مقالات پژوهشی اصیل


اثربخشی بازی‌درمانی گروهی به شیوة مراجع‌محوری بر ترس و اضطراب کودکان پیش‌دبستانی

هدی سادات موسوی, آناهیتا خدابخشی کولایی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 261-269
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.13505

زمینه و هدف: دوره پیش دبستانی نقش اساسی را در سازگاری و رشد روان شناختی بهنجار یک کودک بازی می کند. ترس و اضطراب از شایع ترین اختلالات برون نمود دوره کودکی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر بازی‌درمانی به شیوه مراجع‌محوری بر کاهش ترس و اضطراب کودکان پیش‌دبستانی انجام شد.

روش و مواد: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعة آماری این مطالعه را کلیه کودکان مراکز پیش‌دبستانی ناحیة شمیرانات شهر تهران در سال 1394 تشکیل دادند. به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای شش مرکز برگزیده شد و در نهایت، تعداد 14 نفر از کودکان که دارای نشانگان بالینی ترس و اضطراب بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه 45 دقیقه ای مداخله بازی درمانی به شیوه مراجع محوری دریافت کرد. برای گردآوری داده‌ها در این پژوهش از مقیاس اضطراب کودکان پیش‌دبستانی Spence و پرسشنامة تجدید نظر شدة زمینه‌یابی ترس کودکان (FSSC-R) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و باروش تجزیه و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.

یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداري بين در نمرات میانگین (انحراف معیار) پیش آزمون (3/3) 4/130 و پس آزمون (5/4) 1/127 ترس (6/24=F، 001/0>P) و همچنین، در نمرات میانگین (انحراف معیار) پیش آزمون (7/2) 6/58 و پس آزمون (7/3) 3/48 اضطراب (5/19=F، 001/0>P) در دانش آموزان دبستاني قبل و بعد از مشاوره گروهي وجود دارد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج به‌دست آمده، می‌توان از روش بازی‌درمانی مراجع‌محوری به عنوان روش روان شناختی مناسب و مؤثر در کاهش ترس و اضطراب کودکان پیش‌دبستانی استفاده نمود.

نیازهای آموزشی زوجین مراجعه کننده برای آزمایشات پیش از ازدواج به مراکز بهداشتی درمانی ارشاد و فاضل شهر تهران در سال 1393

فریما محمدی, نشانه پاکدامن, شهنام عرشی, علی اصغر کلاهی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 270-277
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.14636

زمینه و هدف: آموزش هاي قبل ازدواج پایه و اساس پیشرفت رابطه زوجین درمهارت های ارتباطی، جنسی، بهداشت و باروری می باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین نیازهای آموزشی زوجین مراجعه کننده برای آزمایشات پیش از ازدواج به مراکز بهداشتی درمانی ارشاد و فاضل شهر تهران در سال 1393 انجام شد.

روش و مواد: این مطالعه به صورت مقطعی با مشارکت زوجین مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی انجام شد. تعداد نمونه 1672 نفر و نمونه گیری به روش نمونه در دسترس بود. اطلاعات دموگرافیک از طریق مصاحبه با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. سپس زوجین به پرسشنامه نیازهای آموزشی به صورت خودایفا پاسخ دادند. داده ها پس از جمع آوری وارد نرم افزار آماری SPSS-21 شد و با استفاده از آزمون Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: عداد 883 نفر از زنان و 789 نفر از مردان به همه گزینه های پرسشنامه جواب دادند. میانگین (انحراف معیار) سن زنان و مردان به ترتیب برابر 1/27 (5/4) و 2/30 (3/5) سال بود. از زنان مورد مطالعه 483 (7/54%) نفر و از مردان مورد مطالعه 369 (8/41%) نفر دارای تحصیلات لیسانس بودند. 5/97% مردان و 1/57% زنان شاغل بودند. قومیت 72% شرکت کنندگان درمطالعه فارس بود. بیشترین نیازهای آموزشی زنان و مردان قبل از ازدواج به ترتیب بهداشت روابط زناشویی، اهمیت آزمایشات قبل از ازدواج، روش های پیشگیری از بارداری ناخواسته، نحوه ارتباط صحیح زناشویی و مراقبت های دوران بارداری بود. 313 (6/46%) از زنان و 238 (8/42%) از مردان کلاس آموزشی قبل از ازدواج را به میزان خیلی زیاد مفید گزارش کردند.

 نیازهای آموزشی زوجین با توجه تحصیلات، قومیت و منطقه سکونت تفاوتی با یکدیگر نداشت.

نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان دهنده احساس نیاز زوجین به آموزش در همه زمینه های مورد بررسی و لزوم توجه به این نیازها جهت پربار کردن کلاس های قبل از ازدواج است.

سبک دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان با نقش میانجی هوش هیجانی

الهام قربانیان, هادی محمدلو, مجتبی حبیبی عسگرآباد, فاطمه حسن آبادی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 278-288
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.11817

زمینه و هدف: تحقیقات بسیاری نشان داده­اند که امکان ابتلا به اختلالات روانی در کودکان مقیم در مراکز نگهداری بالاست. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف پیش­بینی مهارت­های اجتماعی کودکان مقیم در مراکز نگهداری بهزیستی براساس سبک دلبستگی آنان و تعیین نقش مداخله­ای هوش هیجانی انجام شد.

روش و مواد: این مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی بود. 400 کودک (240 پسر و 160 دختر) از مراکز نگهداری شهر تهران با روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش سه پرسشنامه مهارت­های اجتماعی، هوش هیجانی و سبک دلبستگی بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش آماری مدل­یابی معادلات ساختاری با نرم­افزار LISREL استفاده شد.

یافته ها: نتایج نشان داد، سبک دلبستگی افزون بر اثر مستقیم بر مهارت­های اجتماعی به صورت غیرمستقیم نیز از طریق متغیر میانجی هوش هیجانی بر مهارت­های اجتماعی اثرگذار است. بین متغیر مکنون برون­زای
سبک های دلبستگی و نشانگرهای آن، به ترتیب ضریب مسیر60/0 و 32/0، بین متغیر مکنون درون­زای هوش هیجانی و نشانگرهای آن، به ترتیب ضریب مسیر 41/0، 45/0 و 94/0 و بین متغیر مکنون درون­زای مهارت­های اجتماعی و نشانگرهای آن، به ترتیب ضریب مسیر 35/0، 50/0، 90/0، 85/0 وجود داشت و تمام این مسیرهای علّی معنادار بودند.

نتیجه گیری: با توجه به اهمیت و ضرورت مهارت­های اجتماعی کودکان و پیامدهای آن در زندگی آن­ها، شناخت عوامل محیطی از قبیل سبک دلبستگی و عوامل فردی از قبیل هوش هیجانی، می­تواند به شناخت عمیق عوامل مؤثر بر تحول مهارت­های اجتماعی در کودکان، به منظور ارائه راهبردهای مناسب منجر شود.

نظرات کارکنان واحد بهداشت خانواده در مراکز بهداشتی درمانی تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مورد عوامل مؤثر بر سزارین های بدون دلیل پزشکی

علی اصغر کلاهی, ناریا ابوالقاسمی, فریما محمدی, فرناز اهدایی وند (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 289-298
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.14664

زمینه و هدف: آمار روز افزون سزارین در بسیاری از کشورهای جهان موجب نگرانی مسئولین بهداشتی شده و انجام سزارین های بدون اندیکاسیون علمی تهدیدی برای نظام سلامت کشور است. این مطالعه با هدف تعيين نظرات كاركنان واحد بهداشت خانواده در مراكز بهداشتي درماني در مورد عوامل موثر بر سزارين هاي بدون دليل پزشكي در سال 1393 انجام شد. 

روش و مواد: این مطالعه به صورت مقطعی در سال 1393 در شهر تهران انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل همه كاركنان رسمي و طرحي بهداشت خانواده شاغل در مراكز بهداشتي درماني و پايگاه هاي بهداشتي تابعه دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتی بودند. در مجموع 739 نفر به روش نمونه گیری در دسترس بررسی شدند. داده ها با استفاده از يک پرسشنامه خود ایفا جمع آوری شد.

یافته ها: از نظر کارکنان بهداشتی علل انجام سزارین به ترتیب درخواست مادر 336 (5/45%) نفر، توصیه متخصصین زنان به علل غیر پزشکی 234 (7/31%) نفر و توصیه متخصصین زنان به علل پزشکی 169 (8/22%) نفر بود. مهم ترین عوامل مؤثر بر سزارین های بدون دلیل پزشکی به ترتیب ترس مادر از درد زایمان، سودمند بودن سزارین از نظر اقتصادی برای پزشکان، عدم آگاهی مادر از عوارض سزارین، راحت تر بودن انجام سزارین برای پزشک و داشتن بیمه به خصوص بیمه تکمیلی برای مادران ذکر شد.

نتیجه گیری: مطالعه نشان داد آموزش مادران و خانواده های آنها در خصوص روش های کنترل درد زایمان و عوارض ناشی از سزارین ضروری به نظر می رسد.

نقش معاشرت های پیش از ازدواج در مشکلات عاطفی بعد از ازدواج

الهه نژادکریم, طاهره سعیدی فرد, نرگس وحیدنیا, خدابخش احمدی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 299-306
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.13176

زمینه و هدف: مشکلات عاطفی بعد از ازدواج یک تهدید جدی برای نظام خانواده محسوب می­شود و ازدواج را از مسیر سالم خود خارج کرده و پیمان زناشویی نقض می­شود. هدف مطالعه حاضر، تعیین نقش معاشرت های پیش از ازدواج در مشکلات عاطفی بعد از ازدواج بود.

روش و مواد: در این تحقیق که به روش همبستگی انجام شد، جامعه آماری مردان و زنان متأهل شهر تهران بود که تعداد 345 نفر (170 مرد و 175 زن) با استفاده از نمونه­گیری طبقه­ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. سابقه روابط پیش از ازدواج و خیانت زناشویی پس از ازدواج به کمک سوالات خود گزارشی مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش مجذور خی استفاده شد.

یافته ها: نتایج تحلیل داده­ها نشان داد که سابقه روابط پیش از ازدواج با خیانت عاطفی (3/69=2χ ,001/0P<)، خیانت جسمی (8/15=2χ­،001/0P<)، و خیانت جنسی (6/14=2χ ,001/0P<) رابطه معناداری از نظر آماری دارد.

نتیجه گیری: مطابق نتایج تحقیق، سابقه رابطه پیش از ازدواج به احتمال زیاد موجب خیانت زناشویی در زندگی آینده می­شود. نتایج این مطالعه می­تواند در آسیب شناسی و پیشگیری از خیانت زناشویی کمک کننده باشد.  

بررسي راهبردهاي نظم جويي شناختي هيجان و طرحواره های هيجاني در مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، ترک کرده و افراد بهنجار

علی قائدنیای جهرمی, جعفر حسنی, شیوا فرمانی شهرضا, فرشاد زارعی (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 307-318
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.13266

مقدمه و هدف: سوء مصرف مواد یک اختلال عود کننده مزمن است که نياز به مديريت درمان در طي زمان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسي راهبردهاي نظم­جويي شناختي هيجان و طرحواره­های هيجاني در مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، بهبودیافته و افراد بهنجار بود.

روش و مواد: در قالب یک طرح علی مقایسه­ای، 30 نفر از مردان مبتلا به سوء مصرف مواد، 30 نفر بهبودیافته و 30 نفر بهنجار به­شيوه نمونه­برداري در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازي بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات و نوع ماده مصرفی توسط پرسشنامه نظم­جويي شناختي هيحان و پرسشنامه طرحواره­هاي هيجاني مورد ارزیابی قرار گرفتند. با استفاده از نرم افزار spss به­منظور مقايسه سه گروه از تحليل واريانس چندمتغيري استفاده شد.

یافته­ها: ميانگين نمرات افراد مبتلا به سوء مصرف مواد در راهبردهاي سازش­نايافته­ نظم­جويي شناختي ملامت خويش )0004/0 P=، 3/11 (F= و فاجعه­سازي   )0008/0 P=، 9/7 (F=  يشتر از افراد بهبودیافته و بهنجار بود و در راهبرد سازش­نايافته نشخوارگري  )0007/0 P=، 3/9 (F= افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و بهبودیافته نسبت به افراد بهنجار نمرات بيشتري کسب کردند. در راهبردهاي سازش­يافته تمرکز مجدد بر برنامه‌ريزي  )0005/0 P=، 6/10 (F= و ارزيابي مجدد مثبت)0001/0 P=، 5/15 (F= ، افراد بهنجار و بهبودیافته نمرات بيشتري در مقايسه با افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به دست آوردند. در طرحواره­هاي هيجاني نشخوار ذهني )0008/0 P=، 2/9 (F= ، سرزنش )0008/0 P=، 2/9 (F= و ديدگاه ساده­انگارانه نسبت به هيجان­ها )0009/0 P=، 2/8 (F= ، افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و بهبودیافته نمرات بيشتري نسبت به افراد بهنجار داشتند. در طرحواره­هاي هيجاني گناه  )008/0 P=، 3/5 (F= و غيرقابل کنترل بودن  )006/0 P=، 8/4 (F= افراد مبتلا به سوء مصرف مواد نمرات بيشتري نسبت به افراد بهنجار به دست آوردند. 

نقش رضایت از زندگی و شاغل بودن مادر در پیش بینی افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه

علی تقوایی نیا, اسحق رحیمیان بوگر, آمنه معاضدیان (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 319-329
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.10761

زمینه و هدف: شناسایی عوامل پیش‌بین افسردگی دختران نوجوان به منظور طراحی مداخلات مناسب اهمیت دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش رضایت از زندگی و شاغل بودن مادر در پیش‌بینی افسردگی دختران انجام شد.

روش و مواد: مطالعه حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 218 دانش آموز (103 نفر دارای مادر شاغل، 115 نفر دارای مادر خانه‌دار) دختر پایه اول مقطع متوسطه شهر تهران و مادران آنها بودند که به شیوه‌ی خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. دانش‌آموزان به‌وسیله مقیاس افسردگی Beck و مادران با استفاده از پرسشنامه رضایت از زندگی مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده‌ها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه گام‌به‌گام با نرم افزار SPSS-19 انجام گرفت.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که رضایت از زندگی و شاغل بودن مادر به میزان 65/0 (R2) در پیش‌بینی افسردگی دختران نقش معناداری دارد (001/0p<). رضایت زندگی (74/0- β=) نسبت به شاغل بودن مادر (17/0β=) عامل مهم‌تری در کاهش افسردگی دختران است (001/0p<). میزان افسردگی دختران در گروه مادران خانه‌دار راضی با میانگین (انحراف استاندارد) برابر با  6/23 (2/11) نسبت به گروه مادران شاغل ناراضی با میانگین (انحراف استاندارد) برابر با 2/36 (6/10) به طور معناداری کمتر است (001/0p<).

نتیجه‌گیری: رضایت از زندگی و شاغل بودن مادر عوامل مؤثری در پیش‌بینی افسردگی دختران هستند. ارتقای رضایت از زندگی مادران و بهبود وضعیت اشتغال آنان در پیشگیری از افسردگی فرزندان نوجوان می‌تواند مهم باشد.ل، دانش آموز، افسردگی

استرس فرزند پروری مادران کودکان عقب مانده ذهنی، نابينا، ناشنوا و معلول جسمي-حرکتي

محمد کاظم عاطف وحید, مجتبی حبیبی, احمد عاشوری, سید هادی سید علی تبار (##default.groups.name.author##)

سلامت اجتماعی, دوره 3 شماره 4, 22 آذر 2016, صفحه 330-341
https://doi.org/10.22037/ch.v3i4.11698

زمینه و هدف: والدین کودکان ناتوان از سلامت جسمی و روانی ضعیف‌تری برخوردار هستند و فشار روانی یا استرس بیشتری را تجربه می‌کنند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی استرس فرزند پروری مادران کودکان عقب‌مانده ذهنی، نابينا، ناشنوا و معلول جسمي حرکتي بود.

روش و مواد: این مطالعه به روش علی مقایسه ای انجام شد. جامعه آماري اين مطالعه شامل تعداد 310 مادر کودک استثنايي (مادران دانش آموزان عقب مانده ذهني، نابينا، ناشنوا و معلول جسمي‌حرکتي) مقطع سني 7 تا 12 سال مشغول به تحصيل در سال تحصيلي 90-1389 در دبستان‌هاي استثنايي شهر تهران بود. روش نمونه‌گيري به‌صورت خوشه‌اي چند مرحله‌اي انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه استرس فرزند پروری به‌دست‌آمده و با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل گردید.

یافته ها: یافته ها نشان داد که استرس فرزند پروري در مادران کودکان نابينا با عقب مانده ذهني، ناشنوا با عقب مانده ذهني، جسمي‌حرکتي با نابينا و ناشنوا با جسمي‌حرکتي تفاوت معنی‌داری وجود دارد. همچنین بين ميانگين گروه نابينا، اختلالات جسمي‌حرکتي، عقب مانده ذهني و ناشنوا تفاوت معني‌داري از لحاظ خرده مقياس حواس‌پرتي-بيش فعالي وجود دارد.

نتیجه گیری: مادران کودکان عقب مانده ذهني، جسمي‌حرکتي، نابينا و ناشنوا به ترتيب بيش­ترين مقدار استرس فرزندپروري را دارند.