سخن سردبیر


اهمیت امنیت بیمار طی درمان

شورای سردبیری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات2-3

امنیت بیمار / patient safety مقوله‌ای بااهمیت بسیار است. سازمان بهداشت جهانی / World Health Organization (= WHO) فعالیت‌های درمانی خطرساز و خطاهای دارویی را به عنوان دلیل ابتدایی رخدادهای مرتبط با آن در همه جهان می‌شناسد.WHO در این مورد بیش از همه به مقوله‌هایی همچون استفاده از داروهای کم‌خطر، کم‌خطرتر ساختن تصویربرداری در کودکان، زایمان‌های ایمن‌تر و بهداشت دست در بیماران جراحی از هنگام پذیرش تا زمان ترخیص پرداخته و در راستای ترویج این فرهنگ، تلاش‌های آموزشی بسیاری را در گروه‌های گوناگون پیگیری می‌کند.مدت‌ها با وجود همة توانمندی‌های شناخته شده در طب نوین به منظور درمان بیماری‌ها، بیمارستان‌ها همچنان به عنوان جایی برای التیام بیماران شناخته نمی‌شدند. به جای آن، بیمارستان را مکانی می‌دانستند که باید در آن از خطر آزار به بیمار واهمه داشت. در پاسخ به این اندیشه گرایش عمده‌ای به پیدایش امنیت بیمار ایجاد شد. به تدریج امنیت بیمار به یک سیاست در حوزة بهداشت و درمان تبدیل گشت که دانش و تجربه برای دستیابی به آن به خدمت گرفته شد. شاید بتوان پیدایش امنیت بیمار را نقطة عطف و انقلابی دانست برای مراقبت‌های بهداشتی که توانسته به طور شگرفی قدرت درمانی طب را افزایش دهد.امروزه امنیت بیمار در بسیاری از کشورها شناخته شده و مورد توجه مسؤولان بهداشت و درمان است.محدودسازی سرزنش / Limiting Blame نخستین جهش عمده‌ای بود که در این مقوله تعریف شد؛ شناخت این مهم که رخدادهای ناگوار در بیشتر موارد به دلیل ضعف مجموعه / system breakdowns رخ می دهند و نه تنها به دلیل ناکارآمدی‌های فردی کلیدواژة این جهش عمده بود.بعدها استدلال قانع کننده‌ای پدید آمد که خطاها با بازطراحی سیستم‌ها و فرآیندهایی که عوامل انسانی را به کار می‌گیرند، قابل کاهش یافتن هستند. در این بازطراحی استانداردسازی، ساده‌سازی و استفاده از محدودیت‌ها نقش یافت. یکی از این محدودیت‌ها "forcing function" است که یک ویژگی از طراحی است که رخداد خطا را ناممکن می‌سازد (برای مثال اتصال‌های ناسازگار که از اتصال یک گاز بیهوشی به پورت اکسیژن ماشین بیهوشی جلوگیری می‌کند).این اعتقاد که رخدادهای ناگوار می‌توانند اطلاعاتی به ما بدهند، ایدة نوینی نبود اما هنگامی که در مراقبت‌های بهداشتی دوباره به آن توجه شد، توانست توانمندی تازه‌ای را در اختیار قرار دهد. بسیاری بر این عقیده‌اند که هرچه اطلاعات به اشتراک گذاشته شده در مورد خطاها بیشتر باشد، درس‌های بهتری می‌تواند به دیگران بدهد.در این تغییر نگرش تغییر فرهنگ و حرفه‌ای‌گری / Professionalism بیش از گذشته مورد توجه مسؤولان بهداشت و درمان قرار گرفت تا به ایجاد سازمان‌های با قابلیت اطمینان بیشتر روی بیاورند. سرانجام این تغییر نگرش آن شد که رویکرد "above all, do no harm" پدید آمد تا احتراز از خطر بر هر اقدام دیگری در درمان بیمار تقدم یابد.امنیت بیمار را می‌توان رشته‌ای در بخش مراقبت‌های بهداشتی دانست که علوم مرتبط را در راستای دستیابی به یک سیستم قابل اعتماد در ارائه مراقبت‌های بهداشتی به کار می‌گیرد. امنیت بیمار همچنین یک ویژگی از سیستم مراقبت‌های بهداشتی است که بروز و اثر رخدادهای ناخواسته را کاهش می‌دهد و بهبود از رخدادهای ناگوار را بیشتر می‌کند.حوزة امنیت بیمار در پاسخ به شیوع بالای رخدادهای قابل اجتناب پدید آمده است. با وجود این بسیاری یک تعریف روشن از آن ندارند و یا الگویی شفاف از آن ارائه نمی‌دهند. به همین دلیل و با توجه به اهمیت موضوع ما به نمایندگی از جامعة متخصصان بیهوشی و مراقبت‌های ویژه به عنوان متولیان امنیت بیمار در دورة زمانی پیرامون عمل از سازمان‌ها و نهادهای مرتبط به منظور بازتعریف و طراحی الگویی از این مهم دعوت به عمل می‌آوریم و می‌دانیم که این مهم نیاز به تغییرات بنیادینی چون تغییر در فرهنگ دارد. به این منظور علاقمندان را به بازشناخت چهار حیطة عمده در این مقوله فرا می‌خوانیم؛ نخست شناخت افرادی که مراقبت‌های بهداشتی دریافت می‌کنند؛ دوم شناسایی افرادی که آن را فراهم می‌سازند؛ سوم شناخت سیستم‌های درمانی و چهارم شناسایی روش‌ها و عناصر مؤثر در هر حیطه.امیدواریم این تعاریف و الگوها بتواند در همگرایی تلاش‌هایی که در راستای فراهمی امنیت بیمار می‌شود، کمک کننده باشد.و اما سخنی با همکاران متخصص آنستزیولوژی؛ آنستزی لازمة جراحی است و نقش و اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست؛ اما، بیهوشی به خودی خود هیچ فایدة درمانی برای بیمار ندارد. از این روی خطرات آنستزی باید تا حد ممکن برای بیمار اندک باشد. آنستزیولوژی را می‌توان پرچمدار بهبود امنیت بیمار دانست. هرچند مرگ و میر ناشی از بیهوشی طی سال‌های اخیر کاهش چشمگیری یافته اما در مورد گرایش موربیدیتی ناشی از بیهوشی اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ با وجود این به نظر می رسد که موربیدیتی نیز با روندی کاهشی همراه باشد. مطالعه بر روی خطاهای طی آنستزی به شناخت خاستگاه خطر و روش‌های کاهش آن منتهی شده است. تغییر در فناوری به ویژه در مورد سیستم های هوشبررسان و پایشگرها، استفاده از شبیه‌سازها و به‌کارگیری سیستم‌های گزارش‌دهی از روش‌هایی بوده‌اند که برای کاهش خطر مورد توجه قرار گرفته‌اند. مطالعه بر روی رخدادهای مهم 50 سال گذشته نیز گام‌های مؤثر بسیاری را که در بهبود ایمنی بیهوشی نقش داشته‌اند، نشان داده است.با این اوصاف نقش متخصصان بیهوشی و مراقبت‌های ویژه در کاهش خطر و ارتقاء امنیت بیمار غیر قابل انکار است و دستیابی به این مهم استفاده از همه توانمندی‌های متخصصان این حوزه را می‌طلبد.

مقاله اصیل


تأثیر استفاده از کولوئید در تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی لاپاراسکوپی ژنیکولوژی

رحمان عباسی‌وش, شهریار صانع, علیرضا ماهوری, محمدامین ولیزاد حسنلوئی, تانیا مرادی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 4-11

مقدمه: تهوع و استفراغ بعد از عمل در 20 تا 30% بیماران بعد از عمل جراحی اتفاق می‌افتد و این دو با هم دومین شکایت شایع توسط بیماران بعد از عمل هستند. ما با امید به اینکه استفاده از مایع داخل عروقی مناسب بتواند در کاهش  تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی نقشی داشته باشد، این مطالعه را انجام دادیم. مواد و روش‌ها: این مطالعة کارآزمایی بالینی بر روی تعداد 60 بیمار زن 20 تا 60 سال کلاس یک و دو ASA که تحت اعمال جراحی لاپاراسکوپی تشخیصی با بیهوشی عمومی قرار گرفتند، انجام شد؛ در تمام بیماران 15 دقیقه قبل از شروع بیهوشی عمومی مایع مورد نظر و در گروه کریستالوئید رینگر لاکتات  10 میلی‌لیتر / کیلوگرم و در گروه کولوئید، ولوون 10 میلی‌لیتر / کیلوگرم تزریق شد. فراوانی بروز تهوع و استفراغ در طول ریکاوری ثبت و در فرم های مخصوص این مطالعه جمع آوری شد. نتیجه: با توجه به 121/0  P.value = در آزمون کای دو   که بیشتر از 05/0 است متغیر تهوع در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان استفراغ هم مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند که با توجه به 136/0 =   P valueاز نظر آماری دو گروه با هم تفاوت نداشتند. بحث: ما در این مطالعه از ولوون برای افزایش حجم داخل عروقی استفاده کردیم که در مقایسه با گروه دیگر یعنی رینگر لاکتات تفاوت آماری معنی‌داری از نظر بروز تهوع و استفراغ نداشت.

بررسي اثر داروي دکسمدتومیدین بر پارامترهاي هموديناميك و میزان خونریزی حین عمل در بیماران تحت عمل جراحی الکتیو شکستگی شفت فمور

دکتر علیرضا میرخشتی, دکترالهام معماری, دکتر حامد شفیعی, دکتر مستانه داهی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 12-18

مقدمه: کنترل پارامترهای همودینامیک و ایجاد ثبات همودینامیک همراه کاهش میزان خونریزی حین جراحی‌های ماژور ارتوپدی از ارکان مدیریت بیهوشی پیرامون عمل برای این بیماران است که می‌تواند علاوه بر کاهش عوارض قلبی عروقی پیرامون جراحی، احتمال تزریق خون  و عوارض مرتبط با آن مانند همولیز، عفونت، واکنش‌های غیر همولیتیک و عوارض ریوی  را کاهش دهد. ما در این مطالعه فرض کردیم که داروي دكسمدتوميدين که  يك آگونيست انتخابي رسپتور ɑ2 است ممکن است میزان خونریزی و تغییرات همودینامیک حین عمل مانند فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب را تحت تأثیر قرار دهد. هدف: هدف ما از اين مطالعه تعيين اثر داروي دكسمدتوميدين بر پارامترهاي هموديناميك و میزان خونریزی  در بيماران تحت عمل جراحي شكستگي شفت فمور است. مواد و روش‌ها: در يك مطالعة كارآزمايي باليني تعداد 50 بیمار، کاندید عمل جراحی الکتیو شکستگی شفت فمور، بین 18 تا ۵۵ سال و با  ASA کلاس 1 و 2 به صورت کاملاً تصادفی و بر اساس جدول اعداد تصادفی وارد این مطالعه شدند. پروتكل بيهوشي عمومي و كنترل درد بعد از عمل در تمامي بيماران يكسان بود. در گروه دكسمدتوميدين به ميزان 5/0 میکروگرم / کیلوگرم / ساعت از داروي دكسمدتوميدين در طول عمل و در گروه شاهد سديم كلريد 9/0% به روش مشابه انفوزيون شد. نتایج: روند تغييرات فشار خون سيستوليك و دياستوليك از لحاظ آماري به طور معناداري بين دو گروه تفاوت داشت (001/0 P<). اما روند تغييرات ميزان ضربان قلب از لحاظ آماري بين دو گروه معنادار نبود (055/0 P=). ميزان خونريزي بين عمل در گروه دكسمدتوميدين به طور معناداري كمتر از گروه ديگر بود. نتیجه‌گیری: انفوزيون داروي دكسمدتوميدين سبب  كنترل بهتر  فشار خون سيستوليك و دياستوليك شده و نیز مي‌تواند باعث كاهش خونريزي حين عمل جراحي شكستگي شفت فمور گردد.

مقایسة روش ترکیبی و مجزای تسکینی-آرام بخشی تحت کنترل بیمار بر میزان رضایت‌مندی در عمل جراحی فیکو

دکتر محمدرضا کامران منش, دکتر همایون آقامحمدی, دکتر علیرضا جعفری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 19-27

مقدمه: بیهوشی رژیونال امروزه به روش انتخابی برای بسیاری از عمل‌های جراحی تبدیل شده است. آرام‌بخشی مناسب همراه این نوع بیهوشی، ترس و اضطراب مریض را کاهش داده و در کنار آن کیفیت بیهوشی رژیونال را بالا می‌برد.چندین سال است که روش‌های مختلفی براي آرام‌بخشی استفاده می‌شود که طی زمان نیز پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای کرده است. سعی ما در این مطالعه بررسی رضایتمندی جراح و بیمار طی عمل جراحی فیکو در بیمارانی بود که آرام‌بخشی را با روش تحت کنترل بیمار دریافت می‌نمودند. مواد و روش‌ها: در این مطالعه 72 بیمار با ASA کلاس 1 و 2 که کاندید عمل جراحی فیکو بودند وارد مطالعه شدند. بیماران به دو گروه 36 نفره به صورت تصادفي تقسیم شدند. ابتدا برای هر بیمار یک IV تعبیه گردید و 500 سی‌سی نرمال سالین تجویز گردید. پروپوفل با دوز انفوزیوم 20 میکروگرم / کیلوگرم / دقیقه و رمی‌فنتانیل با دوز میکروگرم / کیلوگرم / دقیقه 02/0 برای بیمار تجویز گردید که شروع آرام‌بخشی 5 دقیقه قبل از تزریق بی‌حسی موضعی بود. در صورت درخواست بیمار به صورت بولوس با قفل کردن زمان[1] 5‌‌‌ دقیقه داروی آرام‌بخشی شامل 15/0 میکروگرم / کیلوگرم / دقیقه رمی‌فنتانیل و 50 میکروگرم / کیلوگرم / دقیقه پروپوفل تزریق گردید. پس از شروع عمل طبق آموزشی که از قبل به بیمار داده شده بود در گروه مجزا اگر در طول عمل احساس درد داشت با بالا آوردن دست چپ رمی‌فنتانیل و در صورت داشتن اضطراب با بالا آوردن دست راست پروپوفل دریافت می‌نمود و در گروه ترکیبی بیمار چه با درد و چه با اضطراب با بالا آوردن هر یک از دست‌ها ترکیب هر دو دارو را به طور همزمان دریافت می‌کرد. بنابراین با عدم اطلاع بیمار از نحوة تزریق دارو مطالعة یکسو کور انجام گردید. يافته‌ها: میزان رضایتمندی جراح - تکنیسین بیهوشی و بیمار در دو روش تفاوت معنی‌داری نداشت. از نظر وقوع افت درصد اشباع اکسیژن‌ تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. در گروه مجزا تعداد دفعات درخواست مسکن بیش از 2 برابر تعداد دفعات درخواست آرامبخش بود. از نظر تعداد بیماران درخواست کنندة دارو و از نظر تعداد درخواست‌ها بین دو گروه تفاوت معنی‌دار وجود نداشت. اگرچه مقدار رمی‌فنتانیل مصرف شده در دو گروه اختلاف معنی‌داری نداشت دوز کلی پروپوفل مصرف شده در گروهی که دو دارو را همزمان دریافت نمودند به طور معنی‌داری بیشتر از گروهی بود که داروها را به طور مجزا دریافت می‌نمودند. نتیجه‌گیری: با مصرف آرامبخش کمتر و مسکن یکسان در هر دو گروه، گروه مجزا به اندازة گروه ترکیبی توانست روش مؤثری باشد و از نظر میزان رضایتمندی جراح، بيمار، تکنسین بیهوشی و امنیت تکنیک مورد استفاده بین دو گروه تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.

مقایسة اثر کتامین با دکسمدتومیدین در بی‌دردی سوء مصرف کنندگان مخدر تحت جراحی نفرکتومی لاپاراسکوپی

محمدرضا کامران‌منش, بابک قرایی, همایون آقا‌محمدی, علیرضا جعفری, مهتاب پورزمانی, فاطمه رودنشین, مریم محمودی, پیمان دادخواه

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 28-37

مقدمه:دکسمدتومیدین به عنوان یکی از ساختارهای دارویی در کنترل درد به کار رفته است و نتایج مختلفی از این دارو دیده شده است. کتامین اثر مناسبی در کاهش درد در افراد معتاد داشته است. دراین مطالعه اثر دوز پایین و بولوس کتامین با دکسمدتومیدین در کنترل درد افراد معتاد تحت نفرکتومی لاپاراسکوپیک مقایسه شده است. مواد و روش‌ها:107بیمار معتاد که کاندید نفرکتومی لاپاراسکوپیکبودند انتخاب شدند. آنها بایستی سابقة مصرف روزانة مخدر را طی 6 هفته اخیر می‌داشتند. این بیماران به صورت تصادفی در دو گروه کتامین(K) و دکسمدتومیدین (D) قرار گرفتند.هر گروه برای کنترل درد حین عمل تحت انفوزیون رمی‌فنتانیل قرار گرفتند. میزان رمی‌فنتانیل حین عمل ( پیامد اولیه) و میزان مخدر مورد نیاز بعد از عمل(پیامد ثانویه) مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: میزان مخدر مصرفی به طور قابل ملاحظه‌ای در دو گروه متفاوت بود. میزان رمی‌فنتانیل در گروهK496±34میکروگرم و در گروهD508±10میکروگرم و (001/0>P) بود و میزان مخدر مورد نیاز بعد از عمل در گروهK 1±4میلی‌گرم و در گروهD9±3میلی‌گرم با (001/0 P<) بود و عوارض قابل ملاحظه‌ای در دو گروه دیده نشد. نتیجه‌گیری:کاهش قابل ملاحظه‌ای در میزان مخدر مصرفی حین و بعد از عمل در گروه کتامین نسبت به گروه دکسمدتومیدین دیده شد.

تأثیر تابش لیزر خونی به روش ترانس کوتانئوس بر تغییرات همودینامیک بعد از عمل سزارین الکتیو

شعله نسیون‌پور, رضا آخوندزاده, منصور سلطان‌زاده, سهیلا مکملی, محمدرضا یاوری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 38-43

مقدمه: امروزه لیزر داخل عروقی به طور گسترده در مامایی و ژنیکولوژی به منظور تحریک تبادل گردش خون جفتی - رحمی وهمچنین پیشگیری و درمان التهاب دستگاه تناسلی داخلی استفاده می‌شود.(1) از طرفی حفظ ثبات بالینی مادران حین و پس از سزارین می‌تواند موجب بازگشت زودتر آنان به فعالیت‌های معمول شده و تقویت وابستگی مادر و نوزاد را به دنبال داشته باشد. لذا اين مطالعه با هدف بررسي تأثير ليزر كم‌توان داخل عروقي به روش ترانس كوتانئوس بر تغییرات همودینامیک پس از عمل سزارين الكتيو انجام  شد. مواد و روش‌ها: اين كارآزمايي باليني دوسويه كور بر روی 70 خانم باردار گراويد 1 يا 2 در محدودة سني 18 تا 40 سال با کلاس 1 و 2ASA  انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه لیزر و کنترل تقسيم شدند و روش بيهوشي در هر دو گروه يكسان بود. پس از خاتمه عمل 35 نفر تحت تابش ليزر كم‌توان RED  با دوز 650 نانومتر به روش ترانس كوتانئوس به مدت ده دقیقه بر ورید کوبیتال قرار گرفتند و 35 نفر نیز تحت تابش ليزر خاموش قرار گرفتند. فشار خون، نبض و اشباع اکسیژن شریانی بیماران در مرحلة قبل از تابش لیزر و سپس هر پانزده دقیقه یک بار به مدت یک ساعت و تا زمان بازگشت از بی‌حسی در طول مراقبت در ریکاوری ثبت شد و نهایتاً ابتدا تغییرات همودینامیک هر دو گروه با هم مقایسه و سپس این تغییرات در گروه لیزر قبل و بعد از لیزردرمانی نیز با هم مقایسه شدند. يافته‌ها: از نظر میانگین سن، وزن و قد و همچنین طول زمان عمل بین دوگروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. (05/0< p). براساس نتایج به دست آمده میانگین فشار خون شریانی در گروه لیزر (8/17±105 میلی‌متر جیوه) و در گروه کنترل (4/22 ±1/102 میلی‌متر جیوه) بود. لذا در مجموع از نظر آماری اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نگردید . (05/0< p) از نظر ضربان قلب نیز تعداد ضربان بر دقیقه در گروه لیزر (8/20±6/86) در گروه کنترل (16±6/86)  بود و از نظر آماری اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نگردید. (05/0< p) درصد اشباع اکسیژن شریانی در گروه لیزر (3/1 ± 98) و در گروه کنترل (2 ± 97) بود و از نظر آماری اختلاف معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نگردید. (05/0< p)تغییرات میانگین فشار خون شریانی، ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن شریانی در گروه لیزر قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری شد و هیچ تغییر معناداری در پارامترهای مورد ارزیابی قبل و بعد از لیزرتابی مشاهده نشد. (05/0< p)  نتیجه‌گیری: تابش لیزر کم‌توان به روش ساب کوتانئوس موجب تغییرات قابل توجهی بر وضعیت همودینامیک بیماران اعم از فشار خون، ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن شریانی نمی‌شود.

بررسی فراوانی مصرف سیگار و دیگر عوامل خطر در بیماران مبتلا به ترومبوز وریدهای عمقی

عزیزالله ادیب, هاله شهلازاده, بهناز فتوره‌چی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 44-48

مقدمه: ترومبوز وریدی نتیجة ایجاد لخته در دیوارة ورید است که پاسخ التهابی به دنبال دارد. این ترومبوز بخصوص اگر در وریدهای عمقی اتفاق افتد امکان ایجاد آمبولی ریه کرده و احساس خطر و توجه بیشتری را ایجاب خواهد نمود. هدف: بررسی فراوانی عواملی از جمله سیگار کشیدن، عمل جراحی، مصرف برخی داروهاست که در ابتلا به این بیماری به عنوان عامل مستعد کننده مطرح هستند. مواد و روش‌ها: مطالعه به روش مطالعة موردی و شامل 71 نفر بیمار است که به دلیل التهاب یک یا دو اندام تحتانی با تشخیص احتمالی ترومبوآمبولیسم وریدهای عمقی به بیمارستان‌ها یا کلینیک‌های تخصصی مراجعه کرده و تحت بررسی قرار گرفتند که پس از آزمایش‌ها و تشخیص نهایی که اکثراً شامل کالر داپلر عروقی اندام و تست D-dimer بوده است. سوابق مورد نظر در پرسشنامه تنظیم شده یادداشت و پس از آمایش داده‌ها نتایج از طریق نرم‌افزار spss win برآورد گردید. نتیجه و بحث: در این مطالعه فراوانی سیگاری‌ها 31 نفر (43.7%) و غیر سیگاری‌ها 40 نفر (53.3%) بود.با توجه به نتایج به دست آمده مداخلة سیگار به تنهایی در این تحقیق مردود تلقی می‌شود و عوامل دیگر قید شده نیز نمی‌تواند به عنوان عامل جدی و قطعی در ایجاد ترومبو آمبولیزم مؤثر باشد و لذا فاکتورهای دیگری از جمله اختلالات انعقادی و ژنتیکی باید مورد بررسی قرار گیرد.

مقایسة اثرات همودینامیک لوله‌گذاری تراشه با تیغة مکینتاش و میلر

هاشم جری‌نشین, ندا صادقی‌زاده, زهرا کریمی, نسیم عبدی, محمد هادی شوروئی, فریدون فکرت

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 49-56

مقدمه: لارنگوسكوپی و لوله گذاری داخل تراشه، تحریک دردناکی در حین بیهوشی عمومی می باشند که باعث افزایش فشارخون و تاكیكاردی می شود. افزایش فشارخون و تاكیكاردی میتواند در قلب ایسكمیك باعث تشدید ایسكمی و ایجاد آریتمی و انفاركتوس میوكارد شود. هدف از این مطالعه، مقایسه میزان اثرات همودینامیك لوله گذاری تراشه از طریق دو تیغه مکینتاش و تیغه میلر می باشد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارازمایی بالینی می باشد که در سال 92-93 در دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان بر روی 203 بیمار کاندید عمل جراحی الکتیو به صورت تصادفی به دو گروه لارینگوسکوپی با تیغه مکینتاش( 103 نفر) و لارینگوسکوپی با تیغه میلر (100 نفر) تقسیم شدند. پارامترهای همودینامیک بیماران در مرحله پایه، بعد از القاء بیهوشی و قبل اینتوباسیون، بلافاصله بعد از اینتوباسیون و دقایق یک، سه و پنج بعد از اینتوباسیون اندازه گیری و ثبت شد. پس از ثبت اطلاعات بیماران، آنالیز داده های اماری با نرم افزار SPSS ویراست 19 انجام شد و از تست های آماری Chi-Square و T Test و Repeated ANOVA استفاده گردید. مقادیر  معنی دار در نظر گرفته شد.نتایج: متغیرهای دموگرافیک بیماران دو گروه مشابه بودند. درجه مالامپاتی و دید لارنگوسکوپی در دو گروه مشابه بود. طول مدت لارنگوسکوپی در گروه مکینتاش به طور معناداری از گروه میلر کوتاه تر بود(001/0=p). پارامترهای میانگین فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی، فشار خون متوسط شریانی و ضربان قلب فقط در زمانهای بلافاصله، یک و سه دقیقه بعد از اینتوباسیون در گروه میلر به صورت قابل توجهی از گروه مکینتاش بیشتر بود. نتیجه‌گیری: با توجه به زمان کمتر لارنگوسکوپی و تغییرات همودینامیک کمتر در لارنگوسکوپی با تیغه مکینتاش نسبت به لارنگوسکوپی با تیغه میلر به این نتیجه رسیدیم که لارنگوسکوپی با تیغه مکینتاش همراه با یک وضیعت کارائی بهتری است.

بررسی رابطة بین درد حاد و اضطراب مرگ در اقدام كنندگان به خودسوزی

حجت‌الله طهماسبیان, حسن تیموری, کامران جانفشان

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 57-62

مقدمه: اضطراب شایع‌ترین پاسخ فیزیولوژیک و سايكولوژيك به درد در بیماران سوختگی است که می‌تواند عملکرد روانی و جسمانی آنان را تحت تأثیر قرار دهد. مطالعة حاضر با هدف تعیین ارتباط بین درد حاد و اضطراب مرگ در بیماران سوختگی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعة توصیفی- تحلیلی در بخش سوختگی بیمارستان امام خمینی (ره) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. 103 بیمار بستری در بخش سوختگی زنان و مردان به صورت تصادفي ساده انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامة بلسکی (1999) ميزان اضطراب مرگ و اضطراب بيماران سوختگي و از مقياس درجه‌بندي عددي براي اندازه‌گيري شدت درد مورد استفاده شد. داده‌هاي جمع‌آوري شده توسط نرم‌افزار آماري SPSS18، آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون در سطح 5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: براساس یافته‌های پژوهش بین شدت درد حاد و میزان اضطراب مرگ در هفته‌های اول و دوم و همچنین بین هفته‌هاي سوم و چهارم رابطة معنی‌داری وجود دارد. نتايج به دست آمده در پیش‌بینی اضطراب مرگ توسط شدت درد، مدل مي‌تواند 54.6 درصد از واريانس را توجيه كند و شدت درد پيش‌بيني كنندة معناداري برای اضطراب مرگ بوده است. نتيجه‌گيري: با توجه به نتایج حاصل از اين تحقيق مي‌توان اذعان داشت که در مراقبت درمان و كنترل درد حاد بيماران سوختگي بايستي به كنترل اضطراب مرگ اين بيماران توجه خاصي مبذول نمود.

گزارش مورد


گزارش مورد: عمل جراحی اورژانس هرنی اینگوینال استرانگوله در بیمار 82 ساله دچار انفارکتوس میوکارد حاد

شهربانو نوری, ارازبردی قورچائی, پیمان اصغری, علی آرین‌نیا

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 2 مهر 2016, صفحه صفحات 63-66

 STEMI با درمان‌های اولیه همچون آنژیوپلاستی، ترومبولیز، آسپیرین و استاتین کاهش یافته است، با وجود این همچنان می‌توان آن را از علل قابل توجه مرگ و میر در نظر داشت.بیمار مورد نظر یک آقای 82 ساله بود که با درد RLQ  مراجعه کرده و تشخیص آن هرنی اینگوینال اینکارسره بود. بیمار سابقة دیابت کنترل نشده داشت و وضعیت قلبی عروقی وی نامشخص بود. در الکتروکردیوگرافی  12 لید قبل از عمل، STEMI  تشخیص داده شده و در بخش مراقبت‌های ویژة قلب  بستری گردید. برای وی تجویز هپارین، آسپیرین و آتورواستاتین شروع شد. 24 ساعت بعد بیمار به اتاق عمل منتقل شد. به دلیل  بیماری زمینه‌ای ریوی و کهولت سن تصمیم به بی‌حسی اپیدورال گرفته شد و عمل با موفقیت انجام شد و بیمار پس از 8 روز مرخص شد. به علت عدم رضایت بیمار آنژیوگرافی انجام نشد.

نامه به سردبیر