سخن سردبیر


اهمیت عضویت یا Registration

شورای سردبیری سردبیر

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 2-3

اعتبار انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژة ایران بسان هر نهاد علمی دیگری حاصل وجود نیروهای انسانی متخصص عضو آن است. تک‌تک اعضاء یک انجمن علمی با ویژگی‌ها و قابلیت‌های خود می‌توانند راه را برای رسیدن به آرمان‌های دور و نزدیک انجمن، هموار سازند و دستیابی به اهداف را ساده‌تر کنند.برای استفاده از توان نیروی انسانی متخصص، بنیاد کار، داشتن یک بانک اطلاعاتی جامع است که بتوان با استفاده از آن ضمن احصاء توان علمی و عملی برای رسیدن به مقصد نقشة راهی ترسیم کرد و این مهم میسر نمی‌شود مگر با مشارکت فعال و گستردة یکایک اعضاء در فرآیند عضویت یا رجیستراسیون.بر کسی پوشیده نیست که امروز جامعة متخصصان بیهوشی و مراقبت‌های ویژة ایران با همة گرایش‌های دور و نزدیک خود یکی از پرجمعیت‌ترین جوامع علمی سرزمین ماست اما به دلایل گوناگون هم‌اکنون آمار دقیق و حتی یک برآورد تخمینی قابل اعتماد از شمارگان اعضاء این خانوادة بزرگ در دست نیست و این خود مهم‌ترین دلیل برای ناتوانی در دستیابی به خواسته‌های حداقلی علمی و صنفی این جامعة متکثر می‌نماید.

مقاله اصیل


بررسی سطح لاکتات خون در بیماران معتاد به اُپیوم تحت عمل جراحی قلب باز

مسعود تربیت, ضیاء توتونچی, ابراهیم خوشرفتار, عبدالرسول انوری‌پور

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 4-12

مقدمه: ثابت شده است که هیپوپرفیوژن بافتی همراه با اسیدوز لاکتیک ثانویه، در اثر متابولیسم بی‌هوازی است. عوامل متعددی بر روی سطح لاکتات خون و نوع متابولیسم سلولی تأثیر دارند. بای پس قلبی ریوی (CBP) به طور گسترده‌ای برای حفظ پرفیوژن بافتی و اکسیژناسیون طی عمل جراحی قلب باز استفاده می‌شود. هیپوپرفیوژن بافتی و در نتیجه اسیدوز لاکتیک طی CBP ممکن است به علت هیپوترمی، همودیلوشن شدید، جریان پایینCBP  یا فعالیت بیش از حد سیستم نوروهومونال روی دهد. سطح لاکتات خون یک نشانگر خوب هیپو پرفیوژن بافتی است. بنابراین کشف و درمان مناسب هیپو پرفیوژن بافتی در طی عمل جراحی قلب باز ضروری است.     مواد و روش‌ها: تعداد 50 بیمار که کاندیدای جراحی قلب باز بودند و سابقة مصرف مواد مخدر (تریاک) بیش از 5 سال داشتند، تحت مطالعه قرار گرفتند و سطح لاکتات خون شریانی قبل، بعد از القاء بیهوشی، لوله‌گذاری نای و دقایق 15 و 45 بعد از شروع  CBP(بای‌پس قلبی ریوی) و به محض جدا شدن از پمپ CBP و 24 ساعت پس از عمل جراحی قلب باز اندازه‌گیری شد. طی  CBPفشار خون متوسط شریانی به طور مداوم پایش و بین 60-50 میلی‌متر جیوه حفظ گرديد. هماتوکریت بيماران نیز بین 18 -22 درصد طی  CBPثابت نگه داشته شد. قند خون بیماران نیز طی عمل جراحی پایش و بین 180-110 میلی‌گرم در دسی‌لیتر ثابت نگاه داشته شد. لازم به توضيح است كه پروتکل بیهوشی نیز در تمام بیماران یکسان بوده است. نتایج: سطوح میانگین پایة لاکتات خون شریانی قبل از القاء بیهوشی، 036/0± 8/1 میلی‌مول / لیتر بوده است که در محدودة نرمال زیر 3 میلی‌مول / لیتر است. بعد از القاء بیهوشی و لوله‌گذاری نای 0.052 ±  1.02 میلی‌مول / لیتر و در دقایق 15 و 45 دقیقه بعد از شروع CPB به ترتیب 77/0± 2.13 میلی‌مول / لیتر و 1.43 ± 2.73 میلی‌مول / لیتر بود که تفاوت آماری معنی‌داری بین میانگین لاکتات خون در مقاطع زمانی مورد نظر دیده می‌شود. (= 0.0001 P) در حالی که میانگین لاکتات خون قبل از القاء بیهوشی با لاکتات خون بعد از القاء بیهوشی و لوله‌گذاری نای  اختلاف معنی‌داری نداشت. (P = 0.122) همچنین بین دو گروه بیماران با کمتر از 120 دقیقه CBP و بیماران با بیشتر از 120 دقیقه CBP تغییرات لاکتات خون در مقاطع زمانی مشخص شده تفاوت آماری معنی‌داری را نشان می‌دهد یعنی سیر تغییرات لاکتات خون در مقاطع زمانی مورد مطالعه در دو گروه مورد نظر با یکدیگر تفاوت دارد. (= 0.001 P) میانگین لاکتات خون در زمان بعد از القاء بیهوشی و لوله‌گذاری نای، جدا شدن از CPB و 24  ساعت بعد از عمل جراحی با یکدیگر اختلاف آماری معنی‌داری داشتند. اما در زمان‌های دقیقه 15 و دقیقه 45 بعد از شروع  CPBاختلاف معنی‌داری در میانگین سطوح لاکتات خون بین دو گروه مشاهده نشد. همچنین بین دو گروه بیماران معتاد سیگاری و بیماران معتاد غير سیگاري، تغییرات لاکتات خون در مقاطع زمانی مشخص شده، تفاوت آماری معنی‌داری نشان نمی‌دهد. بحث: این مطالعه نشان داد که مقادیر لاکتات خون بیماران معتاد در محدودة نرمال است. استفاده از پمپ  CPB باعث افزایش سطح لاکتات خون در طی عمل جراحی قلب باز می‌شود و سطح لاکتات خون طی عمل جراحی قلب باز در این افراد با افزایش طول زمان پمپ CPB افزایش می‌یابد اما طی 24 ساعت بعد از عمل جراحی قلب باز، سطح لاکتات خون در تمام بیماران سير نزولي می‌یابد.

بررسی اثر دکسمدتومیدین در بلوک فمورال بر میزان تغییرات همودینامیک حین عمل جراحی شکستگی شفت فمور

الهام معماری, صادق شیریان, شهرام صیادی, علیرضا میرخشتی, آیدا خادم‌پور

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 13-20

مقدمه: دکسمدتومیدین یک آگونیست آلفا-دو آدرنورسپتور انتخابی با خصوصیات ضد اضطراب و ضد درد است که در صورت تجویز پری‌نورال و ادجوانت با بی‌حس‌کننده‌های موضعی قادر است بی‌دردی را طولانی کند و اثرات جانبی مرتبط با مصرف اپیوئید را کاهش دهد. از آنجا که تاکنون مطالعه‌ای در مورد اثرات دکسمدتومیدین موضعی به تنهایی بر تغییرات همودینامک حین عمل صورت نگرفته در این مطالعه اثر تجویز پری‌نورال دکسمدتومیدین بر میزان تغییرات همودینامیک حین جراحی شکستگی شفت فمور مورد بررسی واقع شد. مواد و روش‌ها: مطالعه به صورت آینده‌نگر و دو سوکور در 64 بیمار کلاس 1 و 2 ASA در جراحی شکستگی شفت فمور به روش بیهوشی عمومی انجام شد. بر اساس block permuted randomization بیماران به دو گروه تقسیم شدند: گروه D  با بلوک پری‌نورال و گروه C بدون بلوک پری‌نورال. در گروه D، دکسمدتومیدین (100 میکروگرم) در اطراف عصب فمورال با گاید اولتراسونوگرافی تجویز و پارامترهای همودینامیک در هر دو گروه ثبت و مقایسه گردید. یافته‌ها: کاهش معنی‌داری در میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و تعداد ضربان قلب در زمان‌های 3 ساعت حین جراحی در مقایسه با ساعت 1 حین جراحی در گروه D مشاهده گردید (P<0.05) نتیجه‌گیری: دکسمدتومیدین به تنهایی در بلوک فمورال می‌تواند سبب کاهش پلکانی در میانگین ضربان قلب و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در بیماران با شکستگی شفت فمور می‌شود.

اثر بخشی آموزش آرمیدگی بر بهبود اضطراب و ریت تنفس زنان سزارینی

نسرین عظیمی, کوروش گودرزی, اکبر فاضلی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 21-31

هدف: روش آرام‌سازی پیشروندة عضلانی یک روش غیر تهاجمی, کم‌هزینه و بدون عوارض است که به طور مستقل توسط خود فرد قابل انجام است. با توجه به اهمیت مسایل روحی روانی زنان باردار, پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش آرمیدگی بر بهبود اضطراب وریت تنفس زنان سزارینی (انتخابی) انجام شده است. مواد و روش‌ها: این پژوهش از لحاظ روش نیمه آزمایشی از نوع کنترل نابرابر با پیش‌آزمون و پس‌آزمون بود. جامعة آماری مورد مطالعه پژوهش, شامل کلیة زنان باردار 18 تا 35 سال کاندید سزارین انتخابی شهرستان ملایر بودند که در آبان ماه سال 1394 به بیمارستان مهر مراجعه کرده و تعداد آنها 45 نفر بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری غیر تصادفی داوطلبانه از بین آنها تعداد 40 نفر در دو گروه 20 نفره (آزمایش و کنترل) انتخاب شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش در پیش‌آزمون از پرسشنامة اضطراب بک (1990), دستگاه کاپنوگراف استفاده شد. پس از هشت جلسه آموزش مهارت‌های آرمیدگی, داده‌های گرد‌آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری شاپیرو وینک, آزمون تی مستقل و یو مان ویتنی تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش آرمیدگی منجر به بهبود اضطراب و ریت تنفس زنان سزارینی در لحظات قبل, هنگام و پس از جراحی شده و از این نظر گروه آزمایش اختلاف معناداری با گروه کنترل نشان دادند. نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش, نتیجه گرفته می‌شود که می‌توان از آرمیدگی در جهت بهبود اضطراب و ریت تنفس زنان باردار در لحظات قبل, هنگام و پس از جراحی سزارین بهره گرفت.

مقایسة پره‌مدیکیشن کلونیدین خوراکی با دکسمدتومیدین داخل عروقی بر روی تغییرات همودینامیک در جراحی بر روی ستون فقرات

فرحزاد جنت‌مکان, شعله نسیون‌پور, فاطمه جواهر فروش‌زاده, علیرضا تیموری, مهشید وزیری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 32-42

مقدمه: دیسکوپاتی یکی از اعمال جراحی شایع ستون فقرات بوده و کنترل همودینامیک در این اعمال از اهمیتخاصی برخوردار است .کلونیدین و دکسمدتومدین جزو دستة دارویی α2 آگونیست‌ها هستند که برای ایجاد ثبات همودینامیک استفاده می‌شوند؛ لذا مقایسة اثربخشی این دو دارو با همدیگر و با گروه کنترل در این مطالعه بررسی شده است. مواد و روش‌ها: این کارآزمایی بالینی دوسویه کور در سال‌های 2015-2014 و پس از کسب اجازه از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز - ایران انجام شد. در این مطالعه تعداد 120  بیمار کاندید  عمل جراحی الکتیو ستون فقرات به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه A قرص کلونیدین 2/0 میلی‌گرم  (CHEMIDAROU-IRAN) 90 دقیقه قبل از القاء بیهوشی و انفوزیون نرمال سالین به عنوان دارونما به میزان 100 سی‌سی در زمان 15 دقیقه قبل از القاء بیهوشی و ادامة انفوزیون نرمال سالین توسط پمپ در سرنگ 20 سی‌سی و گروه B قرص ویتامین B6 به عنوان دارونما (CHEMIDAROU-IRAN) و انفوزیون دکسمدتومیدین (H0SPIRA-USA) به میزان 5/0 میکروگرم / کیلوگرم  در 100 سی‌سی نرمال سالین در زمان 15 دقیقه قبل از القاء بیهوشی و ادامة انفوزیون با 25/0 میکروگرم / کیلوگرم / ساعت توسط پمپ در سرنگ 20 سی‌سی با غلظت 5 میکروگرم / سی‌سی و گروه C قرص دارونما به همراه انفوزیون نرمال سالین به میزان 100 سی‌سی در زمان 15 دقیقه قبل از القاء بیهوشی و ادامة انفوزیون نرمال سالین توسط پمپ در سرنگ 20 سی‌سی تجویز شد. قبل از عمل در بخش از بيماران رضايت آگاهانة كتبي اخذ گردید. شیوة القاء و نگهداری بیهوشی درهر سه گروه یکسان بود. میزان ضربان قلب، فشار سیستولیک و دیاستولیک و فشار متوسط شریانی قبل از القاء بیهوشی، بعد از لوله‌گذاری، 15 ،30 ،60 دقیقه پس از شروع عمل و پس از خروج لوله تراشه ثبت گردید. يافته‌ها: در هر سه گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و طول مدت عمل تفاوت معناداری وجود نداشت.(p>0.05)  از نظر ثبات همودینامیک تغییرات HR، MAP، SAP و DAP بین دو گروه کلونیدین و دکسمدتومیدین تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (p>0.05)  اما نسبت به گروه کنترل میزان تغییرات کاملاً معنی‌دار بود(P<0.05). بیشترین معناداری در مراحل بعد از لوله‌گذاری و بلافاصله بعد از خروج لولة تراشه مشاهده شد و در سایر مراحل در طول عمل همودینامیک باثبات بود .

بررسی اثر دکسمدتومیدین بر تغییرات همودینامیک، مدت زمان تشنج و ریکاوری در بیماران کاندید الکتروشوک درمانی (ECT)

فرهاد صفری, کامران متقی, علیرضا سلیمی, امید رضایی, محمد‌حسین ذهبی اصلی, مسعود نشیبی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 62-67

مقدمه: الکتروشوک درمانی (ECT) می‌تواند سبب تغییرات شدید همودینامیک شود و خطرات بالقوه‌ای را به همراه داشته باشد. به همین دلیل ما مطالعه‌ای را طراحی نمودیم تا در آن اثرات دکسمدتومیدین بر روی همودینامیک، مدت تشنج و ریکاوری  را بعد از الکتروشوک درمانی مورد بررسی قرار دهیم. مواد و روش‌ها: 63 بیمار کاندیدای ECT را به چهار گروه تقسیم نمودیم. برای القاء بیهوشی در یک گروه از بیماران اتومیدیت و دکسمدتومیدین، در گروه دیگر داروی اتومیدیت و دارونما، در گروه بعدی پروپوفول و دکسمدتومیدین و در گروه آخر پروپوفول و دارونما استفاده گردید. ضربان قلب و فشار خون پیش از ECT  در دقایق 1، 3، 5 و10 و نیز مدت تشنج و ریکاوری  را مورد ارزیابی قرار دادیم. نتایج: در گروه پروپوفول - دکسمدتومیدین نسبت به گروه پروپوفول - دارونما در دقیقه 3 و در گروه اتومیدیت - دکسمدتومیدین نسبت به گروه اتومیدیت - دارونما در دقیقه 10 فشار سیستولیک به طور معنی‌داری کاهش یافت و در سایر موارد تفاوت معنی‌داری بین گروه ها دیده نشد. مدت ریکاوری در گروه اتومیدیت - دکسمدتومیدین نسبت به گروه اتومیدیت - دارونما به طور معنی‌داری افزایش داشت.

گزارش مورد


طرّاحی الگوی جامع مدیریت درد مزمن در سالمندی، یک پژوهش کیفی

منوچهر شیرازی, هومان منوچهری, منصوره زاغری تفرشی, فرید زایری, ویولت علی‌پور

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 20 شهریور 2016, صفحه صفحات 43-61

زمينه و هدف: شناسايي عوامل مؤثر بر فرآیند مديريت درد مزمن و دستیابی به یک الگوی جامع به منظور مدیریت مؤثر درد مزمن در سالمندی، از اهمیت فراوانی برخوردار است، بدین جهت این پژوهش با هدف طراحی الگویی جامع برای مدیریت درد مزمن در سالمندان، انجام گردید. مواد و روش‌ها: در پژوهش حاضر به منظور شناسایی فرآیند و طرّاحی الگویی جامع مدیریت درد مزمن از یک مطالعة کیفی استفاده گردید. مصاحبه‌های نیمه ساختارمند و مشاهدة شرکت‌کنندگان روش اصلی گردآوری داده‌ها بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 62 نفر شامل 30 سالمند مبتلا به درد مزمن، سه نفر از همراهان آنها و همچنین 29 نفر از اعضاء تیم درمانی در شهر اهواز بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و نظری در مطالعه شرکت نمودند. تحلیل داده‌ها همزمان با جمع‌آوری اطّلاعات با استفاده از روش کوربین و اشتراوس انجام گردید. اعتبار داده‌ها بر اساس معیارهای لینکلن و گابا تأیید شد. يافته‌ها: الگوی جامع طرّاحی شده برای مدیریت درد مزمن در سالمندان از پنج سازة عمده تشکیل شده بود که شامل زندگی همراه با درد، دوست داشتن زندگی، حمایت همه‌جانبه، آسیب‌پذیری و دردمندی بود که در ميان آنها "زندگی همراه با درد"، مفهوم مرکزی بود. در این الگوی جامع، درد به عنوان یک بیماری و پدیدة زیستی، روانی، اجتماعی و مذهبی شناخته شد. موانع موجود همچون آسیب‌پذیری و عوامل تسهیل کننده همانند حمایت همه‌جانبه و دوست داشتن زندگی مورد توجه قرار گرفت. ارائة اقدامات تشخیصی و درمانی بر اساس مشارکت تخصص‌های مختلف و همکاری بین بخشی انجام می‌شود و با یک دید جامع و متوازن و با کاربرد روش‌های مختلف کاهش دهندة درد اقدام به مدیریت درد می‌گردد. نتيجه‌گيري: الگوی طرّاحی شده در این پژوهش، یک الگوی مراقبتی جامع است و استفاده از آن در محیط‌های بالینی نیازمند انجام مطالعات بیشتر در زمینة آزمون مدل فوق بر روی سالمندان مبتلا به درد مزمن، خواهد بود.