سخن سردبیر


سخن سردبیر

محمود

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 7-10
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.12221

جامعه شناسی تاریخی پزشکی به عنوان حوزه‌‌‌‌‌‌‌‌ای میان رشته‌ای، نقطه تلاقی علم تاریخ، جامعه شناسی و پزشکی تلقی می‌شود. این رشته که در حقیقت، جامعه‌‌‌شناسی پزشکی جوامع پیشین بر اساس اسناد و گزارشات تاریخی به جای‌مانده است، از اعضای به نسبت جوان خانواده علوم اجتماعی و از شکوفه‌های این شجره تنومند شمرده می‌شود. این شاخه علمی، به رغم استعداد بالا و متولیان زیاد، احتمالا به دلیل فقر منابع و مراجع تاریخی متناسب با دغدغه‌ها و‌ انتظارات پژوهشگران علوم اجتماعی، به ویژه در خصوص جوامع کهن بشری، به توسعه درخور توجهی دست نیافته است....

مقاله مروری


با شروع قرن بيستم اين امرآشکار شد که مرگ و مير در بسياري از کشورهای غربي‌کاهش يافته و باروري در حال کاهش است. اين تجربه تاريخي به ظهور تئوري بزرگ جمعيتي يعني انتقال جمعيتي يا تئوري انتقال منجر شد. آگاهي از دگرگوني سيماي سلامتي در هر کشور از مهمترين اطلاعاتي است که در برنامه توسعه‌ اجتماعي و برنامه‌ريزي براي تأمين، حفظ و ارتقاي سلامت جامعه مورد استفاده قرار‌مي‌گيرد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تاریخی تغییر در الگوهای جهانی سلامت و بیماری است. این مطالعه از نوع تاریخی- تطبیقی کمّی است. با استفاده از روش جمع‌‌آوري اطلاعات مربوط به داده‌هاي جمعيتي و بهداشت و سلامت، آن بخش از داده‌هايي که در مورد تغييرات جمعيتي و تاثيرات آن بر وضعيت سلامت تا کنون مورد توجه جدي قرار‌نگرفته‌اند گردآوري و مورد بررسي تحليل قرار‌گرفته است. دگرگوني سيماي سلامتي بر پايه دو گذار جمعيت شناسی و همه‌گير‌شناسي استوار است. دگرگوني سيماي سلامتي تعبيري شناخته شده و علمي است که از دو گذار متعادل نسبت به هم، يعني گذار جمعيت شناسي و گذار همه‌گير شناسي شکل مي‌گيرد. توسعه اجتماعي- اقتصادي طي دو يا سه دهه‌ي اخير در ايران، سبب بروز تغييرات عمده‌اي در شاخص‌هاي جمعيتي و همه‌گير‌شناسي کشور شده‌است. به اين منظور اطلاعات مربوط به سرشماري‌ها و مطالعات جمعيتي در يک فاصله زماني 45 ساله و نيز اطلاعات مربوط به مرگ در يک فاصله زماني 30 ساله مورد استفاده قرارگرفته و با مقايسه ‌شاخص‌هاي دموگرافيک و اپيدميولوژيک، سيماي سلامتي کشور در طول زمان و چهره کنوني آن نشان داده ‌خواهد‌شد.

وابستگی مسیر به مثابة یک روش پژوهش جامعه شناسی تاریخی پزشکی: یک پارادایم تاریخی دانش پزشکی

فاطمه رفیعی آتانی, محسن ناصری راد, ژانت میکائیلیان, احسان خیرخواه زاده

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 45-72
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.4228

پژوهش تاریخی همواره به آن دسته از اعمال گذشته انسان اهتمام داشته است که معنایی اجتماعی دارند و بسياري از پديده هاي جامعه شناسی تاریخی پزشکی را می توان با روش وابستگي مسير به نحوی مناسب تبیین کرد. هدف اصلي اين مقاله آن است كه تحليل وابستگي مسير را به عنوان يك روش مؤثر در پژوهش جامعه شناسی تاريخي پزشکی بسط دهد. در این مطالعه، با یک روش تحلیل مفهومی- مقایسه ای، برای مطالعه جزئیات کامل موارد پزشکی، يافته هاي زمينه مفاهيم با مستندات خرده موارد مطالعه مقايسه شده است. یافته ها نشان می دهد در چارچوب وابستگي مسير دو نوع اصلی توالي بررسي مي شود. نوع نخست، تحلیل وابستگي مسير توالی خود تقويت كننده است. توالی هایی كه ابتدا شكل مي گيرند و سپس يك الگوي نهادي پزشکی را بازتوليد مي كنند. دومين نوع تحليل وابستگي مسير، بررسي توالی واكنشي است. در وابستگي مسير، حلقه نهايي مورد توجه ويژه پژوهشگر است و به عنوان نتيجه تلقی می شود. مطالعات وابستگي مسير بر مواردی انحرافي پزشکی نیز تأکید دارد. جهت گیری های تاریخی در کلیه جنبه های کار جامعه شناسی رو به پیشرفت است اما در هیچ موردی لزوماً جهت گیری منحصر به فردی وجود ندارد. تحلیل وابستگی مسیر نیز ذاتأ خوب یا بد نیست بلکه تنها یک روش بالقوه مطالعه در پژوهش جامعه شناسی تاریخی پزشکی است و از آن می توان به عنوان یک پارادایم تاریخی دانش پزشکی یاد نمود.

دوگانه‌انگاری و انفکاک میان «بدن» و «روح» سنتی عظیم بود که با افلاطون آغاز شد، در مسیحیت بسط یافت و با دکارت به اصالت فلسفه‌ی جامع و مطلقی به اوج  رسید، با کانت به صورت باروی منطقی دقیق مستحکم و در هگل متافیزیکی بر فراز جهان و تاریخ جهان گشت. جریانی که در سرتاسر آن انسان به مثابه‌ی غایتی روحانی محسوب شد. در دوران مدرن اما اندک اندک گرایشی پدید آمد که به بدن بیشتر از روح ارزش می‌داد. توجه به تام ِبدن در دستگاه فلسفی پدیده‌شناسی ادراک موریس مرلوپونتی بود که به صورت خارق‌عادت و نبوغ‌آسا بیان و تناورده شد.آنچه مرلوپونتی در پی آن است اینهمانی بدن و ذهن و بدن و ادراک است. ذهن، مجرد از بدن به فهم نمی‌آید. نزد وی ما مدرکانی بدنمند هستیم. بدن برای وی، جای گرفتن انسان در جهان و نظرگاه انسان به سوی جهان، لنگرگاه ما در جهان» و طریقِ عامِ جهان داشتنِ ماست و در این میان این جهان نیست که مبداء قرار می‌گیرد. به زعم وی ما هرگز نمی‌توانیم تصوری از خود فارق از بدنمندی و ادراکاتمان داشته باشیم. ما همان جهت‌گیری ادراکی- جسمانی مان در جهان هستیم و ذهن یا آگاهی منبعث از همین جهت‌گیری ادراکی- جسمانیِ ما در جهان است. اینگونه مرلوپونتی بر مبنای عطف به زندگی و تجربه‌ی زیسته  و بر بنیاد توجه به امر خُرد، امرمشخص و امر خرد و مشخص در یک جامعیّت و کلیت، در گذاری از پدیده‌شناسی به انسان‌شناسی، بنیادهای فلسفی- منطقی و تئوریک برای عطف به بدن انسانی و بدن به مثابه‌ی وجه لازم برجاهستیِ انسان فراهم می‌آورد و از این دریچه پایه‌های مبرهن و اصول منطقی، برای پژوهش‌ها و آرا، در دانش انسان‌شناسی انتقادی جدید و انسان‌شناسی بدن، جامعه‌شناسی پزشکی، تاریخ پزشکی، فلسفه‌ی پزشکی و هر خردشاخه‌ی مطالعاتی مربوط به بدن انسانی را بنیان می‌گذارد.

آبله‌کوبی در ایران: سابقه، روش‌ها، مخالفت‌ها

مصطفی کریمخان زند

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 97-129
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.4232

بیماری آبله از جمله بیماری‌های شایع در میان اطفال و عامل مهمی در مرگ و میر آنان طی دو سده گذشته در ایران بوده است. این مقاله به تاریخی از فرایند آبله کوبی در ایران سده سیزدهم هجری قمری می‌پردازد و پس از ارائه‌ی گزارشی تاریخی از شیوع این بیماری و نیز رواج آبله‌کوبی در ایران، شیوه‌های آبله‌کوبی رایج را بر می‌شمارد. توضیح داده می‌شود که آبله‌کوبی حتی در طریقه‌ی جدید نیز گاه به صور مختلف انجام می‌گرفت و تنها از یک شیوه‌ی خاص استفاده نمی‌گشت. در نهایت نشان داده می‌شود که در ایران دست کم طی دو سده پیش از اولین آبله‌کوبی‌ها، احتمالاً مایه‌کوبی آن سان که تعدادی از مورخین تاریخ پزشکی بدان اشاره کرده‌اند، جز تنها در مواردی محدود و در پاره‌ای ایلات و قبایل وجود نداشته است. در پاسخ به این مسأله است که به پاره‌ای مخالفت‌ها با آبله‌کوبی اشاره شده و در این باب شواهد و مستندات تاریخی ارائه می­شود.

در دیرینه‌شناسی ادراک پزشکی

عباس خورشیدنام

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 131-154
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.4269

میشل فوکو که به دلیل رویکرد بدیع و انتقادی­اش تأثیرات قابل توجهی در جامعه­شناسی، تاریخ، فلسفه و فلسفه سیاسی از خود به جا گذاشته است تحت تأثیر اندیشه نیچه و متفکرانی چون جرج کانگلیم و گاستون باشلار نگاه ویژه­ای به تاریخ دارد که با رویکرد رایج به تاریخ تفاوت­های بنیادین دارد. اندیشه فوکو و آثار او را به دو دوره دیرینه­شناسی و تبارشناسی تقسیم کرده­اند. علیرغم تفاوت­هایی که این دو دوره در آثار و افکار فوکو دارند، مفروضات بنیادین تفکر فوکو در این دو دوره یکسان باقی می­مانند. یکی از مهم­ترین آثاری که فوکو در دوران دیرینه­شناسی به رشته تحریر درآورده است کتابی با نام تولد درمانگاه است. تولد درمانگاه امکان بازنویسی تاریخ پزشکی و رابطه بیمار و پزشک را فراهم می­کند. فوکو در این کتاب عملکرد دانش پزشکی در دوره­های مختلف را تشریح می­کند و نادرستی رویکرد خطی به تاریخ و رویکرد انباشتی به علم را نشان می­دهد. این مقاله پس از معرفی روش دیرینه­شناسی به ایده­های اصلی کتاب تولد درمانگاه می­پردازد.

گذار تاریخی تأثیرپذیری و برساخت مسائل فرهنگی از پزشکی: از اخلاق تا پزشکی شدن

سید مجتبی رضوی طوسی, سجاد یاهک

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 155-180
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.4234

پزشکی و سلامت در جامعه مدرن با مختصات گوناگون در تمام عرصه­های جامعه وارد شده و پدیده­های مختلف را تحت تأثیر خود قرار داده است که در این میان بحث­های اخلاقی و ارتباط پزشک و بیمار و مقوله­های فرهنگی از اهمیت زیادی برخوردارند. این نوشتار به منظور برجسته­ساختن نقش اخلاق و مقوله­های فرهنگی و همچنین نقش فرآیندهای پزشکی­شدن در جامعه پرداخته است. بدن از حوزه­هایی است که در ارتباط با پزشکی و مقوله­های فرهنگی تأثیر زیادی پذیرفته است. نظریات و تحلیل­های مختلف و نتایج بدست­آمده نشان می­دهد که اخلاق در حوزه پزشکی ارتباط تنگاتنگی با روندهای فرهنگی و اجتماعی و مؤلفه­های مترتب بر آن دارد به طوری که با فرآیندهای نوپدید و تأثیر آن بر رفتارهای افراد باعث شده است که کارکرد برخی حوزه­های سلامت از جمله جراحی زیبایی، توجه به بدن و غیره تغییر پیدا کند و پزشکی را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. پزشک به عنوان فرد تأثیرگذار مهم در جامعه کنونی نقش اساسی در روند پزشکی جامعه و مسائل مربوط به اخلاق پزشکی دارد و اگر ارتباط بین بیمار و پزشک و بین این دو با جامعه کل، ارتباط سالم و اخلاقی و تعهد­محور باشد، جامعه­ای سالم و افرادی سالم خواهیم داشت.

نظام‌های ناتورالیستی سلامت و بیماری از دوران باستان تا قبل از پیدایش پزشکی مدرن

حسین نوری, دیبا نیک آئین, عاطفه نقدلو

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 4 شماره 11 (1391), 13 July 2013, صفحه 181-192
https://doi.org/10.22037/mhj.v4i11.4271

در این مقاله با مروری جامعه شناختی بر تاریخ پزشکی دوران باستان به رویکردها و مدل‌های جامعه شناسی سلامت و بیماری پیش از ظهور پزشکی مدرن پرداخته شده است و بر ویژگی‌های سه نظام عمدة پزشکی باستان یعنی نظام پزشکی یونان باستان (آسیب شناسی هومورال)، نظام پزشکی چین باستان (طب سوزنی) و نظام پزشکی آیورودیک هند باستان (آیورودا) تأکید گردیده است. توجه اساسی این نظام‌ها، بر خلاف نظام‌های شخص نگر، بر عوامل و پدیده‌های متافیزیکی معطوف بوده است. اصلی ترین ویژگی مشترک این نظام‌ها تبیین بیماری بر اساس عدم توازن میان عناصر اصلی بدن بوده است که این عدم توازن، از درون یا بیرون و ناشی از نیروهای طبیعی تلقی می‌شده است. بر این پایه، بیماری به صورتی غیرشخصی تبیین می‌شد و مفهوم «توازن» اساس اتیولوژی بیماری بوده است.