پزشكي در ايران باستان
مجله تاریخ پزشکی - علمی پژوهشی,
دوره 1 شماره 1 (1388),
30 April 2016
,
صفحه 11-35
https://doi.org/10.22037/mhj.v1i1.12296
چکیده
تاريخ نشان داده است ملتهايي زنده ماندهاند كه ريشههاي فرهنگيشان عميقتر و دانش و معنويت آنان پربارتر بوده است. سرزمين ايران از ديرباز مركز برخورد انديشهها و بروز بارورترين دانشگاههاي بشري و زادگاه نامدارترين دانشمندان و متفكران جهان بوده و همواره سهم بزرگي در ارتقاء دانش و پيشرفت علم در ميان ملل گوناگون داشته است. در تاريخ پزشكي، كه به نظر ميرسد قديمترين تاريخ جهان باشد، نيز از ايرانيان و خدمات آنان به اين علم بسيار ياد شده است. در كتاب مقدس زردشتيان، اوستا، از سه گروه درمانگري يا پزشكي نام برده شده است: كارد پزشكي (-Av. Kar∂tō. Baēšaza)، گياه پزشكي (-Av.urvarō.baēšaza) و مانسر پزشكي يا رواندرماني (Av.Mąθrō.baēšaza-) (بارتولما [Bartholmae]، 1961م، ص 454). در اين كتاب ثريته (Av. θrita-) از خاندان سام (Av. Sāma-) نخستين درمانگر يا پزشك است و اهوره مزدا، خداي بزرگ ايرانيان پيش از اسلام، كاردي مرصّع به او عنايت ميكند تا با آن عمل كارد پزشكي را انجام دهد. به طور كلي در ايران پيش از اسلام تمامي انواع درمانها از جمله عمل جراحي رواج داشته و حتي بيشتر اعمال جراحي نخستين بار در ايران انجام شده است. از وضعیت پزشکی در دوران هخامنشیان و اشکانیان به واسطه نوشتههای مورخان یونانی آگاهیهایی در دست است و از پزشکی دوره ساسانیان اطلاعات خوبی باقی مانده است. در اين پژوهش به بخش كوچكي از سهم بزرگ ايرانيان باستان در گسترش و ارتقاء دانش بشري، يعني به پزشكي و روشهاي بهداشتي و درماني در ايران باستان و تجربيات علمي و عملي ايرانيان در اين باره، پرداخته ميشود.
- پزشکی؛ گیاه پزشکی؛ کارد پزشکی؛ مانسر پزشکی؛ طبایع چهارگانه
ارجاع به مقاله
مراجع
الف) منابع فارسی
ابن خلدون، عبدالرحمن. (1352 تا 1353). مقدمه ابن خلدون. (ترجمة محمد پروين گنابادي). (دو جلدی). ج 2. تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
ابن نديم. (1346). الفهرست. به كوشش محمد رضا تجدد. تهران: چاپخانة بانك بازگاني ايران.
اخويني بخاري، ابوبكر ربيع بن احمد. (1371). هداية المتعلمين في الطب. به اهتمام جلال متيني. دانشگاه فردوسي مشهد.
الگود، سيريل. (2536/1356). تاريخ پزشكي ايران و سرزمينهاي خلافت شرقي. (ترجمه باهر فرقاني). تهران: اميركبير.
اوليري، دليسي. (1342). انتقال علوم يوناني به عالم اسلام. (ترجمه احمد آرام). (سه جلدی). ج2. تهران: انتشارات جاويدان.
براون، ادوارد. (1337). طب اسلامي. (ترجمه مسعود رجبنيا).
بندهش. (1369). (گردآورنده فرنبغدادگي). (گزارنده مهرداد بهار). تهران: توس.
پورداود، ابراهيم (1347). يشتها. (دو جلدی). تهران:كتابخانه طهوري.
تاجبخش، حسن. (1379). تاريخ بيمارستانهاي ايران (از آغاز تا عصر حاضر). تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
حدود العالم من المشرق الي المغرب، مؤلف ناشناس. (1362). به كوشش منوچهر ستوده. تهران: طهوري.
رهاوي، اسحاق بن علي. (1985). ادبالطبيب. چاپ عكس از نسخه خطي كتابخانه سليميه تركيه، ش 1658. فرانكفورت: نشر فؤاد سزگين.
صفا، ذبيح الله. (1336). تاريخ ادبيات در ايران. (سه جلدی). ج 1. تهران: ابن سينا.
فردوسي، ابوالقاسم. (1963/1971): شاهنامه (نه جلدی). ج 1. مسكو.
قفطي، علي بن يوسف. (1347). تاريخالحكماء و هو مختصر الزوزني المسمى بالمنتخبات المتقطات من كتاب اخبار العلماء به اخبار الحكماء. (ترجمه فارسي از سده يازدهم ق. و به كوشش بهين دارايي). دانشگاه تهران.
كريستن سن، آرتور امانوئل. (1370). ايران در زمان ساسانيان. (ترجمه رشيد ياسمي). تهران: ابن سينا.
گزنفن. (1375). آناباسيس. (ترجمه احمد بيرشك). تهران: ابن سينا.
ونديداد. (1357/1948). (ترجمه سيد علي حسني (داعيالاسلام)). بمبئي: چاپخانه زنده طلسمات.
هرودوت. (1336/1340): تاريخ هرودوت. (ترجمه هادي هدايتي). (چهار جلدی). ج 3. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ب) منابع لاتین
Bartholomae. Ch. (1904). Altiranische Wörtebuch. Strassbourg.
Dēnkard. (1911). Madan (Tr. & Ed.). Bombay.
Mackenzie. D.N. (1990). A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford.
Nyberg. H.S. (1974). A Manual of Pahlavi. (2 vols).
Pliny [the Elder]. (1971-1975). Natural History. Vol. VIII, ed. and tr. W.H.S. Jones, Cambridge, Book xxx, 8-10; vol.x ed and tr. D.E. Eichholz. Cambridge, Book XXXVIII.
Sarton, George. (1927-1948). Introduction to the History of Science. (5 vols). Vol.10. Baltiore.
- چکیده مشاهده شده: 2550 بار
- PDF دانلود شده: 4582 بار