پژوهشی/ اصیل پژوهشی


تاثير تمرينات تعادلي روي توپ بوسو بر قدرت، تعادل پاسچرال، دامنه حرکتي و درد زنان مبتلا به سرطان پستان بعد از شيمي درماني

مریم عبداللهی, صدرالدین شجاع الدین

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 207 - 199
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.30291

سابقه و هدف: سرطان پستان شايع‌ترين گونه سرطان در زنان و يکي از مهلک‌ترين بيماري‌ها محسوب مي‌شود. با توجه به اين که مهمترين بخش بهبودي از عوارض جانبي ناتوان کننده جراحي و درمان سرطان پستان اصلاح انحرافات موضعي و عدم تعادل است. هدف مطالعه تاثير يک دوره تمرينات منتخب روي بوسوبال بر قدرت، تعادل پاسچرال، دامنه حرکتي و درد زنان مبتلا به سرطان پستان متعاقب شيمي درماني بود.

روش بررسي: روش پژوهش حاضر از نوع تجربي با طرح پيش آزمون- پس آزمون، 16 زن با دامنه سني 50-40 سال مبتلا به سرطان پستان بود. افراد مورد مطالعه به صورت نمونه در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفي در گروه مداخله (8 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسيم شدند. قبل و پس از 4 هفته تمرين منتخب 60 دقيقه و 3 جلسه در هفته، بر بهبود قدرت با نيرو سنج دستي، تعادل پاسچرال با آزمون برخاستن و رفتن، دامنه حرکتي با گونيامتر و درد با پرسشنامه درد مک‌گيل با روش آماري t نمونه زوج و t مستقل ارزيابي شد.

يافتهها: نتايج t نمونه زوج تفاوت معناداري در بهبود فاکتورهاي قدرت (001/.:p)، تعادل (72/:p)، دامنه حرکتي در فلکشن (54/.:p)، در ابداکشن (02/.:p ) و درد (15/.:p ) در پيش‌آزمون و پس‌آزمون گروه مداخله نشان داد و نتايج تحليل t مستقل تفاوت معناداري در بهبود فاکتورهاي قدرت (001/.:p )، تعادل (001/.:p )، دامنه حرکتي در فلکشن (001/.:p )، در ابداکشن (18/.:p ) و درد(001/.:p ) درگروه مداخله کاملا معني‌دار بود.

نتيجهگيري: با توجه به نتايج تحقيق تمرينات منتخب روي توپ بوسو منجر به بهبود فاکتورهاي قدرت، تعادل پاسچرال، دامنه حرکتي و درد زنان مبتلا به سرطان پستان مي‌شود. به متخصصين توصيه مي‌شود جهت بهبود فاکتورهاي ذکر شده و درد بيماران تمرينات ورزشي انجام شده را مدنظر قرار دهند.

How to cite this article: Abdollahi M, Shujaedin S. Effects of BOSU Balance Training on Strength, Postural Balance, Range of Motion and Pain in Women with Breast Cancer after Chemotherapy. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):199-207.

ارزيابي ريسک و تحليل پيامد حريق و انفجار در يک مخزن وينيل کلرايد با استفاده از نرم افزار PHAST

رحمان بهمنی, مصطفی پویا کیان, سهیلا خداکریم, حمیده بیدل, علی صالحی سهل آبادی, محمد جواد جعفری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 218 - 208
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.30783

سابقه و هدف: آتش‌سوزي و انفجار از مهم‌ترين و رايج‌ترين پيامدهاي ناگوار رهايش مواد شيميايي به شمار مي‌روند. هدف اين مطالعه ارزيابي ريسک و تحليل پيامد حريق و انفجار در يک مخزن وينيل کلرايد با استفاده از نرم‌افزار PHAST بود.

روش بررسي: در اين مطالعه کاربردي، حريق و انفجار ناشي از 16 سناريوي رهايش مواد با استفاده از برنامه نرم‌افزاري PHAST 7.11 بررسي شد. دما، فشار، حجم و شکل مخزن به ترتيب 70 درجه سانتي‌گراد، 9 بار، 3600 مترمکعب و کروي بود. طبقه‌بندي شرايط جوي بر پايه جدول پاسکوييل انجام شد. درصد مرگ‌ومير و شعاع خطر در هر يک از سناريوها محاسبه و تحليل شد.

يافتهها: کمترين (11متر) و بيشترين (79متر) شعاع تحت تأثير موج فشار ناشي از انفجار به ترتيب مربوط به نشتي 50 ميلي‌متري و پارگي کامل بود. بيشترين موج فشار ايجادشده (يک‌بار) در پارگي کامل مخزن در فاصله بين 0 تا 80 متري از مرکز ابر بخار بود که باعث درصد مرگ‌ومير افراد روز کار  و شب‌کار به ترتيب 27/10 و 57/2 درصد خواهد بود. بيشترين و کمترين مساحت تحت پوشش آتش فوراني که باعث مرگ‌ومير مي‌شود به ترتيب مساوي 1861 و 185 مترمربع بود. بيشترين و کمترين پوشش گرماي تابشي ناشي از اين حريق به ترتيب مساوي 4/59 و 4/20 متر از مخزن بود.

نتيجهگيري: هرگونه نشتي احتمالي از مخزن موردمطالعه، پيامدهاي فاجعه باري دربر خواهد داشت که نشان‌دهنده وجود سطح ريسك بسيار بالا و غيرقابل‌قبول است. درنتيجه با در نظر گرفتن سطوح آسيب ناشي از موج انفجار و نتايج به‌دست‌آمده پيشنهاد مي‌شود که  برنامه‌ريزي لازم جهت پيشگيري از اين پيامدها در اين صنايع انجام شود.

How to cite this article: Bahmani R, Pouyakyan M, Khodakarim S, Bidel H, Salehi-Sahlabadi A, Jafari MJ. Risk Assessment and Consequence Analysis of Fire and Explosion in a Vinyl Chloride Monomer Tank by PHAST. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):208-18.

عملکرد پرسنل اورژانس پيش بيمارستاني در تحويل ايمن بيماران با تروماي سيستم عصبي شهر ايرانشهر در سال 97-1396

خلیل برهانزهی, زهرا ابراهیمی ریگی تنها, سعیده دادپیشه, الناز یزدان پرست, علی ریگی, هاجره ابراهیمی ریگی تنها

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 226 - 219
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.31002

سابقه و هدف: مراقبت هاي پيش بيمارستاني، اولين و مهم ترين بخش در مواجهه با بيماران ترومايي مي باشندکه نقش مهمي در کاهش مرگ و مير و بهبود پيامدها دراين بيماران دارند. اين مطالعه با هدف تعيين عملکرد پرسنل اورژانس پيش بيمارستاني در تحويل ايمن بيماران با تروماي سيستم عصبي شهر ايرانشهر در سال97-1396 انجام شد.

روش بررسي: پژوهش حاضر يک مطالعه توصيفي از نوع مقطعي بود که در سال 97-1396 انجام شد. تعداد 139 پرسنل اورژانس پيش بيمارستاني ايرانشهر به صورت سرشماري وارد مطالعه شدند. جمع آوري داده ها با بررسي برگ مأموريت، مصاحبه با پرسنل، مشاهده و بررسي پروسيجرهاي درماني انجام شده براي بيمار منتقل شده به اورژانس انجام شد. ابزار جمع آوري داده ها محقق ساخته و شامل پرسشنامه جمعيت شناختي و چک ليست ارزيابي عملکرد پرسنل بودند، که پس از روان سنجي مورد استفاده قرار گرفتند. تحليل داده ها با استفاده از آناليز توصيفي و تحليلي انجام شد.

نتايج: براساس نتايج مطالعه، ميانگين نمره عملکرد پرسنل 3/3±32/17به دست آمد. بالاترين نمره ميانگين عملکرد در حيطه مداخلات مرتبط با تعيين نوع تروما، بررسي علائم حياتي اوليه و بررسي سطح هوشياري10/0±99/0 و کمترين ميانگين نمره عملکرد مربوط به مداخلات مرتبط با باز بودن راه هوايي و ايست قلبي19/0±42/0 بود.

نتيجه گيري: طبق نتايج اين پژوهش پرسنل اورژانس پيش بيمارستاني در برخي حيطه هاي مراقبت از بيماران با تروماي سيستم عصبي، از سطح عملکرد پاييني برخوردار بودند. در نتيجه برگزاري دوره هاي آموزشي و باليني مداوم مي تواند تا حدود زيادي نقايص موجود در مراقبت هاي پيش بيمارستاني ارايه شده براي بيماران ترومايي را کاهش داده و پيامدهاي باليني را در اين بيماران بهبود بخشد.

How to cite this article: Borhanzehi KH, Ebrahimi Rigi Tanha Z, Dadpisheh S, Yazdan Parast E, Rigi A, Ebrahimi Rigi Tanha H. The Emergency Medical Technicians' Performance in Securing Delivery Patients, Including Nervous System Trauma in the city of Iranshahr during 2016-2017. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):219-26.

نقش درک خطر بر مولفه هاي رفتار ايمني: تبيين اثرميانجي انگيزه ايمني و تعديل گر جوّ ايمني همکاران و سرپرست

علیرضا عقیقی, مهدی سوری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 237 - 227
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.32127

سابقه و هدف: مطالعات قبلي تأثير درک خطر را بر انطباق ايمني تأييد کرده‌اند، اما تا حد زيادي بحث برانگيز بودند. اين مطالعه با هدف تبيين اين تعارض و سازوکاري است که از طريق آن درک خطر مي‌تواند بر رفتار ايمني تأثير بگذارد.

روش: روش پژوهش حاضر توصيفي و از نوع همبستگي بود. جامعة آماري اين تحقيق کليه کارکنان سازمان آتش‌نشاني و خدمات ايمني همدان به تعداد 800 نفر بوده که حجم نمونه براساس جدول مورگان تعداد 261 نفر با استفاده از روش نمونه‎گيري تصادفي ساده تعيين شد. براي گردآوري داده‌هاي پژوهش از چهار پرسشنامه استاندارد درک خطر، رفتار ايمني، انگيزه‌ي ايمني و جوّ ايمني استفاده شد و الگوي ارائه شده با استفاده از مدل‏سازي معادلات ساختاري تجزيه و تحليل گرديد.

يافتهها: نتايج اين پژوهش نشان داد: درک خطر بر انگيزه ايمني آتش‌نشانان همدان تأثير معناداري داشت (66/0). انگيزه ايمني بر انطباق ايمني (64/0) و مشارکت ايمني (42/0) آتش‌نشانان همدان تأثير معناداري داشت. انگيزه ايمني در تأثيرگذاري درک خطر بر انطباق ايمني (61/0) و مشارکت ايمني (37/0) آتش‌نشانان همدان نقش ميانجي داشت. همچنين جوّ ايمني سرپرست (66/0) و  جوّ ايمني همکاران (58/0) رابطه درک خطر و انگيزه ايمني را تعديل مي‌‌کرد.

نتيجهگيري:  به‌طور کلي از نتايج به دست آمده مي‌توان دريافت درک خطر و جوّ ايمني عواملي هستند که انگيزه ايمني، مشارکت ايمني و انطباق ايمني را تحت تأثير قرار مي‌دهند. بر اين اساس پيشنهاد مي‌شود که درک خطر و جوّ ايمني بيشتر مورد توجه قرار گيرند.

 

How to cite this article: Aghighi A, Souri M. The Role of Risk Perception on Safety Behavior: Mediated by Safety Motivation and the Moderating Role of co-workers' and Supervisor Safety Climate. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):227- 37.

بررسي رابطه عليت بين توسعه حمل ونقل جاده اي و تصادفات در کشور

پریسا بازدار اردبیلی, پیمان پژمان زاد

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 246 - 238
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.32062

سابقه و هدف: تصادفات جاده‌اي و پيامدهاي آن‌ مسئله‌اي بسيار مهم براي همه  کشورها اعم از توسعه‌يافته و درحال‌توسعه است. هدف اين مقاله بررسي رابطه عليت بين توسعه حمل‌ونقل جاده‌اي و تصادفات کشور طي سال‌هاي 98- 1375 بود. 

روش بررسي: ابتدا روش تحقيق و داده‌هاي آماري مورداستفاده بررسي‌شد و سپس از آزمون ريشه واحد ديکي فولر تعميم‌يافته جهت بررسي مانايي متغيرها استفاده‌شد و سپس آزمون هم انباشتگي جهت تعيين رابطه بلندمدت بين متغيرها انجام‌شد و در ادامه از آزمون عليت گرنجري جهت تعيين رابطه کوتاه‌مدت بين متغيرها استفاده‌شد. در مرحله آخر باقيمانده-هاي حاصل از رگرسيون هم انباشته را محاسبه و پارامترهاي کوتاه‌مدت را با تخمين مدل تصحيح خطا به دست آمد.

يافتهها: نتايج حاصل از آزمون نشان داد که در کوتاه‌مدت و بلندمدت ميان متغيرهاي رشد ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر با متغير ميزان رشد تصادفات در اين بخش رابطه وجود داشت و اين رابطه يک‌طرفه بود. رابطه علّي از طرف رشد ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر به سمت رشد ميزان تصادفات در اين بخش است که در سطح 5 درصد معني‌دار بود. به اين معني که رشد ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر باعث رشد ميزان تصادفات کشور در بخش حمل-ونقل جاده‌اي کشور بود.

نتيجهگيري: نتايج حاکي از يک رابطه بلندمدت بين رشد ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر با رشد ميزان تصادفات کشور در اين بخش است که اثر ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر  بر روي رشد ميزان تصادفات مثبت است. نتايج حاصل از آزمون عليت گرنجر در کوتاه‌مدت نشان‌دهنده يک رابطه علي يک‌طرفه از سوي ارزش‌افزوده بخش حمل‌ونقل جاده‌اي، رشد ميزان حمل کالا و رشد ميزان حمل مسافر به سمت رشد ميزان تصادفات کشور در اين بخش مي‌باشد اما هيچ‌گونه رابطه علي دوطرفه‌اي بين اين متغيرها وجود ندارد. نتايج حاصل از مدل تصحيح خطا، نتايج حاصل از آزمون عليت گرنجر را تائيد مي‌کند.

How to cite this article:

Bazdar-Ardabily P, Pejmanzad P. Investigating the Causality Relationship between the Development of Road Transport and Accidents in the Country. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):238-46.

ارائه الگوي برنامه ريزي و انتخاب مکان هاي مناسب براي اسکان اضطراري در شرايط بحران: مطالعه موردي تهرانپارس

سید علیرضا میرحکیمی, کامبد امینی حسینی, بابک منصوری, یاسمین استوار ایزدخواه

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 259 - 247
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.31068

سابقه و هدف: نحوه مکان‌يابي فضاهاي مناسب براي اسکان اضطراري در زمان بحران همواره به‌عنوان يکي از چالش‌هاي مواجهه با تبعات سوانح مطرح بوده است و تحقيقات زيادي در اين رابطه انجام شده است. در اين پژوهش تلاش شد تا الگوي مناسبي براي اين موضوع مبتني بر شرايط بومي و وضعيت خطر و ريسک سوانح و ميزان آسيب‌پذيري فيزيکي و انساني ارائه شود. از اين الگو مي‌توان در سکونت‌گاه‌هاي شهري، براي برنامه‌ريزي فرايند اسکان اضطراري استفاده نمود.

روش بررسي: در اين پژوهش ابتدا مطالعات گذشته درباره اسکان اضطراري به روش کتابخانه‌اي بررسي، سپس جهت تعيين ميزان اهميت پارامترهاي موثر در جانمايي مکان‌هاي مناسب براي اين نوع اسکان، پرسشنامه‌اي طراحي و جهت تحليل سلسله مراتبي، بين سي نفر از متخصصان اين حوزه توزيع و بهترين جواب‌ها با توجه به ضرايب ناسازگاري استخراج شد. سپس با توجه به ضريب اهميت هر پارامتر، مدلي مفهومي و الگويي رياضي بين پارامترها و معيارها برقرار گرديد تا بتوان از آن براي انتخاب مکان مناسب اسکان اضطراري مبتني بر شرايط مختلف کالبدي و بومي نقاط مختلف کشور استفاده نمود.

يافتهها: اين پژوهش نشان‌داد، عدم مجاورت مکان اسکان اضطراري با محل‌هاي خطرناک (با 074/0)، اطمينان از بهداشت محدوده (با 072/0) و همچنين امکان آتش‌سوزي مکان مدنظر (با 063/0) اثرگذارترين عوامل در انتخاب يک مکان به‌عنوان مرکز اسکان اضطراري مناسب مي‌باشند که از نتايج تحليل سلسله مراتبي برداشت گرديد. همچنين انتخاب اين عوامل که هرکدام از جنبه‌هاي متفاوتي هستند نيز نشان از اهميت بالاي اين پارامترها و تأثير زيادشان در ارزيابي مکان‌هاي منتخب اسکان اضطراري داشت که در بررسي ساير مطالعات و پژوهش‌ها به اين اندازه جامع و کافي به اين موضوعات پرداخته نشده است. همچنين سرعت کافي براي انتخاب مناسب‌ترين مکان و در کوتاه‌ترين زمان از بين گزينه‌هاي پيش‌رو و شناسايي نقاط ضعف محدوده ها بزرگترين دستاورد اين پژوهش بود.

نتيجهگيري: الگوي به‌دست‌آمده در محدوده تهران‌پارس به‌عنوان مورد مطالعاتي پياده‌سازي شد و بوستان‌هاي شهداي تهران‌پارس، آراليا و مهرنامي مناسب‌ترين مکان‌ها بر اساس اين الگو براي زمان بحران شناخته شدند. نتايج استفاده از اين الگو نشان داد که غرب محدوده مطالعاتي براي اسکان در زمان بحران با کمبود فضا روبه‌رو خواهد شد.

How to cite this article: Mirhakimi SA, Amini Hoseini K, Mansouri B, Izadkhah, Y. O. Introducing a Framework for Planning and Selecting Suitable Evacuation and Emergency Sheltering in Disasters: Case Study of Tehranpars District. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):247-59.

بررسي شيوع سوء رفتار و غفلت از سالمندان در جامعه منتخب از سالمندان در ايران

سمانه اویسی, رضا فدای وطن, مسعود قنبری بروجنی, حمیدرضا حاتم آبادی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 8 شماره 4 (1399), 30 بهمن 2021, صفحه 265 - 260
https://doi.org/10.22037/meipm.v8i4.31469

سابقه و هدف: در كشورهاي جهان سوم آمار صحيحي در مورد سوء رفتار با سالمندان وجود ندارد و در ايران نيز ميزان شيوع سوء رفتار با سالمندان مشخص نمی‌باشد و مطالعات اندکی در این زمینه انجام شده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی شیوع سوء رفتار و غفلت از سالمندان در نمونه‌ای منتخب از سالمندان ایرانی بود.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک بررسی مقطعی بود که بر روی 300 سالمند بالای 65 سال مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان‌های امام حسین (ع) و لقمان حکیم و شهدای تجریش شهر تهران انجام گرفت. پرسشنامه “سوء رفتار با سالمند” با هدف شناسايي و ارزيابي اشـكال مختلـف سـوءرفتار نـسبت بـه سـالمندان در خانواده و شامل هشت زير مقياس غفلت مراقبتـي، سـوء رفتار روان شـناختي، سوء رفتار جسمي، سوء رفتار مالي، سلب اختيار، طردشدگي، غفلت مـالي و عـاطفي برای شرکت کنندگان تکمیل گردید.

یافتهها: در این مطالعه تعداد 300 پرسشنامه تکمیل شد. در میان این شرکت کنندگان، 54 درصد زن بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان 74/1 سال با انحراف معیار 9/69 سال بود. در کل، 27/7 درصد قادر به انجام نیازهای روزمره شخصی نبودند. 57/7 درصد با همسر زندگی می‌کردند 20/3 درصد با فرزندان و 18 درصد تنها زندگی می‌کردند. در 37 درصد، اداره اموال در دست خود سالمند بود، 29 درصد در دست فرزندان و 13/7 درصد در دست همسر بود. همچنین، 40/30 درصد مالکیت منزل خود را داشتند و 85 درصد بیمه درمانی داشتند. سه زیرمقیاس “غفلت عاطفی”، “سوء رفتار روانشناختی” و “سوء رفتار مالی” به ترتیب با شیوع 25/5 درصد، 17/7 درصد و 12/4 درصد بالاترین شیوع را داشتند.

نتيجهگيري: سوء رفتار با سالمندان بالاخص در حوزه‌های غفلت عاطفی و سوء رفتار روانشناختی و سوء رفتار مالی یکی از مسائل مهم در جامعه امروز ایران است که می‌تواند ناشی از تغيير ارزش‌ها در عرصه‌های عاطفي، اقتصادي و اجتماعي، كمرنگ شدن اعتقادات مذهبي و اخلاقيات و غیره باشد. لذا لازم است اقدامات لازم جهت رفع این مشکلات انجام گیرد تا از مشکلات عاطفی، روانی و بیماری‌های سالمندان بکاهد.

How to cite this article:

Oveissi S, Fadayevatan R, Ghanbari-Boroujeni M, Hatamabadi HR. Prevalence of Abuse and Neglect in Iranian Elderly Population. J Saf Promot Inj Prev. 2021; 8(4):260-5.