مقاله اصیل


تبیین تجربة مشکلات روان‌شناختی خانوادة بیـماران مـرگ مغزی اهدا کنندة عضـو: یـک مـطالعة کیفی – کمی

حکیمه حسین‌رضایی, مطهره پیله‌ورزاده, محمدرضا افلاطونیان

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 83-73

چكيده مقدمه: اهداء عضو یک تصمیم بسیار سخت برای خانواده‌ها است. خانوادة بیماران مرگ مغزی با مراحل مشکل و آسیب زنندة تجربه و درک مرگ مغزی روبرو هستند و همزمان با این بحران با مشکل تصمیم برای اجازه اهداء عضو نیز روبرو می‌شوند.  از آنجا که رسیدن به محتوای درک و ذهن و تجربه افراد با روش کمی معمول کمتر تحقق می‌یابد (این در حالی است که  در اکثر مطالعات برای شناخت مشکلات روان‌شناختی از روش‌های کمی و پرسشنامه استفاده می‌شود) بر آن شدیم که از ترکیب دو روش کمی و کیفی  به منظور درک عمیق‌تر مشکلات روان‌شناختی خانوادة بیماران مرگ مغزی اهدا کنندة عضو استفاده نماییم تا بتوانیم گامی کوتاه در کمک به مشکلات بزرگ این افراد برداشته باشیم. مواد و روش‌ها: این مطالعه با روش تلفیق در تحقیق انجام گردید . داده های کمی حاصل ازپرسشنامه ، و دیدگاه  خانواده بیماران مرگ مغزی اهدا کنندة عضو از طریق مصاحبه  مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: نتايج کیفی در قالب سه مفهوم كلي  مجهولات - ترس و ترديد- وابستگي و تعالي طبقه‌بندي شد. هر‌كدام از اين مفاهيم به نمايه‌هاي كوچك‌تري تقسيم شدند. در زيرگروه مجهولات  درونمايه‌هاي آگاهي، نگراني، مجهولات، برخورد با افراد و خانواده و ارتباط درمانگر، در زير گروه ترس و ترديد ترس از پشيماني، احتمال بهبود، عدم تأييد ديگران، اعتقادات خاص، افكار وسواسي و در گروه درونمايه تعالي و وابستگی پذيرش واقعيت، نوع‌دوستي، اعتقادات مذهبي، رشد كردن در شرايط سخت. علايق و توقعات و روابط عاطفي قرار گرفت.در بررسی نتایج کمی: در مطالعه ۲۲۴ عضو درجه یک خانواده بیماران مرگ مغزی مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین سن مشارکت‌کنندگان در پژوهش ۳۷/۱۳±۶۰/۳۵ سال بود. میانگین سن بیماران ۵۱/۲۱±۸۲/۴۴  سال بود. از بین تمامی ویژگی‌های دموگرافیک تنها سطح تحصیلات فرد با اختلالات روان‌شناختی مرتبط بود (05/0p>) و اضطراب فرزندان نسبت به سایر اعضاء خانواده بالاتر بود و اختلاف معنی‌داری نیز داشت (05/0p>). بیشتر افراد شرکت کننده در مطالعه از سطح بالایی از اضطراب و افسردگی برخوردار بودند. این در حالی بود که افراد با استرس طبیعی بیشتر بودند و بیشتر افراد از نظر نمره کلی پرسشنامة روان‌شناختی در محدودة  طبیعی قرار گرفتند. نتیجه‌گیری: نتايج حاصل از بررسی کمی و کیفی  مشکلات روان‌شناختی خانواده بیماران مرگ مغزی اهدا کننده عضو نشان داد كه  تجربيات متفاوت خانواده، کمبود آگاهی ، سطوح آسیب زنندة اضطراب و افسردگی، حمايت مناسب از خانواده‌ها در شرايط بحراني را ضروري مي‌كند، معاني استخراج شده از تجربة خانواده‌ها نشان داد كه تمامي آنها نيازمند همراهي تيم درمان با آنها هستند و در اين راه بايستي به آنها كمك شود تا بر مجهولات و ناشناخته‌هاي ذهن خود آگاهي پيدا كنند و درك بهتري از اين شرايط برايشان فراهم شود و با تقويت روحيه انسان‌دوستانه در افراد، بروز افكار و عوامل مداخله‌گر نامناسب در روند پذيرش اين بحران كاهش يابد.   گل‌واژگان: مرگ مغزي. اهداء عضو. تجربه خانواده ، مطالعه كيفي، مطالعه کیفی

بررسی فراوانی و علل آسیب‌های ناشی از وسایل نوک تیز و برنده در پرسنل اتاق عمل بیمارستان های آموزشی درمانی شهر اهواز در سال 1392

رضا آقا بیگی, شایسته حقیقی, معصومه اسدی, سارا آدرویشی, محمدحسین حقیقی, مصعب قادری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 91-84

چکیدهمقدمه: فرورفتن سوزن در بدن از جمله مشکلاتی است که افراد شاغل در اتاق عمل با آن مواجه هستند که بیشترین احتمال HIV و هپاتیت‌های C و B منتقله از راه خون، برای پرسنل در آن وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی و علل آسیب‌هاي ناشی از وسایل نوك‌تیز آلوده به خون بیمار در کارکنان اتاق عمل بیمارستان‌هاي دولتی اهواز است. مواد و روش‌ها: این پژوهش یک مطالعة توصیفی تحلیلی است که بر روي کلیة پرسنل اتاق عمل بیمارستان‌هاي امام خمینی، رازی، گلستان و طالقانی اهواز به تعداد 400 نفر انجام گرفت. برای جمع‌آوري اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون‌هاي آماري میانگین و انحراف معیار و کاي اسکور، در نرم‌افزار 19spss صورت گرفت. یافته‌ها: از بین 385 نفر مورد مطالعه تعداد 92 نفر(%9/23) هرگز سابقة نیدل استیک شدن را نداشتند، اما 293 نفر (10/76% )1 تا بیش از 5 بار نیدل استیک شده بودند. از دیدگاه کارکنان، عوامل مؤثر در نیدل استیک شدن عجله کردن (%5/61)، بی‌احتیاطی همکار (%0/39) و شلوغی بخش (%6/35) است. بیشترین وسیله‌ای که باعث ایجاد نیدل استیک می‌شود به ترتیب سوزن بخیه (%4/51)، نیدل سرنگ (%4/37)، تیغ بیستوری (%6/30) است. آزمون آماری کای اسکوئر ارتباط معنی‌داری بین جنسیت، بیماری روحی، لرزش دست، مشکلات بینایی، سابقه، تعداد شیفت در ماه، تعداد ساعت کار در هفته، مدرک تحصیلی، شغل، فعالیت در یک مرکز درمانی دیگر و تعداد نیدل استیک شدن را نشان داد (05/0>P). نتیجه‌گیري: نتایج این مطالعه نشان داد که بیش از نیمی از کارکنان اتاق عمل با نیدل استیک مواجه هستند. لذا با توجه به عوارض و احتمال ابتلا به بیماري‌هاي منتقله از راه خون و بالا بودن میزان صدمات در اتاق عمل، به نظر می‌رسد تدوین و برگذاري کلاس‌هاي آموزشی برای پیشگیري از این مشکلات، ضرورت دارد. گل‌واژگان:کارکنان اتاق عمل، عفونت، آسیب ناشی از سوزن.

بررسی تغییرات همودینامیک و سطوح سرمی سدیم و پتاسیم حین و پــس از عــمــل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی در طول 24 ساعت بعد از عمل جراحی

امیر سالاری, نوذر نساجیان, رضا آخوندزاده, کاوه به‌آیین, دینیار خزاعلی, لیلا شاددل

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 97-92

چکیده مقدمه: یکی از عوارض مهم عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی، جذب مایع نفروسکوپی و تغییرات الکترولیتی سرم است. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثرات آب مقطر طی عمل پرکوتانئوس نفرولیتوتومی بر روی الکترولیت و همودینامیک بیماران بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی مداخله‌ای قبل و بعد بود که روی 90 بیمار PCNL انجام گرفت. برای اطلاع از سطح الکترولیت‌ها، از بیمار هنگام پذیرش، قبل از نفروسکوپی، هر یک ساعت طی نفروسکوپی، پایان عمل و 24 ساعت بعد نمونه خون گرفته شد و داده‌ها ثبت گردید. یافته‌ها: حجم مایع مورد استفاده برای نفروسکوپی، با میزان سدیم و پتاسیم سرم پس از شروع نفروسکوپی، یک ساعت بعد و ریکاوری رابطة معنی‌دار داشت ولی مدت زمان نفروسکوپی در زمان‌های فوق با سدیم رابطة معنی‌دار با پتاسیم، ارتباط نداشت. بین حجم و مدت زمان نفروسکوپی با ضربان قلب در شروع نفروسکوپی و دقیقه 10 و با مدت زمان بیهوشی در دقایق شروع، 10، 30 ارتباط معنی‌دار بود. همچنین حجم مایع شستشو و مدت زمان بیهوشی در دقایق شروع، 20، 30، 40 و زمان شستشو در دقیقه 10 با فشار خون سیستول، ولی حجم مایع و مدت زمان نفروسکوپی در دقایق 30 و 40 و مدت زمان بیهوشی در شروع با فشار خون دیاستول  ارتباط معنی‌دار داشت. نتیجه‌گیری: طبق مطالعه انجام شده با کاهش حجم مایع و مدت زمان نفروسکوپی از هیپوناترمی و هیپوکالمی می‌توان جلوگیری کرد و ضرورت دارد سطح سرمی سدیم و پتاسیم در شروع نفروسکوپی و ریکاوری بررسی شود. گل‌واژگان:آب مقطر، نفرولیتوتومی از راه پوست، الکترولیت، همودینامیک، نفروسکوپی

بررسی تأثیر اجراء برنامة تحریکات حسی بر سطح هوشیاری بیماران ضربه مغزی در بخش مراقبت‌های ویژه: مقایسة دو ابزار FOUR و GCS

حکیمه حسین رضایی, یونس جهانی, سیدحمید پاکزاد مقدم, شیوا منفرد, اکرم ابراهیمی هوشیار

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 104-98

چکیده مقدمه: آسیب‌های تروماتیک مغزی سبب تغییرات قابل توجهی در سطح هوشیاری بیماران می‌شود. بررسی سطح هوشیاری در بیماران بخش ویژه مشکل است. اولین ابزار ارائه شده برای این کار معیار کمای گلاسکو (GCS) بود اما به دلیل وجود جزء کلامی قابلیت اعتماد به این ابزار کم شده است، اخیراً ابزار FOUR برای بررسی بیماران لوله‌گذاری شده ارائه شد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر اجراء برنامه تحریکات حسی بر سطح هوشیاری بیماران ضربه مغزی با مقایسه ابزار FOUR و GCS انجام شد. مواد و روش کار:مطالعة حاضر یک کارآزمایی بالینی است که روی 60 بیمار ترومایی بخش مراقبت ویژه انجام شد. مداخله شامل ارائة یک برنامة تحریکات حسی منظم توسط پژوهشگر طی 6 روز بود، سطح هوشیاری قبل و بعد از اجراء مداخله با ابزار FOUR و GCS اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های پارامتریک و غیر پارامتریک و با نرم‌افزارSPSS16 انجام شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد میانیگن نمرةFOUR قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله به طور معناداری تفاوت داشته است اما این تفاوت در مورد نمرةGCS مشاهده نشد، همچنین نمرة FOUR و GCS طی 6 روز مداخله افزایش داشته‌اند که این افزایش در گروه مداخله به طور معناداری از گروه کنترل بیشتر بوده است. نتایج: اجراء مداخله تحریک حسی بر سطح هوشیاری بیمار با صدمه مغزی تأثیرات مثبت دارد. همچنین به نظر می‌رسد معیار FOUR نسبت به GCS در بیماران ترومایی نتایج واضح‌تری از تغییرات سطح هوشیاری ارائه می‌دهدو معیار قابل اعتمادتری است. گل‌واژگان: صدمات تروماتیک مغزی، سطح هوشیاری، GCS، FOUR، بخش مراقبت ویژه

تعیین عمق مناسب کارگذاری کاتتر مرکزی: روش مرسوم 15 سانتی‌متر یا روش C-Length

مریم شریفی, هاشم جری‌نشین, فریدون فکرت, مجید وطن‌خواه, علیرضا عبدالله‌زاده بقایی, سعید کاشانی, مریم پوربحری

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 111-105

چکیده مقدمه: کانولاسیون وریدهای بزرگ مرکزی روش استاندارد کلینیکی برای پایش فشار ورید مرکزی (CVP) است. همچنین کاتتر ورید مرکزی برای اهداف درمانی مختلفی به کار می‌رود. گایدلاین‌های کنونی توصیه به قرارگیری نوک کاتتر در اجوف فوقانی (SVC) بالاتر از محدودة سفالیک برگشتگی پریکارد می‌دهند. هدف این مطالعه تعیین محل دقیق قرارگیری نوک کاتتر ورید مرکزی با مقایسة دو روش مختلف کارگذاری بود. مواد و روش‌هل: در این مطالعة مداخله‌ای، 100بیمار بالغ کاندید عمل جراحی قلب باز CABG که نیاز به کانولاسیون وریدمرکزی داشتند به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول با روش تخمین عمق کارگذاری کاتتر با  روش 15 سانتی‌متر و گروه دوم با روش C-Length تحت کانولاسیون ورید مرکزی قرار گرفتند. با نرم‌افزار آماری SPSS و به‌کارگیری تست‌های آماری کای اسکوئر و Tبررسی آماری انجام شد و P value<0.05 معنی‌دار تلقی گردید. یافته‌ها: در گروه 15 سانتی متر 100% کاتترها پایین‌تر از خط C قرار گرفتند و فاصلة نوک کاتتر تا خط C به طور میانگین 10/2±22/4 سانتی‌متر پایین‌تر از خط C بــود. در گـــروه C-Length در 26 مورد (52%) کاتتر در پایین خط C قرار گرفت که میانگین فاصلة نوک کاتتر تا خط C 5/0±77/0 سانتی‌متر پایین‌تر از خط C بود. مقایسة محل قرار گیری نوک کاتتر در دو گروه تفاوت معنی‌داری را نشان می‌دهد (P=0.00). نتیجه‌گیری: روش C-Lengthدر مقایسه با روش 15 سانتی‌متر در تشخیص محل درست نوک کاتتر روش قابل اعتمادتری است و برای جلوگیری از عوارض جای‌گذاری نامناسب کاتتر روش C-Length روش ارجح‌تر و ایمن‌تری است. گل‌واژگان: کاتتریزاسیون، ورید مرکزی، بزرگسال، ونا کاوای فوقانی، رایوگرافی

مقایسة اثر لیدوکایین و منیزیم سولفات بر درد ناشی از تجویز وریدی اتومیدیت

زهرا پورمهدی, منصور سلطانزاده, رضا آخوندزاده, فرهاد سلطانی, جمیله لیلتن

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 119-112

چکیده مقدمه: حفظ ثبات قلبی عروقی به دنبال تجویز اتومیدیت سبب شده که این دارو انتخابی مناسب برای بیماران قلبی عروقی باشد. از عوارض اتومیدیت درد محل تزریق است. هدف از مطالعة حاضر مقایسة اثر لیدوکایین و منیزیم سولفات بر درد ناشی از تجویز وریدی اتومیدیت است. مواد و روش‌ها: این مطالعة کارآزمایی بالینی 99 بیمار تحت عمل جراحی الکتیو بجز سزارین در محدودة سنی 60-18 سال به 3 گروه 33 نفره تقسیم شدند. در گروه 1 (شاهد 5 میلی‌لیتر نرمال سالین)، گروه 2 )30 میلی‌گرم لیدوکایین 1%( و گروه 3 )48/2 میلی‌مول منیزیم سولفات( به عنوان پیش‌دارو تزریق شد، بعد از 3 دقیقه  2/0 میلی‌گرم / اتومیدیت تزریق شد. بلافاصله  درد محل تزریق با مقیاس امبش ثبت شد. داده‌ها با استفاده از آنالیز واریانس، آزمون توکی و کروسکال والیس با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویرایش نهم تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها:  بروز درد در گروه 1 (شاهد) بدون در نظر گرفتن شدت درد 67/66%، در گروه 2 (لیدوکایین) 6/63% و در گروه 3 (منیزیم سولفات) 45/45% بود. میزان درد در گروه 2 (لیدوکایین) از گروه 1 (شاهد) کمتر بود (p=0/03). این میزان در گروه 3 (منیزیم سولفات) نیز در مقایسه با گروه 1 (شاهد) کمتر بود (p=0.015). از نظر میزان درد محل تزریق بین گروه 2 (لیدوکایین) و گروه 3 (منیزیم سولفات) تفاوت معنی‌داری دیده نشد.(p=0.325) نتیجه‌گیری: بیماران دریافت کننده لیدوکایین و منیزیم سولفات درد کمتری بعد از تزریق اتومیدیت نسبت به گروه شاهد داشتند. همچنین میزان بروز درد در گروه دریافت کنندة منیزیم سولفات کمتر از گروه دریافت کنندة لیدوکایین بود.گل‌واژگان: درد، اتومیدیت، لیدوکایین، منیزیم سولفات

تأثیر تزریق لیدوکایین داخل اتاق قدامی چشم بر کاهش درد بعد از عمل جراحی کاتاراکت با بیهوشی عمومی

احمدرضا مهتدی, غلامرضا خاتمی‌نیا, رضا آخوندزاده, فرحزاد جنت‌مکان, امیر سالاری, فاطمه زمانی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 125-120

چکیدهمقدمه: درد بعد از عمل نوعی درد حاد است که درمان آن باعث کاهش موربیدیتی می‌شود. کاتاراکت شایع‌ترین علت کوری در کشورهای توسعه یافته است و تنها درمان مؤثر آن جراحی است. چون چشم عضوی حساس است و اکثر بیماران سالمند هستند وآستانة درد آنها پایین است، لذا کاهش درد ناشی از کاتاراکت حائز اهمیت  است. مواد وروش‌ها:این مطالعه  بر روی تعداد 48 بیمار زن و مرد با طیف سنی 20 تا 80 سال و ASA 1 و 2 انجام شد. بیماران به طور تصادفی  به دو گروه 24 نفره تقسیم شدند، هر 2 گروه تحت بیهوشی عمومی با داروهای یکسان قرار گرفتند ولی در گروه مطالعه بعد از بیهوشی به میزان 1/0 سی سی از لیدوکایین 1% داخل اتاق قدامی چشم تزریق گردید و در گروه شاهد  تزریق نشد.بیماران قبل از شروع عمل و در ریکاوری (زمان صفر)، 1، 2  و 3 ساعت  بعد از اتمام عمل ازنظر شدت درد، میزان فشار خون، تعداد ضربان قلب و عوارضی مانند  خارش مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: میزان درد در گروه مطالعه نسبت به گروه شاهد کمتر بود اما میزان فشار خون و ضربان قلب بین 2 گروه تفاوت چشمگیری نداشت.  نتیجه‌گیری: تزریق لیدوکایین داخل اتاق قدامی چشم در کاهش درد ناشی از کاتاراکت موثر است. گل‌واژگان: کاتارکت، لیدوکایین، درد

بررسی شیوع لرز پس از اعمال جراحی کرانیوتومی

هومن تیموریان, پریسا باقری, سونیا عبداللهی, سمیرا عبداللهی, سیدامیر مهاجرانی

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 131-126

چکیدهمقدمه: لرز پس از عمل در کنار تهوع و استفراغ پس از عمل یکی از شایع‌ترین عوارض پس از اعمال جراحی و به ویژه پس از بیهوشی عمومی است. میزان شیوع لرز پس از اعمال غیر کرانیوتومی در 20 تا 60٪ موارد ذکر شده است. لرز پس از کرانیوتومی با توجه به خطر بالاتری که برای بیمار دارد نیاز به درمان‌های پیشگیری دارد. هنوز میزان شیوع دقیق لرز پس از اعمال جراحی اعصاب به تفصیل بررسی نشده است. هدف: تعیین میزان شیوع لرز پس از کرانیوتومی در بیمارانی که تحت جراحی اعصاب کرانیوتومی الکتیو قرار می‌گیرند. روش اجرا: تعداد 89 بیمار کاندید جراحی الکتیو کرانیوتومی به صورت توصیفی از نظر شیوع لرز بررسی شدند. بیماران با روش مشابه تحت بیهوشی جنرال قرار گرفتند. اندازه‌گیری دمای مرکزی از ترمومتر نازوفارنکس و برای دمای محیطی از ترمومتر نوک انگشتان استفاده شد. دمای بیمار و علائم حیاتی قبل از عمل و سپس هر 2 ساعت حین جراحی و بلافاصله پس از پایان عمل ثبت شد. در نهایت  در پایان عمل وجود یا عدم وجود لرز ثبت شد. نتایج: تعداد 89 بیمار کاندید عمل جراحی کرانیوتومی الکتیو از نظر شیوع لرز پش از عمل بررسی شدند که میانگین سنی4/53±6/14 داشتند و میانگین طول عمل 6/2± 02/5 بود.میزان شیوع لرز روند دمای مرکزی و محیطی کاهش سریع در شروع  وکاهش خطی و آهسته در ادامه و رسیدن به یک پلاتو را نشان داد. در این بیماران میانگین دمای مرکزی در ریکاوری در بعد از عمل (56/0±2/34) به طور معنی‌داری نسبت به قبل از عمل (65/0±1/37) کاهش داشت (p=0.0001). میانگین دمای محیطی بعد از عمل (65/0±6/34) نیز به طور معنی‌داری نسبت به قبل از عمل (72/0±2/37) کاهش یافت (p=0.0001). نتیجه‌گیری: میزان شیوع لرز پس از عمل در بیماران بعد از کرانیوتومی 15٪ است. میزان شیوع لرز پس از کرانیوتومی علی‌رغم افت واضح دمای مرکزی و محیطی در بیماران و طول عمل زیاد کمتر از اعمال جراحی دیگر است. گل‌واژگان: لرز پس از عمل؛ کرانیوتومی؛ شیوع

گزارش مورد


گزارش يك مورد عارضه عصبي در پي بلوك نخاعي

عباس معلمي

مجله انجمن آنستزیولوژی و مراقبت‌های ویژه ایران, , 13 خرداد 2016, صفحه صفحات 133-132

چكيده خانمي 27 ساله با حاملگي 12 هفته و طبقه‌بندي كلاس 1ASA براي عمل جراحي سر كلاژ گردن رحم در فهرست عمل جراحی قرار داده شده بود. براي بيمار بيهوشي نخاعي انتخاب شد و با سوزن شماره 25 و  تزريق 100 ميلي‌گرم (2 ميلي‌ليتر) ليدوكايين پنج درصد در وضعيت نشسته صورت گرفت. بعد از دو روز بيمار دچار درد كمر با انتشار به پاي چپ شد. درد شديد و همراه احساس مورمور شدن (پارستزي) بود و براي يك ماه ادامه يافت و سپس به تدريج رفع گرديد. معاينة عصبي و نوار عصب و عضله طبيعي بودند.گل‌واژگان: بيهوشي نخاعي، ليدوكايين، درد، پارستزي