پژوهشی/ اصیل


بررسي فراواني انواع جهش هاي ژن بتاگلوبين در ناقلان بتاتالاسمي مراجعه کننده به شبکه هاي بهداشتي درماني پاکدشت و ورامين

حسين حاتمي, صديقه رستگار, سهيلا خداكريم, فريدون فغاني, اكرم نجات بخش, ابراهيم بابايي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 1-6
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.8879

زمينه و هدف: تالاسمي يک بيماري ژنتيکي است که وراثت آن از نوع اتوزومال مغلوب است و داراي شيوع زيادي در کشور ما مي‌باشد. اين پژوهش با هدف شناسايي انواع جهش‌هاي بتاتالاسمي طراحي شده ‌است.

مواد و روش‌ها: اين مطالعه از نوع توصيفي‌ است که به بررسي فراواني انواع جهش‌هاي ژن بتاگلوبين در ناقلان بتاتالاسمي مراجعه کننده به شبکه‌هاي بهداشتي درماني پاکدشت و ورامين از سال 1376 تا 1392 پرداخته است. در کلیه مراحل انجام پژوهش، موازین اخلاقی نظیر محرمانه بودن نام بیماران این تحقیق، مراعات گردید.

يافته‌ها: از مجموع 26 جهش، بيشترين فراواني جهش‌ها مربوط به جهشIVSII-1 فراواني 4/24% بود و در رتبه دوم جهش IVSI-5 با فراواني 14/4درصد قرار دارد. جهش‌های IVSI-25bpdel/N، c22/n, IVSII-848 و fr-36-37/N با فراواني عدد يک (0/6درصد) کمترين فراواني را بخود اختصاص داده‌اند.

نتيجه گيري: در اين مطالعه  IVSII-1 شايع‌ترين جهش شناسايي شد که با نتايج مطالعات سال‌هاي اخير در جمعيت ايراني مطابقت دارد. نتايج تحقيق، مي‌تواند به عنوان يک راهنما جهت امکان دسترسي سريع‌تر به نوع جهش در بیماران مبتلا به بتاتالاسمی به کار آيد.

 

بررسی جذب فلزکادمیوم در نهال های یک ساله گونه درختی افراپلت (Acer velutinum) درمحیط زیست

سيد آرمين هاشمي, مهناز ضرغام اينانلو

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 7-12
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.11126

زمينه واهداف: فلزات سنگين، عناصري با وزن اتمي زياد هستند و مقادير زياد اين فلزات ممکن است براي موجودات زنده مضر باشد. کادميوم يکي از اين فلزات است و ممکن است مشکلات مختلفي را براي سلامت انسان ايجاد کند. هدف از اجراي اين پژوهش بررسي توان زيست پالايي کادميوم توسط گونه افراپلت است.

موادوروشها: دراين پژوهش بااجازه اداره منابع طبيعي نها‌ل‌هاي يک ساله گونه درختي افراپلتاز نهالستان منابع طبيعي تهيه شد و محلول کلريد کادميوم با غلظتهاي 0، 10، 20 و 40 ميلي‌گرم در ليتر تهيه شد. سپس محلول به خاک اضافه گرديد و نها‌ل‌ها در گلدان قرار گرفته پس از طي دوره زماني سه ماهه از رشد نها‌ل‌ها، اندام هوايي (ساقه وبرگ) و ريشه نها‌ل‌ها جدا گرديد. نتايج با استفاده از آزمون آناليز واريانس ودانکن مورد بررسي قرارگرفت.

يافتهها: بيشترين ميزان انباشت فلز کادميوم در اندام هوايي، ريشه و خاک به ترتيب 61/67، 60/09و 12/44 ميلي‌گرم بر کيلوگرم و کمترين ميزان انباشت فلز کادميوم در اندام هوايي، ريشه و خاک به ترتيب 3/05، 2/6 و 0/1 ميلي‌گرم بر کيلوگرم مي‌باشد. در وزن خشک اندام هوايي و ريشه کمترين مقدار به ترتيب 4/45و 1/25گرم در غلظت 40 ميلي‌گرم در ليتر و بيشترين مقدار به ترتيب 9/02و 3/95گرم در غلظت شاهد يا صفر ميلي‌گرم در ليتر مي‌باشد.

نتيجهگيري: گونه افراپلت جهت پالايش خاکهاي آلوده به فلز کادميوم مناسب است.

 

بررسی آمادگی كاركنان بهداشتي دهلران در برخورد با بلايا

رضا جوروند, كاظميه صادقي راد, اميدعلي غلامي, مرجان وجداني, رحمن پناهي, اكبر بابايي حيدر آبادي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 13-18
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.9265

مقدمه: همه ساله حوادث و بلايا در کشور ما اتفاق مي افتد و باعث بروز مرگ و مير و مصدوميت افراد مي گردد. تقاضاي افراد براي دريافت مراقبت هاي بهداشتي درماني، آمادگي دائمي مراکز درماني و کارکنان شاغل در آنها را مي طلبد. پژوهش حاضر با هدف بررسي ميزان آمادگي کارکنان بهداشتي درماني شاغل در شهرستان دهلران در مقابله با بلايا در سال 1392 صورت گرفته است.

مواد و روشها: در اين مطالعه توصيفي- مقطعي آمادگي66 نفر از كاركنان شاغل در مراکز بهداشتي درماني شهرستان دهلران در خصوص مقابله با بلايا با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته سنجيده شد. از مشارکت کنندگان در مطالعه رضايت کتبي اخذ شد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از نرم افزار SPSS15 و آزمون هاي آماري تجزيه و تحليل شد.

يافته ها: ميانگين نمره آگاهي شرکت کنندگان در خصوص بلايا و آمادگي هاي بهداشتي 1/22±3/95بود. ميانگين نمرات نگرش و عملکرد آنان به ترتيب 2/3±23/27و 1/5±1/35بود که نشان دهنده آگاهي و عملکرد ضعيف و نگرش مثبت نسبت به لزوم آمادگي جهت مقابله با بلايا است.

نتيجه گيري: با وجود نگرش مثبت افراد در مورد اهميت آمادگي جهت مقابله با بلايا، آگاهي و عملکرد کارکنان ضعيف است. مداخله آموزشي با تاکيد بر تکرار آن به همراه اجراي مانورهاي طراحي شده در مورد بلاياي مختلف براي ارتقاء سطح آمادگي افراد توصيه مي گردد.

 

بررسی کیفیت روان آب سطحی کانال فیروزآباد شهر تهران برای مصارف آبیاری

احمدرضا يزدانبخش, اكبر اسلامي, سميه رضايي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 19-26
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.11551

زمينه و اهدف: با توجه به اهميت آب و کمبود منابع آب در ايران، بهره‌برداري از روان آبهاي سطحي مي‌تواند جهت جبران بخشي از اين کمبود يک اقدم اساسي به حساب آيد. اين مطالعه با هدف بررسي کيفيت روان آب سطحي کانال فيروزآباد شهر تهران براي مصارف آبياري انجام گرفت.

مواد و روشها: اين تحقيق يک مطالعه تجربي-آزمايشگاهي بود. نمونه برداري در دو فصل بهار و تابستان سال 1394 از پايين دست روان آب سطحي کانال فيروزآباد در جنوب شهر تهران صورت گرفته است. جهت اخذ مجوزهاي لازم براي نمونه برداري و کسب اطلاعات ديگر هماهنگي با ارگان‌هاي ذيربط صورت گرفت. پارامترهاي BOD5، COD، TSS، pH، TP، TKN، هدايت الکتريکي،  بُر، کلرور، فلزات سنگين، کل کليفرم‌ها، کليفرم‌هاي موفوعي و نماتودهاي روده‌اي جهت تعيين کيفيت روان آب سطحي براي مصارف آبياري اندازه‌گيري شدند همچنين شاخص هاي SAR و %Na تعيين گرديد. نتايج با استانداردهاي آب کشاورزي مقايسه شد.

يافتهها: نتايج نشان داد ميانگين BOD5، COD، pH و فلزات سنگين مورد اندازه گيري به جزء نيکل مطابق با استانداردهاي پساب براي آبياري توسط سازمان حفاظت محيط زيست ايران مي باشد. هدايت الکتريکي، کل جامدات محلول، SAR، کلرايد و بُر در محدوده کم تا متوسط و درصد سديم قابل قبول براي آبياري ارزيابي شد. ميانگين ميزان کدورت،TSS و همچنين تعداد باکتري هاي کليفرم و کليفرم مقاوم به حرارت بالاتر از استانداردهاي پسآب براي استفاده در آبياري و کشاورزي اندازه گيري شد.

نتيجهگيري: گرچه بعضي از پارامترهاي اندازه گيري شده با استانداردها مطابقت دارد، ولي نتايج تحقيق نشان داد، در مورد برخي  از پارامترها نياز به تصفيه و بخصوص گندزدائي وجود دارد. همچنين در صورت استفاده، پايش مداوم اين روان آبها از نظر رعايت استانداردها براي آبياري ضروري مي‌باشد.

 

تعیین وضعیت کیفیت آب رودخانه زرین گل استان گلستان با توجه به شاخص های کیفی آب

مهدی صادقی, ابوطالب بای, ناصر بای, نفیسه سفلایی, محمد هادی مهدی نژاد, مرتضی ملاح

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 27-33
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.10926

زمينه و هدف: اين مطالعه با هدف ارزيابي کيفيت آب رودخانه زرين گل با استفاده از شاخص‌هاي کيفي آب با توجه به وجود فعاليت‌هاي کشاورزي ، تفريحي و پرورش ماهي در اطراف اين رودخانه، طراحي و اجرا گرديد.

مواد و روشها: با توجه به فعاليت‌هاي کشاورزي و دامداري اطراف رودخانه، 9 ايستگاه نمونه برداري مشخص شده و نمونه برداري با تناوب دو هفته يکبار در تابستان و پاييز انجام شد و پارامترهاي مورد نياز جهت محاسبه شاخص‌هاي کيفي آب طبق روش استاندارد اندازه گيري شد. با توجه به پارامترهاي اندازه گيري شده شاخص کيفي آب (NSF WQI) و شاخص کيفيت آب هاي سطحي ايران (IRWQISC) محاسبه شد. پارامترهاي اندازه گيري شده شامل پارامتر کليفرم گرماپاي، اکسيژن مورد نياز بيوشيميايي، نيترات، اکسيژن محلول، هدايت الکتريکي، اکسيژن مورد نياز شيميايي، فسفات، کدورت، سختي کل، pH و کل جامدات بود. به دليل کاربردي بودن اين طرح پژوهشي و ارزيابي وضعيت منابع آب استان گلستان و برنامه ريزي و مديريت منافاتي با مسائل اخلاقي نداشت.

يافتهها: نتايج حاصل از مطالعه بر اساس هر دو شاخص نشان داد که اين شاخص براي تمام ايستگاه‌ها بين 54 تا 61 بوده و براساس شاخص NSF WQI متوسط (70-50) و بر اساس شاخص IRWQISCدر دو طبقه متوسط(55-45) و نسبتا خوب(70 – 55/1) قرار مي‌گيرد.

نتيجهگيري: پارامترهاي تاثيرگذار شامل کل جامدات، کدورت، نيترات، درجه حرارت و کلي فرم مدفوعي بوده است. با توجه به شاخص به دست آمده مشخص شد که کيفيت آب رودخانه براي کشاورزي مناسب بوده، ولي براي مصارف شرب بايد تصفيه شود.

 

برآورد کمترین هزینه و نشر گازهای گلخانه ای سامانه پردازش و دفن پسماندهای جامد شهری با استفاده از الگوریتم NSGA II

سجاد نصرالهي سروآغاجي, رضا عليمرداني, محمد شريفي, محمدرضا تقي زاده يزدي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 3, 22 September 2015, صفحه 34-47
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i3.10952

زمينه و هدف: به منظور ارزيابي ميزان پايداري يک سامانه يکپارچه مديريت پسماند (ISWMS)، انجام تجزيه و تحليل بر روي معيارهاي تاثيرگذار ضروري است. بنابراين هدف از اين مطالعه ارائه يک مدل رياضي ساده جهت بهينه‌سازي ISWMS با دو هدف حداقل‌سازي هزينه و انتشار گازهاي گلخانه‌اي (GHG) کل سامانه مي‌باشد.

مواد و روش:  در اين پژوهش، قبل از شروع فرآيند مدل‌سازي، جهت استفاده از داده‌هاي ثبت شده در محدوده زماني مهر ماه 1393 تا آبان 1394 هماهنگي‌هاي لازم با مديران سازمان مديريت پسماند شهر تهران بعمل آمد. مدل بهينه پيشنهادي براي تخصيص يازده مؤلفه MSW (کاغذ، مقوا، پلاستيک، نايلون، فلزات آهني، شيشه، پت، پسماند‌هاي تر، نان، مواد قابل بازيافت مخلوط و ديگر پسماندها) به سه زيرسامانه مديريت MSW (پردازش و تفکيک، هضم بي‌هوازي و لندفيل) در مجتمع پردازش و دفع آبعلي واقع در منطقه 4 شهرداري تهران با استفاده از الگوريتم NSGA II حل و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.

يافته ها: نتايج نشان داد در يک ISWMS شهري با افزايش نرخ تفکيک، ميزان هزينه‌ها و نشر GHG به طور قابل توجهي کاهش پيدا خواهد کرد. همچنين نرخ تفکيک و پردازش 100 درصد با 1750698 تومان درآمدزايي و kg CO2 2438 اجتنابي (اجتناب از نشر آلايندگي) به عنوان بهينه‌ترين حالت برآورد شد.

نتيجهگيري: به منظور افزايش توجيه فني تاسيس چنين سامانه‌هايي، افزايش نرخ پسماند ورودي روزانه به مجتمع آبعلي و تکميل زيرساختي سامانه داراي بعد اقتصادي و زيست محيطي ضروري به نظر مي‌رسد. از طرف ديگر با توجه به اينکه زيرسامانه‌هاي حمل و نقل و لندفيل از هيچ بعد اقتصادي و زيست محيطي مثبتي برخوردار نمي‌باشند، لازم است جريان و روند تخصيص پسماند در اين زيرسامانه‌ها با دقت بيشتري دنبال شود.