مقالات مروری


زمینه و هدف: عوارض ریوی ازجمله نارسایی و عفونت تنفسی در بیماران مبتلا به آسیب تروماتیک نخاعی کاملاً رایج هستند. توسعه آسیب ثانویه در ناحیه ضایعه ایجاد شده که پس از آسیب تروماتیک نخاعی بروز می­‌کند از یک پاسخ التهابی سیستمیک ناشی می‌­شود. در حقیقت، پاسخ التهابی سیستمیک متعاقب آسیب تروماتیک نخاعی ممکن است نقشی کلیدی در توسعه و گسترش آسیب ثانویه به طناب نخاعی ایفا کند.

روش بررسی: در نگارش این مقاله مروری از مقالات نمایه شده در پایگاه‌­های اطلاعاتی Science Direct, Scopus, Pubmed, Springer Science  و Google scholar استفاده و مقالات منتشر شده بدون مدنظر قرار دادن محدودیت زمانی جست‌­وجو شدند. مقاله با استفاده از کلمات کلیدی آسیب تروماتیک نخاعی (SCI)، پاسخ­‌های التهابی سیستمیک، نوتروفیل، آسیب ریوی نگارش شده است.

یافته‌ها: آسیب تروماتیک نخاعی سبب بروز پاسخ­‌های التهابی سیستمیک می­شود که به ­وسیله افزایش واسطه‌­های پیش‌­برنده التهابی و سلول­‌های ایمنی در گردش خون مشخص شده و سرانجام باعث نفوذ سلول­‌های التهابی به اندام­‌های ثانویه و تداوم بقای میکرو محیط‌­های التهابی می‌­شود که در بروز اختلال عملکرد چندین اندام، مشارکت می­‌کنند.

نتیجه‌­گیری: آسیب تروماتیک نخاعی، نقص ایمنی را از طریق ایجاد اختلال در عملکرد اندام­ها ایمنی اعمال می­کند. ریه­‌ها، بافت هدف اصلی التهاب حاد القاء شده به وسیله آسیب تروماتیک نخاعی هستند. پاسخ‌­های التهابی سیستمیک متعاقب آسیب تروماتیک نخاعی باید به عنوان اهداف اصلی در توسعة رویکردهای نوین درمانی برای درمان آسیب تروماتیک نخاعی مدنظر قرار گیرند.

آموزش دانشجویان علوم پزشکی در زمان پاندمی کرونا: مقاله مروری

مهدیه رحیمی, شادی شفقی, خلیل علی محمدزاده

فصلنامه نفس, دوره 9 شماره 4 (1401), 30 آبان 2022,

زمینه: همه‌گیری بیماری کوید -19 باعث اختلال بی‌سابقه‌ای در سیستم‌های آموزش پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی در سراسر جهان شد. ویژگی  این بیماری موجب چالش هایی برای آموزش های پزشکی حضوری شد که با جایگزین شدن روش های آموزش های الکترونیکی چالش هایی برای دانشجویان به وجود آورد.

روش انجام مطالعه: بر این اساس مطالعه حاضر با هدف مرور مطالعات انجام شده در خصوص آموزش دانشجویان علوم پزشکی در زمان پاندمی کرونا طراحی شده است. مطالعه حاضر یک مقاله مروری با جستجو از کلیدواژه‌های آموزش آنلاین، آموزش مجازی، آموزش الکترونیکی، کووید-19، کرونا ویروس، دانشجویان پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی و E-Learning،  Medical Education، Pandemic Time، Electronic Skills Training، Coronavirus، Virtual Education، Medical Sciences، In-service training، COVID-19 Epidemic برای بازیابی مقالات به هر دو زبان فارسی و انگلیسی صورت گرفت تمامی مطالعات مقطعی منتشرشده وارد مطالعه شدند.

ارزیابی کیفیت مطالعات و استخراج داده‌ها: متن کامل مقالات منتخب پس از تأیید از نظر واجد شرایط بودن، با استفاده از چک‌لیست استروب مخصوص مطالعات مقطعی از نظر کیفیت ارزیابی شد.

نتایج: نتایج مطالعه نشان داد آموزش الکترونیک اگر چه نسبت به آموزش های حضوری می تواند فوایدی داشته باشد، ولی چالش هایی از جمله نبود زیر ساخت های مناسب، اختلال در وب سایت ها و قطعی اینترنت، هزینه های اینترنت، عدم تعامل استاد و دانشجو کاهش پیشرفت دانشجویان در موارد بالینی که نیاز به حضور بر بالین بیمار را دارند و کافی نبودن دانش اساتید و یا دانشجویان از استفاده از نوآوری های الکترونیک از جمله چالش های موجود در آموزش های الکترونیک در دوران پاندمی کرونا بوده است.

بحث: نتیجه گیری اینکه اگر چه دانشگاه های علوم پزشکی در زمینه آموزش های الکترونیک تا حدودی موفق عمل کرده اند، اما هنوز هم با چالش هایی روبرو هستند که باعث ضعف این روش یادگیری خواهد شد و باید در این زمینه اقدامات مناسبی صورت گیرد.

مقالات پژوهشی اصلی


ارتباط غلظت ایزونیازید و آنزیم گلوتاتیون-اس- ترانسفراز با سمیت کبدی ناشی از داروی ضد سل

نصیر پورمحمدی, میهن پورعبدالله توتکابنی, نسیم حیاتی رودباری, پیام طبرسی, شادی بنی اسدی

فصلنامه نفس, دوره 9 شماره 4 (1401), 30 آبان 2022,

زمینه: سل یک بیماری عفونی شایع و گاه کشنده است. سمیت کبدی ناشی از داروهای ضد سل در بیماران از مهمترین عوارض این داروها است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین غلظت پلاسمایی ایزونیازید و گلوتاتیون اس-ترانسفراز با سمیت کبدی ناشی از داروهای ضد سل بود.

 روش: 120 بیمار مبتلا به سل ریوی به روش مقطعی با ترکیب دوز ثابت داروهای ضد سل در تهران از مهر 1398 تا خرداد 1401تحت درمان قرار گرفتند.  برای اندازه گیری غلظت پلاسمایی ایزونیازید و استیل ایزونیازید از روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا و غلظت پلاسمایی گلوتاتیون اس-ترانسفراز از روش اسپکتروفتومتری استفاده شد. داده‌های جمع‌آوری شده توسط نرم‌افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون t دو نمونه مستقل، آزمون مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. سطح معنی داری در آزمون‌ها 05/0 در نظر گرفته شد.

یافته ها: 40 بیمار گروه سمیت کبدی و بقیه را گروه بدون سمیت کبدی تشکیل دادند. درگروه سمیت کبدی، نسبت شانس ابتلا زنان به سمیت کبدی در مقایسه با مردان دوبرابر گروه بدون سمیت کبدی بود. هرچند سن در مقایسه این دو گروه تفاوت معناداری نداشت اما در گروه با سمیت کبدی اندکی بیشتر مشاهده شد. میانگین غلظت پلاسمایی ایزونیازید و گلوتاتیون اس- ترانسفراز در گروه با سمیت کبدی به طور معناداری نسبت به گروه بدون سمیت کبدی بالاتر بود اما میانگین غلظت پلاسمایی استیل ایزونیازید و نسبت استیل ایزونیازید به ایزونیازید به طور معناداری در گروه بدون سمیت کبدی نسبت به گروه با سمیت کبدی بالاتربود (P<0.001).  یک همبستگی مستقیم و متوسط بین غلظت پلاسمایی داروی ایزونیازید و آنزیم گلوتاتیون اس-ترانسفراز وجود داشت ( P<0.001 , r = 0.667 ).

نتیجه‌گیری: بیماران دارای غلظت بالای ایزونیازید احتمال غلظت سرمی گلوتاتیون اس-ترانسفراز بالاتر و همچنین خطر سمیت کبدی را خواهند داشت.  بنابراین سنجش گلوتاتیون اس-ترانسفراز  در ترکیب با تست‌های کبدی به همراه تعیین غلظت ایزونیازید می‌تواند در شناسایی و درمان بیماران مبتلا به سل کمک شایانی به عمل آورد.

آسم يكي از بيماري‌هاي مزمن شايع است كه با وجود پيشرفت روز افزون دانش پزشكي و تحول فزاينده دستاوردهاي علمي، هنوز هم كنترل و پيشگيري از آن يكي از مشكلات عمده بهداشتي در اكثر كشورهاي جهان است. پیشینه پژوهشی نشان می‌دهد هیپنوتیزم ‌درمانی و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBCT) بر بیماری‌های مزمن مؤثرند؛ اما تاکنون مشخص نیست که کدام یک از این مداخلات می‌توانند در طول زمان اثربخشی بیشتری داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم‌درمانی و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر خودتنظیمی هیجانی بیماران مبتلا به آسم انجام شد.
روش پژوهش شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون، و پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه ‌آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به آسم بستری در بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در بازه زمانی نیمه دوم آبان تا پایان آذرماه 1399 بود که 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک تحت 8 جلسه هیپنوتیزم‌درمانی و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بود. تحلیل داده‌ها با روش تحليل کواريانس (تک متغیری) و آزمون تی (همبسته) بوسیله نرم‌افزار 22-SPSS انجام شد.
در در مرحله پس‌آزمون هر دو روش مداخله بر افزایش خودتنظیمی هیجانی بیماران مبتلا به آسم تاثیر معناداری داشت (01/0P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب افزایش و بهبود خودتنظیمی هیجانی شد، اما هیپنوتیزم‌درمانی در مقایسه با شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر بیشتری داشت.
براساس یافته‌های پژوهش هیپنوتیزم‌درمانی و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی می‌تواند در افزایش و بهبود خودتنظیمی هیجانی بیماران مبتلا به آسم همراه با دارودرمانی در جهت تسریع روند بهبود بیماران مبتلا به آسم مورد استفاده قرار گیرد.

بررسی الگوی تنفس موش های صحرایی مبتلا به رینیت آلرژیک از لحاظ تغییرپذیری فرکتالی

عاطفه صادقی, سعید پژوهان, محمد رضا پالیزوان, سعید حاجی هاشمی

فصلنامه نفس, دوره 9 شماره 4 (1401), 30 آبان 2022,

رینیت آلرژیک یکی از شایعترین بیماریهای مزمن است که با مشکلات تنفسی و اختلالات اضطرابی همراه است. اضطراب و استرس باعث تغییر در الگوی تنفس می گردد. با وجود این الگوی تنفس از لحاظ تغییر پذیری فرکتالی در رینت آلرژیک بررسی نشده است. هدف از این مطالعه بررسی الگوی تنفس در مدل حیوانی رینیت آلرژیک در شرایط بدون استرس و استرس زا  از لحاظ تغییر پذیری فرکتالی است. 16 سر موش صحرایی نر ویستار به وزن 200 تا 250 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل کنترل و رنیت آلرژیک تقسیم شدند. جهت ایجاد رینت آلرژیک از اووآلبومین به همراه آلومینیوم هیدروکساید استفاده شد. الگوی تنفس بوسیله بادی باکس پلتیسموگراف حیوانی ثبت شد. برای تایید رینت الرژیک مدت زمان خاراندن بینی  بعد از هر بار تجویز داخل بینی بررسی شد.

در بررسی خاراندن بینی مدت زمان خاراندن بینی در حیوانات رینت آلرژیک بطور معناداری  (p<0.05) بیشتر از حیوانات کنترل می باشد. مقدار شاخص α سری زمانی دم در گروه رینیت آلرژیک بدون استرس در مقایسه با گروه کنترل بدون استرس کاهش معناداری داشته است (p<0.001). همچنین مقدار شاخص α سری زمانی دم در شرایط استرس در رینیت آلرژیک در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را نشان داد (p<0.05). با وجود این، تفاوت معناداری در شاخص α بین دو شرایط استرس و بدون استرس در هر گروه رینیت آلرژیک مشاهده نشد. در مجموع اینگونه نتیجه گیری گردید که الگوی تنفس حیوانات رینیت آلرژیک در هر دو شرایط استرس و بدون استرس دارای همبستگی فرکتالی کمتر نسبت به گروه کنترل دارند.

هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هشت هفته تمرینات کراس فیت و اینتروال شدید با تمرینات رایج آمادگی جسمانی  بر سازگاری برخی فاکتورهای ریوی و آمادگی قلبی و تنفسی دانشجویان نظامی مي‌باشد.  

مواد و روش­ها: پژوهش حاضر به صورت تجربي با طرح پيش آزمون- پس آزمون که جامعه آن دانشجویان سال دوم دانشگاه افسری بود. 40 دانشجو به صورت نمونه گيري در دسترس و به صورت داوطلبانه شرکت کردند. نمونه­ها به صورت تصادفي به چهار گروه تمرين کراس فیت (10نفر)، تمرینات اینتروال شدید (10 نفر)، تمرینات ترکیبی کراس فیت و اینتروال شدید (10نفر) و گروه تمرینات آمادگی جسمانی (10 نفر) تقسيم شدند. گروه تمرینی هر کدام در یک برنامه تمرینی هشت هفته­ای که هر هفته شامل چهار جلسه در هفته شرکت کردند. جهت برآورد فاکتورهای عملکردی ریه و آمادگی قلبی و تنفسی به ترتیب از اسپیرومتری و  آزمون پله کوئین استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل و انجام آزمون­های آماری از نرم افزار  SPSS 20 در سطح معنی­داری 05/0 استفاده گردید.

یافته­ ها:  نتایج درون گروهی نشان دادFVC ، FEV1 و آمادگی قلب و تنفسی در گروه­های HIIT، کراس فیت و HIIT+ کراس فیت نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری داشت به طوری که به ترتیب گروه HIIT+ کراس فیت، کراس فیت و HIIT بیشترین اثر گذاری را نسبت به تمرینات آمادگی جسمانی داشت (05/0>P). همچنین نتایج بین گروهی نشان داد که FVC ، FEV1 و آمادگی قلبی و تنفسی در گروه­های آمادگی جسمانی با کراس فیت و آمادگی جسمانی با HIIT+ کراس فیت تفاوت معناداری دارد (001/0p=).

نتیجه ­گیری: به طور کلی با توجه به نتایج مطالعه حاضر، احتمالا تمرینات کراس فیت و HIIT نسبت به تمرینات رایج آمادگی جسمانی اثر گذاری بهتری بر فاکتورهای عملکردی ریه و آمادگی قلبی و تنفسی دانشجویان نظامی دارد به طوری که ترکیب تمرینات کراس فیت و  HIITبهترین اثرگذاری را دارد.

بررسی باورهای دارویی در بیماران مبتلا به آسم و عوامل مرتبط با آن

فرزانه داستان, علیرضا اسلامی نژاد, ریحانه موسی زاده کوه کمر, رها اسکندری, جمشید سلام زاده

فصلنامه نفس, دوره 9 شماره 4 (1401), 30 آبان 2022,

سابقه و هدف: باور دارویی مثبت در بیماران، خصوصاً بیماران آسمی، جهت دست یافتن به اهداف درمانی ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان باورهای دارویی در بیماران آسمی ایرانی و عوامل مرتبط با آن طراحی و اجرا گردید.

مواد و روش ها: یک مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی  طراحی گردید. بیماران آسمی بالغ (بالای 18 سال) مراجعه کننده به درمانگاه بیماری های ریوی بیمارستان آموزشی مسیح دانشوری به روش نمونه گیری غیراحتمالی در فاصله زمانی فروردین تا اسفند ماه سال 1398 وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از فرم گردآوری اطلاعات سه قسمتی که شامل الف- اطلاعات دموگرافیک بیماران ب- سوابق دارویی و پزشکی آن ها، و ج- ترجمه فارسی پرسشنامه باور های دارویی (BMQ) می باشد، استفاده و آنالیز شد.

یافته ها: در مجموع 191 بیمار مبتلا به آسم، شامل 108 زن (54/56%) و 83 مرد (46/43%)، با میانگین ± انحراف معیار سنی 53/15 ± 65/50 سال وارد مطالعه شدند. میانگین ± انحراف معیار امتیاز نگرانی دارویی و ضرورت دارویی بیماران به ترتیب 62/2 ± 86/13 و 39/2 ± 15/18 بود، و در کل امتیاز باور دارویی 29/3 ± 29/4 برای بیماران مورد مطالعه بدست آمد. آنالیز رگرسیون خطی چند متغیره نشان داد که 6 متغیر مصرف الکل، تعداد مراجعه روتین به پزشک در یکسال اخیر، سابقه ابتلا به آسم، سابقه فامیلی ابتلا به آسم، شهر محل سکونت و مالکیت خودرو دارای ارتباط معنی داری با میزان ضرورت دارویی می باشند (.(p<0.0001, r=0.49

نتیجه گیری: بر اساس نتایح این مطالعه بیماران مبتلا به آسم از باور دارویی پایینی برخوردارند. همچنین بیماران مجرد، بیماران فاقد آگاهی در خصوص داروهای مصرفی و بیماران فاقد توان مالی برای تأمین وسیله نقلیه شخصی، دارای باور دارویی پایین تری بودند. برنامه های ارتقاء خدمات مدیریت دارویی در بیماران آسمی باید بر روی این بیماران با خصوصیات سوشیودموگرافیک خاص تمرکز یابد تا به کاهش بار این بیماری در جامعه کمک نماید.

گزارش کوتاه


امروزه سازمان­های زیادی به تحول دیجیتال علاقمند شده­اند و سعی دارند با بکارگیری فنآوری­های نوپدید دیجیتال، فرایند­های کسب و کار، فرهنگ و تجربه مشتری را به گونه­ای بازآفرینی و متحول کنند که منجر به رشد و حرکت رو به جلوی آنها در بازار رقابت گردد. بیمارستان­ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

 در همین راستا، بیمارستان­ها و حوزه سلامت با رویکرد تحول دیجیتال و استفاده از فنآوری­هایی نظیر هوش مصنوعی (AI) با محوریت داده، تمرکز خود را بر بهبود فرایند تشخیص و درمان با کمک گرفتن از "سیستم­های پشتیبان تصمیم گیری"(Decision Support System)، نهاده­اند.

الگوریتم­های هوش مصنوعی بطور فزاینده­ای برای بهبود تشخیص بالینی علائم بیماری در زمینه­هایی مانند رادیولوژی، پوست، گوارش، چشم­پزشکی و آسیب­شناسی مورد استفاده قرار گرفته‌ است، با این حال، تمرکز بر رویکرد تحول دیجیتال، فقط بمنظور بهبود تشخیص‌های پزشکی، اشتباه است.

بیمارستان‌ها می‌توانند در چندین حوزه کلیدی از تحول دیجیتال برای بهبود مستمر برنامه‌های عملیاتی و ایجاد ارزش و مطلوبیت جهت ذینفعان، شامل بیمار، کادر درمان، نوبت دهی و مدیریت زنجیره تامین استفاده نمایند.