسيار مهمي است که توسعه اقتصادي را محدود و از عوامل اصلي تهديد سلامت و امنيت افراد جامعه ميباشد. آمارهاي ارائهشده نشان ميدهد که پس از بيماريهاي قلبي و عروقي، حوادث ترافيکي دومين عامل مرگ در گروههاي سني مختلف است، که اين امر پيشبيني در اين حوزه را اهميت بخشيده است.
روش بررسي: در اين تحقيق با استفاده از آمار مصدومان ترافيکي بين فروردين 1388 تا اسفند 1394 که در استانهاي گلستان، مازندارن، گيلان و اردبيل، به پزشکي قانوني ارجاع شدهاند و با استفاده از متدلوژي باکس جنکينز که يکي از پيشرفتهترين روشها پيشبيني و آيندهپژوهي در حوزه سيستمهاي سلامت است، به پيشبيني تعداد مصدومين به تفکيک استانها ، براي سالهاي 1395 تا 1398 پرداخته شد.
يافتهها: نتايج تحقيق نشان داد که الگوي سري زماني مناسب براي پيشبيني مصدومين گلستان (ARIMA(4,2,4، مازندران ( ARIMA(3,1,5، گيلان( ARIMA(3,1,4 و اردبيل(ARIMA(5,1,2 ميباشد، همچنين درصد ميانگين قدر مطلق خطا که براي استان گلستان 0.114، استان مازندارن0.064، استان گيلان0.078 و استان اردبيل0.1250 به دست آمد. که نشان از دقت بالاي متدلوژي باکس جنکينز در پيشبيني تعداد مصدومان ترافيکي بهخصوص در استان مازندارن و گيلان دارد. مقادير پيشبينيشده براي سالهاي 1395 تا 1398 نشان داد تعداد مصدومان ترافيکي در استان گلستان در حال افزايش و در استانهاي مازندارن، گيلان و اردبيل در حال کاهش است.
نتيجهگيري: دقت بالاي روش متدلوژي باکس جنکينز نشان ميدهد که روشي مناسب در دست کارشناسان و مديران براي پيشبينيها در حوزه مصدومين ترافيکي در استانهاي گلستان، گيلان، مازندارن و اردبيل است. کاهش مصدومين در مازندارن، گيلان و اردبيل در آينده نشاندهنده حرکت رو به بهبود رفتار سيستم حملونقل در اين استانها ميباشد، همچنين استان گلستان به سمت افزايش مصدومين حوادث ترافيکي حرکت ميکند که نيازمند برنامهريزي مجدد جهت کاهش تصادفات در اين استان ميباشد.
How to cite this article:
Asgari H, Omidi MR, Omidi N. Use of Econometric Techniques to Estimate the Traumatic Trend of Road Accidents. J Saf Promot Inj Prev. 2018; 6(4):173-82.