پژوهشی/ اصیل پژوهشی


بررسی کارایی فیلترهای زیستی در تصفیه گاز آمونیاک

Saeed Motesaddi Zarandi, Mohammad Reza Massoudinejad, Ashraf Mazaheri Tehrani, Hamed Pouri

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 63-68
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4972

سابقه و هدف: حذف گاز آمونیاک از هوا به دلیل آسیب­های شدیدی که این ماده سمی به محیط زیست و موجودات زنده می­رساند، بسیار حائز اهمیت است. فرایند تصفیه زیستی، یک روش آسان مقرون به صرفه از نظر اقتصادی‏، ساده و کارآمد و همچنین دوست­دار محیط زیست برای تصفیه ترکیبات آلاینده از جریان هوا می‏باشد. این پژوهش با هدف بررسی کارایی صافی زیستی با استفاده از کمپوست و گوش ماهی به عنوان بستر در تصفیه گاز آمونیاک انجام شده است.

روش بررسی: برای حذف گاز آمونیاک با توجه به پژوهش­های انجام شده، از ستونی به ارتفاع 45 سانتی­متر و قطر داخلی14سانتی­متر از جنس Plexiglass شفاف که تا ارتفاع 26 سانتی­متر با بستر کمپوست و گوش ماهی به نسبت 4: 1پرشده بود، استفاده شده است. در این مطالعه، کارایی صافی زیستی در ده گذرحجمی مختلف (1، 2 ،3، 4، 5، 6، 7، 8، 9و10لیتر بر دقیقه) و 5 بازه مختلف غلظت (20-0، 40-20، 60-40، 80-60، 100-80 جزء در میلیون) در دمای 25 درجه سانتی­گراد بررسی شده است.

يافته­ ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با افزایش گذرحجمی و غلظت گاز آمونیاک به دلیل کاهش جمعیت میکروبی، میزان بازدهی کاهش می‌یابد. بازدهی بین 6/84% تا 2/98%متغیربوده است. بیشترین بازدهي در بار جرمی ورودی g/(m3.h) 19/0، در بازه غلظتی ppm 20-0، گذرحجمی یک لیتر بر دقیقه و زمان ماند بستر خالی 240 ثانیه بوده است.

نتيجه­ گيری: با توجه به نتایج به­دست آمده فرآیندتصفیه زیستی با بستر کمپوست و گوش ماهی برای حذف گاز آمونیاک از هوا کارآمد می­باشد. نتایج این پژوهش می­تواند در طراحی و راهبری بهینه سیستم­های بیولوژیکی کنترل گازآمونیاک در صنایع مورد استفاده قرارگیرد.

ارزیابی مواجهه شغلی کارگران ریخته گری آلومینیم با آئروسل های قابل استنشاق آلومینیم

Mansooreh Rezazadeh Azari, Ali Choupani, Mohammad Javad Jafari, Hamid Soori, Seyyed Younes Hosseini

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 69 -73
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4973

سابقه و هدف: آلومینیم و به­ طور مشخص ترکیبات آن، بخش بزرگی از آلاینده ­های موجود در هوای ریخته­ گری­های آلومینیم را تشکیل می­ دهند. مطالعات زیادی که در دهه­ های اخیر بر روی اثرات زیان­آور آلومینیم انجام پذیرفته­ است،آنرا به عنوان یک فلز نوروتوکسیک معرفی نموده­ اند.مواجهه مزمن شغلی از طریق تنفس غبارات ریخته­ گری­های آلومینیم، یک مشکل رایج می ­باشد.هدف از این مطالعه بررسی میزان مواجهه شغلی با آئروسل­ های آلومینیم در گروه­ های مختلف شغلی دو کارخانه ریخته­ گری آلومینیم می ­باشد.

روش بررسی: به منظور بررسی مواجهه شغلی کارگران ریخته­گری باآئروسل­های قابل­استنشاق(Respirable) آلومینیم، از ناحیه تنفسی 63 کارگر در دو کارخانه ریخته­گری جنوب شهر تهران با روش 0600 مؤسسهNIOSHنمونه­برداری شد. سپس نمونه­هابا استفاده ازروش بهینه شده 7013 مؤسسهNIOSHآماده­سازی شد و توسط دستگاه جذب اتمی گرافیتی با حساسیت بالا مورد تحلیل قرار گرفتند.داده­های جمع آوری شده در نرم­افزار آماریSPSS16با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک­طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند.

يافته­ها: میانگین آئروسل­ های قابل­ استنشاق آلومینیم در کارخانه Aو Bبه ترتیب برابر 33/2±21/3 و 15/2±31/3 میلی­گرم بر مترمکعب بود.آزمون­های آماری نشان دادندکه در ریخته­ گری کارخانهA بین میزان مواجهه شغلی گروه ­های مختلف (Similar Exposure Group) اختلاف معنی ­داری وجود نداشت (089/0P=)، اما در ریخته­ گری کارخانه B اختلاف معنی­ داری در میزان مواجهه شغلی گروه مذاب­ کار و مونتاژکار مشاهده شد (044/0P=). بررسی کلی گروه ­های مختلف شغلی در ریخته­ گری­ های آلومینیم، اختلاف معنی­ داری را میان مواجهه گروه مذاب ­کار و مونتاژکار (005/0P=) و نیز میان گروه سمباده­ زن و مونتاژکار (02/0P=) نشان داد.

نتيجه­ گيری: بیشتر کارگران ریخته­ گری آلومینیم، با مقادیری بیش از حدود مجاز مواجهه­ ی شغلی ارائه شده توسط انجمن دولتی متخصصین بهداشت صنعتی آمریکا (ACGIH) و کشور ایران،در مواجهه می­ باشند.می ­توان بالا بودن میزان مواجهه در گروه مذاب­ کار و سمباده­ زن را در مقایسه با گروه مونتاژکار، به ماهیت این واحدها در تولید آئروسل نسبت داد.

مقایسه ویژگی های شخصیتی رانندگان متخلف و غیرمتخلف شهرتهران با استفاده از مدل سرشت و منش کلونینجر TCI

Shirvan Khedri, Mahmood Dejkam, Elahe Ainy, Hamid Soori, Jalili Fathabadi

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 74 -78
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4974

سابقه و هدف: در این مطالعه ویژگی­های شخصیتی رانندگان متخلف و غیرمتخلف شهر تهران با مدل استاندارد سرشت و منش کلونینجر TCI (treatment and Character Inventory) مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی پس از هماهنگی با پلیس راهنمایی و رانندگی کشور، از بین کلیه رانندگان شهر تهران، 300 راننده، 150 متخلف (بیش از 10 مورد جریمه بر اساس اظهار خود فرد در طی یک سال اخیر داشته است). و  150غیر­متخلف (کمتر از 10 مورد جریمه)، بطور تصادفی انتخاب و پرسشنامه استاندارد مدل سرشت و منش کلونینجرTCI توسط پرسشگرانی که نسبت به طرح توجیه شده و در پلیس راه­های سه محور ورودی شهر تهران مستقر شده بودند، تکمیل شد.

يافته­ ها: میانگین سنی جامعه مورد بررسی 5/7±6/27 سال بود. در بین گروه مورد بررسی 82 درصد مرد و بقیه زن بودند. بر اساس تست شخصیتی کلونینجر( نوجویی، آسیب­پرهیزی، پاداش- وابستگی، خود- راهبری و همکاری 001/ 0 ,( P<پشتکار 013/ 0 P< در بین دوگروه متخلف و غیر­متخلف تفاوت معنی­داری داشت. با افزایش هر یک نمره در نوجویی شانس متخلف بودن چهار و نیم برابر می شود( نسبت شانس 520/4 و 007/ 0P<) و با افزایش هر یک نمره در آسیب­پرهیزی شانس متخلف بودن نصف می­شود (نسبت شانس 504/0 و 045/ 0P<)  و با افزایش  هر یک نمره به  پاداش- وابستگی شانس متخلف بودن یک چهارم می شود (نسبت شانس 278/0 و 033/ 0P<).

نتيجه­گيری: خرده مقیاس نوجویی در رانندگان متخلف بالاتر  و آسیب­پرهیزی و پاداش- وابستگی  پائین تر از رانندگان غیر متخلف است.

بررسی عوامل خطر انسانی سوانح ترافیکی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)

Hamid Soori, Mahmood Bakhtiari, Elahe Ainy, Mohammad Salehi, Mohammad Reza Mehmandar

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 79 -85
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4975

سابقه و هدف: سیستم اطلاعات جغرافیایی می‌تواند با شناسایی مکانی نقاط حادثه خیز ودر نتیجه شناسایی محل­ های اصلاح ­پذیر در کاهش بار مالی و جانی ناشی از سوانح ترافیکی نقش موثری ایفا کند. در این مطالعه توزیع جغرافیایی عوامل خطر انسانی مرتبط با سوانح ترافیکی در کشور با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ارائه شده است.

روش بررسی: با استفاده از اطلاعات ثبت شده سوانح ترافیکی کشور توسط پلیس راهور ناجا، بعد از تفکیک اطلاعات مربوط به سوانح ترافیکی برون‌شهری از درون­ شهری، به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی  (  Geographical Information system= GIS) و با استفاده از نقشه خوشه ها Clustring) Map) و تجزیه وتحلیل نقاط داغ Hot Spot Analysis) ) نقاط حادثه‌­خیز شناسایی و توزیع جغرافیایی عوامل خطر  انسانی مرتبط با سوانح ترافیکی تعیین شد.

يافته­ ها: میانگین سن افراد حادثه­ دیده 34 سال و بیشترین گروه سنی آسیب دیده 39-20 سال بود. رخداد فوت و جراحت در مسیرهای برون‌شهری به ترتیب 6/3 و 4/27 درصد بود. توزیع جغرافیایی عوامل خطر نشان داد که محورهای استان‌های شمالی گیلان و مازندران، محور قزوین به رشت و قم به تهران در مجموع به عنوان حادثه‌­خیزترین محورهای شناسایی بودند. همچنین بیشترین نسبت فوت به تصادف تصادفات در استان سیستان و بلوچستان (8/4 %) و کمترین تصادفات در استان تهران (1/0 %) رخ داده‌ بودند.

نتيجه­ گيری: استان‌های شمالی و محورهای منتهی به آن به دلیل حادثه‌خیز بودن و استان سیستان و بلوچستان به دلیل تصادفات منجر به فوت نیازمند شناسایی علت حادثه در محورهای مذکور و در صورت نیاز اعمال مقررات و تشدید کنترل بیشتر توسط پلیس راهور می‌باشند.

بررسی شدت تصادفات شهر تهران به کمک مدل‌های آماری و داده‌کاوی

Hesam al-Din Ardakani Razi, Mohammad Reza Ahadi

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 86 -94
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4976

سابقه و هدف: استان تهران، پس از استان خراسان رضوي بالاترين تعداد کشته ‌شدگان حوادث رانندگي کشور در سال 1390 را داشته ‌است. با توجه به این‌که بیشتر پژوهش‌های انجام شده در حوزه تصادفات به بررسی تصادفات برون‌شهری پرداخته‌اند، تحقیق حاضر بر آن است که با به کارگیری مدل‌های لوجیت و شبکه عصبی مصنوعی به بررسی عوامل دخیل در شدت تصادفات درون‌شهری (تهران) بپردازد.

روش بررسی: در میان انواع تصادفات، تصادفات جلو به جلو به عنوان شدیدترین انواع تصادف مورد بررسی قرار گرفته است و از اطلاعات تصادفات به وقوع پیوسته در شهر تهران استفاده شده ‌است. در فرآیند مدل‌سازی، متغیر وابسته، شدت تصادفات (جرحی و خسارتی) و متغیرهای مستقل، پارامترهایی چون ویژگی‌های راننده، زمان وقوع حادثه، مشخصات محیطی و ترافیکی می‌باشند. در انتها علاوه بر مقایسه دقت پیش‌بینی دو مدل، کشش متغیرها در مدل لوجیت با تحلیل حساسیت شبکه عصبی مقایسه شده است.

يافته‌ها: نتایج نشان مي‌دهد که عواملی چون جنسیت، سن و تحصیلات راننده در افزایش شدت تصادفات موثر بوده‌ است. تصادفات به وقوع پیوسته به دلیل بی‌توجهی به مقررات، عجله و شتاب بی‌مورد، انحراف به چپ یا تغییر مسیر ناگهانی وسیله با شدت بیشتری همراه بوده‌ است. همچنین عواملی چون نوع وسیله مقصر، وضعیت روسازی، زمان تصادف و عرض معبر، در افزایش احتمال جرحی بودن تصادف موثر بوده ‌است.

نتيجه‌گيری: مدل شبکه عصبی مصنوعی همچون مدل‌های آماری می‌تواند کارایی مناسبی در تحلیل اثر عوامل دخیل بر شدت تصادفات داشته باشد. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، خطاهای انسانی و بی‌سوادی رانندگان تأثیر بسزایی در افزایش شدت تصادفات داشته‌اند، از این رو، آموزش رانندگان می‌تواند از اولین راه‌کارهای کاهش شدت تصادفات باشد. در این میان باید توجه ویژه‌ای به گروه سنی رانندگان جوان بشود.

بررسي اپيدميولوژيك عقرب زدگي در استان قم طی سال های 90-1380

Abedin Saghafipour, Mehdi Noroozi, Moharam Karami Jooshin

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 95 -101
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4977

سابقه و هدف: در مناطق گرمسيري ايران عقرب­زدگي در زمره يكي از مهم­ترين معضلات پزشكي و بهداشتي محسوب مي­شود. اطلاع از جنبه­هاي اپيدميولوژيكي عقرب­زدگی باعث اتخاذ روش هاي موثر پيشگيري خواهد شد. بنابراین مطالعه حاضربا هدف اطلاع از جنبه هاي اپيدميولوژيكي آن، در استان قم صورت گرفت.

روش بررسی: این مطالعه به صورت توصيفي   مقطعی  است كه براساس داده­ های موجود از عقرب­ زدگی در استان قم طي سال­ هاي 90-1380انجام گرفته است و تمام موارد عقرب­ زدگي را که به تنها بیمارستان موجود، اعزام یا مراجعه می ­کردند مورد بررسی قرارگرفت و در نهایت پرسشنامه ه­ای شامل اطلاعات دموگرافیک، اپیدمیولوژیک و بالینی برای مصدومین تکمیل شد. اطلاعات به­دست­ آمده با استفاده از آزمون کای ­اسکور مورد تجزیه و  تحلیل قرار گرفت.

يافته ­ها: تعداد­790 مورد  عقرب­ زدگي در طول ماه ­های مطالعه مراجعه کردند. بیشترین موارد عقرب­ زدگی در مردان گروه سنی 24-10ساله رخ داده ­بود که در فصول بهار و تابستان اتفاق افتاده­ بود. دست­ها و پاها بیشتر در معرض عقرب­زدگی بوده­ اند. 7/18درصد از مصدومین به ­وسیله عقرب سیاه گزیده شده بودند. 4/74درصد موارد از روستا­ها گزارش شدند. 2/77درصد بر روی زمین و بیرون از اتاق سرپوشیده می­ خوابیدند. 5/20درصد از آسيب ­ديدگان در اطراف محل زندگي­ شان مصالح ساختمانی و خار­و­خاشاک بوده ­است.

نتيجه­گيری: بر اساس يافته­ هاي اين پژوهش، عقرب­ زدگي در استان قم يك معضل بهداشت­ عمومي محسوب مي ­شود. بنابراين اجراي برنامه­ هاي آموزش بهداشت در خصوص حفاظت فردي براي پيشگيري از مصدوميت احتمالي با عقرب­ ها، به­ ويژه در دانش­ آموزان پسر ساکن مناطق روستایی ضروري به ­نظر مي­ رسد. همچنين روستائيان برای خوابیدن در بیرون از اتاق سرپوشیده از تخت مناسب استفاده كنند.

مروری ساده/ غیرسیستماتیک


وضعیت سوانح ترافیکی در جهان و ایران؛ مرور نتایج برگرفته از گزارش سازمان بهداشت جهانی

Hamid Soori, Elahe Ainy, Manijeh Iranfar

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 1 شماره 2 (2013), 7 September 2013, صفحه 53 -62
https://doi.org/10.22037/meipm.v1i2.4971

حوادث ترافیکی جاده­ای به هر گونه حادثه­ای اطلاق می‌شود که یک وسیله نقلیه جاده­ای اعم از خودرو، موتور سیکلت یا دوچرخه که برای انتقال افراد و یا کالا از یک مکان به مکان دیگر در رخداد آن درگیر باشد. سوانح ترافیکی همچنان یکی از مشکلات اساسی سلامت عمومی در جهان و ایران محسوب می‌شود و به‌رغم تلاش‌های فراوانی که در چند سال اخیر در این خصوص انجام شده هنوز تغییر اساسی در اندازه میزان‌های مرگ و میر این مسئله دیده نمی‌شود. مرگ حدود 250 هزار نفر ایرانی، طی 10 سال گذشته به دلیل سوانح ترافیکی و آسیب و معلولیت میلیون‌ها نفر طی این مدت، به تنهایی می‌تواند این مسئله را در فهرست مهم‌ترین اولویت‌ های مرتبط با سلامت کشور قرار دهد (1).

نخستین حادثه ترافیکی جهان در سال 1769 میلادی رخ داد، ولی از اولین مورد مرگ ناشی از این گونه حوادث در دنیا اطلاعی در دست نیست. با افزایش تولید خودرو میزان مواجهه با این­گونه عوامل خطرزا افزایش و به دنبال آن موارد خسارت، جرح و مرگ و میرناشی از این حوادث روز به روز افزایش یافت. در ایران اولین مورد مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در پاییز سال 1305 هجری شمسی اتفاق افتاد که باعث مرگ درویش خان هنرمند نامی شد. از آن به بعد نیز سرمایه‌‌های انسانی و مالی عظیمی در کشور به خاطر این مشکل به هدر رفته که ضرورت پرداختن به سوانح ترافیکی در کشور را چند برابر می‌کند (2).

مشکل سوانح ترافیکی در جهان به عنوان یکی از تهدید‌کننده های جدی سلامت مردم، موجب شد سازمان جهانی بهداشت به شکلی جدی به موضوع بپردازد و اولین گزارش جهانی مربوط را در سال 2009 میلادی منتشر کند (3). گزارش دوم نیز در سال 2013 توسط این سازمان ارائه شده است که نشان‌دهنده عدم تغییرجدی در برآوردهای مرگ ناشی از این مشکل در سطح جهانی می‌باشد. توصیه‌هایی که در گزارش اخیر شده است به توجه جدی در پنج عامل خطر کلیدی موثر در سوانح ترافیکی یعنی: سرعت غیر مجاز، نبستن کمربند ایمنی، نگذاشتن کلاه ایمنی، مصرف الکل حین رانندگی، و استفاده نکردن از صندلی ایمنی کودک است. در سال 2010، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 64/2551 (http://www.who.int/roadsafety/about/resolutions/download/en/index.html) یک دهه اقدام برای ایمنی راه را به تصویب رسانید. هدف این دهه (2020-2011) تثبیت و کاهش روند افزایشي سوانح ترافيكي مرگبار است تا از اين طريق جان حدود 5 ميليون نفر در اين مدت نجات يابد (4).

به منظور هدایت کشورها در انجام اقدامات جدي، عملياتی جهاني براي رسيدن به اين هدف فراهم شد. این طرح یک ابزار عملی برای کمک به دولت و دیگر ذینفعان كشوري توسعه برنامه­های ملی و محلی فراهم می‌کند، در حالی که به طور همزمان یک چارچوب برای هماهنگی فعالیت‌ها در سطوح منطقه­ای و جهانی است ارائه می‌دهد. فعالیت‌های ملی بر حول پنج ستون يا پايه اصلی شامل: مديريت ايمني راه، جابجايي ايمن و راه هاي ايمن، وسايل نقليه ايمن، کاربران راه ایمن‌تر، و واكنش مربوط به بعد تصادف استوار شده است.