مقالات مروری


تا همین اواخر، اعتقاد بر این بود که فقط کسر کوچکی از ژنوم حاوی اطلاعات مربوط به منظور تولید پروتئین برای سلول است و مابقی DNA به عنوان DNA  بدردنخور (junk DNA) در نظر گرفته می شد که عملکرد مشخصی در طول زندگی فرد ندارد. امروزه، شواهد زیادی وجود دارد که ژنوم انسان به صورت گسترده ای رونویسی شده و باعث تولید ده ها هزار RNA غیرکدکننده می شود. این  ncRNAها دارای نقش مهمی در تنظیم بیان ژن های کد کننده پروتئین هستند. ncRNAها شامل RNA های غیر کدکننده کوچک مانند microRNAها (با طول 18 تا 25 نوکلئوتید) و نیز ncRNAهای طویل با بیش از 200 نوکلئوتید هستند. هر دوی این RNA ها دارای عملکردهای مهمی در جنبه های مختلف زیستی سلول هستند. ncRNA های طویل یا lncRNA ها بسیار کمتر از miRNA ها مطالعه شده اند اما بخش عمده ای از رونوشت های غیرکد کننده را شامل می شوند. lncRNAها می توانند باعث سرکوب یا افزایش بیان پروتئین ها شوند. بسیاری از این lncRNAها با بیماری های مختلف در انسان مرتبط هستند.

بیومارکرها شاخص های قابل اندازه گیری بیماری هستند. آنها باید ویژگی و حساسیت بالا، قدرت پیشگویی کننده قوی و نیز قابلیت دسترسی راحت داشته باشند. توانایی تشخیص lncRNAها در مایعات زیستی مزیت آنها را به عنوان نشانگرهای غیر تهاجمی بیماری های ریوی نشان می دهد. از این رو در این مطالعه مروری، برخی از جنبه های کلیدی lncRNAها را در بیماری های ریوی به عنوان بیومارکرهای تشخیصی، پیش آگهی یا به عنوان اهداف درمانی بیان می-کنیم.

مقالات پژوهشی اصلی


از آنجایی‍‍‍که آشنایی با طرح درگیری لنف ‍نودهای زیر‍بغلی، پستانی داخلی و مدیاستینال (بر اساس معیار انجمن بین‍المللی بررسی کانسر ریه) باعث تشخیص به ‍موقع بیماران با عود یا متاستاز کانسر پستان خواهد شد، این مطالعه توزیع آناتومیکی اختصاصی و خصوصیات مورفولوژیک درگیری لنف ‍نودها را در سی‍تی ‍اسکن اسپیرال قفسه سینه بیماران با کانسر پستان مورد بررسی قرار داد.

در این بررسی 100 بیمار که در یک مقطع 2 ساله با تشخیص کانسر پستان در بیمارستان مسیح دانشوری تهران تحت سی‍تی ‍اسکن اسپیرال قفسه سینه، با و بدون تزریق، قرار گرفته بودند بررسی شدند.

بیشترین فراوانی درگیری لنف ‍نودها در بیماران به ‍ترتیب در لنف ‍نودهای مدیاستن (39%)، زیربغلی (22%) و پستانی داخلی (7%) بود. فراوانی درگیری لنف ‍نودها در غدد لنفاوی زیر‍بغلی، پستانی داخلی و مدیاستن در بیماران با سابقه ماستکتومی/لامپکتومی نسبت به بیماران بدون سابقه ماستکتومی بیشتر بود. بیشترین فراوانی درگیری لنف ‍نودها در بیماران ماستکتومی/لامپکتومی و همچنین بیماران بدون ماستکتومی مربوط به غدد لنفاوی مدیاستن بود.                                           بیشترین فراوانی درگیری لنف ‍نودها در بیماران در ناحیه‍های مختلف مدیاستن بر اساس معیار انجمن بین‍المللی بررسی کانسر ریه به ترتیب در ناف ریه‍ها (27%) و در ناحیه پاراتراکئال تحتانی (22%) بود. از نظر طرح مورفولوژیک درگیری لنف ‍نودها، لبه نامنظم و کاویتاسیون فقط در لنف‍ نود‍های زیر بغلی دیده شد. کلسیفیکاسیون در غیاب رادیوتراپی قبلی فقط در غدد لنفاوی مدیاستن و در ناحیه 4 و 10 رخ داد. یکی شدن لنف ‍نودهای درگیر بیشتر از همه در ناحیه هایR 4 و 7 مدیاستن و در بیماران بدون ماستکتومی دیده شد. درگیری لنف ‍نودهای پستانی داخلی در تمامی موارد بدون درگیری غدد زیر بغلی دیده شد. در 3% بیماران همزمانی درگیری غدد لنفاوی پستانی داخلی و مدیاستن دیده شد.

شایع‍ترین محل‍های لنفادنوپاتی در بیماران مبتلا به کانسر پستان نواحی مدیاستن، زیر بغلی و لنف ‍نودهای زنجیره پستانی داخلی می‍باشند. شایع‍ترین محل لنفادنوپاتی در مدیاستن مربوط به ناف ریه‍ها و ناحیه پاراتراکئال تحتانی به‍ویژه سمت راست می‍باشد. بنابراین در صورت مشاهده لنفادنوپاتی در این نواحی از بیمار مبتلا به کانسر پستان، بررسی بیشتر از جمله بیوپسی از جهت احتمال متاستاز لنفاوی باید به سرعت انجام شود.

مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن پیش­‍رونده سیستم عصبی مرکزی با علائم متفاوت و ناتوان کننده فیزیکی و روان‍شناختی می‍باشد که مشکلات عدیده‍ای را برای فرد بیمار به همراه دارد. هدف پژوهش حاضر بررسي تاثير تمرينات مقاومتي با شدت‍هاي مختلف بر شاخص‍های عملکرد ریوی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می‍باشد. این پژوهش یک مداخله نیمه تجربی به شیوه پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه بیماران زن دارای پرونده فعال در انجمن ام‌اس شهر اهواز تشکیل می‌دادند که بر اساس ملاک‍های ورود و خروج به مطالعه تعداد 36 زن مبتلا به روش هدفمند و در دسترس از بین زنان داوطلب واجد شرایط انتخاب شدند و به صورت کاملا تصادفی در سه گروه جای گرفتند. گروه‍های تمرینی 12 هفته، هفته‍ای 3 جلسه به تمرین پرداختند. گروه اول تمرین مقاومتی در سه ست،10-12 تکرار با شدت (60% 1RM)  وگروه دوم در چهار ست، 6-8 تکرار تمرین مقاومتی با شدت (80% 1RM)  و گروه کنترل بدون برنامه تمرینی بودند. قبل و بعد از دوره تمرینی، شاخص­هاي تنفسی، ترکیب بدن، قدرت و استقامت عضلانی و حداکثر اکسیژن مصرفی انداز‌ه‌گیري شدند و تست اسپیرومتری گرفته شد. نتایج باکمک تحلیل واریانس با اندازه‍گیری مکرر نشان داد که پس از 12 هفته بین تاثیر دو شدت تمرین بر ,FEV1, FVC, MVV, VC FEV1/FVC، شاخص توده بدنی و محیط کمر به لگن، تفاوت معنی­داری وجود نداشت (05/0P>). و این تغییرات در گروه‍های تجربی نسبت به گروه کنترل نیز معنادار بود. توده بدون چربی در گروه‍های تمرینی افزایش معناداری را نشان داد (03/0P=). علاوه بر بهبود تعادل، خستگي و استقامت عضلاني، يافته­هاي حاضر نشان داد تمرينات مقاومتي با شدت بالا تاثیرات مشابه با تمرینات با شدت متوسط بر شاخص­های عملکرد ریوی زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس داشتند. سطح معنی­داری نیز (05/0P≤) در نظر گرفته شد.

بررسی اثر انسداد دو طرفه بینی بر یادگیری و حافظه فضایی در موش های صحرایی بالغ

فاطمه عباسی فیجانی, فرناز محراب بیگی, محمدرضا پالیزوان, سعید پژوهان

فصلنامه نفس, دوره 5 شماره 4 (1397), 6 March 2019,

انسداد بینی و انجام تنفس از طریق دهان در برخی از شرایط بالینی رخ می‌دهد که با اختلالات عصب شناختی همراه است. هرچند علت این اختلالات می‌تواند ناشی از عواملی مانند اختلالات خواب و تاثیر مدیاتورهای التهابی بر دستگاه عصبی مرکزی باشد، با این وجود مکانیسم دقیق دخیل در آن نامشخص است.

هدف از این مطالعه بررسی اثر انسداد دو طرفه بینی بر یادگیری و حافظه فضایی در موش‌های صحرایی بالغ می‌باشد.

14 سر موش‌ صحرایی نر، نژاد ویستار به وزن 250 تا 300 به‌طور تصادفی به دو گروه، شامل کنترل و انسداد بینی تقسیم شدند. به منظور ایجاد انسداد در بینی، بافت‌های اطراف مجرای بینی با استفاده از دستگاه کوتر سوزانده شد. با استفاده از این روش انسداد کامل بینی بعد از  هفت روز  ایجاد شد. سپس آزمون تست آبی موریس برای ارزیابی یادگیری و حافظه انجام شد.

بررسی فرایند یادگیری در این مطالعه نشان داد که انسداد بینی به‌طور معنی داری باعث اختلال در هر دو روند یادگیری و حافظه فضایی می‌شود. اختلال در جریان طبیعی هوا از طریق مجرای بینی می‌تواند منجر به اختلال در فرایند یادگیری و حافظه فضایی شده که به‌نظر می رسد با عملکردهای غیربویایی پیاز بویایی مرتبط باشد.

هدف از این مطالعه ارزیابی و بررسی اثرات یک برنامه 12 هفته­ای آسانا-پرانایاما بر اساس شاخص نوسان ضربان قلب، ظرفیت عملکردی و حداکثر اکسیژن مصرفی در بیماران مبتلا به آریتمی بطنی از نوع ضربانات زودرس بطنی (pvc) بود.

متغیرها قبل و بعد از تمرینات اندازه­گیری شدند. افرادی که به دلیل انقباضات زودرس بطنی از آریتمی­های قلبی رنج می‍بردند در کلینیک امام رضا در شیراز، ایران تحت درمان قرار گرفتند. این مطالعه بر مبنای داده­های جمع آوری شده از 30 بیمار مبتلا به آریتمی­های قلبی با انقباضات زودرس بطنی در محدوده سنی 20 تا 60 سال انجام شد. بیماران به­طور تصادفی به دو گروه آزمون (تجربی) و کنترل (شاهد) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه آسانا-پرانایاما شرکت کردند. عوامل متعددی از جمله QTc، QT، QRS الکتروکاردیوگرام (نوار قلبی)، شاخص ECG هولتر، ظرفیت عملکردی، حداکثر اکسیژن مصرفی و همچنین شاخص توده بدن، فشار خون و ضربان قلب در زمان استراحت قبل و بعد از تمرینات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

QTc، QT و QRS بعد از ورزش بدون تغییر باقی ماندند. با این حال، افزایش قابل توجهی در شاخص تغییرات ضربان قلب  SDNNو RMSSD مشاهده شد. درحالی­که شاخص توده بدن در افراد کاهش یافت و افزایش قابل توجهی در ظرفیت عملکردی و حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده گردید. همچنین، کاهش در سمپاتیک فرکانس پایین و افزایش در پاراسمپاتیک فرکانس بالا منجر به موازنه و تعادل مثبت در فعالیت سمپاتیک و پاراسمپاتیک (LF/HF) شد.

مشخص شد که یک برنامه 12 هفته­ای آسانا-پرانایاما در بیماران مبتلا به آریتمی­های قلبی بطن ناشی از انقباضات زودرس می­تواند عملکرد سیستم عصبی خودکار را افزایش دهد و با ایجاد تعادل در نسبت فعالیت سمپاتیک و پاراسمپاتیک در روند بهبودی این بیماران موثر واقع شود.