مقاله پژوهشی


شمول طب سنتی و مکمل در استراتژی سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی

محمدعلی قنبری, کورش دل‌پسند, افسانه قنبری

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 7-22
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.29427

زمینه و هدف: یکی از روشن‌ترین شواهد برای ورود طب سنتی و مکمل در محدوده حق بر سلامت، اظهار نظر عمومی شماره 14 کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد است. عدم اجرای مؤثر سیاست‌های ملی و حقوق نرم در طب سنتی و مکمل برای بسیاری از جوامع، زیان‌بار و مانع از تحقق حقوق بنیادین بشر است. این نوشتار به تجزیه و تحلیل شمول حق بر طب سنتی و مکمل در دامنه حق بر سلامت و جایگاه آن در برنامه‌های راهبردی سازمان بهداشت جهانی و اسناد بین‌المللی سازمان ملل می‌پردازد. آیا تئوری حق بر سلامت شامل طب سنتی و مکمل است و آیا در اسناد بین‌المللی سخت و یا نرم مصرح است؟ در پاسخ به سؤالات مطرح‌شده به برخی از کاستی‌های سیاستگذاری و مقررات طب سنتی و مکمل پرداخته می‌شود.

مواد و روش‌ها: این تحقیق بر اساس روش تحلیلی ـ توصیفی و بر پایه اسناد و منابع معتبر کتابخانه‌ای است. چارچوب نظری تحقیق، حقوق مبتنی بر عدالت است.

یافته‌ها: تحول در دامنه حق بر سلامت و شمول طب سنتی و مکمل که مربوط به بهره‌مندی مؤثر از بالاترین استاندارد قابل دستیابی به سلامتی است، به وضوح قابل درک است، اگرچه طب سنتی و مکمل به وضوح در چارچوب قانون بین‌المللی حقوق بشر برای سلامتی است، اما بیان صریح حق آن می‌تواند در دستیابی به هدف سازمان بهداشت جهانی در بهبود دسترسی عادلانه به طب سنتی ایمن، باکیفیت و مؤثر کمک کند.

نتیجه‌گیری: هیچ یک از معاهدات بین‌المللی صریحاً طب سنتی و مکمل را ممنوع نمی‌کنند. در قوانین بین‌المللی حقوق بشر، حق بر سلامت که در معاهدات قانونی الزام‌آوری تنظیم شده است، صریحاً حق استفاده از طب سنتی و مکمل را شامل نمی‌شود. تجزیه و تحلیل این موارد شواهدی را برای ایجاد پایه و اساس قانونی برای درج طب سنتی و مکمل در کالبد بین‌المللی در رابطه با حق سلامت ارائه می‌دهد و پیشنهاد می‌کند تا جامعه جهانی یک حق صریح و قانونی را در قالب یک سند بین‌المللی الزام‌آور برای طب سنتی و مکمل تنظیم کند.

بررسی رابطه بین نفس و بدن از نظر اندیشمندان ایرانی (ملاصدرا، جوادی آملی و طباطبایی)

محمدرضا رجب‌نژاد, اعظم مجیدی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 23-32
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.22938

زمینه و هدف: رابطه نفس و بدن از جمله مباحث بحث‌برانگیز در علم نفس‌شناسی بین اندیشمندان بوده و هست. عقیده ملاصدرا با بسیاری از اصول مشائین هم‌راستا می‌باشد. وی در مقوله رابطه نفس و بدن اصولی را تدوین نمود، با عناوین: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، ترکیب اتحادی ماده و صورت و وحدت نفس و قوا. ملاصدرا رابطه نفس و بدن را با اصول ذکرشده اثبات می‌کند.

مواد و روش ها: این پژوهش بر اساس مطالعه کتابخانه ای و از نوع تحلیلی- توصیفی است.

یافته ها: . فلسفه ملاصدرا بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. مسأله وجود برای همه افراد با علم حضوری و ادراک شخصی قابل استنباط و دریافت می‌باشد، آنچه تفاوت‌ها را به وجود می‌آورد، ماهیت و ذات می‌باشد، همه رویدادها در اصل مشترک هستند که «وجود» نامیده می‌شود و در خصوصیات متفاوت هستند که «ماهیت» نامیده می‌شود. با این توصیف، وجود قطعاً حقیقی و ماهیت قطعاً نسبی می‌باشد. جوادی آملی معتقد است حقیقت وجود یکی است، اگر این حقیقت با نشانی آشکار یا پنهان نمایان شود، گستره کثرت کنار می‌رود. علامه طباطبایی بر این باور است که نفس، امری وجودی است که فی‌نفسه هم با بدن اتحاد دارد و هم استقلال، به گونه‌ای که انسان از لحظه به وجودآمدن صورت‌های گوناگونی را می‌پذیرد و حیاتی دارد که با شعور و اراده خودش می‌تواند در امور متفاوت دخل و تصرف داشته باشد.

نتیجه‌گیری: این سه اندیشمند معتقدند، ارتباط بین نفس و بدن ارتباطی واحد و پیوسته است که اتحاد بینشان را نشان می‌دهد.

چشم‌پزشکی رازی

تارا مهدویان, محبوب مهدویان

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 33-41
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.25771

یکی از شاخه‌های علم طب، چشم‌پزشکی است که پزشکان مسلمان، آثار فراوانی در این زمینه به رشته تحریر درآورده و به درمان انواع بیماری‌های چشم پرداخته‌اند. محمدبن زکریای رازی (متوفی 31 ق.) یکی از این پزشکان است که برخلاف دیدگاه برخی نویسندگان و پژوهشگران تاریخ پزشکی، در این فن ماهر وزبردست بوده است.

با توجه به تحقیقات صورت‌گرفته تاکنون چشم‌پزشکی رازی به صورت جداگانه مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته و تنها در لابلای کتاب‌ها و مقالات بدان اشاره شده است. در صورتی که وی جزء دوم کتاب «الحاوی» را به چشم‌پزشکی اختصاص داده و مقالاتی نیز در این شاخه نوشته که از بین رفته‌اند. هدف از نگارش این پژوهش، شناسایی جایگاه رازی در زمینه چشم‌پزشکی است.

در این نوشتار، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به مدارک و شواهد موجود، نقش و جایگاه رازی از طریق بررسی آثار او نمایان شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که رازی کتاب‌ها، رساله‌ها و مقاله‌هایی در علم کحالی به رشته تحریر درآورده و با احاطه کامل بر دانش پزشکی، بیماری‌های چشم، داروهای مربوط به چشم و همچنین دستورالعمل‌های متعدد ساخت آن‌ها و شیوه‌های درمان را ارائه کرده است.

نقش پزشکان غیر مسلمان در شکل‌گیری و گسترش پزشکی در تمدن اسلامی: پژوهشی آماری

بهروز شورچه, معصومعلی پنجه

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 43-51
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.28487

زمینه و هدف: رشد و گسترش دانش پزشکی در تمدن اسلامی تنها مرهون پزشکان مسلمان نیست، چراکه پزشکان غیر مسلمان نیز در شکل‌گیری و شکوفایی این دانش سهم داشته‌اند. واکاوی سهم پزشکان غیر مسلمان در پزشکی دوره اسلامی از راه بررسی کمی و کیفی آثار آنان در سه حوزه ترجمه، تألیف و نوآوری امکان‌پذیر است.

مواد و روش‌ها: داده‌های این پژوهش به شیوه کتابخانه‌ای گرد آمده و به روش آماری و توصیفی تحلیل شده است. بر این اساس با مراجعه به کتاب‌های زندگی‌نامه پزشکان و دیگر منابع معتبر تاریخی، آثار پزشکان غیر مسلمان در سه حوزه ترجمه، تألیف و نوآوری استقصاء، دسته‌بندی و تحلیل شده و سپس با استفاده از جدول شمار آن‌ها نمایش داده شده است.

یافته‌ها: بنا بر یافته‌های این پژوهش، از مجموع 200 کتاب طبی به زبان یونانی، سریانی و هندی، نزدیک به 180 عنوان آن به دست غیر مسلمانان به زبان عربی ترجمه شده است. بر همین اساس از مجموع 850 تألیف طبی برجسته در تمدن اسلامی دوره میانه حدود 300 اثر نگاشته پزشکان غیر مسلمان بوده است. در زمینه نوآوری نیز از مجموع 35 عنوان ابداع و ابتکار برجسته پزشکی، هفت عنوان به نام پزشکان غیر مسلمان ثبت گردیده است.

نتیجه‌گیری: پزشکان غیر مسلمان با ترجمه بیشتر متون طبی گذشتگان نقش چشم‌گیری در آشنایی مسلمانان با علم پزشکی در سده‌های نخست اسلامی داشتند. آنان همچنین با نگارش یک‌سوم آثار طبی، در رشد و شکوفایی دانش پزشکی در تمدن اسلامی نقش‌آفرین بودند. در حیطه نوآوری نیز از مجموع 35 ابداع برجسته و مهم پزشکی تنها هفت ابداع نتیجه تلاش پزشکان غیر مسلمان بوده است. به طور کلی می‌توان گفت نقش اصلی پزشکان غیر مسلمان در ترجمه آثار طبی بیش از حوزه‌های دیگر بوده است.

نگاهی به درمان سرطان پستان از دیدگاه ابن سینا: دیدگاهی مدرن از زمانی گذشته

حسن معیری, بهزاد غلام‌ویسی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 53-60
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.28190

زمینه و هدف: از نظر تاریخی، یکی از اولین توصیف‌های مربوط به سرطان پستان، از نسخه‌های مصری به نام «ادوین اسمیت پاپیروس» گرفته شده است که مربوط به دوران اهرام است. با این وجود، به غیر از اسناد مربوط به دوران باستان، مفهوم و دیدگاه ابن سینا در مورد سرطان و علی‌الخصوص سرطان پستان جالب و منحصر به فرد است، زیرا اولین کسی بوده که در تاریخ بشر از سرطان به درستی صحبت کرده است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مروری در پایگاه‌های Magiran، SID، Web of Science، Scopus و PubMed جستجو گردید. مقالات چاپ‌شده ایرانی با استفاده از واژگان کلیدی ابوعلی سینا، سرطان پستان و سرطان و در مقالات انگلیسی واژگان کلیدی Avicenna، Neoplasm و Breast Cancer جستجو گردید. کتاب قانون دانشنامه پزشکی قرون وسطی بوده و توسط ابن سینا تألیف شده است. این کتاب شامل پنج جلد مجزا، حاوی دانش پزشکی و داروسازی است. ما با تمرکز بر جلد سوم و چهارم این کتاب اطلاعات پزشکی را که بیانگر دیدگاه‌های این دانشمند در زمینه سرطان پستان بوده‌اند را نیز مطالعه و بررسی کردیم.

یافته‌ها: ابن سینا در فصل هشتم از بخش دوم در جلد چهارم «کتاب قانون» بیمار مبتلا به سرطان پستان را که قبلاً عمل ماستکتومی کرده بود را شرح داده و گزارش موردی خود را به عنوان یک یافته علمی مطرح کرده و فرضیه خود را در این زمینه بیان می‌نماید. نظریه وی در خصوص جراحی در مراحل اولیه و بدون متاستاز سرطان پستان و بهبودی بیمار پس از جراحی بوده و فرضیه متاستاز از منشأ اولیه را مطرح می‌نماید.

نتیجه‌گیری: ابن سینا بدون شک در دوران خود پیشگام علوم پزشکی بوده است. با این حال، بسیاری از مفاهیم پزشکی وی هنوز کشف نشده‌اند. بنابراین تحقیقات جامع در مورد این اسناد قرون وسطایی، غیر از توضیح تاریخی، ممکن است منجر به بسیاری از رویکردهای پزشکی و دارویی مثمر ثمر در پیشرفت و ترقی در علوم پزشکی شود.

کارکردهای بهداشتی انجمن بلدیه گیلان در عصر مشروطه (با تکیه بر انجمن بلدیه رشت)

اعظم اسماعیل‌زاده, محمدحسن مرادی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 61-69
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.29132

زمینه و هدف: در عصر قاجار، در گیلان انجمن‌های فراوانی تشکیل شد. هر کدام از این انجمن‌ها، کارکردهای مختلفی داشتند. انجمن بلدیه یکی از این انجمن‌هاست. نبود مراکز بهداشتی، عدم آموزش اصول بهداشتی و همچنین آب و هوای رطوبتی گیلان، سالانه باعث مرگ و میر افراد زیادی در این منطقه می‌شد. هدف پژوهش حاضر بررسی کارکردهای بهداشتی انجمن بلدیه (با تکیه برانجمن بلدیه رشت) در عصر مشروطه می‌باشد.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای و روزنامه‌های عصر مشروطه به روش توصیفی و تحلیلی داده‌ها انجام شده است. این مطالعه مقطعی شامل دوره مشروطه، از 1906میلادی نخستین سال مشروطه تا 1911 میلادی (بسته‌شدن مجلس دوم) می‌باشد.

یافته‌ها: انجمن بلدیه گیلان در عصر مشروطه برای نخستین‌بار با برگزاری انتخابات بلدیه (شهرداری) و تأسیس بلدیه و تشکیل انجمن حفظ‌الصحه در بسیاری از شهرهای گیلان موفق به انجام اقدامات بهداشتی عمومی فراوانی شد. یافته‌های تحقیق نشان داد که با نظارت و همکاری انجمن بلدیه با بلدیه گیلان، اقداماتی چون سنگفرش‌نمودن خیابان‌های پر از گل و لای، تمیز نمودن حمام‌های عمومی و اجرای بهداشت عمومی در مراکز تهیه و نگهداری مواد غذایی چون؛ گوشت، یخ و...، همچنین نظارت بر داروخانه‌ها و کار پزشکان در عصر مشروطه را به انجام رسانیده است. تأسیس و ایجاد انجمن حفظ‌الصحه که با همکاری انجمن ولایتی و بلدیه صورت گرفت، نقش زیادی در انجام امور بهداشتی چون واکسیناسیون حتی در روستاهای دور افتاده گیلان داشت. دعوت از مردم به استقبال از پزشکی نوین از طریق ارسال مأموران حافظ الصحه به مناطق مختلف، تأسیس ایستگاه قرنطینه و همچنین درج اعلانات پزشکی در خصوص معرفی پزشکان، از دیگر کارکردهای با اهمیت بهداشتی انجمن بلدیه گیلان در عصر مشروطه می‌باشد.

نتیجه‌گیری: برگزاری انتخابات انجمن بلدیه رشت با شرکت مردم محلات مختلف رشت و انتخاب‌شدن نمایندگان مردم محلات مختلف رشت، باعث شد که انجمن بلدیه گیلان با تکیه بر پایگاه مردمی‌اش و به عنوان اولین مجری و ناظر امور بهداشتی منطقه، خدمات بهداشتی ارزشمندی را در عصر مشروطه درگیلان به انجام رساند.

مقاله مروری


ابن بیطار داروشناس اندلسی دوره تمدن اسلامی

لیلا درخشان, محمدرضا رجب‌نژاد

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 71-79
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.29166

موضوع ادویه و مفردات دارویی از موضوع‌های مورد توجه در تاریخ پزشکی است، تقریباً همه نویسندگان آثار پزشکی، بخشی از آثار خود را به این موضوع اختصاص داده‌اند. در دوره تمدن اسلامی، اندلس از جمله سرزمین‌هایی بود که پزشکان آن، به موضوع داروشناسی به طور خاص و مفردات دارویی به طور اخص پرداخته‌اند. یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر توجه پزشکان به مقوله ادویه مفرده، ورود نسخه‌ای از کتاب دیسقوریدوس، حکیم یونانی به آن دیار بوده است. از مشهورترین داروشناسان اندلس و جهان اسلام آن روزگار، می‌توان از «ابن بیطار» سخن به میان آورد که وی را به حق، جانشین دیسقوریدوس دانسته‌اند. وی کتاب الحشایش دیسقوریدس را با دقت خواند و به نیکی از آن بهره برد. ابن بیطار از معدود دانشمندانی بود که برای جمع‌آوری گیاهان به نقاط مختلف دنیا سفر کرد. وی در کنار این پژوهش ارزشمند، آثار و نوشته‌های اندلسیان و خارج از آن را با دقت فراوان مورد مطالعه قرار داد. این پژوهش با بررسی کتاب‌ها و مقالات، در مورد شخصیت مهمی چون ابن بیطار توانست، مطالبی از زندگی‌نامه و آثار وی را مورد بررسی قرار داده و آن را به رشته تحریر درآورد.

بازشناسی شیوع بیماری‌های مرگبار عصر آنتونن یا جالینوس در قرن دوم میلادی (192-96 م.)

سیدفرهاد سیداحمدی زاویه, سیدعلیرضا گلشنی

مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 11 شماره 41 (1398), 12 اسفند 2020, صفحه 81-92
https://doi.org/10.22037/mhj.v11i41.30020

بدون تردید دوره حاكمیت سلسله آنتونن‌ها یکی از درخشان‌ترین ادوار تاریخی روم باستان، در قرن دوم میلادی ایست که به عصر طلایی امپراطوری روم شهرت دارد. در طول سلطنت عصر آنتونن‌ها بین سال‌های 192-96 192 میلادی چندین پادشاه، قدرت سیاسی را در دست گرفتند که به ترتیب تراژان، هادرین، آنتونن، مارکوس اورلیوس، کمدوس نام داشتند که به جز کمدوس همه آن‌ها در آبادانی، اداره روم و آسایش مردم امپراطوری تمام تلاش خود را انجام دادند. در این دوره با‌شکوه ما شاهد ظهور علما و دانشمندانی مثل جالینوس (Galen) هستیم، لذا اهمیت این نوشتار، توجه به مرگ تراژان به سال 117 میلادی در کاپادوکیه در آسیای صغیر، بر اثر بیماری ناشناخته که بعد از زلزله زمستان سال 115 که شهر انطاکیه را با خاک یکسان کرد. در ادامه، طاعون سال 165 در عصر سلطنت مارکوس اورلیوس (180-161 م.) است که این بیماری همه‌گیر تا سال‌های پایانی سلطنت او تداوم یافت تا جایی‌ که این بیماری خطرناک امپراطور را نیز به کام نیستی سوق داد. این اپیدمی تا سال 189 در بین‌النهرین، ایران و شرق امپراطوری روم ادامه داشت و به یک‌باره ناپدید گردید. در این پژوهش به بررسی شیوع این اپیدمی که احتمالا آبله می‌باشد و خواستگاه‌های احتمالی این بیماری و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.