مقالات مروری


کاربرد هوش مصنوعی در تشخیص بیماریهای ریوی

مریم قنبری, سهامه محبی, سمیه عرب زاده

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

هوش مصنوعی  و یادگیری ماشین به عنوان زیرمجموعه آن، شاخه‌ای از علوم کامپیوتر است که در آن ماشین‌ها برای تقلید از هوش انسان و انجام کارهای تعریف شده آموزش می‌بینند. نتایج دقیق و تجزیه و تحلیل حجم وسیعی از داده‌ها که از طریق روش‌های آماری مرسوم قابل انجام نیستند، توسط هوش مصنوعی قابل ارائه است. تقریباً از دو دهه پیش، هوش مصنوعی در پزشکی ریه مورد استفاده قرار گرفته است؛ به طوری­که می‌تواند به تشخیص و پیش‌بینی بیماری‌های ریوی بر اساس داده‌های بالینی، آسیب‌شناسی ریه، تصویربرداری قفسه سینه و آزمایش عملکرد ریوی کمک کند. برنامه های کاربردی مبتنی بر هوش مصنوعی، پزشکان را قادر می سازد با استفاده از حجم عظیمی از داده ها دقت خود را در درمان بیماری های ریوی افزایش دهند. اینکه پزشکان بدانند که هوش مصنوعی چگونه می‌تواند در زمینه شرایط ناهمگن مانند آسم و بیماری انسدادی مزمن ریه که معیارهای تشخیصی با هم تداخل دارند، اهمیت بسزایی دارد. آن­ها باید بتوانند استفاده از هوش مصنوعی در عملکرد بالینی روزمره را درک کنند و مسائل ایمنی بیمار نیز باید مورد توجه قرار گیرد. هوش مصنوعی نقش روشنی در ارائه پشتیبانی از پزشکان در محیط کار بالینی دارد، اما به نظر می­رسد اعتماد به استفاده از آن هنوز به طور کامل ایجاد نشده است. به طور کلی، انتظار می‌رود هوش مصنوعی نقش کلیدی در کمک به پزشکان در تشخیص و مدیریت بیماری‌های تنفسی در آینده ایفا کند که مزایای هیجان­انگیزی برای بیماران و پزشکانبه دنبال خواهد داشت. هدف از این بررسی بحث استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی ریه و تصویربرداری در موارد بیماری انسدادی ریه، بیماری بینابینی ریه، عفونت­ها، ندول­ها و سرطان ریه است.

مقالات پژوهشی اصلی


زمینه: آسم بيماري مزمني است كه تأثير عميقي بر روند زندگي مبتلايان دارد و سلامتي، زندگي خانوادگي، فعاليت گروهي و اجتماعي و حتي پيشرفت اقتصادي آنان را تحت تأثيرخود قرار مي‌دهد.

هدف: هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم‌درمانگری و شناخت‌درمانگری مبتنی بر شدت و علائم در بیماران مبتلا به آسم بستری در بیمارستان دانشوری بود.

روش: روش پژوهش شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون، و پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه‌آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به آسم بستری در  بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در بازه زمانی نیمه دوم آبان تا پایان آذرماه 1399 بود؛ که 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هریک 8 جلسه تحت هیپنوتیزم درمانگری و شناخت درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شدت علائم پاول جونز(2009) بود. تحلیل داده‌ها با روش تحليل کواريانس (تک متغیری) و آزمون تی(همبسته) بوسیله نرم‌افزار 22-SPSS انجام شد.

یافته­ ها: براساس نتایج در گروه مداخله اول (هیپنوتیزم درمانی) بر شدت علایم  (=t ، /0=P)، در نمره‌های پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نیست. بدین معنا که هیپنوتیزم درمانی در طول زمان دارای ماندگاری است. همچنین در گروه مداخله دوم (ذهن آگاهی) بر متغیر شدت علایم  (703/1=t ، 111/0=P)، در نمره‌های پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار نیست. بدین معنا که شناخت ­درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی (MBCT) در طول زمان دارای ماندگاری است.

نتیجه‌گیری: بطور کلی می توان نتیجه گرفت که دو گروه آزمایش بر کاهش  شدت علایم بیماران مبتلا به آسم مؤثر است و هیپنوتیزم درمانی موثرتر است. بین هیپنوتیزم درمانی و شناخت­درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی تفاوت معناداری یافت نشد.

مدل سازی بارکروناویروس و استخراج جریانات اکوسیستمی بیماری در بیمارستان دکتر مسیح دانشوری

الهام قازانچایی, بهشته جبلی, محمد ورهرام, مهدی کاظم پور, رحیم روزبهانی

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

مقدمه: عفونت های حاد تنفسی سالانه منجر به بیماری، مرگ و بستری میلیون ها نفر در سراسر جهان می شوند و بار اقتصادی و اجتماعی زیادی را بر جوامع تحمیل می کنند. در ایران نیز عفونت های حاد تنفسی هرساله علت چندین طغیان و بستری شدن تعداد زیادی از جمعیت کشور در بیمارستان ها هستند. لذا هدف از این مطالعه مدل سازی بار ویروس نوپدید کرونا در بیمارستان مسیح دانشوری اولین مرکز درمانی پذیرش بیماران مبتلا به کووید در کشور می باشد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می باشد. تمامی بیماران بستری با تشخیص قطعی کووید در بازه زمانی اسفند 98 تا فروردین 99 وارد مطالعه شدند. سپس با استفاده از نرم افزار GIS جریانات اکوسیستمی از جمله جریانات نقل و انتقالات مثل تراکم و بیشترین و کمترین مسافت زندگی فرد بیمار تا بیمارستان را تعیین گردید. همچنین با استفاده از GIS بیشترین و کمترین تراکم مبتلایان در کشور طی این بازه زمانی تعیین شد.

نتایج: گسترش شیوع ویروس کرونا در کشور با استفاده از تراکم نقطه ای در دوره زمانی اسفند 98 تا فروردین 99 نشان داد بیشترین مبتلایان به ویروس کرونا در استان های قم، تهران، گیلان و مرکزی مشاهده شدند. انتشار فضایی ویروس کرونا از استان های تهران، قم، گیلان، مرکزی، مازندران و اصفهان به نواحی پیرامون خود به سرعت در حال گسترش بود. تراکم انتشار فضایی ویروس کرونا بیشتر به سمت نواحی شمالی، مرکزی و شمال غربی کشور و کمترین شیوع ویروس کرونا در نواحی شرق و جنوب شرقی کشور بود. بیشترین پذیرش بیماران از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری در بازه زمانی مطالعه از تهران و حومه بودند.

بحث و نتیجه گیری: استفاده از GIS در مدیریت بهداشت و درمان در مرحله ابتدایی است. بدلیل گستردگی و فعال بودن خدمات بهداشتی و درمانی در ایران، تمرکز بخش مدیریتی بهداشت و درمان در کشور، مشکلات موجود در اختصاص خدمات درمانی و بهداشتی به مناطق شهری و روستایی ونیز با توجه به توانایی های GIS استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای مدیران این بخش به ویژه در شرایط بیماری های نوپدید ضروری است.

بررسی میزان شیوع بیماری هیداتیوز در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری بین سال های 1401-1399

مریم حدادی, نفیسه محمدی زاده, مرتضی فضل خدا, زهرا درخشانی نژاد, ندا دوزنده

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

کیست هیداتید در اثر عفونت مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. بیماران مبتلا به اکینوکوکوزیس کیستیک اغلب تا زمانی که کیست های هیداتید به اندازه کافی بزرگ شوند که علائم و نشانه ها را ایجاد کنند، بدون علامت باقی می مانند. کیست ها در طی چندین سال قبل از رسیدن به بلوغ رشد می کنند و سرعت رشد بستگی به محل کیست دارد.

 

مواد و روش ها

در این مطالعه مقطعی، پرونده کلیه بیماران مبتلا به هیداتیدوز بستری در بیمارستان آموزشی دکتر مسیح دانشوری در فاصله زمانی اسفند 1399 تا 1401 مورد بررسی قرار گرفت. مشخصات دموگرافیک مربوط به هیداتیدوز و یافته های بالینی جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل آماری توصیفی با نرم افزار SPSS انجام شد.

 

نتایج

در مطالعه حاضر، در مجموع424 مورد هیداتیدوز انسانی مورد بررسی قرار گرفت. میزان عفونت کیست هیداتید در زنان (41.1 درصد) کمتر از مردان (58.9 درصد) بود. میانگین سنی بیماران5 ± 39.01 سال و میانگین تعداد روز بستری 3 ± 12.5 روز می باشد. شیوع کیست هیداتید ریوی 301 مورد (71 درصد ) و شیوه کیست کبدی (29) درصد بوده است.

اگرچه پیشرفت‌هایی در برخی مناطق صورت گرفته است، اما هنوز هم برای پیشبرد اکینوکوکوزیس کیستیک و اکینوکوکوز آلوئولار، برای کاهش بار این بیماری‌ها، تلاش قابل توجهی لازم است.

 

نتیجه گیری

بیماری هیداتید در ایران شایع است و باید در کانون مداخلات بهداشت عمومی قرار گیرد. عضوهای درگیر که در این مطالعه تحت تاثیر قرار گرفته اند شامل ریه و کبد می باشد.

مقایسه دو روش گزارش دهی داوطلبانه حکمی و ابزار جهانی در شناسایی حوادث ناگوار بیمارستانی

مژگان مجاهد, مژگان پالیزدار, الهام قازانچایی

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

هدف از این مطالعه، اندازه گیری میزان بروز حوادث ناگوار از طریق ابزار جهانی سر نخ عمومی و تعیین سودمندی بالقوه ابزار جهانی موسسه بهبود مراقبت های بهداشتی بود.علاوه بر استفاده از ابزار جهانی سر نخ عمومی برای اندازه گیری میزان بروز  حوادث ناگوار، مقایسه ای با سیستم گزارش داوطلبانه نیز برای شناسایی و مقایسه نقاط قوت و ضعف دو رویکرد انجام شد.

روش کار: داده های گذشته نگر از پرونده 77 بیمار ترخیص شده از بخش جراحی ، طبق چک لیست موسسه بهبود سلامت آمریکا (IHI ) در 4 حوزه مراقبت عمومی، مراقبت ویژه ، دارویی و جراحی جمع آوری گردید . در هر حوزه تعدادی سرنخ عمومی( محرک) وجود داشت . هر یک از سرنخ های پیدا شده از نظر آسیب احتمالی وارده به بیمار بررسی شد.

نتایج : در مطالعه حاضر نیز میزان بروز حوادث ناگوار 63.6%  و تعداد حوادث ناگوار به ازای هر 1000 روز بیمار،  72.6 مشخص گردید. مقایسه دو روش مورد بررسی نشان داد که شناسایی حوادث ناگوار با استفاده از ابزار جهانی سرنخ عمومی  24.5 برابر بیشتر از روش گزارش دهی داوطلبانه می باشد.

نتیجه گیری: ابزار جهانی سر نخ عمومی نسبت به گزارش دهی داوطلبانه ، ابزار دقیق تری برای شناسایی حوادث ناگوار می باشدبا استفاده از این ابزار در تمامی بیمارستان ها می توان با برنامه ریزی اقدامات پیشگیرانه باعث ارتقای ایمنی بیماران و بهبود کیفیت مراقبت گردید.

بررسی ویژگی‌ها و شدت بیماری کووید 19 در پرسنل بیمارستانی با سابقه واکسیناسیون آنفولانزا

محمد ورهرام, سید محمد سید مهدی, الهام قازانچایی, عاطفه عابدینی, نسرین امینیان, سید علیرضا ناجی, اسماعیل مرتاض, علی اکبر ولایتی

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

مقدمه: فعـال شـدن سیـستم ایمنی در برابر آنفولانزا شاید بتواند در مقابل ابتلا به کرونا محافظت کند، ولی تعامل پاسخهاي ایمنی بسیار پیچیده است. تزریق واکسن آنفولانزا تاثیراتی بر تلاقی این دو بیماری با هم و احتمالا شدت بیماری کوویدـ19 دارد. برخی از مطالعات ارتباط معکوس بین واکسیناسیون آنفولانزا و عفونت کوویدـ19 ویافته های بالینی آن را مشاهده کردند. هدف از این مطالعه بررسی ویژگی ها و شدت بیماری کووید 19 در پرسنل بیمارستانی که واکسن آنفولانزا تزریق کرده بودند می باشد.
روش کار: این مطالعه یــک مطالعــه مقطعی در پرسنل مبتلا به کرونای بیمارستان دکتر مسیح دانشوری که واکسن آنفولانزا دریافت کرده بودند می باشد. اطلاعات دموگرافیک بیماران، طول مدت استعلاجی به علت ابتلا به کرونا، نتایج سی تی اسکن ریه، علائم بالینی کووید-19، ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری زمینه ای، نتایج شمارش گلبولهای خونی و Cycle Threshold ratio و لود ویروس مورد بررسی قرار گرفت. بیماران به دو گروه دارای Cycle Threshold ratio کمتر یا بیشتر از 25 تقسیم شدند و توزیع جنسیت، میزان بستری در بخش مراقبتهای ویژه، میزان ابتلا به تنگی نفس و میزان ابتلا به بیماری زمینه ای در این دو گروه با هم مقایسه شد.
نتایج: میانگین روزهای استعلاجی پرسنل 69/17 روز بود. 7/16% به بستری در بخش مراقبت های ویژه نیاز پیدا کردند. 8/2% بیماری زمینه ای داشتند. نتایج سی تی اسکن ریه 75% نرمال بود. تب 4/33 درصد، گلودرد 5/37 درصد، سرفه 2/47 درصد، و تنگی نفس 2/4 درصد بود. متوسط تعداد گلبولهای سفید خون 6920 عدد بود. تفاوت آماری معنی داری در جنسیت بیماران، میزان بستری در ICU، ابتلا به تنگی نفس و ابتلا به بیماری زمینه ای بین دو گروه دارای Cycle Threshold ratio کمتر یا بیشتر از 25 وجود نداشت.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه توزیع سنی، جنسی، شغلی، بیماری زمینه ای، روزهای استعلاجی، شدت علائم، تستهای آزمایشگاهی و تصویربرداری پرسنل بیمارستانی که واکسن آنفولانزا دریافت کرده و به کرونا مبتلا شده بودند را نشان داد. ارتباطی بین لود ویروس با جنسیت بیماران، ابتلا به بیماری زمینه ای، میزان ابتلا به تنگی نفس و بستری در ICU وجود نداشت. نتایج در مجموع نمی تواند تاثیر کاهشی تزریق واکسن آنفولانزا در شدت علائم بیماری کووید 19 را ثابت کند.

نامه به سردبیر


عوامل تعیین کننده در پذیرش کادر درمانی نسبت به واکسن کووید-19

فرزین باقری شیخانگفشه; نسترن پاشا

فصلنامه نفس, دوره 11 شماره 1 (1403), 30 May 2024,

در دو سال اخیر جهان شاهد یک بحران انسانی بزرگ به دلیل شیوع کرونا ویروس 2019 بوده است که تمامی ابعاد زندگی در سراسر کره زمین را تحت تأثیر قرارداد و کشورهای جهان را وادار به اقدامات احتیاطی و کنترل‌های سختگیرانه برای مهار شیوع کووید-19 اعمال کرد که شامل فاصله‌گذاری اجتماعی و استفاده اجباری از پوشش ماسک می‌باشد با این‌حال، در همان ماه‌های نخستین مشخص شد که چنین اقدامات پیشگیرانه‌ای برای متوقف کردن گسترش کووید-19 ناکافی است؛ بنابراین جهان به‌اتفاق نظری در مورد تولید و توسعه واکسن به‌عنوان یکی از امیدوارکننده‌ترین استراتژی‌های مداخله بهداشتی برای کاهش شیوع کووید-19رسید (1). از دیرباز واکسن‌ها اختراع نجات‌دهنده‌ای شمرده شدند که عامل حذف و کنترل بسیاری از بیماری‌های عفونی در بسیاری از نقاط جهان بدند که علاوه بر ایجاد مصونیت مستقیم و پیشگیری از بیماری در بین افراد واکسینه شده، باعث مصونیت در برابر بیماری جامعه مورد نظر خواهد شد (2). پذیرش واکسیناسیون کووید -19 به‌عنوان یک عامل تعیین‌کننده لازم برای کنترل همه‌گیری به نظر می‌رسید اما این تصور که ویروس با نرخ بالای واکسیناسیون کاملاً کنترل می‌شود، با ظهور انواع عفونی بیشتری مانند دلتا، همراه با نسبت‌های قابل‌توجهی از افراد مردد در پذیرش واکسن در کشورها به چالش کشیده شد، از طرفی هم‌زمان با شیوع این بیماری دنیا دچار چالش بی‌اعتمادی و گسترش یافتن تئوری توطئه نیز شد و این باور توطئه درحالی‌که جوامع عمومی در انتظار تولید واکسن بودند به مسئله واکسیناسیون نیز سرایت کرد که منجر به تردید در پذیرش واکسیناسیون همگانی شد (3).