مقاله پژوهشی


بررسی جامعه‌شناختی اختلالات روانی (مورد مطالعه: اراک)

محمد توکل, هادی فراهانی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 7-21
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.20717

زمینه و هدف: بنابر اعلام سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان اهمیتی برابر با سلامت جسمانی دارد و تحت تأثیر ترکیبی از مؤلفه‌های اجتماعی، روانشناختی و زیستی است. مطالعه حاضر با هدف تبیین جامعه‌شناختی زمینه‌های اجتماعی مؤثر بر سلامت روانی در ساکنین شهر اراک در سال 1396 انجام شده است.

مواد و روش‌ها: مطالعه توصیفی ـ تحلیلی حاضر، روی جمعیت 15 تا 64 سال ساکن شهر اراک انجام شد. برای سنجش شیوع اختلالات روانی از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و تعیین پارامترهای جامعه‌شناختی مؤثر بر آن‌ها، از سؤالات برگرفته از نظریات دورکیم و مرتون مورد بررسی قرار گرفت. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 384 به دست‌آمده و نمونه‌گیری به روش خوشه‌ای چندمرحله‌ای انجام شد. برای تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار آماری SPSS 23 استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن شرکت‌کنندگان برابر با 13±34 سال و میانگین و انحراف معیار بعد خانوار 1/5±4/5 نفر بود. 98/7 درصد از شرکت‌کنندگان شیعه، 72/9 درصد شهری و 74‌% افراد مالک بودند. میزان شیوع اختلالات روانی برابر با 28/9 درصد و به تفکیک جنسیت در مردان برابر با 23/31 درصد و در زنان 34/55 درصد بود. مؤلفه‌های مهاجرت، وضعیت شغلی، پایگاه طبقاتی، پایبندی مذهبی، قومیت، فشارهای ساختاری و اجتماعی، مشکلات خانوادگی، ازدحام، بی‌هنجاری، مشکلات ترافیکی و سرمایه اجتماعی در به خطرانداختن سلامت روانی و ابتلای افراد به اختلالات روانی اثرگذار بودند.

نتیجه‌گیری: نظر به شیوع بالای اختلالات روانی در مورد مطالعه، توصیه می‌شود که نهادهای میانجی، به عنوان نهادهای اخلاقی و حقوقی با پیگیری حقوق فردی در جهت سازماندهی مجدد و انسجام اجتماعی تلاش نمایند.

نقش رهبری معنوی و اخلاق حرفه‌ای در تعهد سازمانی بهورزان

عادل زاهد بابلان, علی خالق خواه, سلیم کاظمی, رامین غریب زاده

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 23-30
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.17215

زمینه و هدف: رهبری معنوی از طریق ترسیم ایمان به یک چشم‌انداز و فرهنگ تعالی به صورتی مثبت و قابل توجه بر خوب‌زیستی معنوی و متغیرهای عملکرد سازمانی ـ پرسنلی تأثیر می‌گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رهبری معنوی و اخلاق حرفه‌ای در تعهد سازمانی بهورزان انجام شده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی ـ همبستگی، جامعه آماری شامل تمامی بهورزان شاغل در مراکز بهداشتی شهرستان ارومیه در سال 1396 بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 240 نفر برآورد گردید. نمونه‌گیری به شیوه تصادفی طبقه‌ای انجام شده و برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه‌های استاندارد رهبری معنوی Fry ، اخلاق حرفه‌ای قاسم‌زاده و تعهد سازمانی Allen و Meyer استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای آماری SPSS 22 و Amos استفاده شده است.

یافته‌ها: اثر مستقیم رهبری معنوی بر اخلاق حرفه‌ای (0/37) و تعهد سازمانی (0/69) معنی‌دار بود (p=0/01). همچنین اثر مستقیم متغیر اخلاق حرفه‌ای بر تعهد سازمانی (0/80) معنی‌دار بود (p=0/01). اثر غیر مستقیم رهبری معنوی بر تعهد سازمانی (0/29) نیز معنی‌دار بود (p=0/01). برازش مدل پیش‌بینی متغیرهای تحقیق در سطح نسبتاً خوب (62‌%) و حاکی از همسویی مدل برازش‌شده با جامعه نظری پژوهش است.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش رهبری معنوی بر تعهد سازمانی بهورزان با نقش میانجی‌گری اخلاق حرفه‌ای تأثیر می‌گذارد. بنابراین پیشنهاد می‌گردد مدیران مراکز بهداشتی با در نظرگرفتن اهداف، جهت افزایش کارایی نیروی انسانی عمل کنند تا به اثربخشی مناسبی دست یابند.

نقد نظریه جرج مور درباره ناطبیعت‌گرایی اخلاقی

محمدعلی عبدالهی, محسن شیراوند

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 31-41
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.17292

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین‌ نظریات در باب تحلیل مفاهیم و گزاره‌های اخلاقی نظریه طبیعت‌ناگرایی اخلاقی است. این نظریه که در حوزه فرااخلاق نضج یافته است، از مبانی نظری اخلاق زیستی است. این مطالعه با هدف تحلیل و نقد نظریه اخلاقی جرج مور درباره «ناطبیعت‌گرایی اخلاقی» صورت گرفته است.

مواد و روش‌ها: در این پژوهش تحلیلی، پس از توصیف و تحلیل مفاهیم پایه، نظریه اخلاقی جرج مور درباره «ناطبیعت‌گرایی اخلاقی» تفسیر و نقد می‌گردد.

یافته‌ها: بر اساس این نظریه اصطلاحات اخلاقی، علامت و نشانه ویژگی‌های اشیا محسوب می‌گردد، ولیکن نمی‌توان پذیرفت اوصافی که با کلماتی نظیر «خوب یا بد» و «باید یا نباید» به آن‌ها اشاره می‌شود، بر اساس اصطلاحات غیر اخلاقی قابل تعریف باشند. بر اساس این دیدگاه، احکام و مفاهیم اخلاقی را نه با استفاده از مشاهده تجربی یا استدلال مابعدالطبیعه، بلکه تنها از راه شهود عقلانی است که می‌توان شناخت. نتیجه اصلی این پژوهش آن است که زایش مکتب احساس‌گرایی را می‌بایست در وجود مشکلات ساختاری و درونی نظریه ناطبیعت‌گرایی جستجو کرد. مشکلاتی نظیر تعریف‌ناپذیری اوصاف بسیط، نوع خاص ویژگی‌های غیر طبیعی، مفاهیم غیر تجربی (پیشینی) و شهود باعث شد، علی‌رغم دو قرن یکته‌تازی ناطبیعت‌گرایی در فلسفه اخلاق مغرب‌زمین، نظریه افراطی احساس‌گرایی ظهور نموده و این نظریه را به انزوا بکشاند، به گونه‌ای که ناطبیعت‌گرایی‌ علی‌رغم ارائه طرحی نوین، به دلیل وجود مشکلات متعدد هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی، نتوانست انتظارات حوزه تحلیل مفاهیم و گزاره‌های اخلاقی را برآورده سازد.

نتیجه‌گیری: نظریه‌های ناطبیعت‌گرایی اخلاقی و احساس‌گرایی هر دو زمینه‌هایی را برای نظریات دیگری در حوزه اخلاق زیستی را فراهم آورده‌اند.

زمینه و هدف: هوش اخلاقی معلمان نقش مهمی در نگرش آن‌ها نسبت به رعایت هنجارهای اخلاقی دارد و یکی از عوامل مؤثر در فرآیند کسب صلاحیت محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت هوش اخلاقی و مؤلفه‌های آن در معلمان شاغل در دبیرستان‌های عمومی، شهرستان بیله‌سوار، اردبیل، ایران انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی ـ مقطعی روی 190 نفر از معلمان شاغل در دبیرستان‌های دولتی، در سال تحصیلی 95-94 انجام شد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان برآورد و نمونه‌گیری به روش تصادفی طبقه‌ای انجام شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه استاندارد هوش اخلاقیLennick  و Keil استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS 21 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین هوش اخلاقی معلمان 0/08±4/13 محاسبه گردیده و میانگین مؤلفه‌های اصلی آن شامل درستکاری 0/08±4/15، مسؤولیت‌پذیری 0/08±4/14، دلسوزی 0/09±4/14 و بخشش0/21±4/30 بود. از بین مؤلفه‌های هوش اخلاقی «بخشش اشتباهات خود» با میانگین 0/21±4/30 بیشترین و «راستگویی» با میانگین 0/09±3/90 کم‌ترین مقادیر را داشتند. همچنین آزمون تی تفاوت معنی‌داری را در میزان هوش اخلاقی بین مردان و زنان نشان نداد.

نتیجه‌گیری: نظر به سطح نسبتاً مطلوب هوش اخلاقی در معلمان مورد مطالعه، پیشنهاد می‌گردد تا سازمان مربوطه ضمن تقویت وضعیت موجود، درجهت ارتقای مؤلفه راستگویی و صداقت در میان معلمان تلاش نماید. همچنین به کارگیری شیوه‌های تشویقی در راستای حفظ ارزش‌های اخلاقی و نیز برگزاری دوره‌های آموزشی به منظور ارتقای هوش اخلاقی معلمان توصیه می‌گردد.

مطالعه کیفی تربیت مَنش: رویکردی نوین در اخلاق ‌محیط زیستی

مسعود عبداله‌ رش, محمدحسن صیف, سیدمحمد شبیری, معروف خلیلی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 51-60
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.20677

زمینه و هدف: تربیت ‌منش متأثر از اخلاق محیط زیستی، به گونه‌ای منطقی‌، نگرش و رفتار محیط زیستی مردم را هدف قرار‌ می‌دهد، به ‌نحوی که حتی قانون نیز متأثر از لابی‌گری آن خواهد شد. از این ‌رو پژوهش حاضر با هدف تبیین مؤلفه‌های تربیت‌ منش محیط زیستی صورت گرفته است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کیفی برای دستیابی به مضامین و مؤلفه‌های منش‌ محیط زیستی، واژگان کلیدی اصلی در پایگاه‌های اطلاعاتی داخلی و خارجی به صورت هدفمند جستجو شدند، سپس تحلیل محتوای 45 سند پژوهشی داخلی و خارجی بازیابی‌شده با رویکرد استقرایی انجام گرفت. برای این منظور ابتدا مؤلفه‌های تربیت منش و به طور خاص تربیت منش محیط زیستی، از نظر هر پژوهشگر استخراج گردید. در گام بعدی فراوانی هر یک از مؤلفه‌های مستخرج، از نظر پژوهشگران، به کمک نرم‌افزار SPSS به دست آمد، سپس مدل مفهومی پژوهش با استفاده از نرم‌افزار Nvivo 10 رسم گردید.

یافته‌ها: تعداد کل مؤلفه‌های تعیین‌کننده‌ تربیت ‌منش محیط زیستی از نظر ۴۵ پژوهشگر، بالغ بر ۶۰ مؤلفه ‌بود. برخی از مؤلفه‌ها صرفاً از جانب یک پژوهشگر مورد تأکید قرار گرفتند که از این میان می‌توان به مؤلفه‌هایی چون قداست طبیعت، قوی‌بودن، مهارت ‌رهبری، مذهبی‌‌بودن، فرمانبرداری، هم‌ذات ‌پنداری و هوش اشاره‌کرد. مهم‌ترین مؤلفه‌های شناسایی‌شده به ترتیب عبارت از: احترام (48/9 درصد)، عدالت (42/2 درصد)، صداقت (35/6 درصد)، مهربانی (33/4 درصد)، احساس‌ مسؤولیت (33/4 درصد)، پشتکار (26/7 درصد)، مراقبت (24/4 درصد) و انضباط (22/2 درصد)، همدلی (20) و صبر (20) بودند.

نتیجه‌گیری: تغییر نگرش ما به طبیعت، از نگاه کالایی به نگاه‌ اجتماعی، تغییر رفتار ما را در پی‌ خواهد داشت. مدل به دست‌آمده نشان می‌دهد که تربیت‌ منش پایه‌گذار طیفی از نگرش‌ها و رفتارهای مطلوب و هماهنگ با محیط زیست است که ضامن بقای نوع‌ بشر در چرخه ‌حیات خواهند ‌بود.

تحلیل پیشگیری از جرایم زیست‌محیطی در پرتو دستورالعمل‌های سازمان ملل متحد و اصل اخلاقی پیشگیری از ضرر

علیرضا میرکمالی, امین حاجی‌وند

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 61-75
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.20293

زمینه و هدف:یکی از اصول بنیادین اخلاق زیستی،اصل پیشگیری از ضرر زیستی به دیگران است که یکی از جلوه های بارز ضرر زیستی ،جرایم زیست­محیطی است.هدف اصلی این نوشتار،تحلیل این اصل در پرتو رهنمودهای سازمان ملل متحد به عنوان یکی از کنشگران عرصه بین المللی است.

مواد و روش­ها:این جستار به روش توصیفی-تحلیلی در پرتو رهنمودهای سازمان ملل متحد به تحلیل وبررسی اصل پیشگیری از ضرر زیستی به عنوان بنیادی­ترین اصل اخلاق زیستی می­پردازد.

یافته­ها:امروزه پیشگیری به عنوان یکی از مهم­ترین مقوله­های هر نظام حقوقی مطرح است.اهمیت پیشگیری از یکسو و افزایش ارتکاب جرایم زیست محیطی به عنوان جنایات علیه بشریت از سوی دیگر، سازمان ملل متحد را که به عنوان مهم­ترین کنشکر جامعه بین­المللی شناخته می­شود بر آن وا داشته است که در شورای اقتصادی اجتماعی در سال 1996 و 2002 رهنمودهای پیشگیری از جرم را جهت ترویج برنامه‌های پیشگیری از جرم در سطح ملی، به تصویب رساند. سیاست­گذاری های سازمان ملل متحد رهنمودهایی را پیش روی ما می­گذارد که اگر در عمل بتوان این اصول مطروحه را عملی نمود ،گامی مثبت و سازنده در پیشگیری از جرایم زیست­محیطی خواهیم برداشت.این اصول عبارت اند از:اصل راهبری دولت،اصل توجه به پیشگیری از جرم در سیاست­گذاری های اجتماعی و اقتصادی،اصل پیشگیری مشارکتی،پایداری و قابلیت محاسبه،دانش محوری،رعایت موازین حقوق بشری،همبستگی و تمایز.

نتیجه گیری: بررسی‌های این نوشتار نشان از آن دارد که جرایم زیست‌محیطی با سایر جرایم دارای اشتراکاتی هستند که منجر به رعایت اصول کلی حاکم بر پیشگیری در برنامه‌های خاص پیشگیری از جرایم زیست‌محیطی شده است. اما باید در رعایت اصول فوق به ویژگی‌های خاص جرایم زیست‌محیطی، مرتکبین آن و بزه دیدگان جرایم زیست‌محیطی نیز توجه شود، چراکه این اصول به نحوی تعیین‌شده‌اند که بتوان آن‌ها را در رابطه با پیشگیری از همه جرایم بکار گرفت.توجه به رهنمودهای سازمان ملل متحد می­تواند تاثیر مهمی در راستای تحقق بخشیدن به اصل پیشگیری از ضرر زیستی در خصوص جرایم زیست محیطی داشته باشد.

ارتباط بین هوش معنوی و فرهنگ تیمی با اخلاق ورزشی در بازیكنان تیم‌های ورزشی

جعفر برقی مقدم, سوسن رسولی, مهدی نکوفر

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 77-84
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.17260

زمینه و هدف: هوش معنوی با اخلاق و فرهنگ تیمی در تعامل است. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین هوش معنوی و فرهنگ تیمی با اخلاق ورزشی در میان بازیكنان تیم‌های ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز انجام شده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی ـ همبستگی، جامعه آماری شامل بازیكنان تیم‌های ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز به تعداد 182 نفر در سال 1394 بود که به سبب محدودیت جامعه نمونه آماری، به صورت تمام شماری انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها، از پرسشنامه هوش معنوی King و DeCicco (2009 م.)، پرسشنامه فرهنگ تیمی Denison (2000 م.) و پرسشنامه اخلاق ورزشی طالبیان‌نیا و همكاران (1387 ش.) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون‌های همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شد.

یافته‌ها: بین هوش معنوی (p=0/001) و فرهنگ تیمی (p=0/001) با اخلاق ورزشی بازیكنان ارتباط معنی‌داری وجود داشت. همچنین بین مؤلفه‌های هوش معنوی و مؤلفه‌های فرهنگ تیمی با اخلاق ورزشی ارتباط معنی‌داری وجود داشت (p<0/05). آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد كه از میان مؤلفه‌های هوش معنوی، مؤلفه آگاهی متعالی به میزان 9/8 درصد تغییرات اخلاق ورزشی را پیش‌بینی می‌کند و از میان مؤلفه‌های فرهنگ تیمی، مؤلفه درگیرشدن در کار، توانست 11/6 درصد از تغییرات اخلاق ورزشی را پیش‌بینی نماید.

نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود، مربیان تیم‌ها، معنویت و اخلاق ورزشی را در میان بازیكنان و محیط‌های ورزشی ترویج داده و با ایجاد جو اخلاقی مناسب در باشگاه‌های ورزشی، باعث شوند تا بازیكنان حمایت مدیران را احساس نموده و رفتار تیمی را ارتقا دهند.

مقاله مروری


چالش‌های اخلاقی در مراقبت از بیماری‌های نوپدید: یک مرور نظام‌مند

ناهید دهقان نیری, ترانه تقوی, محبوبه شالی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 7 شماره 26 (1396), 18 خرداد 2018, صفحه 85-96
https://doi.org/10.22037/bioeth.v7i26.18687

زمینه و هدف: مدیریت بیماری‌های نوپدید، مستلزم رویکرد اخلاقی برای کنترل و مراقبت از این بیماری‌ها است. مطالعه حاضر با هدف تعیین چالش‌های اخلاقی در مراقبت از بیماری‌های نوپدید انجام شده است.

مواد و روش‌ها: در این مرور نظام‌مند، با روش سه مرحله‌ای، مقالات منتشرشده به زبان انگلیسی با استفاده از واژگان کلیدی اصلی در پایگاه‌های اطلاعاتیScopus ،Pubmed ، Web of science از سال 1970 تا 2017 بازیابی شدند. سپس مقالاتی كه دارای معیارهای ورود بودند، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفتند. از 5833 مقاله بازیابی‌شده، 20 مورد مرور و تحلیل شدند. برای استخراج داده‌ها، دو پژوهشگر با تجربه به طور هم‌زمان مرور و تحلیل مقالات را انجام دادند، همچنین جهت افزایش اعتبار و پایایی مطالعه، دو نفر کیفیت مقالات را به طور جداگانه مورد ارزیابی قرار دادند. 16 مورد از مطالعات از نوع توصیفی (80‌%) و 4 مورد از نوع کیفی (20‌%) بودند.

یافته‌ها: مهم‌ترین چالش‌های اخلاقی مطرح‌شده در مقالات شامل: رعایت حقوق بیمار، احترام به خودآیینی بیمار، حفظ حریم خصوصی بیمار، اصل عمل متقابل، وظیفه مراقبت از بیمار، جلوگیری از انگ و تبعیض، مسؤولیت و پاسخگویی دولت‌ها بودند.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نیاز به در نظر قراردادن ملاحظات اخلاقی در مراقبت از بیماران مبتلا به بیماری‌های نوپدید را خاطرنشان می‌سازد. گنجاندن آموزش اخلاق حرفه‌ای در مراقبت از بیماری‌های نوپدید و تصمیم‌گیری اخلاقی در همه‌گیری‌ها، در برنامه درسی ارائه‌دهندگان مراقبت، جهت مدیریت بهینه این بیماری‌ها توصیه می‌گردد.