سخن سردبیر


سخن سردبیر

سید مصطفی محقق داماد

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 7-10
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.13993

اخلاق زيستي رشته‌اي است که دانش زيست‌شناختي را با دانش نظام ارزش‌هاي انساني، ترکيب مي‌کند تا پلي ميان علوم تجربي و انساني ساخته، به انسانيت براي بقا، تداوم و بهبود وضع جهان کمک کند.

موضوع اخلاق زيستي بررسي موضوعات اخلاقي ناشي از کاربست رشته‌هاي زيست‌شناختي عنوان شده و اين رشته‌ها مشتمل بر پزشکي و ساير حرفه‌هاي مراقبت بهداشتي؛ همچنين ساير علوم زيستي از جمله علوم زيست‌محيطي، جمعيت‌شناسي و علوم اجتماعي می‌باشد.

انسان براي زندگي به دو محيط طبيعي و محيط اجتماعي نيازمند است. پيدايش و شکل‌گيري محيط طبيعي برخلاف محيط اجتماعي ـ که ساختار آن در اختيار انسان است ـ در اختيار انسان نبوده، تابع عمل او نيست. با اين وجود، دستيابي انسان به دانش و صنعت، سبب شده است تا از ديرباز بر طبيعت يا همان محيط نخستين زندگيش سيطره پيدا کرده، از بسياري از پديده‌هاي طبيعي به سود خود، بهره جويد.

....

مقاله پژوهشی


رابطه اخلاق کار اسلامی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پرستاران

علیرضا رجبی پور میبدی, مرتضی دهقانی فیروزآبادی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 49-92
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.13988

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق کار اسلامی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در پرستاران استان یزد بود. جامعه آماری این تحقیق را پرستاران بیمارستان‌های دولتی استان یزد که 1300 پرستار می‌باشند، تشکیل می‌داد. 190 نفر از پرستاران با روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده‌های لازم این پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه جمع‌آوری گردید. این پژوهش با توجه به ماهیت آن از نوع توصیفی ـ همبستگی می باشد. نتایج حاکی است که بین اخلاق کار اسلامی و تعهد سازمانی پرستاران رابطه‌ای معنادار وجود دارد، ولی بین اخلاق کار اسلامی و رضایت شغلی رابطه معناداری وجود ندارد. ضمن این که نقش تعهد سازمانی در پیش‌بینی واریانس اخلاق کار اسلامی بالاتر می‌باشد.

مقاله مروری


تحلیل نظریه رشد اخلاقی کولبرگ با رویکرد قرآنی

فاطمه جاویدان, محمدصادق دهقان, احسان شمسی گوشکی, محمود عباسی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 11-48
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.13987

مقدمه: مساله"رشد اخلاقی" در طول قرن‌ها از مهمترین مسایل اجتماعی مورد توجه بوده است. قرآن به عنوان کامل‌ترین کتاب راهنمای بشر دربردارنده بحث‌های عمیق اخلاقی است. مسائل اخلاقی در زمان ما اهمیت ویژه‌ای دارد، چراکه نظریه‌پردازان مختلفی هریک بنابر زمینه ایدئولوژیکی و فرهنگی، در این زمینه نظریه‌پردازی نموده‌اند و اکثریت آنها نتوانسته‌اند از زندگی عرفی انسان فراتر رفته و بنیان‌های روحانی و عقلانی و انگیزشی در اخلاق را که ریشه در خلقت الهی و فطرت آدمی دارد، مورد توجه قرار دهند. مطالعه و بررسی رشد اخلاقی از دیدگاه اسلامی و مبتنی برقرآن کریم نیازمند بررسی گسترده و از ابعاد مختلف می‌باشد. در این مطالعه سعی شده است به‌عنوان مقدمه و ورود در این مبحث عظیم، نظریه رشد اخلاقی کولبرگ با رویکرد قرآنی مورد بررسی قرار گیرد.

روش کار: این مطالعه از نوع مطالعات مروری است که با بهره‌گیری از مطالعات کتابخانه‌ای و اینترنتی انجام شده است و منابع مرتبط با موضوع استخراج گردیده و مورد بررسی قرار گرفته است.

یافته‌ها: از ديد قرآن، انسان در طول زندگي از مراحلي با ويژگي‌هاي مخصوص آن مرحله مي‌گذرد و اين ديدگاه در نظريه رشد شناختي و اخلاقي روان‌شناسان معاصر از جمله پياژه وكولبرگ نیز مطرح شده است. از منظرکولبرگ مراحل رشد اخلاقي ثابت و بدون تغيير هستند و استدلال و داوري‌هاي اخلاقي با جنبه‌هاي شناختي ارتباط دارد. اما از نظر اسلام قوانین واحکام اخلاقی مطلق و واقعی هستند و از این رو در برخی موارد نظریات روان‌شناسان غربی کاملاً متفاوت و حتی متضاد با رویکرد  اسلامی است. از جمله اینکه روان‌شناسان غربی، به تمامیت رشد اخلاقی انسان کمترتوجه دارند و یا چنان متمرکز بر سطوح پایین تحول اخلاق آدمی هستند که سطوح متعالی روحانی و عقلانی در اخلاق را نادیده می‌گیرند.

نتیجه‌گیری: مهمترین انتقاد به نظریه رشد اخلاقی کولبرگ این است که تا حدی ماهیت چندبعدی حوزه اخلاق را نادیده گرفته است و دچار محدودیت‌ها و ضعف‌های نظری است. اتکاء به نظریه‌های روان‌شناسی و ابزارهای تهیه ‌شده برای سنجش رشد اخلاق در غرب، با فرهنگ دینی و ملی ما کاملاً تطابق ندارد. هرچند در زمینه مباحث رشد اخلاقی از دیدگاه قرآن، کتب ارزشمندی در منابع شیعی یافت می‌شود، اما مطالعات کمی در زمینه بررسی و نقد نظریه‌های نشأت گرفته از ذهن روان‌شناسان غربی با رویکرد قرآنی یا اسلامی انجام شده است. بنابراین لازم است که دانشمندان ایرانی به تولید دانش‌های مبتنی بر بنیادهای دینی و حکمت و فرهنگ اسلامی ـ ایرانی روی آورند.

مقايسه اصول اخلاق پزشكي در اسلام با سکولاريسم

فاطمه سفيدي, محمدمهدی بندرچی, معصومه صیدی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 93-119
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.14054

در دنيا مکاتب اخلاقی متفاوتی وجود دارد كه هرکدام تفسیر خاص خود را از اخلاق و کارهای اخلاقی ارائه داده‌اند، مكتب اخلاق اسلامي با چهار اصل اخلاقي مطرح در اخلاق پزشكي، شامل: سودمندي، عدم اضرار، اختيار فردي و عدالت، سازگاري دارد اما همان‌طور كه بسياري از انديشمندان غربي نيز به اين نكته اشاره كرده‌اند در عمل به اين اصول در فرهنگ‌هاي مختلف، تعاريفي متناسب با آنها وجود دارد. اسلام از اصول اخلاقي جامعي برخوردار است كه اين چهار اصل در آن بستر بايد تفسير گردد.

اين مقاله با رجوع به مقالات معتبر يافت شده در موتورهاي جستجو، پايگاه‌هاي معتبر علمي و رجوع به برخي كتب تدوين شده است.

اندیشه اخلاق پزشكي متداول در جوامع غربي (و پيروان آن در ساير جوامع) با مباني سكولار بودن تدوين شده است. اين پيش‌فرض مباني متفاوتي با نگرش اسلامي دارد كه مي‌تواند رويكردي متفاوت به مسائل اخلاقي ايجاد نمايد. مبانی اخلاق اسلام، اخلاق را امري دروني (عقلاني وحياني و قلبي، شهودي) مي‌داند كه فقط در مكتب خداپرستي قابل توجيه است.

با توجه به فرهنگ غني اسلامي و تفاوت‌هاي فلسفه و اخلاق اسلامي با فلسفه و اخلاق غربي، ضرورت توجه سريع‌تر مجامع اسلامي به اين موضوع به منظور جلوگيري از نفوذ اخلاق با تفكرات غربي در كشورهاي اسلامي احساس مي‌شود. تعامل پزشكان با فقها، حكما، فلاسفه، اخلاقيون و انديشمندان علوم اسلامي مرتبط در اين حوزه امري است كه مي‌تواند در پايه‌گذاري اصولي يك نظام اخلاق پزشكي و تعيين چارچوب‌هاي تصميم‌گيري اخلاقي در طب ارزشمند و تأثيرگذار باشد. آنچه از انديشمندان علوم مختلف از فلاسفه تا صاحبنظران علوم پزشكي انتظار مي‌رود در دو جنبه بيان مي‌گردد: الف) بيان شفاف و تدوين مناسب مفاهيم فلسفه اخلاق در علوم پزشكي، ب) تبيين چارچوب اخلاقي براي تصميم‌گيري پزشكان در موارد مشكل و تعريف حدود و كاربردهاي آن و اين دو ميسر نمي‌شود مگر با تعامل و همفكري اساتيد حوزه و دانشگاه.

جایگاه اخلاق در تخصیص عادلانه منابع سلامت

محمود عباسي, عبيدالله فرجي

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 121-134
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.14053

برای تصمیم‌گیری در مورد موضوعات نظام سلامت علاوه بر علمی ‌بودن تصمیمات، بایستی مسائل ارزشی نیز لحاظ شود تا به نگرانی‌های ارزشی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز پاسخ داده شود. در کشورهای با درآمد پایین، نظام‌های سلامت با سرمایه‌گذاري پایین، فقدان ظرفیت نیروی انسانی، فقدان رضایت عمومی، بهره‌برداری پایین از خدمات و پیامدهای ضعیف سلامت، مواجهند. علم اخلاق یک نیروی توسعه‌مدار و سازمانی است که از کارکنان بهداشت عمومی و سیاستگذاران سلامت، پشتیبانی متدولوژیکی و انگیزشی به عمل می‌آورد. هدف تخصیص منابع، تصمیم‌گیری عادلانه است. تخصیص منابع در سه سطح کلان (کل نظام سلامت)، میانی (بیمارستان) و سطح خرد (فردی) انجام مي‌گیرد و در هر سطح مسائل اخلاقی خاصی مطرح است. ویژگی‌های یک فرایند تنظیم اولویت عادلانه در تخصیص منابع در سطح کلان شامل ارتباط، عمومیت، اصلاح، اجبار و توانمندسازی مي‌باشد و معیارهای تخصیص منابع در سطح میانی شامل رسالت، کیفیت، کارایی، نیاز و فرایند مي‌باشد. موضوعات اخلاقی در تخصیص منابع در سطح خرد شامل عدالت و انصاف، آزادی عمل (استقلال) است. امروزه نیازمند ایجاد نظریه‌ای از تخصیص منابع هستیم که بین‌رشته‌ای، مبتنی بر محیط و کاربردی باشد. بررسی واضح و منظم موضوعات اخلاقی در فرایند تصمیم‌گيري در زمینه تخصیص منابع کاملاً ضروری است.

نگاهي به راه حل‌هاي وظيفه‌گرايانه و غايت‌گرايانه در سقط جنين و مرگ مغزي

محمدجواد موحدي, غلامحسين توکلي

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 135-153
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.13991

در اخلاق هنجاري، دو دسته­ي بزرگ نظريات وظيفه­گرايانه و غايت­گرايانه در مقابل هم قرار گرفته­اند. اين دو دسته نظريات در اخلاق كاربردي، و به خصوص در اخلاق پزشكي، به سبب همين تقابلي كه دارند، مي­توانند پاسخگوي بسياري از مسائل و معضلات اخلاقي در اين حوزه باشند. از موارد چالش‌برانگيز در حوزه اخلاق پزشكي مي­توان به دو مورد سقط جنين و مرگ مغزي اشاره كرد؛ نظريات وظيفه­گرايانه و غايت­گرايانه در پاسخ به اين‌گونه مسائل، راه­حل­هاي مختلفي پيشنهاد مي­كنند كه بررسي و مقايسه‌ي اين دو رهيافت را در پاسخ به مسائل مذكور الزامي مي­كند. مقاله­ي حاضر با در نظر داشتن جايگاه دو نظريّه­ي وظيفه­گرايي و غايت­گرايي در اخلاق هنجاري، درصدد است تا براي مسائل اخلاقي سقط جنين و مرگ مغزي، پاسخ­هاي مناسبي ارائه كند و با تحليل و مقايسه­ي آن پاسخ­ها، معقوليت و مقبوليت هر يك از اين دو نظريه را در پاسخ به آن مسائل و معضلات اخلاقي مورد كاوش قرار دهد.

تأملی بر جایگاه وراثت در آموزه‌های دینی و تأثیر آن بر تربیت‌پذیری انسان

سعید نظری توکلی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 2 شماره 6 (1391), 24 مهر 2016, صفحه 155-188
https://doi.org/10.22037/bioeth.v2i6.13992

زمينه: تربيت‌‌پذير بودن‌ انسان‌، هرچند به‌ ظاهر بديهي‌ مي‌نمايد، اما از ديرباز با چالش‌هاي‌ فراواني‌ روبرو بوده‌ است‌. صرف‌ نظر از برخي‌ نظريه‌ها درباره ‌امكان‌ناپذيري‌ تربيت‌ انسان‌ و وجود شواهدي‌ بر درستي‌ آن‌ها، مهم‌ترين ‌چالش‌ فراروي‌ تربيت‌پذير بودن‌ انسان‌، وراثتي‌ بودن‌ صفات‌ اخلاقي‌ اوست‌. اگر بپذيريم‌ صفات‌ اخلاقي‌ همچون‌ صفات‌ جسماني‌ از طريق‌ وراثت‌ از يك‌ نسل‌ به‌ نسل‌ ديگر، بدون‌ دخالت‌ اراده‌ افراد، منتقل‌ مي‌شوند؛ هر انساني‌ ناخواسته‌ داراي‌ خُلق‌ و خويي‌ است‌ كه‌ به‌‌واسطه‌ وجود آن‌، رفتارهاي‌ معيني‌ از او سر مي‌زند.

روش کار: اين پژوهش به‌صورت توصيفي و کتابخانه‌اي انجام و تلاش شده است، پس از توضيح مفاهيم، مباني تربیت‌پذیری و تربیت‌ناپذیری انسان مورد بحث قرار گرفته، سپس براساس آموزه‌های دینی، میزان تأثیر وراثت بر تربیت‌ناپذیری انسان بررسی شده است.

يافته‌ها: آن‌‌گونه‌ كه‌ در اين‌ پژوهش‌ خواهد آمد، هرچند اصل‌ وراثت‌ و كاركرد آن‌ نسبت به انسان‌ مورد تأیید رهبران دینی است‌؛ اما آيات‌ ورواياتي‌ كه‌ براي‌ موروثي‌ بودن‌ صفات‌ اخلاقي‌ به‌ آن‌ها استشهاد شده‌، به چیزی بیشتر از تمايل‌ ذاتي‌ و نهادينه‌ شده‌ بشر به‌ ارزش‌ها و فضايل‌ اخلاقي‌ و بيزاري‌ از نابهنجاري‌ها و رذايل‌ اخلاقي‌ دلالت ندارند‌؛ از این‌رو، از منظر دینی، انسان‌ موجودی است که در تمام‌ صفات‌ اخلاقي‌ خود،‌ تربيت‌‌پذير است‌.