مقالات پژوهشی اصیل


زمینه و هدف: یکی از مشکلات عمده ای که تأثیر بازدارنده ای بر کارآمدی و پویایی افراد دارد و از شکوفایی استعدادها و قوای فکری و عاطفی آنان جلوگیری می کند، مشکل اضطراب اجتماعی و ناتوانی در برقراری ارتباطات اجتماعی است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر ترس از ارزیابی منفی و مهارت های ارتباطی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود.

روش و مواد: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون با گروه شاهد بود. جامعه‌آماری این پژوهش را نوجوانان 12 تا 18 سال مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تشکیل دادند که در سال 1398 به مراکز مشاوره منطقه شش شهر تهران مراجعه کردند. تعداد60 نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی را طی 12 جلسه 120 دقیقه­ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، مقیاس ترس از ارزیابی منفی و مقیاس مهارت هاي ارتباطي در هر دو گروه اجرا شد. داده‌ها از طریق آزمون کوواریانس و با استفاده از نرم‌افزار SPSS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) ترس از ارزیابی منفی گروه آزمایش در پیش آزمون (2/5) 9/19 بود که در پس آزمون به (9/3) 9/16 کاهش یافت (001/0>P) اما میانگین (انحراف معیار) گروه شاهد در پیش آزمون (9/4) 7/20 بود که در پس آزمون به (7/4) 1/20 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. میانگین (انحراف معیار) مهارت های ارتباطی گروه آزمایش در پیش آزمون (3/20) 1/88  بود که در پس آزمون به (3/20) 1/115 افزایش یافت (001/0>P). اما میانگین (انحراف معیار) گروه شاهد در پیش آزمون (5/19) 1/93 بود که در پس آزمون به (5/20) 2/88 رسید که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی موجب کاهش ترس از ارزیابی منفی و افزایش مهارت های ارتباطی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شد.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و زوج درمانی هیجان مدار به صورت گروهی بر طرحواره های ناسازگار زوجین

احمد آقایی, فرهاد کهرازئی, علی فرنام (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 371-385
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31198

زمینه و هدف: روابط زوجین همواره می تواند به دلایل مختلف دستخوش مشکلاتی قرار گیرد. در پژوهش های مختلف،
زمینه های متعددی را برای بروز این مشکلات برشمرده اند که کارکردهای شناختی و هیجانی اثرگذار بر چارچوب ارتباط زوجین، از مهم ترین آنها می باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و زوج درمانی هیجان­مدار به صورت گروهی بر طرحواره های ناسازگار زوجین شهر مشهد بود.

روش و مواد: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1396 بودند که تعداد 24 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه، هر گروه هشت زوج، جایگذاری شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه طرحواره های Young بود که در سه نوبت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. برای یکی از دو گروه آزمایش مداخله زوج درمانی هیجان محور و برای گروه دیگر طرحواره درمانی انجام شد و اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-21 تجزیه و تجلیل شدند. 

یافته ها: در گروه زوج درمانی هیجان محور، میانگین (انحراف معیار) طرحواره های ناسازگار از (9/16) 2/140 در پیش آزمون به (6/8) 6/101 در پس آزمون و (3/8) 8/99 در مرحله پیگیری کاهش یافت (001/0>P). در گروه طرحواره درمانی نیز میانگین (انحراف معیار) طرحواره های ناسازگار از (1/17) 5/137 در پیش آزمون به (5/7) 0/95 در پس آزمون و (2/7) 9/94 در مرحله پیگیری کاهش یافت (001/0>P). میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش طرحواره های ناسازگار بیشتر از زوج درمانی هیجان مدار بود (05/0>P).

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد هر دو مداخله طرحواره درمانی و زوج درمانی هیجان مدار باعث کاهش طرحواره های ناسازگار زوج ها شدند، اما اثربخشی طرحواره درمانی بیشتر از زوج درمانی هیجان محور بود.

انتقال بین نسلی اجتماعی کردن هیجان در پدران: نقش تعدیل‌کننده دلبستگی به همسر

فاطمه‌السادات مدنی, پریساسادات سیدموسوی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 386-398
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31220

زمینه و هدف: نحوه واکنش والدين به هيجانات کودک، نقش مهمي در تحول هيجاني کودک دارد و در تعاملات هيجاني بعدي او با افراد مهم زندگي، تأثيرگذار است. هدف اين پژوهش تعیین انتقال بین نسلی اجتماعی کردن هیجان در پدران دارای کودک دبستانی و نیزتعیین نقش تعدیل کننده دلبستگی به همسر در رابطه میان ادراک اجتماعی کردن هیجان از سوی پدر و مادر با اجتماعی‌ کردن هیجان فرزند بود.

روش و مواد: این پژوهش، مطالعه‌ای توصیفی از نوع همبستگي است. جامعه آماری آن شامل تمام پدران دارای کودک دبستانی ساکن شهر تهران در سال تحصیلی 98-۱۳۹۷ بودند. تعداد نمونه ۲۰۶ نفر بود که بر اساس روش نمونه‌گیری
خوشه ای از سه منطقه تهران به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از مقیاس سازگاری با هیجان‌های منفی کودکان، نسخه اصلاح شده مقیاس اجتماعی کردن هیجان و پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک جمع‌آوری و با نرم‌افزار آماری SPSS-24 و به روش همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. 

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن پدران شرکت‌کننده (۲/۵) ۱/۴۳ بود. با افزايش ميانگين (انحراف معيار) نمرات ادراک واکنش حمایت‌گرانه پدر (2/۱) 3/۴ و مادر (۱) 5/۴، ميانگين (انحراف معيار) نمرات واکنش حمايت‌گرانه به (8/۰) ۹/۴ افزايش يافت (۰۱/۰>P). هم‌چنين با افزايش ميانگين (انحراف معيار) نمرات ادراک واکنش غيرحمایت‌گرانه پدر (۸/۰)۴/۳ و مادر (۸/۰) ۵/۳، ميانگين (انحراف معيار) نمرات واکنش غیرحمايت‌گرانه به فرزند (۷/۰) ۱/۳ در پدران افزایش یافت (۰۱/۰>P). دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به همسر در رابطه بین ادراک اجتماعی کردن هیجان از سوی والدین (نسل اول) با اجتماعی کردن هیجان فرزند (نسل سوم) نقش تعدیل‌کننده نداشت.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد ادراک واکنش حمایت گرانه والدین در پدران با افزایش واکنش حمایت گرانه به هیجانات منفی فرزند و ادراک واکنش غیرحمایت گرانه والدین در پدران با افزایش واکنش غیرحمایت گرانه به فرزند همراه بود. هم‌چنین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به همسر در رابطه میان ادراک اجتماعی کردن هیجان از سوی والدین و اجتماعی کردن هیجان فرزند در پدران نقش تعدیل کننده نداشت.

مقایسه‌ رفاه ذهنی ساکنان متن و حاشیه کلان‌شهر مشهد و عوامل مؤثر بر آن

سپیده کاوه, عباس عصاری آرانی, سجاد فرجی دیزجی, سید حسن حسینی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 399-412
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31222

زمینه و هدف: طی سال‌های اخیر شاخص رفاه ذهنی ملت‌ها، در کنار شاخص‌های مهم سلامت و بهداشت که برای سنجش عملکرد سیاستگذاران به صورت سنتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، به عنوان یک معیار ارزیابی جدید معرفی شده است. این پژوهش با هدف مقایسه رفاه ذهنی ساکنان متن و حاشیه کلان‌شهر مشهد و تعیین عوامل مؤثر بر آن انجام شد.

روش و مواد: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-مقطعی و جامعه آماری آن ساکنان متن و حاشیه کلان‌شهر مشهد هستند که از بین آنها 300 نفر با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای دو مرحله‌ای انتخاب شده‌اند. جمع آوری داده ها با مصاحبه‌های ساختاریافته و با استفاده از پرسشنامه طراحی شده توسط محققان انجام شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افراز STATA-14.2 و با بهره‌بری از تکنیک‌های اقتصادسنجی پرابیت ترتیبی و نیز ارائه نتایج بررسی توصیفی داده‌ها و مطالعه همبستگی بین آنها تجزیه و تحلیل شد. 

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سطح رفاه ذهنی در حاشیه نشینان (9/۰) ۹/۲ به صورت معنادارکمتر از ساکنان مشهد (۰/۱) 3/۳ در مقیاس هفت تایی بود (۱/۰>P). میزان رضایت مالی نسبی افراد، از اثرگذارترین متغیرها بر سطح رفاه ذهنی بود و هر واحد کاهش آن، سبب افزایش شش درصدی در احتمال ناراضی بودن افراد در کل نمونه شد (01/۰>P). به‌علاوه، شاخص میزان باورهای مذهبی، دارای اثرگذاری معنا‌دار دو درصدی (۱/۰>P) بر کاهش احتمال ناراضی بودن ساکنان شهر مشهد است، در حالی که این تأثیر در بین حاشیه‌نشینان معنادار نیست.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که سطح رفاه ذهنی حاشیه نشینان مشهد کمتر از ساکنان این کلان شهر است. رضایت نسبی مالی افراد، جنسیت، برخورداری از تحصیلات دانشگاهی و سطح بالاتر عواطف مثبت در کل نمونه، میزان باورهای مذهبی فقط در نمونه شهرنشینان و جنسیت، تأهل و مالکیت خانه در بین حاشیه نشینان از عوامل مهم و اثرگذار بر رفاه ذهنی هستند.

مقایسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی در کاهش ترس از عود بیماری در بیماران مبتلا به سرطان پستان

سید علی احمدی, شهرام وزیری, قاسم آهی, فرح لطفی کاشانی, محمد اسماعیل اکبری (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 413-426
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31223

زمینه و هدف: در میان انواع مختلف سرطان ها، سرطان پستان شایع‌ترین سرطان در زنان است که مشکلات جسمی و روان‌شناختی متعددی را برای این بیماران ایجاد می‌کند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنویت درمانی بر کاهش ترس از عود بیماری در زنان مبتلابه سرطان پستان می‌باشد.

روش و مواد: این مطالعه به صورت نیمه آزمايشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه‌ آماری زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به یک کلینیک درمان بیماران مبتلا به سرطان در بهمن‌ ماه 1398 بودند. از میان آنها تعداد ۴۵ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به ‌طور تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، معنویت درمانی و گروه گواه، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هشت جلسه 90 دقیقه ایِ هفتگی و گروه آزمایش دوم تحت معنویت درمانی در نه جلسه 90 دقیقه ای هفتگی شرکت کردند اما گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها، نسخه کوتاه شده‌ 12 سؤالی پرسشنامه ترس از عود بیماری بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. 

یافته ها: در گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش میانگین (انحراف معیار) نمره ترس از عود بیماری از (2/9) 2/40 در
پیش آزمون به (3/9) 4/36 در پس آزمون کاهش یافت (001/0>P). در گروه معنویت درمانی میانگین (انحراف معیار) نمره ترس از عود بیماری از (5/12) 2/41 در پیش آزمون به (6/12) 1/39 در پس آزمون کاهش یافت (001/0>P). ولی در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) نمره ترس از عود بیماری در پیش آزمون (8/9) 7/37 و در پس آزمون (2/10) 1/38 بود که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و معنویت درمانی هر دو باعث کاهش ترس از عود بیماری در زنان مبتلا به سرطان پستان شدند، اما تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از معنویت درمانی بود.

اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودکنترلی هیجانی، انعطاف پذیری عاطفی و ارزشمندی زندگی در زنان مبتلا به وسواس خرید

رویا السادات دانش میرکهن, سمیه تکلوی, رضا کاظمی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 427-440
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31225

زمینه و هدف: وسواس خرید، یک رفتار روبه رشد و ناکارآمد مصرف کننده و همراه با عواقب زیان بار روانی و مالی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودکنترلی هیجانی، انعطاف‌پذیری عاطفی و ارزشمندی زندگی در زنان مبتلا به وسواس خرید انجام شد.

روش و مواد: این پژوهش از نوع نیمه تجربی آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد است. جامعه آماری این پژوهش زنان 45-20 ساله مبتلا به وسواس خرید شهر رشت بودند و روش نمونه گیری هدفمند بود. ابتدا وسواس خرید با پرسشنامه Faber and O'guinn اندازه‌گیری شد و زنان مبتلا به وسواس خرید غربال شده و تعداد 60 نفر که شرط ورود به مطالعه داشتند، در دو گروه به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. سپس پرسشنامه های خودکنترلی هیجانی، انعطاف‌پذیری عاطفی و ارزشمندی زندگی اجرا شد و پس از آن برنامه درمان پذیرش و تعهد طی هشت جلسه یک ساعته و هفتگی به مدت دو ماه، برای گروه آزمایش اعمال شد و گروه شاهد درمانی دریافت نکرد، بعد از آن پس‌آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد.

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن مشارکت کنندگان گروه آزمایش (9/6) 6/37 سال و گروه گواه، (5/7) 9/38 سال بود. در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) نمره ارزشمندی زندگی از (2/11) 4/67 در پیش آزمون به (5/13) 2/75 در پس آزمون (001/0>P) و نمره انعطاف پذیری از (2/6) 7/35 در پیش آزمون به (8/7) 2/42 در پس آزمون (001/0>P) و نمره خودکنترلی از (4/3) 28 در پیش آزمون به (1/1) 3/39 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P). اما این تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب افزایش خودکنترلی هیجانی، انعطاف‌پذیری عاطفی و ارزشمندی زندگی زنان مبتلا به وسواس خرید شد.

مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری خودتنظیمی هیجانی نوجوانان تیزهوش

لیلا اسماعیل زاده, مسعود غلامعلی لواسانی, سوگند قاسم‌زاده (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 441-452
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31232

زمینه و هدف: نوجوانی، یک دوره بحرانی برای رشد فرایندهای عصب زیست­ شناختی است که زیربنای کارکردهای شناختی عالی و رفتار اجتماعی و هیجانی به شمار می­رود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دشواری خودتنظیمی هیجانی نوجوانان تیزهوش انجام شد.

روش و مواد: طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان تیزهوش مراکز پرورش استعدادهای درخشان دوره متوسطه اول و دوم کرمان در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش نمونه­ گیری تصادفی طبقه­ ای بود. تعداد 36 نفر انتخاب شدند و به صورت هدفمند به سه گروه تقسیم گردیدند که از نظر سن و بهره هوشی همتاسازی شدند. یکی از دو گروه آزمایش 10 جلسه آموزش طرحواره درمانی و گروه دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از جلسات آموزشی و دوره پیگیری، با پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان Gratz and Roemer مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه ­و­تحلیل داده­ ها از روش اندازه­ گیری مکرر و نرم­ افزار SPSS-22 استفاده شد. 

یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن شرکت­ کنندگان در گروه درمان مبتنی­ بر پذیرش ­و­تعهد (4/2) 3/16، در گروه طرحواره درمانی (7/2) 7/16 و در گروه گواه (8/2) 2/16 سال بود. مطالعه نشان داد در گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میانگین (انحراف معیار) دشواری در تنظیم هیجان از (6/10) 8/141 در پیش­ آزمون به (7/7) 5/96 در پس آزمون و (1/8) 3/94 در مرحله پیگیری کاهش یافت (001/0>P). در گروه طرحواره درمانی میانگین (انحراف معیار) دشواری در تنظیم هیجان از (8/8) 9/140 در پیش آزمون به (8/6) 2/80 در پس آزمون و (5/7) 6/78 در مرحله پیگیری کاهش یافت (001/0>P) اما تغییرات در گروه گواه از نظر آماری معنادار نبود.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش مؤلفه­ های دشواری در تنظیم هیجان در نوجوانان تیز هوش شد. طرحواره درمانی تأثیر بیشتری نسبت به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عدم پذیرش پاسخ­ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، فقدان آگاهی هیجانی و عدم وضوح هیجانی داشت.

زمینه و هدف: جذابیت های متنوع محتوای اینترنت در حوزه های مختلف کارکردی سبب افزایش مصرف کاربران گردیده و در موارد حاد منجر به اعتیاد افراد به اینترنت می گردد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان بر نظم جویی هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و شادی ذهنی دانشجویان مبتلا به اعتیاد به اینترنت است.

روش و مواد: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دختر مبتلا به اعتیاد به اینترنت دانشگاه لاهیجان در سال 1396 تشکیل دادند. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 دانشجوی معتاد به اینترنت بود که به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، هر گروه 15 نفر، قرار گرفتند. آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به صورت گروهی در هشت جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی، نظم جویی هیجانی و شادی ذهنی قبل، بعد از دوره درمانی و همچنین سه ماه بعد اجرا گشت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و نرم افزار
SPSS-22 تحلیل شد.

یافته ها: میانگین(انحراف معیار) سن گروه آزمایش (3/1) 2/25 و گروه گواه (7/1) 1/26 سال بود. در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) نمره ارزیابی مجدد شناختی از (2/3) 1/24 در پیش آزمون به (6/4) 9/30 در پس آزمون و (4/4) 1/30 در پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، میانگین (انحراف معیار) نمره سرکوبی هیجان از (8/2) 1/21 در پیش آزمون به (7/3) 4/16 در پس آزمون و (6/3) 8/16 در پیگیری کاهش یافت (001/0>P)، میانگین (انحراف معیار) نمره ادراک کنترل پذیری از
(1/5) 3/26 در پیش آزمون به (9/5) 1/36 در پس آزمون و (4/5) 2/35 در پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، میانگین (انحراف معیار) نمره ادراک گزینه های مختلف از (5/5) 1/45 در پیش آزمون به (4/5) 4/51 در پس آزمون و (5/5) 1/51 در پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، و میانگین (انحراف معیار) نمره شادی ذهنی از (5/4) 2/29 در پیش آزمون به (7/4) 2/41 در پس آزمون و (2/5) 7/39 در پیگیری افزایش یافت (001/0>P) اما این تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد آموزش تنظیم شناختی هیجان بر افزایش ارزیابی مجدد شناختی، ادراک کنترل پذیری، ادراک گزینه های مختلف، شادی ذهنی و کاهش سرکوبی هیجان دانشجویان معتاد به اینترنت مؤثر بود.

عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر کارکردهای اوقات فراغت در نوجوانان و جوانان

سید علیرضا گنجه, هومن نامور, علیرضا آقایوسفی, مهرداد نوابخش (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 468-482
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31239

زمینه و هدف: عوامل اجتماعی و فرهنگی با توجه به اهمیت و تأثیر آن در کارکردهای اوقات فراغت می­تواند با برنامه­ریزی صحیح منجر به رشد و شکوفایی استعدادهای نوجوانان و جوانان شود. هدف این پژوهش تعیین عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر کارکردهای اوقات فراغت در نوجوانان و جوانان بود.

روش و مواد: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و با روش مدل­یابی معادلات ساختاری بود و در آن برای تعیین و شناخت متغیرهای دخیل در پژوهش از روش دلفی فازی استفاده شد. تعداد 300 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه­گیری داوطلبانه و در دسترس از بین جامعه آماری کلیه نوجوانان و جوانان 13تا 21 سال مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 99-1398 استان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده­ها از پرسشنامه­های شایستگی اجتماعی، مهارت های ارتباطی، مسئولیت­پذیری، سلامت جسمانی، نیاز به تفریح، شادکامی و کار داوطلبانه، اینترنت و رسانه، نظام آموزشی وآرامش استفاده شد. داده­ها با نرم افزار SmartPLS و با روش مدل­سازی معادلات­ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. 

یافته ها: یافته­ها نشان داد که میانگین عوامل اجتماعی فرهنگی با (انحراف معیار) (4/0) 4/3 موجب بهبود کارکردهای اوقات فراغت با میانگین (انحراف معیار) (4/0) 7/2 شدند )01/0>P). متغیرهای عوامل اجتماعی فرهنگی شامل شایستگی اجتماعی با میانگین (انحراف معیار) (9/0) 6/4، مهارت­های ارتباطی (5/0) 4/3، مسئولیت­پذیری (4/0) 8/2، اینترنت و رسانه (0/1) 0/3 و نظام آموزشی (7/0) 0/3و کارکردهای اوقات فراغت شامل آرامش با میانگین (انحراف معیار) (4/0) 0/1، کارداوطلبانه (8/0) 3/3، سلامتی (0/1) 5/4، شادکامی (4/0) 0/1 و تفریح (6/0) 4/3 با شاخص­های خود دارای ارتباط معنی­دار در الگو می­باشند (01/0>P). همچنین بر اساس شاخص (432/0=GOF)، سطح برازش کلی مدل عالی و قابل قبول می­باشد.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد عوامل اجتماعی و فرهنگی شامل شایستگی اجتماعی، مهارت­های ارتباطی، مسئولیت­پذیری، اینترنت و رسانه و نظام آموزشی باعث بهبود کارکردهای اوقات فراغت شدند.

رابطه سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب از طریق میانجی گری تعهد سازمانی در پرستاران زن

زهرا فروغی کلدره, بهمن اکبری, سامره اسدی مجره (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 8 شماره 3, 11 تیر 2021, صفحه 483-495
https://doi.org/10.22037/ch.v8i3.31378

زمینه و هدف: پرستاری از جمله مشاغل پر فشار است که می تواند برای شاغلین در این حرفه اضطراب به همراه داشته باشد و این اضطراب خدمات بهداشتی و مراقبتی را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب از طریق میانجی­گری تعهد سازمانی در پرستاران زن انجام شد.

روش و مواد: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری است و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی پرستاران زن شاغل در بیمارستان­های دولتی و خصوصی شهرستان رشت در سال 1398 به تعداد 700 نفر بود. از بین جامعه پژوهش نمونه­ای به تعداد 320 نفر و با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس از 10 بیمارستان دولتی و خصوصی انتخاب شدند و به پرسشنامه های سرمایه روانشناختی Luthans، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده چند بعدی Zimet، پرسشنامه تعهد سازمانی Allen and Meyer و مقیاس خود سنجی اضطراب Zung پاسخ دادند. داده ها پس از جمع آوری به کمک نرم افزارهای SPSS-22 و  AMOS-22و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. 

یافته ها: با افزایش سرمایه های روانشناختی با میانگین (انحراف معیار) (18) 9/ 100 و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانگین (انحراف معیار) (9/12) 5/63، میزان اضطراب  با میانگین (انحراف معیار) (9/8) 3/37 کاهش یافت (0/01>P). با افزایش سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی میزان تعهد سازمانی با میانگین(انحراف معیار) 6/103 (9/15)، افزایش یافت (0/01>P). علاوه بر این با افزایش تعهد سازمانی میزان اضطراب کاهش یافت (0/01>P). سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی با افزایش تعهد سازمانی به طور غیر مستقیم نیز باعث کاهش اضطراب پرستاران گردید.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد با افزایش سرمایه روانشناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و تعهد سازمانی، اضطراب پرستاران کاهش یافت. تعهد سازمانی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب نقش واسطه ای داشت، به این صورت که سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی موجب افزایش تعهد سازمانی شده و از این طریق باعث کاهش اضطراب پرستاران گردید.

زمینه و هدف: تغییرات روانی، اجتماعی، شناختی و بیولوژیکی در دوره نوجوانی فرصت های تحول بی شماری را برای نوجوانان فراهم می کند تا در رفتارهایی درگیر شود که به طور ضمنی در اتخاذ سبک زندگی همراه با سلامت و یا به خطر انداختن سلامت اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر سه روش درمان متمرکز بر شفقت، هیجان و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتارهای پرخاشگرانه انجام شد.

روش و مواد: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان رامسر در سال تحصیلی 99-1398 بود از بین آنها تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری و پرسشنامه تحمل پریشانی به دست آمد. گروه آزمایش طی دوازده جلسه تحت آموزش قرار گرفت اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و نرم افزار SPSS-22 تحلیل شد.

یافته ها: در گروه آزمایش میانگین (انحراف معیار) تحمل پریشانی از (3/1) 5/45 در پیش آزمون به (5/1) 8/48 در پس آزمون افزایش یافت (001/0>P) و در مرحله پیگیری (7/1) 1/49 بود که نشان می دهد تأثیر مداخله پایدار بود (001/0>P). در گروه گواه میانگین (انحراف معیار) تحمل پریشانی از (7/1) 2/44 در پیش آزمون به (1/1) 2/45 در پس آزمون و (0/1) 1/45 در پیگیری رسید که تفاوتی نشان نداد.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر روش های درمان متمرکز بر شفقت (CFT)، هیجان (EFT) و مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر افزایش میزان تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر بود.

گزارش کوتاه تحقیقی


زمینه و هدف: با بروز اپیدمی ویروس کرونا در کشور موارد زیادی از مسمومیت با الکل و عوارض کوری و مرگ گزارش شده است. برخی افراد با تصور نقش پیشگیری کنندگی الکل اقدام به مصرف مشروبات الکلی دست ساز و تقلبی غیرقانونی می نمایند. شدت مشکل بقدری زیاد است که در برخی از استان ها تعداد مرگ به علت مصرف الکل حاوی متانول بیشتر از COVID-19 می باشد. نظر به ادامه مشکل، پیدا کردن راهی سریع برای پیشگیری از مسمومیت و عوارض ضروری است. هدف این مطالعه راهنما، امکان سنجی استفاده از یک کیت تشخیصی سریع وجود متانول در مشروبات الکلی غیر قانونی در بین افراد عادی ویا مسموم شده با الکل بود. در واقع این مطالعه می خواست مشخص کند که آیا اگر این کیت در دسترش باشد با راهنمای داخل کیت افراد می توانند خودشان تشخیص بدهند که مشروبات آماده مصرف فاقد متانول می باشد یا نه؟ دوم اینکه آیا انجام آزمایش ساده بوده و مصرف کنندگان و توزیع کنندگان حاضر به خرید این کیت می شوند؟

روش و مواد: بسته کیت توسط یک شرکت X تولید شده و به شکل مناسبی بسته بندی شده بود. در داخل بسته بندی یک بروشور متن و تصویر به عنوان راهنمای استفاده از کیت قرار داشت. از این کیت در چند مطالعه قبلی استفاده شده و نتایج آن در دو مقاله منتشر شده بود. ولی هنوز مجوز های لازم برای تولید و توزیع نداشت. یک نمونه مشخص از نظر وجود متانول نیز تهیه شده بود. یک کارشناس آزمایشگاه وابسته به شرکت نیز حضور داشتند و محلول نمونه و کیت ها را همراه می آوردند. شرکت کنندگان در این مطالعه شش نفر مرد بودند. بعد از مصاحبه فردی، توضیحات هدف و روش مطالعه و اخذ رضایت کتبی، برای هر شرکت کننده در یک جلسه فردی یک فیلم آموزشی روش استفاده از کیت نمایش داده شد. سپس یک بسته کیت به همراه متن آموزشی مصور و یک نمونه مشخص از نظر وجود متانول در اختیار شرکت کنندگان قرار داده شد. سپس از آنها خواسته شد که آزمایش را انجام داده و مشخص کنند که آیا محلول داده شده حاوی متانول می باشد. 

یافته ها: مجموع شرکت کنندگان در مطالعه هفت نفر مرد بودند. شش نفر مصرف کننده مشروبات الکلی بودند که سن آنها 28 تا 47 سال بود. نفر هفتم یک آقای 62 ساله به عنوان همراه یک فرد نابینا به علت مسمومیت با متانول مراجعه کرده بود. چهار نفر مجرد و سه نفر متأهل بودند. بیماران از طریق بیمارستان لقمان حکیم و فارابی معرفی شده بودند. چهار نفر سابقه مسمومیت با متانول داشتند. چهار نفر مصرف کننده عرق، یک نفر ویسکی و یک نفر اتانول را ذکر کردند. هر شش نفر دسترسی به مشروبات را راحت ذکر کردند. از بین شش نفر، یک نفر نابینا بود و یک نفر تاری دید شدید داشت. فرد نابینا همراه یک خویشاوند 62 ساله غیر مصرف کننده الکل مراجعه کرده بود که او در انجام آزمایش مشارکت کرد. بنابراین در مجموع پنج نفر آزمایش را انجام دادند که فقط دو نفر توانستند آزمایش را مطابق راهنما انجام دهند.

مشاهدات و توضیحات پژوهشگر: 1. بسته کیت دارای دو شیشه آزمایش، یک قطره چکان، دو نوار و یک کپسول می باشد. که برای انجام یک تست سریع در منزل زیاد است. 2. نیاز به تکان دادن و انتظار و گرفتن زمان است. 3. مراحل متعدد حداقل 14 مرحله، نیاز به رعایت زمان، گرم شدن یکی از شیشه ها در حد سوزندان دست، زمان طولانی 7 دقیقه، احتمال خطا در تشخیص رنگ در مشروبات با مقدار کم متانول و تفسیر نادرست و در مجموع استفاده برای مردم عادی آسان نبوده و برای استفاده درست از کیت، نیاز به آموزش و تمرین زیر نظر یک کارشناس
می باشد. 4. در یک مورد رنگ محلول یکی از شیشه ها در داخل بسته کیت تغییر یافته بود. کارشناس آزمایشگاه حاضر محلول را جایگزین کرد.
5. برای پژوهشگر مشخص نبود که محلول نمونه آورده شده برای انجام آزمایش چه مقدار متانول دارد. ممکن است که کیت در مقادیر زیاد متانول، شدت رنگ بیشتری ظاهر نموده و  کارایی داشته باشد ولی در مقادیر کم متانول به علت تغییر رنگ اندک کارایی نداشته باشد. ما چگونه می توانستیم امکان کاربست کیت توسط مردم را بسنجیم در حالیکه کارایی کیت و مقادیر متانول در نمونه ها برای پژوهشگر نامشخص بود.

نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد با وجود اضافه کردن یک فیلم آموزشی به راهنمای موجود در بسته کیت تشخیصی سریع وجود متانول در مشروبات الکلی غیر قانونی، ناتوانی سه شرکت کننده در انجام آزمایش از پنج نفر، ساده نبودن انجام آزمایش، فراهم نبودن الزامات این مطالعه، مشاهدات و توضیحات پژوهشگر موجب تصمیم به توقف مطالعه و به این گزارش بسنده شد.

کامنتری


زمینه و هدف: بیماری کودک موجب ناراحتی و اضطراب مادر و اعضای خانواده می شود. اگر مادر از نظر جسمی، روحی روانی آسیب ببیند، کودک بیمار و سایر کودکان نیز آسیب خواهند دید. ولی چنان چه مادر و اعضای خانواده آموزش ببینند موجب مشارکت فعال آنها در درمان کودکان بیمار، ارتقاء سطح سلامت خانواده ها، کاهش اضطراب و تسکین آنها، کاهش هدر رفت زمان و هزینه ها می شود. همچنین فرصت آموزش به کارکنان سلامت، دستیاران، دانشجویان پزشکی و پرستاری را فراهم نماید.

روش و مواد: ابتدا کمیته راهبردی در بیمارستان تشکیل خواهد شد. سپس ذینفعان شناسایی شده و با جلسات بارش افکار، بحث متمرکز گروهی یا دلفی به اجماع نظرات در مورد اجرای برنامه خواهد رسید. در مرحله بعد نیازهای آموزشی و محتوی آموزشی اولین بیماری نمونه اولویت دار تعیین خواهد شد. آموزش ها توسط همه کارکنان در بیمارستان و با سطح بندی خواهد بود. در نهایت برنامه ارزشیابی شده و بعد از بازنگری به سایر بیماری ها در سطح بیمارستان گسترش پیدا خواهد کرد.