مقاله پژوهشی


رابطه بین رهبری اخلاقی و درگیری شغلی با نقش میانجی‌ تعامل رهبر ـ عضو

مجید جشیره, ناصر ناستی‌زایی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 7-18
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.23038

زمینه و هدف: مدیران سازمانی به دنبال راه‌کارهایی برای بهبود تعاملات رهبر ـ عضو و افزایش درگیری شغلی کارکنان می‌باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین رهبری اخلاقی با درگیری شغلی با میانجی‌گری تعامل رهبر ـ عضو انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این پژوهش توصیفی ـ همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است که روی 162 نفر از دبیران مقطع دوم متوسطه، مدارس ناحیه 2 شهر زاهدان انجام شد. نمونه‌گیری به شیوه طبقه‌ای ـ تصادفی انجام شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد رهبری اخلاقی، درگیری شغلی و تعامل رهبر ـ عضو استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با کمک نرم‌افزار SPSS 21 و لیزرل بهره گرفته شد.

یافته‌ها: بین رهبری اخلاقی با درگیری شغلی، رهبری اخلاقی با تعامل رهبر ـ عضو و تعامل رهبر ـ عضو با درگیری شغلی همبستگی معنی‌داری وجود داشت(0/01>p). اثر مستقیم رهبری اخلاقی بر درگیری شغلی (β=0/19, t=1/54) معنی‌دار نبود. اثر مستقیم رهبری اخلاقی بر تعامل رهبر ـ عضو (β=0/44, t=2/69) و اثر مستقیم تعامل رهبر ـ عضو بر درگیری شغلی (β=0/24, t=2/13) معنی‌دار بود. اثر غیر مستقیم رهبری اخلاقی بر درگیری شغلی با نقش میانجی تعامل رهبر ـ عضو (β=0/105) نیز معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: به­ کارگیری سبک رهبری اخلاقی می‌تواند زمینه را برای بهبود تعاملات رهبر ـ عضو و افزایش درگیری شغلی کارکنان فراهم نماید. پیشنهاد می‌شود، به منظور افزایش درگیری شغلی کارکنان، مدیران هنجارها و منش‌های اخلاقی مانند صداقت، انصاف، تعهد و مسؤولیت‌پذیری را در تعامل با کارکنان رعایت نمایند.

تأثیر ارزش‌های اخلاقی و مسؤولیت‌پذیری اجتماعی کارکنان بر تعالی منابع انسانی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه ایلام)

محمد تابان, رضا علی‌پور, سیدمهدی ویسه, یسرا پناه

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 19-30
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.20249

زمینه و هدف: امروزه واژه تعالی به طور افزاینده‌ای در ادبیات مدیریت به منظور بهبود مستمر کسب وکار استفاده می‌گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ارزش‌های اخلاقی و مسؤولیت‌پذیری اجتماعی کارکنان بر تعالی منابع انسانی در محیط کار انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی همبستگی روی 170 نفر از کارکنان دانشگاه ایلام در سال 1397 انجام شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برآورد و نمونه‌گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد مسؤولیت اجتماعی، ارزش‌های اخلاقی و تعالی منابع سازمانی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل الگویابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: بیشترین میانگین مربوط به متغیر تعالی منابع انسانی (1/61±4/04) و کم‌ترین میانگین مربوط به متغیر مسؤولیت اقتصادی (2/21±3/59) بود. در بین مؤلفه‌های مسؤولیت اجتماعی سازمان، بیشترین میانگین مربوط به بعد مسؤولیت نوع‌دوستانه (1/91±4/01) و کم‌ترین میانگین مربوط به بعد مسؤولیت اقتصادی (2/21±3/59) بود. ارزش‌های اخلاقی و مسؤولیت‌پذیری اجتماعی کارکنان اثر معنی‌داری بر تعالی منابع انسانی داشتند. همچنین ابعاد مسؤولیت قانونی، اقتصادی، اخلاقی و نوع‌دوستانه به ترتیب بیشترین همبستگی را با تعالی منابع انسانی داشتند (0/05≥P). نقش معنی‌دار میانجی متغیر مسؤولیت‌پذیری اجتماعی در ارتباط بین ارزش‌های اخلاقی و تعالی منابع انسانی مشاهده شد (p=0/001).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد که ارزش‌های اخلاقی، از طریق توسعه دامنه مسؤولیت‌پذیری اجتماعی در سازمان بر تعالی منابع انسانی تأثیر می‌گذارد. بنابراین نهادینه‌نمودن ارزش‌های اخلاقی در سازمان توصیه می‌گردد.

تبیین تجارب پرستاران از صلاحیت‌های اخلاقی و بالینی: یک رویکرد پدیدارشناسانه

میثم غلام پور, هادی پورشافعی, عباس قاسمیان, هادی غلامرضایی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 31-41
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.23623

زمینه و هدف: پرستاران بزرگ‌ترین گروه کارکنان بهداشتی را تشکیل می‌دهند. در این میان توجه به صلاحیت‌های آن‌ها که تضمین کننده کیفیت خدمات ارائه‌شده توسط آن‌ها می‌باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف توصیف و تفسیر تجارب پرستاران در زمینه صلاحیت‌های اخلاقی و بالینی آنان انجام شده است.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر ازنظر رویکرد جزء تحقیقات کیفی و از لحاظ روش، مبتنی بر مطالعات پدیدارشناسانه می‌باشد. در این راستا پس از نمونه‌گیری هدفمند، مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته با 18 نفر از پرستاران در سال 1397 انجام گرفت، برای کسب اعتبار داده‌ها از معیارهای Lincoln and Guba استفاده شد. داده‌ها بر اساس کدگذاری در سه سطح باز، محوری و منتخب مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: صلاحیت‌های پرستاران در 3 بُعد، 9 عامل و 22 مقوله؛ شامل بعد اخلاقی (رابطه با بیمار، اصول اجتماعی، تعهد دینی و تعهد حرفه‌ای)، بعد فردی (ویژگی‌های شخصیتی، انگیزش و توانایی ادراکی)، بعد تخصصی (دانش علمی و مهارت‌های تخصصی) پدیدار شد.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج صلاحیت‌های مورد نیاز یک پرستار را می‌توان در سه بعد فردی، اخلاقی و تخصصی قرار داد. از این رو برنامه‌ریزی آموزشی و مدیریتی برای ارتقای صلاحیت‌های اخلاقی و حرفه‌ای پرستاران مطابق با کدهای اخلاق پرستاری، در جهت نهادینه‌کردن این صلاحیت‌ها توصیه می‌گردد.

تحلیل نقش خودمختاری بیمار در رضایت آگاهانه

مهدی غفوریان, سهیلا صفایی, محمود عباسی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 43-51
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.24186

زمینه و هدف: تحلیل خودمختاری بیمار و کشف عناصر سازنده آن در ارتباط بین پزشک و بیمار دارای اهمیت ویژه‌ای است. هدف این مقاله تبیین محدوده خودمختاری بیمار به عنوان مؤلفه اصلی رضایت آگاهانه است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تحلیلی، کتب و مقالات منتشره مرتبط به صورت هدفمند جستجو و تحلیل شده و سپس نقش و محدوده خودمختاری بیمار در رضایت آگاهانه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: مهم‌ترین اقدامی که پزشک باید انجام دهد تا خودمختاری بیمار حفظ و رعایت گردد، ارائه اطلاعات به بیمار راجع به ماهیت بیماری و مداخلات درمانی مربوطه است. محققین از این اقدام مهم به «افشای اطلاعات» توسط پزشک و «فهم» توسط بیمار تعبیر کرده‌اند؛ در این خصوص، توجه و تأکید بر دو نکته حائز اهمیت است: اول این‌که هنگامی که از رابطه پزشک با بیمار سخن می‌گوییم، نباید آن را فقط به رابطه شخص پزشک با بیمار محدود کرد، بلکه منظور از پزشک، تیم درمان است که پزشک سرپرست آن است؛ دوم آنکه فهم و شناخت زیست‌جهان بیمار و مختصات دنیایی که در آن زیست می‌کند، برای انتخاب آگاهانه و خودمختار، از جایگاهی ویژه برخوردار است.

نتیجه‌گیری: تحقق رضایت آگاهانه، مستلزم افشای اطلاعات از طرف پزشک و فهم آن‌ها از طرف بیمار است. در اینجا اصل اساسی، همدلی پزشک با بیمار به معنای درک شرایط و دنیای ذهنی و روانی اوست تا بتواند بر اساس آن، اطلاعات مناسب و کافی را به بیمار انتقال دهد و به او برای انتخاب آگاهانه و آزادانه کمک نماید.

اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم

علی جوادی‌نژاد, علیرضا حیدری, فرح نادری, سعید بختیارپور, فریبا حافظی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 53-62
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.22713

زمینه و هدف: هوش اخلاقی یکی از متغیرهای مهم و تأثیرگذار در بسیاری از ویژگی‌های روانی از جمله بهزیستی روانشناختی است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم شهر باغ‌ملک انجام شده است.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود که روی دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم دبیرستان‌های شهر باغ‌ملک در سال تحصیلی 97-1396 انجام شد. ابزار این پژوهش پرسشنامه 54 سؤالی بهزیستی روانشناختی (Ryff) بود. پس از انتخاب تصادفی دو دبیرستان دخترانه و پسرانه، از میان کسانی که تراز کم‌تر از میانگین را کسب نمودند، تعداد 60 نفر به ‌صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله هشت جلسه 90 دقیقه‌ای، آموزش گروهی هوش اخلاقی دریافت نمودند. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی مستقل و به وسیله نرم‌افزار SPSS 22 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: آزمون تی مستقل تفاوت معنی‌داری را بین میانگین بهزیستی روانشناختی در مرحله پیش‌آزمون، بین گروه‌های مداخله (24/19±210/60) و کنترل (26/33±20580) نشان نداد (1/60=t و 0/05<P). میانگین و بهزیستی روانشناختی در مرحله پس‌آزمون، در گروه مداخله 20/63±235/60 و کنترل 35/20±211/06 بود. پس از آموزش، تفاضل میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروه‌های مداخله و کنترل تفاوت معنی‌داری نداشت (0/01≥p).

نتیجه‌گیری: نظر به تأثیر آموزش هوش اخلاقی بر افزایش معنی‌دار بهزیستی روانشناختی دانش‌آموزان و با توجه به نیاز جامعه به انسان‌های سالم، بانشاط و مولد، آموزش هوش اخلاقی به دانش‌آموزان توصیه می‌گردد.

جوانب اخلاقی و حقوقی دست‌ورزی محصولات زراعی از منظر مسؤولیت مدنی در کامن‌لا

سیدرضا احسان‌پور, احمد امی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 63-75
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.23553

زمینه و هدف: طی دهه گذشته تولید غلات تراریخته با استفاده از فناوری‌های زیستی، توجهات جهانی را به خود معطوف داشته است. هدف از این مطالعه تحلیل جوانب اخلاقی و حقوقی مرتبط با دست‌ورزی ژنتیکی محصولات زراعی از نگاه مسؤولیت مدنی در کامن‌لا می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تحلیلی، مقالات منتشره در زمینه مسائل اخلاقی و حقوقی محصولات زراعی تراریخته به صورت هدفمند جستجو و مرور شده و سپس استدلالات مدافعان و مخالفان با نظر به مسؤولیت مدنی در کامن‌لا مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: با وجود زیان‌هایی که مهندسی ژنتیکی محصولات غذایی می‌تواند داشته باشد، اصلاح ژنتیکی محصولات زراعی می‌تواند موجب تولید اقلام پربازده در مقایسه با کشاورزی سنتی، افزایش دسترسی عموم، کاهش استفاده از آفت‌کش‌ها، کاهش تخریب سطح خاک و حفاظت بیشتر موجودات زنده درون آن گردد. بنابراین استفاده از محصولات تراریخته باید بر اساس موازنه منافع و مضرات آن صورت پذیرد. یک راه برون‌رفت از این دوگانگی، احترام به حق انتخاب مصرف‌کنندگان از طریق استفاده از برچسب‌های معرفی محصولات تراریخته می‌باشد. مسؤولیت مدنی یک مسیر شناخته‌شده برای جبران خسارت است، ولیکن نمی‌تواند تمام ابعاد مرتبط با این حوزه را جبران کند؛ طرح دعوی حقوقی در این رابطه بسیار پرهزینه و حصول نتیجه نیز محل تردید است، به علاوه همه موضوعات مشمول مسؤولیت ناشی از آلودگی ژنتیکی و اثرات آن قانون تعریف نشده است.

نتیجه‌گیری: چالش‌های اخلاقی و حقوقی متعدد دست‌ورزی محصولات زراعی تراریخته و ایجاد مسؤولیت‌های ناخواسته برای صاحبان این محصولات و نیز کشاورزان سنتی، دخالت سریع قانونگذار در این حوزه را ایجاب می‌نماید.

نقش اخلاق حرفه‌ای در تعهد سازمانی پرستاران

اکبر بهمنی چوب‌بستی, سیدمهدی موسوی داودی, محمدرضا خلیل‌پور

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 77-85
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.20824

زمینه و هدف: اخلاقیات عامل مهمی در تنظیم روابط میان انسان‌ها می‌باشد؛ از طرفی تعهد حالتی روانشناختی است که چگونگی ارتباط میان افراد و سازمان را رقم می‌زند و سبب دلبستگی عاطفی کارمند و همانندسازی و علاقه او نسبت به سازمان می‌شود. از این رو هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش اخلاق حرفه‌ای در تعهد سازمانی پرستاران شاغل در بیمارستان شهید مدرس شهر ساوه می‌باشد.

مواد و روش‌ها: این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده‌ها جزء پژوهش‌های توصیفی ـ همبستگی و از شاخه میدانی می‌باشد. پژوهش حاضر بر روی 196 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان شهید مدرس، شهرستان ساوه در سال 1397 انجام شده است. نمونه‌گیری به روش تصادفی ساده صورت گرفته و برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد اخلاق حرفه‌ای و تعهد سازمانی استفاده شده است. جهت تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای SPSS و AMOS و آزمون‌های رگرسیون و مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد.

یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن است که اخلاق حرفه‌ای ارتباط مثبت و معنی‌داری با تعهد سازمانی پرستاران دارد (0/706=B). با استفاده از تحلیل رگرسیون، ارتباط مثبت معنی‌داری بین اخلاق حرفه‌ای با ‌مؤلفه‌های تعهد سازمانی شامل (تعهد عاطفی 0/368=B، تعهد مستمر 0/489=B و تعهد هنجاری 0/543=B) مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج می‌توان ادعا کرد که مدیران سازمان‌ها می‌توانند جهت افزایش تعهد کارکنان به سازمان، ارتقای اخلاق حرفه‌ای را مد نظر و در اولویت قرار دهند. در این خصوص توجه به هر یک از مؤلفه‌های اخلاق حرفه‌ای به منظور افزیش تعهد سازمانی پرستاران توصیه می‌گردد.

مقایسه اثربخشی دو روش درمان گروهی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشش، تنظیم هیجان و صمیمیت زناشویی

مسعود قاصدی, فریبرز باقری, علیرضا کیامنش

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 29 (1397), 3 بهمن 2019, صفحه 87-98
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i29.22576

زمینه و هدف: نظر به اهمیت بهبود سلامت روان زنان آسیب‌دیده از خیانت همسر، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان‌های گروهی مبتنی بر فنون پذیرش و تعهد (ACT) و ذهن‌آگاهی، بر بخشش، تنظیم هیجانی و صمیمیت زناشویی در زنان آسیب‌دیده از خیانت صورت پذیرفته است.

مواد و روش‌ها: جامعه آماری این پژوهش نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون را زنان آسیب‌دیده از خیانت مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 شهر تهران، در سال‌های 96-1395 تشکیل می‌دادند. از بین آنان زنانی که تمایل به شرکت در مطالعه داشتند، به‌ صورت در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بخشش Rye (1998 م.)، پرسشنامه تنظیم هیجانی Gross & John (2003 م.) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی

Walker & Thompson (1983 م.) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و استنباطی و نرم‌افزار آماری SPSS 23 استفاده شد.

یافته‌ها: بخشش، تنظیم هیجان و صمیمیت در زناشویی زنان آسیب‌دیده از روابط فرازناشویی، پس از مداخله در هر دو گروه درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به گروه کنترل تأثیر مثبت و معنی‌داری داشت (P>0/01)، اگرچه این متغیرها در دو گروه درمانی پس از مداخله تفاوت معنی‌داری نداشت (P>0/05).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش، به مشاوران و درمانگران خانواده توصیه می‌گردد تا با توجه به اهمیت بخشش، صمیمت و تنظیم هیجان در پیشگیری از خیانت و بهبود سلامت زنان آسیب‌دیده از خیانت، به آموزش این مهارت‌ها به مددجویان خود اهتمام ورزند.