مقالات مروری


ترومبوآمبولی (VTE) شامل ترومبوز وریدهای عمقی (DVT) و آمبولی ریه می باشد و از علل اصلی موربیدیتی و مرگ و میر است. تقریبا تمام پزشکان با تشخیص و درمان این بیماری رو به رو می شوند.

تشخیص  و درمان  VTE در گروه های خاصی از بیماران شامل زنان باردار، بیماران مسن ، افراد با سابقه قبلی VTE و بیماران مبتلا به کنسر با چالش هایی روبروست.

ترمبوپروفیلاکسی یکی از مهم ترین استراتژی های ایمنی بیمار در بیماران بستری در بیمارستان است. همچنین آمبولی ریوی به عنوان مهم ترین علت مرگ در بیمارستان که قابل پیشگیری می باشد شناخته شده است.

در این مقاله مروری با خلاصه سازی به روز ترین گایدلاین ها و منظم سازی شواهد موجود گامی در جهت تسهیل پیشگیری، تشخیص و درمان این مهم برمی داریم.

در این مطالعه از خلاصه توصیه های گایدلاین های American College of Chest Physicians و American Society of Clinical Oncology و Society of Obstetricians and Gynecologists of Canada و American Thoracic Society و European Society for Medical Oncology استفاده شده است.

این مطالعه مروری سعی دارد با نگاه بین رشته ای، توصیه های کابردی در زمینه پیشگیری، تشخیص و درمان VTE را در اختیار خوانندگان قرار دهد. اگرچه مطالعاتی زیاد و متنوعی در این حوزه وجود دارد، اما در بسیاری از موارد توصیه های ارایه شده در قالب علمی و سیستماتیک گایدلاین های استاندارد طراحی نشده است و نیاز به این مهم احساس می شود. این موضوع به خصوص در گایدلاین های تخصصی زنان در موضوع VTE  دیده می شود. همچنین اکثر مطالعات از کشورهای توسعه یافته می باشد که گایدلاین های بالینی نیز با متریال این مطالعات نوشته می شوند. جهت طراحی گایدلاین های منطقه ای که برمبنای شرایط اقتصادی ، امکانات و اپیدمیولوژی  هر منطقه باشد ، نیازمند گسترش مطالعات با کیفیت بالا به خصوص RCT های با متودولوژی مناسب در کشورهای در حال توسعه مثل ایران است.

مقالات پژوهشی اصلی


چاقی با بیماری­های مختلفی از جمله پرفشاری خون و کاهش آمادگی قلبی-تنفسی همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات ترکیبی (مقاومتی دایره­ای و استقامتی) بر اکسیژن مصرفی بیشینه (VO2max)، فشار خون و سطوح سرمی نیتریک اکسید (NO) در مردان چاق مبتلا به پرفشاری خون صورت گرفته است.

به منظور اجرای پژوهش حاضر، 24 مرد چاق دارای پرفشاری خون (فشار خون سیستولی بالاتر از 140 و فشار خون دیاستولی بالاتر از 90 میلی­متر جیوه) در دو گروه کنترل و تمرین ترکیبی تقسیم­بندی شدند. برنامه تمرین ترکیبی به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. در هر جلسه تمرین ترکیبی، ابتدا تمرین مقاومتی دایره­ای و بلافاصله بعد از آن، تمرین استقامتی اجرا گردید. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، نمونه­های خونی جمع­آوری و فشار خون و همچنین آمادگی قلبی-تنفسی آزمودنی­ها مورد بررسی قرار گرفت. داده­ها با نرم افزار  SPSSنسخه 24 و آزمون آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.

نتایج حاضر نشان داد که VO2max در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری افزایش (001/0>p) و فشار خون به صورت معنادار کاهش یافته است (05/0>p). علاوه بر این، افزایش معنادار سطوح سرمی NO در گروه تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0>p).

نتایج حاضر نشان می­دهد که تمرینات ترکیبی نقش موثری در بهبود آمادگی قلبی-تنفسی بیماران مبتلا به پرفشاری خون دارد و منجر به کاهش فشار خون آنها می­شود که احتمالا این تغییرات در فشار خون تا حدودی با افزایش سطوح NO مرتبط است.

در تمرینات بی‍هوازی، مسیر گلیکولیز سیستم اصلی تولیدکننده انرژی در شرایط کمبود اکسیژن است که منجر به تشکیل لاکتات می‍شود و هورمون‍های رشد (GH)، کورتیزول، اپی‍نفرین و نوراپی‍نفرین بر این سیستم موثر هستند. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر یک جلسه تمرین بی‍هوازی همراه با موسیقی بر سطوح لاکتات و هورمون‍های مذکور در هندبالیست‍های جوان بود.

آزمودني‍های این تحقیق 16 مرد جوان بودند که بطور تصادفي به دو گروه تقسیم شدند. گروه A با 60 درصد و گروه B با 80 درصد يک تکرار بيشينه در دو جلسه بدون موسیقی (A1, B1) و با موسیقی A2, B2)) تمرين کردند. نمونه‍های خونی قبل از آزمون (مرحله 1)، بلافاصله پس از آزمون (مرحله 2) و دو ساعت پس از آزمون (مرحله 3) گرفته شدند.

در همه گروه‍ها سطوح GH و لاکتات به‍طور معنی‍داری از مرحله 1 تا 2 افزایش و از مرحله 2 تا 3 کاهش یافتند (05/0P<). همچنین در گروه B1 غلظت کورتیزول از مرحله 1 تا 2 و نیز 1 تا 3 کاهش معنی‍داری پیدا کرد (05/0P<). گروه‍های A1 و B1 در تغییرات کورتیزول طی مراحل 1 تا 2 و 1 تا 3 با هم اختلاف معنی‍داری داشتند (05/0P<). تغییرات غلظت لاکتات نیز طی مراحل 1 تا 3 بین گروه‍های A1 و A2 و نیز B1 و A2 تفاوت معنی‍داری داشت (05/0P<).

می‍توان نتیجه گرفت که یک جلسه تمرین بی‍هوازی همراه با شنیدن موسیقی مهیج تاثیری بر سطوح GH، نوراپی‍نفرین، اپی‍نفرین و کورتیزول ندارد، ولی لاکتات کاهش می‍یابد که می‍تواند یکی از مکانیزم‍های فیزیولوژیک مربوط به کاهش میزان خستگی تمرین ناشی از شنیدن موسیقی باشد.

مقایسه تاثیر تمرین هوازی تداومی و تناوبی بر عملکردهای ریوی و قلبی تنفسی دختران جوان فعال

فاطمه شامحمدی, فتاح مرادی, سامان پاشایی

فصلنامه نفس, دوره 5 شماره 3 (1397), 6 December 2018,

مطالعات اندکی اثر نوع تمرین ورزشی بر عملکرد ریوی را تحت بررسی قرار داده­اند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تاثیر تمرین هوازی تداومی و تناوبی بر عملکردهای ریوی و قلبی تنفسی دختران جوان فعال بود.

روش تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بود. 32 دختر جوان فعال از میان دانش­آموزان رشته تربیت­بدنی (سن 5/0±17 سال) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی تداومی (11=n)، تمرین هوازی تناوبی (11=n) و کنترل (10=n) قرار گرفتند. پروتکل تمرین­ها (هشت هفته، هر هفته سه جلسه) شامل 20 تا 35 دقیقه دویدن در هر جلسه و با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود. ویژگی­های عمومی، آزمون اسپیرومتری و عملکرد قلبی تنفسی آزمودنی‌ها قبل و پس از دوره تمرین اندازه­گیری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با اندازه‌گیری­های مکرر در سطح معنا­داری 05/0>P استفاده شد.

تمرین هوازی تداومی و تناوبی تاثیر معنا­داری بر شاخص­های ظرفیت حیاتی، ظرفیت حیاتی اجباری، حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول، نسبت حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول به ظرفیت حیاتی اجباری و اوج جریان بازدمی نداشت (05/0<P)، اما فقط تمرین تناوبی اوج جریان دمی را بطور معنا­داری افزایش داد (02/0=P). به دنبال هر دو نوع تمرین افزایش­های معنا­دار مشابهی در عملکرد قلبی تنفسی مشاهده گردید (001/0=P).

به­نظر می­رسد تمرین تناوبی حتی با مدت کوتاه (هشت هفته) می­تواند بر عملکرد ریوی دختران جوان فعال اثر مثبت بگذارد. همچنین، تمرین تناوبی بطور مشابهی با تمرین تداومی، اما به ­صورتی مقرون به صرفه (از لحاظ زمانی)، می­تواند عملکرد قلبی تنفسی را بهبود بخشد.

اینتوباسیون نوزادان اقدام مهم و مداخله­گرانه­ای است که در نوزادان با مشکلات تنفسی ویا با سن حاملگی کم انجام می‍شود .این اقدام راه‍های تنفسی تحتانی نوزاد را در مقابل کلونیزاسیون با ارگانیسم‍ها حساس می‍نماید و آمادگی ابتلا به پنومونی و عوارض دیگر اینتوباسیون در نوزاد ایجاد خواهد شد. لذا شناسایی ارگانیسم‍هایی که لوله تراشه را کلونیزه می‍کنند و تاثیر مدت زمان اینتوباسیون جهت مثبت شدن کشت، می‍تواند در ارزیابی این بیماران کمک کننده باشد.

از لوله‍های تراشه نوزادان اینتوبه پس از خارج شدن لوله (خارج شدن تصادفی یا خارج کردن در طی سیر بهبودی) جهت بررسی شیوع کشت مثبت‍، ترشحات قسمت انتهایی لوله با NG Tube خارج شده و در لوله‍های استریل حاوی محلول ترانزیشنال جهت انتقال به آزمایشگاه ریخته شد .در صورت عدم وجود ترشحات، شستشوی قسمت انتهایی لوله با نرمال‍سالین انجام شد و ترشحات ساکشن شده و در لوله‍های آزمایشگاهی ریخته شد و در آزمایشگاه جهت مناسب شدن محیط کشت، 24 ساعت اول در محیط تایو جهت غنی‍سازی و 24ساعت دوم در محیط  blood agarجهت پاساژ قرار می‍گیرد.

نتایج آماری این مطالعه نشان می‍دهد مدت زمان اینتوباسیون با کشت لوله تراشه ارتباط بارزی داشته است. سایر ریسک فاکتورهایی که در این مطالعه مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت، ارتباط معناداری با این موضوع نداشته است. از جمله سن حاملگی، وزن نوزاد، جنس ،شکایت اصلی بیمار (علت بستری)، شرایط بالینی نوزاد در طی بستری و زمان ترخیص، مدت زمان دریافت آنتی‍بیوتیک و طول مدت بستری. در این مطالعه شایع‍ترین ارگانیسم در موارد کشت مثبت لوله تراشه، استافیلوکوک اورئوس و بعد از ان در درجه دوم کلبسیلا مطرح شده است.

یافته‍ها بیانگر آن بود که از این تعداد نوزاد 63% دارای کشت مثبت لوله تراشه با ارجحیت ارگانیسم استاف و در درجه دوم کلبسیلا بوده‍اند. شناسایی این ارگانیسم‍ها در این NICU و بررسی آنتی‍بیوگرام این نوزادان می‍تواند در ارزیابی نوزادان اینتوبه این مرکز در آینده کمک کننده باشد. میانگین طول مدت زمان اینتوباسیون در موارد کشت مثبت در مقایسه با موارد کشت منفی، اختلاف چشمگیری داشته و در موارد کشت مثبت بیشتر بوده است.

ارتباط درک از حمایت اجتماعی خانواده با رفتارهای خودمراقبتی سالمندان مبتلا به COPD

نیره جعفری شیروانی, فاطمه غفاری, زهرا فتوکیان

فصلنامه نفس, دوره 5 شماره 3 (1397), 6 December 2018,

درک از حمایت اجتماعی خانواده توسط سالمند می‌تواند موجب افزایش تمایل وی به شرکت در فعالیت‌های مراقبت از خود و کاهش بار مراقبتی اعضاء خانواده شود. این در حالیست که از میان فاکتورهای موثر بر رفتارهای خودمراقبتی سالمندان مبتلا به COPD تحقیقات کمتری در مورد نقش درک سالمند از حمایت خانواده انجام شده است.  

مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین درک از حمایت اجتماعی خانواده با رفتارهای خودمراقبتی سالمندان مبتلا به COPD انجام شد.

در مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر، جامعه پژوهش شامل کلیه سالمندان مبتلا به COPD بود. 200 سالمند مبتلا به COPD به روش تصادفی ساده از کلینیک تخصصی و فوق تخصصی امید شهرستان بابل انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شناختی بالینی، رفتارهای خودمراقبتی بیمارانCOPD و درک از حمایت اجتماعی خانواده استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با  نرم افزار آماریSPSS  نسخه 16 انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. سطح معنی داری کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد.

نتایج نشان داد که سالمندان مبتلا به COPD، از رفتارهای خودمراقبتی (27/20±36/105) و درک از حمایت اجتماعی (74/2±69/17) خوبی برخوردار هسند. بین درک از حمایت اجتماعی خانواده با رفتارهای خودمراقبتی سالمندان مبتلا به COPD رابطه متوسط، اما منفی و معنادار وجود داشت (001/; P<44/0-= r). بطوری که با افزایش درک از حمایت اجتماعی خانواده، میزان رفتارهای خود مراقبتی سالمندان مبتلا به COPD کاهش می‌یافت. نتایج نشان داد که بین رفتارهای خودمراقبتی با متغیرهای جنس، سطح تحصیلات و هم خانگی ارتباط معنادار (05/0>P) و بین رفتارهای خودمراقبتی با متغیرهای برخورداری از پوشش بیمه و کفایت درآمد ارتباط غیرمعنادار آماری وجود دارد (05/0<P).

شناخت میزان درک از حمایت اجتماعی خانواده و تاثیر منفی آن بر رفتارهای خودمراقبتی سالمندان مبتلا به COPD، می تواند زمینه را برای ارائه راهکارهای موثر جهت ارتقاء رفتارهای خودمراقبتی آنان، افزایش استقلال و همچنین ارائه راهکارهای ارتقاء دهنده حمایت موثر خانواده توسط ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و بویژه پرستاران فراهم سازد.

ایدز یک بیماری کشنده است که عامل آن ویروسی به نام اچ آی وی است که قدرت آلوده­کنندگی و سرایت پذیری بالایی دارد و موجب ضعف دستگاه دفاعی و ایمنی بدن انسان می ­شود، اچ آی وی بر روی تمام جنبه­های زندگی اعم از روانی، جسمی، اجتماعی و معنوی تاثیر می گذارد و می تواند موجب ترس از زندگی با این عفونت شود.کیفیت زندگی یکی از مفاهیم بسیار مهم در بیماران مزمن است. کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز به دنبال تغییرات جسمانی شدیدی که به دلیل نقص سیستم ایمنی روی می­دهد و همچنین عدم حمایت­های اجتماعی و تبعیض در مراقبت­های بهداشتی شدیدا تحت تاثیر قرار می­گیرد. تلفن­های همراه به عنوان  ابزار جدید در مدیریت بیماری های مزمن، از جمله عفونت اچ آی وی تبدیل شده اند. و استفاده از سرویس پیام کوتاه می تواند یک برنامه امیدوار کننده برای ارتقاء کیفیت زندگی و پایبندی به درمان ضد ویروسی در بیماران اچ آی وی باشد

این پژوهش یک مطالعه از نوع مداخله ای تجربی می باشد. 64 بیمار دارای معیار ورود به مطالعه به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد در کلینیک بیماری های رفتاری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه سنجش ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه بررسی کیفیت زندگی ویژه افراد اچ آی وی/ ایدز سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) می باشد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی زوجی، ضریب همبستگی و جداول توزیع فراوانی تجزیه و تحلیل شدند.

در این مطالعه نمره کیفیت زندگی گروه آزمون درقبل از مداخله(%21/71)، بعد از مداخله(90/91 %) و در گروه کنترل قبل از مداخله(%56/70)، بعد از مداخله(%93/71) می باشد. مطالعه حاضر نشان داد در بررسی نمره کیفیت زندگی بیماران در قبل و بعد از مداخله درگروه آزمون، تفاوت معناداری مشاهده شد در حالی که این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود. همچنین نمره کیفیت زندگی گروه آزمون در بعد از مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود.

با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، مراقبت پیگیر از طریق پیامک می­تواند نقش موثری بر ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی/ایدز داشته باشد لذا پیشنهاد می­شود از این روش به عنوان یک برنامه آموزشی مستمر برای بیماران مبتلا به ایدز گنجانده شود.