پژوهشی/ اصیل پژوهشی


آگاهي و نگرش والدين تحصيلکرده در مورد نگهداري کودکان در خودروهاي شخصي و استفاده از صندلي کودک

غلامرضا خادمی, نادر ناظری, عبدالکریم حامدی, نوشین عبداله پور, مجید سزاوار, حسن غلامی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 146 - 141
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.7918

سابقه و هدف: کودکان به دليل کوچکي جثه و نداشتن توانايي‌هاي جسمي و فکري کافي قادر به دفاع از خود در برابر حوادث مربوط به اتومبيل نيستند. نحوه صحيح مراقبت از کودک در خودرو و استفاده از صندلي کودک يکي از عوامل مهم کاهش مرگ‌ومير کودکان در حوادث ترافيکي مي‌باشد. هدف اين پژوهش بررسي آگاهي و نگرش والدين تحصيل‌کرده در مورد نحوه نگهداري کودکان در خودروهاي شخصي مي‌باشد.

روش بررسي: مطالعه از نوع توصيفي- تحليلي با روش نمونه‌گيري در دسترس بود که در سه‌ماهه تابستان 92 بر روي کارکنان دانشگاه علوم پزشکي مشهد انجام شد. پرسشنامه‌هاي اطلاعات دموگرافيک و آگاهي و نگرش در بين واحدهاي پژوهش توزيع و پس از تکميل جمع‌آوري گرديد. داده‌هاي جمع‌آوري‌شده با نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌هاي مرتبط تجزيه‌وتحليل گرديد.

يافتهها: 170 نفر از کارمندان دانشگاه در محدوده سني 24 تا 57 سال در اين پژوهش شرکت نمودند. بيشترين سطح تحصيلات مربوط به مقطع کارشناسي با 86 نفر (6/50%) بود. 8/28% شرکت‌کنندگان هيچ‌گاه از صندلي کودک در خودرو استفاده ننموده بودند. در مورد نوع صندلي مناسب سن و وزن کودک ميزان آگاهي والدين بسيار کم بود و 2/88% پاسخ اشتباه دادند. پدران از مادران در زمينه سن استفاده از صندلي کودک آگاه‌تر و بيشتر از مادران از صندلي کودک استفاده نموده بودند (03/0=p و 008/0=p به ترتيب).

نتيجهگيري: با توجه به ميزان آگاهي متوسط والدين و نگرش ضعيف آن‌ها در زمينه نگهداري کودکان در خودروهاي شخصي، پژوهشگران توصيه به برگزاري کلاس‌هاي آموزشي و توجيهي و آشنايي هر چه‌بهتر و بيشتر والدين با حوادث و خطرات ترافيکي به‌ويژه نحوه نگهداري کودکان در خودروهاي شخصي در جهت ارتقاي ايمني کودکان در خودروهاي شخصي مي‌نمايند.

نحوه استناد به مقاله:

Khademi G, Nazeri N, Hamedi A, Abdollahpour N, Sezavar M, Gholami H. Knowledge and attitudes of educated parents about carrying children in private cars. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):141-6.

 

بررسي بايوآئروسلهاي قارچي در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان طالقاني با دو روش پليتگذاري و بايوآئروسلمتري در سال 1392

محمد رضا مسعودی نژاد, علی قجری, نادره هزار خانی, اسماء علی یاری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 154 - 147
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.8800

 

سابقه و هدف: بيوآئروسلها با گستره وسيعي از اثرات بهداشتي شامل بيماريهاي عفوني و واگير، اثرات سمي حاد، آلرژي و حتي سرطان در ارتباط ميباشند و محيطهاي بيمارستاني از اين منظر ميتواند مشکلات ثانويهاي را براي بيماران و مراجعان ايجاد نمايند. هدف اين مطالعه بررسي بايوآئروسل‌هاي قارچي در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان آيت‌الله ‌طالقاني تهران با رويکرد مقايسه دو روش پليت‌گذاري و بايوآئروسلمتري بود.

روش بررسي: اين مطالعه به روش ميداني، توصيفي مقطعي بود. نمونهبرداري با دو روش فعال و غيرفعال، در دو مرحله صبح و عصر و روي محيط کشت سابرودکستروز آگار، در ارتفاع 120 سانتيمتر از زمين با دبي 5/35 ليتر بر دقيقه و زمان ماند 10 دقيقه انجام گرديد. به‌علاوه اثر عوامل محيطي مانند دما و رطوبت نيز موردبررسي قرار گرفت.

يافتهها: 75% محلهاي اندازهگيري از ديدگاه تعداد کلنيهاي قارچ در نوبتهاي مختلف نمونه‌برداري به روش پليتگذاري در سطح B استاندارد مجموعه قوانين جي‌ام پي اروپا که سطح تميز است، قرار داشتند و 80% محل‌هاي اندازه‌گيري درروش نمونه‌برداري فعال، در سطح C استاندارد مجموعه قوانين جي‌ام پي اروپا که سطح آلودگي متوسط است، قرار داشتند.

نتيجهگيري: با توجه به نتايج به‌دست‌آمده، روش نمونهبرداري فعال بيوآئروسلها در مقايسه با روش پليتگذاري، از حساسيت و دقت بيشتري برخوردار است. در مقايسه نتايج با استانداردها مشخص گرديد بيشتر نقاط نمونهبرداري شده ازلحاظ ميزان آلودگي در شرايط خوب و قابل‌قبول قرار دارند و تعداد اندکي از مناطق نياز به تهويه مناسبتري دارند. ميزان تهويه با استفاده از سيستمهاي تهويه منطبق بر استانداردهاي معتبر جهاني، ميتواند نقش مهمي در بهبود کيفيت هواي داخل محيطهاي بيمارستاني ايفا نمايد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Massoudinejad MR, Ghajari A, Hezarkhani N, Aliyari A. Survey of Fungi Bioaerosols in ICU ward of Taleghani Hospital in Tehran by Petri-dish trapping technique and Bioaerosol Sampler in 2013. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):147-54.

 

جذب بخارات تولوئن توسط نانو زئوليت در بستر ثابت و سيال

سجاد انصاری, محمدجواد جعفری, رویا صدقی, منصور رضازاده آذری, رضوان زنده دل

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 160 - 155
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.9090

 

 

سابقه و هدف: تولوئن بعنوان يکي از مهم‌ترين آلاينده‌ها در صنايع مختلفي مانند پتروشيمي و رنگ مطرح مي‌باشد. اين ترکيب با تأثير سمي بر سيستم تنفسي و عصبي شناخته‌شده است. جذب حلال‌ها بر روي بستر مناسب يک روش کنترل مؤثر براي ترکيبات فرار مي‌باشد. جذب در بستر ساکن و سيال انجام مي‌يابد. هدف از اين مطالعه بررسي ميزان جذب بخارات تولوئن بر روي بستر ثابت و سيالي از نانو زئوليت Y مي‌باشد.

روش بررسي: بخارات تولوئن در رنج غلظتي 100-30 پي پي ام به شکل ديناميک تهيه گرديد بطوريکه جريان ثابتي از بخارات تولوئن در راکتور وجود داشت. با 2 گرم نانو زئوليت Y ميزان جذب بخارات تولوئن با کمک دستگاه گاز کروماتوگرافي مجهز به دتکتور يونيزاسيون شعله اي بررسي شد. اثر فاکتورهاي مختلف مثل نوع بستر، دبي جريان هوا براي سيال سازي بستر، ميزان ظرفيت جذب بخارات تولوئن مورد مطالعه قرار گرفت.

يافته ها: در بررسي ميکروسکوپ الکتروني روبشي از نانو زئوليت Y قطر ذرات 59/8±34/154 نانومتر تخمين زده شد. جذب بخارات ديناميک تولوئن با غلظت30-100 پي پي ام توسط 2 گرم نانو زئوليت Y در رنج زماني 50-40 دقيقه اشباع گرديد. نتايج نشان مي دهد دبي 3 ليتر بر دقيقه جريان مناسبي براي سيال سازي بستر فراهم مي‌سازد. ظرفيت جذب بستر ثابت 45/41 ميلي‌گرم و بسترسيال 65/62 ميلي‌گرم تولوئن به ازاي 2 گرم نانو زئوليت Y ارزيابي شد.

نتيجهگيري: کوچک شدن سايز ذرات جاذب سبب بالا بردن جذب مي‌گردد ولي چسبندگي ذرات در بستر ثابت کار آيي جاذب را کاهش مي دهد. در بسترسيال به دليل وجود جريان هوا چسبندگي ذرات نانو کاهش‌يافته و جذب بخارات تولوئن افزايش‌يافته است. درنهايت مي‌توان نتيجه گرفت بسترسيال براي جذب بر روي نانو ذرات مناسب‌تر از بستر ثابت مي‌باشد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Ansari S, Jafari MJ, Sedghi R, Rezazadeh Azari M, Zendehdel R. Toluene vapors adsorption in the fixed and fluidized bed by Nano-Zeolite. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):155-60.


 

 

بررسي اپيدميولوژيک سوانح و حوادث ترافيکي منجر به فوت در استان سيستان و بلوچستان در سال 1391

سمیرا طراوت منش, سید سعید هاشمی نظری, محمدرضا قدیرزاده, لیلا طراوت منش

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 168 - 161
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.8722

سابقه و هدف: سوانح و حوادث ترافيکي در سراسر دنيا به‌عنوان علت اصلي ناتواني و مرگ‌ومير شناخته‌شده است. اين مطالعه باهدف بررسي اپيدميولوژيک سوانح و حوادث ترافيکي منجر به فوت در استان سيستان و بلوچستان اجرا شد.

روش بررسي: مطالعه از نوع توصيفي تحليلي با استفاده از داده‌هاي موجود پزشکي قانوني در جمعيت تحت پوشش استان سيستان و بلوچستان در سال 91 که دچار سانحه ترافيکي شده و جان خود را ازدست‌داده بودند، اجرا شد. براي توصيف داده‌ها از شاخص‌هاي فراواني و براي تحليل داده‌ها از آزمون مجذورکاي استفاده شد. تجزيه‌وتحليل داده‌ها با نرم‌افزار STATA   نسخه 11 انجام گرفت.

يافتهها: از ميان افراد فوت‌شده در استان سيستان و بلوچستان 78.72 درصد مردان و 21.28 درصد را زنان تشکيل مي‌دادند. ميانگين و انحراف معيار سن± 16.930.196  سال بود. بيشترين علت فوت تصادفات رانندگي مربوط به آسيب به سروصورت بود. بين محل فوت و محل تصادف با انجام آزمون کاي دو  ازنظر آماري رابطه معني داري وجود داشت (0.0001=p).

نتيجه‌گيري: ازآن جايي که کشته‌شدگان سوانح رانندگي عمدتاً مردان و در سنين جواني بودند بنابراين سياست‌گذاري و سازمان‌دهي در پيشگيري از سوانح و مصدوميت‌ها به‌عنوان يک اولويت بهداشتي و يک ابزار کليدي در ارتقاي ايمني در کشور است.

 

نحوه استناد به مقاله:

Taravatmanesh S, Hashemi-Nazari SS, Ghadirzadeh MR, Taravatmanesh L. Epidemiology of fatal traffic injuries in the Sistan and Baluchistan province in 2011. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):161-8.

 

آگاهي، نگرش و عملکرد رانندگان موتورسيکلت در زمينه مقررات راهنمايي و رانندگي در شهر کاشان

علی مرادی, حمید رضا گیلاسی, جلیل حسنی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 184 - 175
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.6309

 

 

سابقه و هدف: حوادث ترافيکي يکي از مشکلات سلامت جامعه است که سالانه افراد زيادي را درگير نموده است. يکي از دلايل عمده مرگ در ايران سوانح ترافيكي معرفي‌شده است. عوامل انساني بيشترين عامل در وقوع حوادث و مرگ شناسايي‌شده است. اين مطالعه به‌منظور تعيين سطح آگاهي، نگرش و عملکرد رانندگان موتورسيکلت در مورد مقررات راهنمايي و رانندگي در شهر کاشان انجام گرفت.

روش بررسي: در اين مطالعه مقطعي 200 راننده موتورسيکلت در شهر کاشان به‌طور تصادفي انتخاب شدند. نمونه‌گيري خوشهاي با 10 شرکت‌کننده در 20 خوشه مورداستفاده قرار گرفت. انتخاب هر خوشه با استفاده از يک نمونه تصادفي از پيش‌شماره تلفن در هر منطقه از مناطق شهرداري انتخاب شد. ده راننده به‌صورت متوالي هنگام عبور از نقطه مشخص‌شده، توسط مصاحبه‌گر و يک افسر ارشد سازمان کنترل ترافيک کاشان مورد مصاحبه قرار گرفتند. پايايي پرسشنامه با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ موردبررسي قرار گرفت و اعتبار سازه با استفاده از روش تحليل مؤلفه‌هاي اصلي موردبررسي قرار گرفت .آزمون کاي اسکوئر و نسبت شانس و در مواردي از رگرسيون لجستيک براي تحليل داده‌ها استفاده شد.

يافتهها: بر اساس نتايج اين مطالعه به ترتيب 8/57% ، 1/56% و 4/44 % از رانندگان موردبررسي داراي آگاهي، نگرش و عملکرد مناسب در زمينه مقررات راهنمايي و رانندگي بودند. اين مطالعه نشان داد که ارتباط آگاهي با نگرش و عملکرد رانندگان در زمينه مقررات راهنمايي و رانندگي ازنظر آماري داراي ارتباط معني‌دار نمي‌باشد. اما ارتباط نگرش با عملکرد رانندگان در اين زمينه ازنظر آماري داراي ارتباط معني‌دار بود

(01/0>P). اختلاف عملکرد رانندگان موردبررسي برحسب متغيرهاي سن، شغل و گواهينامه موتورسيکلت ازنظر آماري معني‌دار بود (05/0>p).

نتيجهگيري: اين مطالعه نشان داد درمجموع عملکرد رانندگان در شهر کاشان در زمينه مقررات راهنمايي و رانندگي ضعيف است. و نياز مبرم به تحقيق و مداخله در اين زمينه وجود دارد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Moradi A, Gilasi HR, Hasani J. Evaluation of Knowledge, Attitude and Practice of Motorcyclist drivers regarding driving laws in Kashan. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):175-84.


 

 

ارتباط بين فرسودگي شغلي و کيفيت زندگي در پرسنل مراقبت بهداشتي

منصور ضیایی, سید یونس حسینی, هوشیار شریعتی, الهه خوشبو

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 190 - 185
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.8007

 

سابقه و هدف: پيامدهاي شغلي و اثرات آن بر سلامت پرسنل بهداشت و درمان در بسياري از مطالعات مورد بررسي قرارگرفته است. فرسودگي شغلي تحت تأثير کيفيت زندگي افراد مي‌باشد که ميتواند درنتيجه مواجهه طولاني‌ مدت با استرس شغلي ايجاد گردد. پژوهش حاضر باهدف تعيين ارتباط بين فرسودگي شغلي و کيفيت زندگي انجام گرفت.

روش بررسي: اين مطالعه بر روي 80 نفر از پرسنل شاغل شبکه بهداشت و درمان شهرستان کامياران در قالب سه گروه شغلي انجام گرديد. اطلاعات مربوط به کيفيت زندگي و فرسودگي شغلي به ترتيب با استفاده از پرسشنامههاي کوتاه بررسي سلامت و استاندارد گلدارد جمعآوري شدند. دادههاي به‌دست‌آمده در نرم‌افزار آماري SPSS مورد تحليل قرار گرفت.

يافتهها: 55 درصد از کارکنان در گروه بهداشتي، 75/18 درصد در گروه پرستاري-مامايي و 25/26 درصد در گروه اداري-خدماتي شاغل بودند. کيفيت زندگي خوب، متوسط و ضعيف به ترتيب در 75/33، 60 و 25/6 درصد از کارکنان ديده شد. حدود 5/22 درصد از کارکنان در معرض فرسودگي شغلي پايين بودند و 5/77 درصد از آنان از فرسودگي شغلي متوسط رنج ميبردند. ارتباط فرسودگي شغلي و همچنين کيفيت زندگي با ويژگي‌هاي دموگرافيک معنيدار نبود (05/0<p). بين کيفيت زندگي و فرسودگي شغلي ارتباط معنيدار و معکوس ديده شد (001/0>p)

نتيجهگيري: با توجه به رابطه معنيدار و معکوس بين فرسودگي شغلي و کيفيت زندگي، ميتوان با ارتقاي کيفيت زندگي کارکنان به طرق مختلف از فرسودگي شغلي و درنتيجه کاهش بهره‌وري آنان جلوگيري کرد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Ziaei M, Hosseini SY, Shariati H, Khoshboo E. Association between Occupational Burnout and Quality of Life among Healthcare workers. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):185-90.

 


 

تجزيه‌وتحليل حوادث ثبت‌شده در يک مرکز مديريت بحران و فوريت‌هاي پزشکي

اسماعیل زارعی, علی درمحمدی

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 198 - 191
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.7769

 

 

سابقه و هدف: امروزه با پيشرفت و توسعه، چالش وقوع حوادث همواره رو به افزايش بوده است. پيش‌بيني، پيشگيري و کنترل حوادث مستلزم بررسي و تجزيه‌وتحليل به‌موقع و اجراي اقدام کنترلي لازم ميباشد. لذا اين مطالعه باهدف تجزيه‌وتحليل حوادث ثبت‌شده در 18 پايگاه مربوط به يک مرکز مديريت بحران و فوريتهاي پزشکي انجام شد.

روش بررسي: اين مطالعه مقطعي بر مبناي حوادثي که در طول يک سال (مهر 1392 تا مهر 1393) در 18 پايگاه مربوط به يک مرکز مديريت بحران و فوريتهاي پزشکي ثبت‌شده است، انجام گرفت. دادههاي موردنياز، مطابق اهداف از پروندههاي الکترونيکي استخراج و وارد فرمهاي طراحي‌شده در نرم‌افزارAccess شد و سپس با استفاده از نرم‌افزار 18 SPSS مورد تجزيه‌وتحليل قرار گرفتند.

يافتهها: در بازه يک‌ساله، درمجموع 10440 و بهطور ميانگين 128±870 نفر در هرماه دچار حادثه شدهاند که از اين تعداد 93/60% نفر مردان و 65/31 % نفر را زنان تشکيل ميدادند. گروه سني 20 تا 29 سال و کمتر از 10 سال، به ترتيب بيشترين 83/25% و کمترين 23/3% افراد حادثه‌ديده را تشکيل ميدادند. نسبت افراد حادثه‌ديده غير تصادفي (59%) به حوادث تصادفي (41%)، 4/1 برابر بود، اما نسبت افراد فوت‌شده در غير تصادفي 4/7 برابر حوادث تصادفي بود. 99/66 % افراد بعد از حادثه به بيمارستان اعزام‌شده بودند. ماه شهريور با 17/11% نفر حادثه‌ديده، داراي بيشترين حادثه در طول سال بود. بيشترين حوادث مربوط به تصادفات وسايل نقليه بود، درحالي‌که در حوادث غير تصادفي به ترتيب بيشترين فراواني مربوط به حوادث مغز و اعصاب و قلبي عروقي بود.

نتيجهگيري: پيشگيري و کاهش چشمگير خسارت جاني و مالي ناشي از حوادث در کشور به دليل تنوع بسيار بالاي نوع و علل منجر به آن‌ها، نياز به يک برنامه جامع ملي پيشگيري از حوادث و کاهش خسارات ناشي از آن‌ها دارد. همچنين ايجاد يک بانک اطلاعاتي جامع و اختصاصي از حوادث تصادفي و غير تصادفي کل کشور مي‌تواند براي برنامه‌ريزي، پيشگيري و کنترل حوادث نقش مؤثري داشته باشد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Zarei E, Dormohammadi A. Accidents analysis in a Disaster and Emergency Medical Management Center. J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):191-98.

 

 

سازه‌هاي پيشگويي‌کننده سوانح در مادران داراي کودک زير 5 سال شهرستان خرم‌آباد بر اساس مدل اعتقاد بهداشتي

مریم فتحی شیخی, محسن شمسی, محبوبه خورسندی, محمد حیدری

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 206 - 199
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.8504

 

سابقه و هدف: حادثه به‌طورکلي وقوع پديده‌اي نوظهور و ناگهاني است. بررسي‌ها نشان مي‌دهد که اولين علت اصلي مرگ در 5 سال اول زندگي کودکان سراسر جهان سوانح و حوادث مي‌باشد. پژوهش باهدف تعيين مهم‌ترين سازه‌هاي پيشگويي‌کننده رفتار مادران شهر خرم‌آباد در خصوص پيشگيري از سوانح و حوادث در کودکان آن‌ها صورت گرفت.

روش بررسي: مطالعه به‌صورت مقطعي بر روي 261 نفر از مادران داراي کودک کمتر از 5 سال مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتي درماني شهر خرم‌آباد انجام شد. ابزار گردآوري اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته روا و پايا بر اساس مدل اعتقاد بهداشتي بود. اطلاعات پس از جمع‌آوري از طريق رگرسيون چند متغيره تحليل و سازه‌هاي پيشگويي‌کننده رفتار مادران سنجيده شد.

يافتهها: ميانگين نمرات آگاهي مادران 58/53، موانع درک شده 51/61، خودکارآمدي 14/69 بود. سازه پيشگويي‌کننده در اين پژوهش موانع درک شده، آگاهي و خودکارآمدي بود. اين متغيرها بر اساس آزمون رگرسيون خطي درمجموع 20 درصد (202/0= R2) از تغييرات رفتار را پيشگويي نمودند.

نتيجهگيري: با توجه به نتايج اين مطالعه در ارائه آموزش به مادران در خصوص پيشگيري از سوانح و حوادث در کودکان بايد بيشترين تأکيد بر روي رفع موانع درک شده، افزايش خودکارامدي و آگاهي مادران صورت پذيرد تا بتواند با ارتقاي عملکرد مادران منجر به کاهش سوانح و حوادث در کودکان و عوارض سوء آن گردد.

 

نحوه استناد به مقاله:

Fathi Shekhi M, Shamsi M, Khorsandi M, Heaidari M. Predictors accident structures in mothers with children under 5 years old in city of Khorramabad based on Health Belief Model J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):199-206.

گزارش کوتاه


ارزيابي و مقايسه روش‌هاي منطق فازي و تحليل سلسله‌مراتبي در رتبه‌بندي و تحليل کمي خطر‌هاي ايمني مطالعه موردي: يک نيروگاه سيکل ترکيبي

طالب عسکری پور, الهه کاظمی, حامد آقایی, مصطفی مرزبان

ارتقای ایمنی و پیشگیری از مصدومیت ها, دوره 3 شماره 3 (2015), 30 March 2016, صفحه 174 - 169
https://doi.org/10.22037/meipm.v3i3.7214

 

 

سابقه و هدف: پيشگيري از وقوع حوادث و حفظ سرمايه انساني به‌عنوان محور اصلي توسعه هر کشور، از اهميت بالايي برخوردار مي‌باشد. اين مطالعه باهدف بهره‌گيري از مناسب‌ترين تکنيک‌هاي موجود جهت شناسايي خطرات و ارزيابي خطر، در راستاي ارتقاء سطح ايمني، کاهش حوادث و هزينه‌ها و صرفه‌جويي در زمان، انجام‌شده است.

روش بررسي: در اين مطالعه، جهت شناسايي خطرات، از مرور مستندات، مصاحبه‌ با متخصصين، برگزاري جلسات طوفان فكري، دانش و تجربه گروهي از کارشناسان مهندسي ايمني و بهداشت حرفه‌اي استفاده شد. درنهايت خطرها بر اساس درجه باورپذيري در منطق فازي و روش تحليل سلسله‌مراتبي رتبه‌بندي و مقايسه گرديد.

يافتهها: از 11 مورد خطري که در مطالعه حاضر شناسايي شد، انفجار و آتش‌سوزي توربين گاز و ترکيدگي لوله‌هاي بخار تحت‌فشار، رتبه اول و سقوط در تانکها، مخازن و کانالها در رتبه دوم قرار گرفتند. همچنين مشخص شد نتايج حاصل از دو روش مورداستفاده در اين پژوهش، باهم ديگر هم‌خواني داشته و منطبق هستند.

نتيجهگيري: استفاده از منطق فازي در کنار روش‌هاي تصميم‌گيري چندمعياره ازجمله روش تحليل سلسله‌مراتبي، رويکردي مناسب و مکمل جهت تعيين اولويت‌هاي کنترلي در سيستم اي ايمني، فراهم مي‌سازد. درواقع زماني که تصميم گيران در تعيين داده‌هاي سازگار، اتفاق‌نظر داشته باشند، استفاده از اين دو روش به‌صورت مستقل، نتايج يکسان در رتبه‌بندي خطر در پي خواهد داشت.

 

نحوه استناد به مقاله:

Askaripoor T, Kazemi E, Aghaei H, Marzban M. Evaluating and Comparison of Fuzzy Logic and Analytical Hierarchy Process in Ranking and Quantitative Safety Risk Analysis (Case Study: A combined cycle power plant). J Saf Promot Inj Prev. 2015; 3(3):169-74.