سرمقاله یا سخن ویژه


مقالات پژوهشی اصیل


وزن پیش از بارداری و رابطه آن با دریافت لبنیات در زنان باردار نحت مراقبت مراکز بهداشتی درمانی شهر تهران در سال 1394

مینا بیت اللهی, حسن عینی زیناب, زینب مسلمی, شبنم حسینی, آرزو رضازاده (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 4-14
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.14794

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت وزن مادر در دوران بارداری و نقش محتمل لبنیات بر تعدیل وزن، هدف مطالعه حاضر تعیین وضعیت وزن پیش از بارداری و رابطه آن با دریافت لبنیات در زنان باردار تهران بود.

 

روش و مواد: در این مطالعه مقطعی 185 زن در سنین باروری به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای سیستماتیک در تهران انتخاب شدند. مصرف لبنیات کم چرب و پرچرب با پرسشنامه نیمه کمی بسامد غذایی 168 قلمی اعتبارسنجی شده مشخص شد. وزن و قد با استفاده از روش‌های استاندارد اندازه‌گیری شدند. رابطه بین متغیر‌های کیفی با استفاده از آزمون Square Chi، متغیرهای کیفی-کمی با استفاده از ANOVA محاسبه شده و رگرسیون لجستیک چند متغیره برای برآورد نسبت شانس (OR) و فاصله اطمینان 95٪ (CI) استفاده شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن زنان شرکت کننده 7/27 (4/0) سال و میانگین (انحراف معیار) تفاوت وزن قبل از بارداری و وزن فعلی 4/1 (3/0) کیلوگرم بود. پس از تعدیل تمامی مخدوش‌گرها نسبت به دریافت لبنیات کل، پرچرب و کم‌چرب چهارک اول (رفرانس)، افراد در سومین چهارک دریافت لبنیات کلOR=2.907, %95 CI: 0.175-48.270)) و در آخرین چهارک لبنیات پرچرب، (OR=3.376 95% CI:0.356-31.944) شانس بیشتری برای ابتلا به اضافه وزن و چاقی داشتند. درحالی که افرادی که در بالاترین چهارک (چهارک 3 و 4) دریافت لبنیات کم چرب بودند نسبت به چهارک اول شانس کمتری برای ابتلا به اضافه وزن و چاقی داشتند. افراد واقع در چهارک دوم دریافت انرژی از لبنیات کل افزایش وزن بیشتری در طول بارداری داشتند (05/0>P).

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد لبنیات کم‌چرب با کاهش اضافه وزن و چاقی و پرچرب با افزایش احتمال آن مرتبط است، اگرچه به دلیل کوچک بودن جمعیت نمونه نتایج معنی‌دار نبودند. انجام مطالعات با جمعیت آماری بزرگ‌تر پیشنهاد می‌شود.

سوء مصرف شیشه و تریاک: مقایسه رضایت زناشویی و اضطراب

علی سروستانی, سید هادی سید علی تبار, سارا بامداد, مجتبی حبیبی عسگرآباد, طاهره سعیدی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 15-23
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.11745

زمینه و هدف: سوء مصرف مواد از شایع‌ترین بیماری‌ها و اختلالات روانی در حال حاضر است. این مطالعه با هدف مقایسه رضایت زناشویی و اضطراب در سه گروه مردان معتاد به شیشه، تریاک و افراد عادی انجام شد.

روش و مواد: این مطالعه، به صورت مقایسه‌ای و با مشارکت 53 نفر معتاد به شیشه و 47 نفر معتاد به تریاک که به صورت هدفمند از مراکز ترک اعتیاد انتخاب شدند و 80 نفر گروه عادی به صورت در دسترس انتخاب شدند، در سال 1392 در شهر تهران انجام شد. برای جمع‌آوری اطلاعات از دو پرسشنامه شامل رضایت زناشویی Kansas و اضطراب Zank استفاده شد. جمع‌آوری اطلاعات با همکاری روانشناس مراکز ترک اعتیاد انجام گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزارSPSS-16  و آزمون‌های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی شفه مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: رضایت زناشویی در بین دو گروه معتاد به شیشه و تریاک با گروه عادی تفاوت وجود داشت (01/0P<) ولی بین دو گروه معتاد به شیشه و تریاک تفاوت وجود نداشت (05/0P>). از نظر اضطراب بین دو گروه معتاد به شیشه و تریاک با گروه عادی تفاوت وجود داشت (05/0P<) اما بین دو گروه شیشه و تریاک تفاوت دیده نشد (05/0P>).

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد مردان معتاد به شیشه و تریاک رضایت زناشویی پایین‌تر و اضطراب بالاتری نسبت به گروه عادی دارند. لازم است درمان‌گران در درمان سو مصرف مواد توجه بیشتری به این مقوله داشته باشند. 

اثر بخشی امید درمانی گروهی بر تصویر بدنی و رضایت جنسی مردان معتاد شهر تهران

آناهیتا خدابخشی کولایی, محمود اسلامی, فریما محمدی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 24-33
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.15013

زمینه و هدف: اعتیاد به مشکلات روان شناختی و بین فردی متعددی از جمله، عدم رضایت از تصویر بدنی و مشکلات جنسی می انجامد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش امید‌‌ درمانی گروهی بر تصویر بدنی و رضایت جنسی در مردان معتاد انجام ‌شده است.

روش و مواد: مطالعه حاضر، به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه مداخله و شاهد و با مشارکت 60 مرد معتاد از کلینک ترک اعتیاد بیمارستان روان پزشکی رازی که به طور تصادفی و بر اساس اکتساب نمره پایین در رضایت جنسی و تصویر بدنی انتخاب و به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه‌های Index of Sexual Satisfaction و Fisher Body Image جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و روش آماری تجزیه و تحلیل کوواریانس انجام شد.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد، میانگین نمرات تصویر بدنی و رضایت جنسی در مرحله پس آزمون در گروه مداخله تغییر معنی داری را نشان داد (P<0.0001). در حالی که این تغییرات در گروه شاهد دیده نشد.

نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که، امید درمانی به عنوان یک مداخله روان درمانی می تواند به بهبود و ارتقای تصویر بدنی و رضایت جنسی در مردان معتاد کمک کند. 

مقایسه رضایت از زندگی، سبک های مقابله با استرس و تاب آوری در زنان مطلقه پیشنهاد دهنده طلاق و غیر پیشنهاد دهنده طلاق

فرامرز آسنجرانی, نسیم گله دار, فرشته حسنی اسطلخی, محمد دلاور نقابی, عباس شاهوردی, سولماز رجامند (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 34-41
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.13572

زمینه و هدف: اساس و رکن خانواده به عنوان مهم ترین بخش جامعه، ازدواج است. ازدواج و تشکیل خانواده خدمتی برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط می باشد. با این حال این کانون آسایش گاهی اوقات به ناآرامی زناشویی و طلاق منجر می­شود. هدف مطالعه حاضر مقایسه رضایت از زندگی، سبک­های مقابله با استرس و تاب­آوری در زنان مطلقه پیشنهاد دهنده طلاق و غیر پیشنهاد دهنده طلاق بود.

روش و مواد: روش مطالعه حاضر از نوع علی-مقایسه­ای بود. این مطالعه با مشارکت 100 نفر از زنان مطلقه ساکن شهر اراک انجام شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامة سبک­هاي مقابله‌ با استرس، پرسشنامه تاب­آوری و پرسشنامه رضایت از زندگی بود. تجزیه و تحلیل داده­ها به کمک روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم­افزار SPSS-22 انجام شد.

یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه پیشنهاد دهنده و غیر پیشنهاد دهنده طلاق، تفاوت معناداری از نظر رضایت از زندگی(01/0>P، 9/10=F)، سبک مقابله مسأله­مدار (01/0>P، 7/8=F)، سبک مقابله هیجان­مدار (01/0>P، 0/10=F)، سبک مقابله اجتناب مدار (01/0>P، 8/3=F)، تاب­آوری (01/0>P، 5/19=F) وجود دارد. 

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که زنان پیشنهاد دهنده طلاق از رضایت از زندگی، سبک­های مقابله­ای و تاب­آوری بالاتری نسبت به زنان غیر پیشنهاد دهنده طلاق برخوردارند. با استفاده از یافته­های این پژوهش می­توان راه­کارهایی برای مشاوره و روان درمانی به خصوص برای زنان پیشنهاد دهنده طلاق استفاده کرد. 

مشارکت اجتماعی در سلامت در میان جمعیت عمومی شهر کرمانشاه: نقش پیش بین عوامل شخصیتی و خودکارآمدی

سهیلا رشادت, علی زکی یی, پروانه کریمی, سعید کماسی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 42-54
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.12205

زمینه و هدف: با توجه به این‌که روانشناسان اجتماعی به تعامل عوامل اجتماعی و روان‌شناختی در فرایند مشارکت اجتماعی خصوصا در سلامت تاکید دارند، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان مشارکت اجتماعی در سلامت و تعیین سهم هر یک از عوامل شخصیتی و فردی در آن انجام گرفت.

روش و مواد: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، با استفاده از روش نمونه‌گیری داوطلبانه، 710 نفر از جمعیت عمومی شهر کرمانشاه در سال 1395 برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. پرسشنامه‌های مشارکت اجتماعی در سلامت، باورهاي خودکارآمدي عمومي (GSE-10)، و ویژگی‌های شخصیتی پنج عاملی ابزارهای مطالعه بودند. داده‌های گردآوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون توسط نرم افزار SPSS-21 مورد تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: تعداد 482 (9/67 درصد) نفر از شرکت کنندگان مرد بودند. محدوده سنی شرکت‌کنندگان 75-30 سال با میانگین (انحراف معیار) 5/43 (2/8) بود. به‌طور کلی، نتایج نشان داد که میانگین کل مشارکت اجتماعی در سلامت 3/65 است که 5/62 درصد دارای مشارکت پایین، 1/34 درصد دارای مشارکت متوسط و 4/3 درصد دارای مشارکت بالا هستند. هم‌چنین نتایج نشان داد که بین تمامی مؤلفه‌های شخصیتی و خودکارآمدی با مشارکت اجتماعی در سلامت رابطه معناداری وجود دارد (P<0.01).

نتیجه‌گیری: با توجه به این‌که در شهر کرمانشاه میزان مشارکت اجتماعی در سلامت پایین است و بدون مشارکت مردم برنامه‌های سازمان‌های دولتی در امر بهداشت، سلامت افراد و جامعه به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. برنامه‌ریزی در جهت اصلاح وضع موجود با در نظر گرفتن ویژگی‌های شخصیتی و خودکارآمدی افراد ضروری به نظر می‌رسد.

بررسی مقایسه ذهن‌آگاهی به شیوه گروهی با متادون درمانی بر سلامت روان معتادان مواد مخدر سنتی

امیر حسین جهانگیر, سعید ایمانی, عباس مسجدی آرانی, سید حسین مجتهدی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 55-66
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.13465

زمینه و هدف: امروز، در دوره‌ای قرار داریم که مساله اعتیاد به یک مساله بحرانی و قابل اهمیت در جهان تبدیل شده و تاکنون درمان‌های روان‌شناختی گوناگونی برای اعتیاد ارایه گردیده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی ذهن‌آگاهی به شیوه گروهی با متادون درمانی بر سلامت روان مردان وابسته به مواد مخدر سنتی انجام شد.

روش و مواد: در این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل، 57 مرد معتاد خود معرف از میان مردان وابسته به موادمخدر سنتی مراجعه کننده به کلینیک‌های ترک اعتیاد تهران، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (یک گروه مداخله گروه درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر پیشگیری از عود و گروه دیگر درمان نگهدارنده با متادون) و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه‌ها قبل و بعد از اتمام درمان و در دوره پیگیری با مصاحبه بالینی و چک لیست نشانگان اختلالات‌روانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها پس از جمع‌آوری وارد نرم افزار SPSS-21 شد و براي تجزيه و تحليل داده­ها از روش های آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد.

یافته‌ها:  نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرربیانگر اثر بخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش سلامت روان در سومصرف‌کنندگان مواد‌افیونی بود. علاوه بر این، در متغیرهای سن (1/0=P، 2=df، 5/4=2c)، سن شروع (7/0=P، 2=df، 8/0=2c) و تعداد عود اخیر (5/0=P، 2=df، 4/1=2c) تفاوت معنی داری وجود ندارد و در متغیرهای طول درمان اخیر (001/0>P، 2=df، 2/29=2c) و تعداد ترک ناموفق (01/0>P، 2=df، 4/14=2c) بین گروه‌ها تفاوت معنی داری وجود داشته است.

نتیجه‌گیری: با توجه به اثربخشی ذهن‌آگاهی به شیوه گروهی با متادون درمانی بر سلامت روان معتادان مواد مخدر سنتی، می‌توان به عنوان درمان های جایگزین یا مکمل در مداخلات بالینی استفاده شود.

 

تاثیر عوامل اجتماعی اقتصادی بر گرایش به سزارین در زنان باردار مراجعه کننده به مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) تهران در سال 1394

رحمان نصرالهی, ساره دانشگر, مهناز افشاری, رسول کرانی بهادر, سعید رستم پور, مریم رادین منش (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 4 شماره 1, 20 February 2017, صفحه 67-75
https://doi.org/10.22037/ch.v4i1.13460

سابقه و هدف: گرایش زنان به انجام سزارین در سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده و این درحالی‌است که آگاهی کافی از نحوه سزارین و عوارض آن وجود ندارد. هدف از این مطالعه  تعیین عوامل اجتماعی اقتصادی مؤثر بر گرایش زنان به سزارین انتخابی مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) است.

روش و مواد: این مطالعه تحلیلی-مقطعی، با مشارکت 300 نفر از زنان باردار در سه ماهه آخر بارداری مراجعه‌کننده به مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) در سال 1394 انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. همچنین داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-18 و آزمون Chi- square و همبستگی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: از بین افراد مورد مطالعه 55% گرایش به زایمان طبیعی، 45% گرایش به سزارین داشتند. از دلایل مهم گرایش به سزارین تشویق پزشک، توصیه اطرافیان، ترس و زیبایی مادر بود. ارتقای طبقه اقتصادی اجتماعی به طور خطی با افزایش گرایش به سزارین ارتباط‌داشت به طوری که در طبقه خیلی ضعیف 4/5%، ضعیف 3/8%، متوسط 5/15% و خوب 2/16% تمایل به سزارین‌ داشتند (0001/P<).

نتیجه‌گیری:مطالعه نشان‌داد که با ارتقا سطح طبقه اقتصادي- اجتماعي، گرایش به سزارين افزايش‌می‌یابد. اما گرایش به سزارین در سطوح پایین جامعه نیز هم‌چنان بالاتر از میزان استاندارد جهانی می‌باشد و این امر هزینه زیادی به نظام سلامت تحمیل می کند.