مقالات پژوهشی اصیل


مقایسه تنظیم شناختی-هیجان، کارکردهای اجرایی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و عادی

بابک کشوری, غلامرضا ثناگوی محرر (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.20747

زمینه و هدف: شخصیت مرزی سبب ایجاد مشکلاتی در تنظیم هیجان، کارکردهای اجرایی و ایجاد تکانشگری در دانشجویان می گردد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تنظیم شناختی-هیجان، کارکردهای اجرایی و تکانشگری در دانشجویان دارای شخصیت مرزی و عادی بود.

روش و مواد: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی (علی- مقایسه ای) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در نیمسال دوم تحصیلی 96-1395 بود که 250 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسشنامه های آزمون توانایی های شناختی، تکانشگری، آزمون شخصیت مرزی و پرسشنامه تنظیم هیجانی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و با کمک نرم افزار SPSS-18 انجام شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن گروه شخصیت مرزی (7/4) 1/22 و گروه عادی (1/5) 6/21 سال بود. نمره تکانشگری در گروه دانشجویان دارای شخصیت مرزی با میانگین (انحراف معیار) (1/3) 8/14 بالاتر از گروه عادی، (4/3) 8/10 بود (001/0>P). در گروه عادی، نمرات مؤلفه های تنظیم شناختی هیجان شامل پذیرش (5/2) 4/16، ارزیابی مجدد مثبت (1/2) 9/15، تمرکز مجدد مثبت (3/2) 6/10، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (5/2) 2/13 و دیدگاه گیری (1/4) 1/13 به ترتیب بالاتر از پذیرش (1/3) 6/11، ارزیابی مجدد مثبت (5/2) 6/9، تمرکز مجدد مثبت (1/2) 5/7، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (1/2) 6/8 و دیدگاه گیری (1/4) 1/10 در گروه دانشجویان دارای شخصیت مرزی بود (001/0>P). همچنین کارکردهای اجرایی در گروه عادی (5/2) 1/13 بالاتر از گروه شخصیت مرزی (6/2) 2/8 بود (001/0>P).

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد تکانشگری و سبک های تنظیم شناختی هیجان ناسازگار در دانشجویان گروه دارای شخصیت مرزی از دانشجویان عادی بالاتر بود و نمره های کارکردهای اجرایی و سبک های تنظیم هیجان شناختی سازگار در دانشجویان گروه عادی از دانشجویان دارای شخصیت مرزی بالاتر بود.

 

رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی با سبک زندگی و ارتباط با والدین

ثریا ضامن یامچی, زهره صیادپور (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 11-18
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.20151

زمینه و هدف: گسترش فناوری‏های نوین، بر ارتباط افراد با دیگران و سبک زندگی آنان تأثیر گذاشته است. هدف مطالعه حاضر، تعیین رابطه اعتیاد به شبکه های اجتماعی با سبک زندگی و ارتباط با والدین بود.

روش و مواد: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. از بین دختران دانش آموز دوره دوم متوسطه مناطق 2، 9، 16 شهر تهران (پایه دهم تا دوازدهم) که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند، 200 نفر با شیوه نمونه‏گیری خوشه‏ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد به شبکه های اجتماعی، پرسشنامه استاندارد سبک زندگی و پرسشنامه رابطه والد فرزند پاسخ دادند داده ها پس از جمع آوری به نرم افزار SPSS-18 وارد شده و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن دانش آموزان (2/2) 9/16 سال بود. نتایج نشان داد که بین میانگین (انحراف معیار) اعتیاد به شبکه اجتماعی (5/17) 1/41 با ارتباط با پدر (5/31) 9/104 (01/0P<)، ارتباط با مادر (3/27) 4/120 (01/0P<) و ارتباط با والدین (27) 8/112 (01/0P<) رابطه منفی وجود داشت به این معنی که هر چه اعتیاد به شبکه های اجتماعی بیشتر شود، رابطه با پدر و مادر کاهش می یابد اما بین اعتیاد به شبکه اجتماعی با سبک زندگی (7/8) 2/45 رابطه وجود نداشت.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که بین اعتیاد به شبکه اجتماعی با ارتباط با پدر، ارتباط با مادر و ارتباط با والدین رابطه منفی وجود داشت به این معنی که هر چه اعتیاد به شبکه های اجتماعی بیشتر شود، رابطه با پدر و مادر کاهش می یابد اما بین اعتیاد به شبکه اجتماعی با سبک زندگی رابطه وجود نداشت.

 

تاثير آرام سازي پيش رونده عضلاني بر استرس ادراك شده و اجتناب شناختی دانشجویان

حجت حسین اوغلی, محمد رضا اسمعیلی, فرشاد تجاری (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 19-25
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.20834

زمینه و هدف: آرام سازی پیشرونده عضلانی روشی است که برای کاهش تنش و اضطراب طراحی شده و می‌تواند به کاهش استرس ادراک شده و اجتناب شناختی کمک کند. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آرام‌سازي پيش رونده عضلاني بر استرس ادراك شده و اجتناب شناختی دانشجویان بود.

روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه با مشارکت 60 نفر از دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی در نیمسال دوم تحصیلی 96-1395 انجام شد. نمونه‌گیری به صورت تصادفی ساده صورت گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استرس ادراک‌شده و مقیاس اجتناب شناختی جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کواریانس یک‌راهه و نرم‌افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: میانگین (انحراف معیار) سن گروه آزمایش به ترتیب (8/3) 1/24 و گروه کنترل (1/4) 5/24 سال بود. نتایج نشان داد میانگین استرس ادراک شده در پیش‌آزمون گروه آزمایش (8/2) 6/81 بود که در پس آزمون به (1/3) 7/65 کاهش یافت (001/0>P) اما تغییرات در گروه گواه معنی دار نبود. میانگین اجتناب شناختی گروه آزمایش (2/4) 8/44 بود که در پس آزمون به (3/5) 4/32 یافت (001/0>P) اما تغییرات در گروه گواه معنی دار نبود.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که آموزش آرام‌سازي پيش رونده عضلاني موجب کاهش استرس ادراک شده و اجتناب شناختی دانشجویان تربیت بدنی شده است.

مقایسه انعطاف پذیری شناختی و بازداری هیجانی در افراد مبتلا به اگزما و افراد عادی

سمانه آقاپور, مینا مجتبایی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 26-34
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.20761

زمینه و هدف: انعطاف پذیری شناختی تأثیر مهمی در تنظیم هیجان دارند و اگزما یکی از اختلال هایی است که ممکن است با هیجان در ارتباط باشد. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه انعطاف پذیری شناختی و بازداری هیجانی در افراد مبتلا به اگزما و افراد عادی بود.

روش و مواد: پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اگزما و افراد عادی در استان تهران در سال 1396 بود. تعداد نمونه ها در گروه مبتلا به اگزما 40 نفر بود که به صورت در دسترس از بین زنان مراجعه کننده به سه مطب تخصصی پوست استان تهران انتخاب شدند و گروه عادی نیز به تعداد 40 نفر همتا از نظر سن، جنس، سطح تحصیلات و شرایط اقتصادی بود که به طور در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی و پرسشنامه بازداری هیجان بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و به کمک نرم افزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین (انحراف معیار) سن بیماران مبتلا به اگزما به ترتیب (5/6) 7/32 و شرکت کنندگان عادی (5/5) 33 سال بود. میانگین (انحراف معیار) انعطاف پذیری شناختی افراد مبتلا به اگزما (9/10) 6/71 از میانگین (انحراف معیار) افراد عادی (8/11) 4/83 پایین تر بود (001/0>P) و میانگین (انحراف معیار) بازداری هیجانی افراد مبتلا به اگزما (5/14) 8/117 از افراد عادی (4/12) 5/90 بالاتر بود (001/0>P).

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به اگزما در مقایسه با افراد عادی از انعطاف پذیری شناختی کمتر و بازداری هیجانی بیشتری برخوردارند.

 

 

سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت بر حسب جنس و رشته تحصیلی

زهرا کرمانی مامازندی, محمدعلی محمدی فر (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 35-43
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.19841

زمینه و هدف: سلامت اجتماعی در کنار سلامت جسمی و روانی یکی از ارکان تشکیل دهنده سلامت و بیانگر ارزیابی فرد از زندگی اجتماعی است. هدف مطالعه حاضر تعیین سلامت اجتماعی بر حسب جنس و رشته تحصیلی در دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت بود.

روش و مواد: این مطالعه توصیفی تحلیلی در سال تحصیلی 96-1395 با مشارکت 280 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور پاکدشت انجام گرفت. روش نمونه‌گیری به صورت خوشه‌ای تصادفی چند مرحله‌ای بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه سلامت اجتماعی صفاری نیا بصورت خودایفا جمع آوری شد. داده‌ها به نرم افزار آماریSPSS-21  وارد شده و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: در این مطالعه، 175 (5/62%) نفر زن و 105 (5/37%) نفر مرد در محدوده سنی 18 تا 26 سال مشارکت داشتند. رشته حقوق با 62 (1/22%) نفر و رشته ادبیات با 37 (2/13%) نفر به ترتیب بیشترین و کمترین دانشجو را داشتند. تعداد 203 (5/72%) نفر از دانشجویان دارای سلامت اجتماعی متوسط بودند. بیشترین و کمترین میانگین (انحراف معیار) نمره به ترتیب مربوط به بعد شکوفایی (5) 3/21 و بعد پذیرش اجتماعی (2/2) 2/10 بود. بعد شکوفایی اجتماعی در رشته جغرافیا (9/4) 1/23 بیشترین نمره و بعد پذیرش اجتماعی در رشته کامپیوتر (4/2) 1/10 کمترین نمره را به خود اختصاص دادند. نمره سلامت اجتماعی در دختران دانشجو (10) 7/80، مشابه پسران بود (2/11) 4/79 بود. تفاوتی در مؤلفه شکوفایی (01/0=P) و مؤلفه همبستگی (004/0=P) بین گروه های تحصیلی مشاهده شد. دانشجویان رشته جغرافیا نسبت به گروه ادبیات و کامپیوتر نمرات بالاتری در خرده مقیاس شکوفایی اجتماعی و همبستگی کسب نمودند ( 030/0= , ES 05/0 P<).

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که جنسیت با سلامت اجتماعی رابطه نداشته ولی دانشجویان مشغول به تحصیل در رشته جغرافیا دارای سلامت اجتماعی بیشتری هستند.

نقش الگوها و کنترل‌های محافظت کننده خانوادگی، همسالان، مدرسه و همسایگان در پیش‌بینی رفتارهای انحرافی در نوجوانان

مجتبی حبیبی عسگرآباد, نیکزاد قنبری, مولود سییوندیان, هانیه مهدی زاده هنجنی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 44-52
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.19892

زمینه و هدف: خانواده، همسالان، مدرسه و همسایگان، همواره از مهم ترین موقعیت‌های اجتماعی مؤثر در رفتارهای انحرافی نوجوانان بوده‌اند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش الگوها و کنترل‌های محافظت‌کننده خانوادگی، همسالان، مدرسه و همسایگان در پیش‌بینی رفتارهای انحرافی در نوجوانان بود.

روش و مواد: روش بررسی حاضر مقطعی و از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش‌آموزان دختر و پسر مناطق 20 گانه شهر تهران بود که در سال تحصیلی 94-1393 در مقطع دبیرستان (متوسطه) مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه 1847 نفر بود. نمونه‌گيري با توجه به گسترده بودن جامعه آماری به صورت خوشه‌ای چند مرحله‌ای اجرا شد و شرکت‌کنندگان در این پژوهش مقياس عوامل و رفتارهای محافظت‌کننده و خطرساز روانی اجتماعی را پر کردند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام و نرم‌افزار آماری SPSS-24 تحلیل شد.

یافته ها: شرکت کنندگان در مطالعه شامل 946 (2/51%) نفر دختر و 901 (8/48%) نفر پسر با میانگین (انحراف معیار) سنی (2/1) 16 سال بودند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیلی رگرسیون چندگانه نشان داد الگوهای محافظت‌کننده همسالان (01/0>P)، کنترل‌های محافظت‌کننده خانوادگی (01/0>P)، کنترل‌های محافظت‌کننده همسالان (01/0>P)، کنترل‌های محافظت‌کننده مدرسه (01/0>P)، کنترل‌های محافظت‌کننده همسایه (01/0>P) و الگو‌های محافظت‌کننده خانوادگی (01/0>P)، به ترتیب با قدرت بیشتری کاهش رفتار انحرافی در نوجوانان را پیش‌بینی می‌کنند. همچنین بین الگوی محافظت‌کننده خانواده و رفتارهای انحرافی همبستگی وجود نداشت.

نتیجه گیری: هر چه الگوهای محافظت‌کننده همسالان، کنترل‌های محافظت‌کننده خانوادگی، کنترل‌های محافظت‌کننده همسالان، کنترل‌های محافظت‌کننده مدرسه و کنترل های محافظت‌کننده همسایه، قوی تر باشد، وقوع رفتار انحرافی کمتر
می شود.

اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد امید درمانی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوجین

میثم شکرایی, مریم مقدم نوری, مهدی قزلسفلو, فرحناز بالوردی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 53-60
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.21022

زمینه و هدف: تاب آوری و بهزیستی روان شناختی از جمله متغیرهای مهم جهت شناسایی بهبود کیفیت زندگی افراد است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد امید درمانی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوجین بود.

روش و مواد: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد نظر شامل زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره مناطق 1 و 2 شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 30 زوج در هر گروه از دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. مشارکت کنندگان به پرسشنامه های تاب آوری (CD-RISC) و بهزیستی روان شناختی (SPWB) و سوال های مرتبط با ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS-18 مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن گروه امید درمانی (6/1) 2/22 و گروه گواه (7/1) 22 بود که دامنه سنی از 20 تا 25 سال را شامل می شد. میانگین (انحراف معیار) تاب آوری گروه آزمایش در پیش آزمون 4/72 (3/6) بود که در پس آزمون به 8/96 (6/2) افزایش یافت (001/0P<،87/39=F) اما گروه کنترل تفاوت معناداری را در پیش آزمون و پس آزمون نشان نداد. همچنین میانگین (انحراف معیار) بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش در پیش آزمون 1/309 (6/27) بود که در پس آزمون به 1/351 (8/20) افزایش یافت (001/0P<،67/48=F) اما در گروه کنترل تفاوتی بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون مشاهده نشد.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد درمان مبتنی بر شفقت خود موجب افزایش نمرات تاب آوری، امیدواری، بهزیستی روان شناختی و کاهش خود گسستگی در زنان در حال یائسگی می شود.

 زمینه و هدف: براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت اکثر بیماری های قلبی و عروقی را می توان با شناسایی عوامل خطر مانند مصرف دخانیات، رژیم غذایی ناسالم و چاقی، عدم فعالیت بدنی، فشار خون بالا، دیابت و افزایش چربی پیشگیری کرد. این عوامل خطر ریشه درالگوی نامناسب زندگی دارند و ضروری است با برنامه های مداخله ای آن را کاهش داد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی و عروقی در زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1395 با کاربرد الگوی اعتقاد بهداشتی انجام شد.

 روش و مواد: در این مطالعه توصيفي- تحلیلی 370 نفر از زنان در سنین 15 تا 49 سال به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد مبتنی بر سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی بود. پرسشنامه ها طی یک ماه تکمیل و داده ها پس از گردآوری وارد نرم افزارSPSS-16  گردید. سپس با استفاده ازآزمون هاي آماري همبستگي پيرسون و رگرسيون چندگانه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سنی مشارکت کنندگان (1/8) 9/35 سال بود. با افزایش میانگین (انحراف معیار) سازه های حساسیت درک شده (3/13) 1/76 (001/0P<)، موانع درک شده (4/13) 6/56 (001/0P<)، خودکارآمدی درک شده (9/11) 8/81 (04/0=P)، رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی و عروقی (9/10) 8/70 در زنان مورد مطالعه بهبود یافت.

نتیجه گیری: با افزایش موانع درک شده، خودکارآمدی و حساسیت درک شده، رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی و عروقی در زنان بهبود یافت همچنین موانع درک شده قوی ترین پیشگویی کننده رفتارهای تغذیه ای پیشگیری کننده از بیماری های قلبی عروقی در زنان بود.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری نوجوانان بدون سرپرست خانوار

زهرا بحرینی, غلامرضا ثناگوی محرر (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 70-79
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.20881

زمینه و هدف: نوجوانان بدون سرپرست در مقایسه با افراد عادي در معرض مشکلات بسیاری هستند که می تواند بر بهزیستی روانی و تاب آوری آنها تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری نوجوانان بدون سرپرست بود.

روش و مواد: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه پسران و دختران نوجوان تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 96-1395 بود. 60 نفر از این نوجوانان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه همتاسازی شدند و مداخله درمانی برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس بهزیستی روان شناختی و تاب آوری بود. تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن آزمودنی های گروه آزمایش (1/2) 1/15 و گروه گواه (3/2) 4/15 سال بود. میانگین (انحراف معیار) بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش در پیش آزمون (9/1) 5/128 بود که در پس آزمون به (2/1) 7/134 افزایش یافت (01/0>P) اما میانگین گروه گواه در پیش آزمون، (1/2) 127 بود که در پس آزمون به (2/2) 128 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. میانگین (انحراف معیار) تاب آوری گروه آزمایش در پیش آزمون (3/1) 4/45 بود که در پس آزمون به (9/1) 2/51 افزایش یافت (01/0>P) اما میانگین (انحراف معیار) گروه گواه در پیش آزمون، (5/2) 4/42 بود که در پس آزمون به (5/2) 7/42 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته تاب آوری و بهزیستی روان شناختی نوجوانان بدون سرپرست را افزایش دهد.

بررسی روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری اضطراب و فرا نگرانی با اختلال بد شکلی بدن

محمدرضا اسمعیل نیا, یار علی دوستی, بهرام میرزاییان (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 80-89
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.23611

زمینه و هدف: با توجه به تغیرات فرهنگی و اجتماعی جامعه و تغییر نگرش افراد به زیبایی و توجه افراد به ظاهر و گرایش به ایجاد تغییرات به منظور رسیدن به زیبایی ، نگرانی در مورد ظاهر و تصویر بدنی تحریف شده می تواند مشغله ذهنی به بدن را ایجاد و افراد را مستعد اختلال بد شکلی بدنی نماید. هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط ساختاری طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال بد شکلی بدن به میانجی گری اضطراب و فرا نگرانی بود.

روش و مواد: در این مطالعه توصیفی- همبستگی تعداد 300 نفر از زنان که در یک بازه زمانی شش ماهه، به مراکز درمانی پوست و مو شهرستان قائمشهر مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه اختلال بدشکلی بدن، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه افکار اضطرابی (فرانگرانی) و آزمون اضطراب بود. تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و لیزرل 8.80 انجام گرفت.

یافته ها: : میانگین (انحراف معیار) سن شرکت کنندگان، (4/2) 22 سال بود. با بالا رفتن نمره طرحواره ناسازگار با میانگین (انحراف معیار) (5/0) 5/3 میزان اختلال بدشکلی بدنی با میانگین (انحراف معیار) (5/0) 7/3 افزایش یافت(001/0>P). با افزایش میزان متغیر اضطراب با میانگین (انحراف معیار) (5/0) 5/3 و فرانگرانی با میانگین (انحراف معیار) (6/0) 6/3 به عنوان متغیرهای میانجی، تأثیر طرحواره ناسازگار اولیه بر اختلال بدشکلی بدن، نسبت به رابطه مستقیم بین آنها بیشتر شد (001/0>P).

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که با افزایش نمره طرحواره ناسازگار میزان اختلال بدشکلی بدنی افزایش یافت و با افزایش میزان متغیر اضطراب و افکار اضطرابی به عنوان متغیرهای میانجی، تأثیر طرحواره ناسازگار اولیه بر اختلال بدشکلی بدن، نسبت به رابطه مستقیم بین آنها بیشتر شد.

کشف عناصر کلیدی بهزیستی مسیر شغلی: یک مطالعه کیفی براساس تعاریف جدید

سید هادی سید علی تبار, محمد رضا عابدی, پریسا نیلفروشان (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 90-98
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.22656

زمینه و هدف: بهزیستی مسیر شغلی، تجارب عاطفی مثبت در رابطه با مسیر شغلی افراد است که می تواند موجب شکوفایی و پیشرفت افراد در زندگی شود. هدف این پژوهش کشف عناصر اصلی بهزیستی مسیر شغلی براساس تعاریف ارایه شده جدید در این زمینه است.

روش و مواد: پژوهش حاضر از نوع اکتشافی است که با روش کیفی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 73 نفر انتخاب شدند. گردآوری داده¬ها با استفاده از روش مصاحبه و تحلیل داده ها با تکنیک  تحلیل مضمون انجام شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن مشارکت کنندگان (81/8) 38 سال بود. 34 (6/46%) نفر زن و 39 (4/53%) نفر مرد بودند. 31 (5/42%) نفر، کمتر از 10 سال و 42 (5/57%) نفر بیش از 10 سال سابقه کار داشتند. عناصر اصلی بهزیستی مسیر شغلی در کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران به ترتیب حس رضایت و شادکامی نسبت به مسیر شغلی (7/65%)، روابط مثبت بین فردی (9/%58)، اشتیاق (52%)، رابطه سازمانی مثبت (6/50%)، عملکرد شغلی (4/42%)، تعادل بین کار و زندگی (7/39%)، یادگیری و رشد (9/36%)، گذارهای مسیر شغلی (1/30%)، ثبات هیجانی (7/28%)، حس هدفمندی و معنا (6/24%)، تحقق- شایستگی (9/21%) و تسلط محیطی (1/19%) بودند.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که حس رضایت و شادکامی نسبت به مسیر شغلی، روابط مثبت بین فردی، اشتیاق، رابطه سازمانی مثبت، عملکرد شغلی، تعادل بین کارو زندگی، یادگیری و رشد، گذارهای مسیر شغلی، ثبات هیجانی، حس هدفمندی و معنا، تحقق- شایستگی، تسلط محیطی، عناصر اصلی بهزیستی مسیر شغلی در کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند.

ارتباط خود مراقبتی در بارداری با حمایت اجتماعی و استرس درک شده در زنان باردار در بیمارستان 29 بهمن تبریز

سمیه نقی زاده, آزیتا فتح نژاد کاظمی, طیبه قویدل (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 6 شماره 1, 20 February 2019, صفحه 99-107
https://doi.org/10.22037/ch.v6i1.21855

زمینه و هدف: اگر چه بارداری و زایمان به عنوان یک رویداد طبیعی در چرخه زندگی زنان مطرح می باشد ولی در عین حال تجربه ای پر از استرس همراه با تغییرات هیجانی، جسمانی و اجتماعی زیادی می باشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط خود مراقبتی در بارداری با حمایت اجتماعی و استرس درک شده در زنان باردار می باشد.

روش و مواد: این مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی در سال 1396 با مشارکت 400  نفر از زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان 29بهمن تبریز انجام شد. روش نمونه گیری در این مطالعه بصورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه چهار قسمتی، شامل مشخصات جمعیت شناختی و تاریخچه مامایی، پرسشنامه خودمراقبتی در بارداری، حمایت اجتماعی درک شده و استرس درک شده جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و با آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون انجام یافت و 05/0>P معنی دار در نظر گرفته شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن زنان باردار مشارکت کننده در مطالعه (6/2) 5/29 سال بود. به ترتیب میانگین (انحراف معیار) نمره خودمراقبتی در بارداری (1/5) 4/43، حمایت اجتماعی درک شده (2/12) 3/67، استرس درک شده (2/7) 37 بود. حمایت اجتماعی درک شده و استرس درک شده در بارداری با خود مراقبتی ارتباط آماری معنی داری داشتند بدین صورت که افزایش حمایت اجتماعی باعث افزایش خود مراقبتی در زنان باردار می شود (001/0=P) و افزایش استرس درک شده میزان خودمراقبتی در بارداری کاهش می دهد (001/0=P).

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد با افزایش حمایت اجتماعی در طول دوران بارداری، خودمراقبتی در زنان باردار افزایش یافت، همچنین با افزایش استرس درک شده میزان خودمراقبتی در بارداری کاهش پیدا کرد.