پژوهشی/ اصیل


زمینه و اهداف: تقاضاي روز افزون آب زيرزميني در ایران که با مشکل کم آبی و کمبود نزولات جوی مواجه است، با شدت در حال انجام است. مصرف آب آلوده به فلزات سنگین می­تواند عوارض بهداشتی را در افراد ایجاد نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آرسنیک، کادمیوم و سرب در منابع آب زیرزمینی منطقه شهراب و اطراف آن که مصارف آشامیدنی و کشاورزی زیادی دارند، انجام شده است.

مواد و روش­ها: از 14 چاه که  منبع تأمین آب شرب روستایی منطقه شهراب بودند، نمونه­برداری انجام شد. نمونه­ برداری با روش استاندارد انجام گرفت و پارامترهای میدانی pH, EC و Eh با  دستگاه‌های پورتابل اندازه ­گیری شد. میزان فلزات سنگین با دستگاه    ICP-MS تعیین شدند. تمام مراحل این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و پژوهشی انجام شد.

یافته­ ها: در کلیه نمونه­ ها میزان کادمیوم کمتر از 3 میکروگرم بر لیتر و میزان سرب بیشتر از 10 میکروگرم بر لیتر اندازه گیری شد که بیشتر از حد مجاز استاندارد آب آشامیدنی ایران است. در 3 نمونه میزان آرسنیک بیش از میزان توصیه شده استاندارد کشور یعنی 10 میکروگرم بر لیتر است.

نتیجه­ گیری: ضریب همبستگی بین فلزات آرسنیک و سرب و پارامترهای اصلی فیزیکوشیمیایی آب نشان داد که بین آنها و فلزات مورد بررسی همبستگی مثبت معنی­ داری مشاهده نگردید. غلظت فلزات سنگین در منابع آب زیرزمینی به عوامل متعددی وابسته است که از جمله می­توان به نوع و میزان سموم مصرفی کشاورزی، شرایط اقلیمی منطقه، سطح سفره­ های زیرزمینی و زمین­شناسی منطقه اشاره نمود. جهت تعیین دقیق منبع آلودگی احتیاج به مطالعات بیشتری می­باشد.

مقایسه نشانگرهای منتخب آماری یک مرکز آموزشی درمانی قبل و بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت در سال 1394: اصفهان

زهرا قاسم زاده, حانیه سادات سجادی, فرخنده سادات سجادی, گلنوش عقیلی, محمد هادی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 4 شماره 4, 1 January 2017, صفحه 9-16
https://doi.org/10.22037/jhf.v4i4.15637

زمینه و اهداف: مرحله سوم طرح تحول نظام سلامت با ابلاغ کتاب ارزش نسبی خدمات و مراقبت‌های سلامت اجرایی شد. با توجه به تأثیر این کتاب بر عملکرد بیمارستان‌ها و مراکز آموزشی درمانی، مطالعه حاضر با هدف تعیین ومقایسه نشانگرهای آماری منتخب یک مرکز آموزشی درمانی قبل و بعد از اجرای مفاد این کتاب انجام گرفت.

مواد و روش‌ها: مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر، به صورت مقطعی در سال 1394 انجام شد. نشانگرهای آماری، با بررسی فرم‌های فعالیت مرکز و مراجعه به مدیریت آمار دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، با کسب مجوز و رعایت اصل محرمانگی اطلاعات، جمع‌آوری و با نرم افزار آماري SPSS  (ويرايش 17) تحلیل شد. مقایسه نشانگرها توسط آزمون‌های آماری برای نمونه‌های زوج شده انجام و در سطح معنی‌داری 0/05>P تحلیل شد.

یافته‌ها: ابلاغ کتاب ارزش نسبی، موجب افزایش معنادار در نشانگرهای درصد اشغال تخت، تخت روز اشغالی، میانگین مدت اقامت بیمار و تعداد مرگ و میر و کاهش معنادار در نشانگرهای فاصله چرخش تخت و چرخش اشغال تخت شد. در نشانگرهای میانگین تعداد بستری شدگان و ترخیص شدگان افزایش و در نشانگرهای تعداد مراجعین اورژانس و سزارین کاهش معنادار مشاهده شد.

نتیجه‌ گیری: اجرای کتاب مذکور، بر برخی از نشانگرها (درصد اشغال تخت، تخت روز اشغالی، تعداد سزارین) تأثیر گذار و بر دیگر نشانگرها (تعداد بستری شدگان، مراجعین سرپایی، مراجعین اورژانس، ترخیص شدگان و تعداد اعمال جراحی) بدون تأثیر بوده است. البته تعمیم نتایج مطالعه به سایر بیمارستان‌ها، نیازمند مطالعه گسترده‌تری می‌باشد.

برآورد و ارزیابی هزینه و درآمد زیرسامانه های مختلف سامانه ی یکپارچه مدیریت پسماند شهر تهران با استفاده از توابع ریاضی

سجاد نصرالهی, رضا علیمردانی, محمد شریفی, محمد رضا تقی زاده یزدی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 4 شماره 4, 1 January 2017, صفحه 17-35
https://doi.org/10.22037/jhf.v4i4.15362

زمینه و اهداف: اخیرا، شهرداری تهران اقدام به پیاده­سازی سامانه­ی یکپارچه مدیریت پسماند با رویکرد کمترین نشر آلایند­ه­های زیستی، کمترین هزینه و بیشترین بهره­برداری از پتانسیل­های موجود کرده است. هدف از این مطالعه بررسی هزینه­های سرمایه­ گذاری ثابت و متغییر به همراه برآورد توابع هزینه­ ای و هزینه­ ی واحد زیرسامانه­ ها­ی آن انتخاب گردید.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه، با هماهنگی­­ سازمان مدیریت پسماند شهر تهران، از داده های ثبت شده مهر ماه 1393 تا آبان 1394 استفاده شد. ابتدا پسماند ورودی سالانه به هر زیرسامانه­ در بازه صفر تا 2 برابر نرخ ورودی به تعداد مساوی تقسیم و سپس میزان هزینه ­های سرمایه­ گذاری اولیه، عملیاتی و آینده با گرفتن نظرات کارشناسی تعیین شد، در نهایت از نرم افزار MATLAB نسخه 1.7 به منظور کدنویسی و تخمین توابع  و ضریب همبستگی بین مقدار ورودی و مقدار هزینه استفاده شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد، زیرسامانه حمل و نقل با 43% بیشترین مقدار هزینه­ ها را به خود اختصاص داده است. پس از آن، پردازش با 23%، هضم بی­هوازی با 12%، هضم­ هوازی با 9%، پسماندسوز با 7% و لندفیل با 6% در جایگاه بعدی قرار داشتند. همچنین استفاده از داده­های واقعی با ظرفیت موجود به همراه داده­های کارشناسی با ظرفیت فرضی نشان داد، تمام زیرسامانه­ها دارای مقایس اقتصادی با ضریب همبستگی بالا می­باشند.

نتیجه­ گیری: بنابراین، می­توان نتیجه گرفت در سامانه مدیریت پسماند چنانچه جریان پسماند­ها از دفن مستقیم به سمت سایر فن­آوری­های پردازش و دفن مانند تفکیک­سازی مواد قابل بازیافت، هضم هوازی، هضم بی­هوازی و پسماند­سوزی هدایت شوند، مقدار قابل توجهی از هزینه ­ها کاسته خواهد شد.

سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد مدیران دانشگاه علوم پزشکی قم در خصوص مدیریت سبز

محمد فهیمی نیا, آزیتا انباز, زهرا احمد لی, اکبر اسکندری, مریم سواد کوهی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 4 شماره 4, 1 January 2017, صفحه 36-43
https://doi.org/10.22037/jhf.v4i4.15239

زمینه و اهداف: از آنجایی که استقرار مدیریت سبز در راستای کاهش مصرف منابع مختلف، در سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف جزء اولویت‌های دولت می‌باشد و مدیران، نقش کلیدی در اجرای برنامه مدیریت سبز دارند، این مطالعه با هدف سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد مدیران دانشگاه علوم پزشکی قم در خصوص مدیریت سبز انجام شد.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر بر حسب هدف، یک تحقیق کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده‌ها، توصيفي- مقطعي می‌باشد. جامعه آماري پژوهش شامل 50 نفر از مدیران شاغل دانشگاه علوم پزشکی قم بود، جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه‌ایی، حاوی سوالات چهار قسمتی شامل سوالات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد، صورت گرفت. تمام مراحل این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و پژوهشی انجام شد. داده‌های حاصله با آزمون‌های T مستقل، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره مدیران در خصوص آگاهی 17/28± 97/04 (حداکثر نمره اکتسابی120)، نگرش 7/70 ± 32/60(حداکثر نمره اکتسابی40) و عملکرد 50 ± 29/86(حداکثر نمره اکتسابی40) می‌باشد، بر این اساس 82% مدیران نمره آگاهی، 70% نمره نگرش و 52% نمره عملکرد خوبی دارند. ارتباط معنی‌دار آماری بین آگاهی و متغیرهای دموگرافیک مطالعه مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، مدیران از آگاهی، نگرش و عملکرد نسبتا مناسبی در زمینه مدیریت سبز برخوردارند. البته اجرای نظام مدیریت سبز در سازمان‌ها علاوه ‌بر ملزم بودن آگاهی و نگرش مناسب زیست محیطی مدیران و کارکنان، مستلزم تخصیص اعتبار و بودجه، تشکیل کارگروه‌های مدیریت سبز و آموزش و فرهنگ‌سازی در جهت اجرای برنامه‌های مدیریت سبز می‌باشد.

 

موانع اجرایی حاکمیت بالینی در بیمارستان های استان خوزستان

علی محمد مصدق راد, مولود قربانی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 4 شماره 4, 1 January 2017, صفحه 44-56
https://doi.org/10.22037/jhf.v4i4.13826

زمینه و اهداف: شناسایی موانع اجرای حاکمیت بالینی و اقدام برای رفع آنها به اجرای موفق حاکمیت بالینی کمک می‌کند. این پژوهش با هدف شناسایی موانع اجرای حاکمیت بالینی در بیمارستان‌های استان خوزستان در سال 1393 انجام شد.

مواد و روش‌ها: برای انجام این پژوهش بنیادی از یک پرسشنامه با روایی و پایایی بالا استفاده شد که موانع اجرایی حاکمیت بالینی در بیمارستان‌ها را در 5 محور موانع مدیریتی، فرهنگی، انسانی، فرایندی و ساختاری می‌سنجید. پرسشنامه‌ها توسط کارشناسان مسئول حاکمیت بالینی 40 بیمارستان استان خوزستان تکمیل شد. تحلیل داده‌ها، در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. ملاحظات اخلاقی نظیر جلب رضایت آگاهانه، محرمانه تلقی کردن اطلاعات شخصی شرکت کنندگان در پژوهش و بی‌طرفی پژوهشگر در این پژوهش رعایت شد.

یافته‌ها: میانگین موانع اجرایی حاکمیت بالینی در بیمارستان‌های استان خوزستان برابر با 2/92از 5 امتیاز بوده است. موانع ساختاری و موانع مدیریتی به ترتیب بیشترین و کمترین موانع را در اجرای حاکمیت بالینی ایجاد کردند. عدم مشارکت پزشکان در حاکمیت بالینی، کمبود منابع مالی برای اجرای حاکمیت بالینی و بروکراسی همراه با حاکمیت بالینی بیشترین مانع را در اجرای حاکمیت بالینی ایجاد کردند.

نتیجه‌گیری: مدیران بیمارستان‌ها قبل از اجرای تکنیک‌های مدیریت کیفیت مانند حاکمیت بالینی باید موانع موجود را برطرف کنند و ساختار و فرهنگ سازمانی مناسبی را برای تسهیل اجرای موفقیت‌آمیز حاکمیت بالینی ایجاد کنند. سیاستگذاران بهداشت و درمان باید با در نظر گرفتن ساختار و فرهنگ سازمانی و میزان بلوغ سازمانی کارکنان، مدل مناسب حاکمیت بالینی را برای این سازمان‌ها توسعه و برای اجرا پیشنهاد کنند.

 

مقایسه روش معمول پمپ و جاذب و نمونه برداري غير فعال میکرو استخراج فاز جامد (EMPS) جهت تعیین غلظت بنزن، تولوئن و زایلن (XTB) هوای مناطق شهری

محسن سعدانی, محمد مهدی امین, محمد امین کرمی, فهیمه تیموری, رضا قاسمی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 4 شماره 4, 1 January 2017, صفحه 57-64
https://doi.org/10.22037/jhf.v4i4.14896

زمینه و اهداف: هیدروکربن‌های آروماتیک علاوه بر تاثیرات سمی بر انسان، حیوان و گیاهان، می‌توانند در تولید مه دود فتوشیمیایی نیز موثر باشند، در نتیجه اندازه‌گیری آنها از نظر ارزیابی سلامت انسانها و همچنین اثرات زیست محیطی حایز اهمیت می‌باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی روش Solid-Phase Microextraction برای اندازه گیری گاز بنزن، تولون و زایلن بوده است.

مواد و روش‌ها: نمونه بردارهای SPME در هولدرهای محافظ نمونه‌برداری قرار داده شده و به مدت 5 روز در هوای آزاد در مسیرهای نسبتاً پرترافیک قرار گرفت. نمونه‌برداری در دو فصل انجام شده و در پایان هر دور نمونه‌برداری، نمونه‌ها جهت آناليز به آزمايشگاه ارسال مي‌گردید. علاوه بر روش فوق از روش پمپ و جاذب هم استفاده شده و غلظت گازهای بنزن، تولون و زایلن اندازه گیری شد. در انجام این طرح و استفاده از منابع، رعایت موازین اخلاقی انجام شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از نمونه برداری با  SPMEبا نتایج به دست آمده از روش معمول با استفاده از جاذب وپمپ، آناليز و مقایسه گردید. R2 نمودار مقایسه نتایج این دو روش برای بنزن، تولون و زایلن به ترتیب حدود 0/98، 0/9و 0/95 به دست آمد. اختلاف اندک مقدار اندازه گیری شده به صورتی بود که مقادیر غلظتهای پمپ و جاذب در بیشتر مواقع مقدار بالاتری را نشان می‌داد.

نتیجه‌گیری: مقایسه غلظتهای به دست آمده از دو روش، شباهت نسبی بین نتایج آنها را نشان می‌دهد و می‌توان گفت که استفاده از روش SPME هم می‌تواند، نتایج قابل اطمینانی از اندازه‌گیری گازهای بنزن، تولون و زایلن را ارایه دهد.