نامه به سردبیر


حقیقت‌گویی به بیماران سرطانی چالشی اخلاقی برای جامعه

صدیقه عربی, بی‌بی اقدس اصغری

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-4
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.25998

امروزه سرطان یکی از بیماری‌های شایع و در حال افزایش است که حجم زیادی از تلاش‌های نظام‌های مراقبتی را به خود اختصاص می‌دهد. در منطقه مدیترانه شرقی سرطان چهارمین عامل کشنده اصلی می‌باشد (1). در ایران نیز سرطان در مجموع یک مشکل مهم بهداشتی بوده (2) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سرطان را سومین عامل مرگ و میر در کشور می‌داند. تحقیقات نشان داده است که در ایران سالیانه بیش از 90000 نفر دچار سرطان می‌شوند که انتظار می‌رود با افزایش امید به زندگی و افزایش درصد سالمندی در جمعیت کشور، موارد بروز سرطان در یک دهه آینده به شدت افزایش یابد، به طوری که طبق تحقیقات تا سال ۲۰۳۰، تعداد سرطانی‌ها با 70‌% افزایش، به ۱۵۵ هزار نفر خواهد رسید (3). امروزه جنبه‌های اخلاقی در سرطان‌شناسی نسبت به گذشته بیشتر مطرح می‌شوند. یكی از این جنبه‌ها دادن اطلاعات به بیماران در خصوص تشخیص و پیش‌آگهی از بیماری‌شان می‌باشد. رشد فزاینده دانش پزشكی و كشف روش‌های جدید درمان و همچنین ایجاد نگرش‌های جدید اجتماعی و پزشكی در اواخر قرن اخیر كه باعث افزایش احساس نیاز به خوداتكایی بیمار در روند درمان شده، موجب افزایش اهمیت جنبه‌های اخلاقی در پزشكی نسبت به گذشته شده است (3).

.........

مقاله پژوهشی/ اصیل


ارتباط سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بزرگسالان تهرانی

پریسا امیری, گلناز واحدی نوتاش, سارا جلالی فراهانی, مهرداد کریمی, شهرام علمداری, فریدون عزیزی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.24297

زمینه و هدف: شواهد موجود، ارتباط سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن نشان داده‌اند. پژوهش حاضر ازجمله اولین مطالعاتی است که با هدف بررسی ارتباط سلامت معنوی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در جمعیت عمومی بزرگسال تهرانی در فاصله سال‌های 95-1393 انجام شده است.

مواد و روش‌ها: مطالعه مقطعی حاضر در چارچوب مطالعه قند و لیپید تهران بر روی بزرگسالانی که پرسشنامه جامع سنجش سلامت معنوی و همچنین مقیاس بومی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (SF-12) را تکمیل نموده بودند، انجام شد. ارزیابی ارتباطات بین متغیرهای جمعیت‌شناختی، سلامت معنوی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری به تفکیک جنسیت انجام شد.

یافته‌ها: پرسشنامه سلامت معنوی توسط 1595 نفر (56/2 درصد زن و 43/8 درصد مرد) با میانگین سنی 12/5±41/3 سال تکمیل شد. در مجموع 361 نفر (22/6 درصد) مجرد بوده و 657 نفر (2/41 درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند. میانگین امتیاز کل سلامت معنوی و مؤلفه‌های شناختی/ عاطفی و رفتاری در زنان به ‌طور معنی‌داری بالاتر از مردان بود (p<0/001). علاوه بر این میانگین امتیاز کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در مردان نسبت به زنانِ مورد بررسی در تمامی ابعاد بالاتر بود (p<0/001). شاخص‌های برازش مدل مفهومی مورد آزمون برای مردان و زنان مقادیر قابل قبولی را نشان داد. ارتباط مستقیم معنی‌داری بین مؤلفه شناختی/ عاطفی سلامت معنوی با بعد روانی کیفیت زندگی در مردان (p<0/05 و 0/37=β) و زنان (p<0/05 و 0/21=β) وجود داشت.

ملاحظات اخلاقی: پیش از اجرای طرح، تمامی مشارکت‌کنندگان برگه‌های رضایت آگاهانه را امضا کردند.

نتیجه‌گیری: الگوی ساختاری ارتباط معنی‌دار سلامت معنوی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در زنان و مردان بزرگسال تهرانی، می‌تواند در مداخلات ارتقای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در جامعه شهری تهران مورد بهره‌برداری قرار گیرد. تعمیم نتایج حاضر، مستلزم مطالعات بیشتر در جمعیت‌های مختلف به ‌ویژه ساکنین سایر شهرها و روستاهای کشور است.

زمینه و هدف: امنیت اطلاعات یک مسأله حیاتی در حوزه سلامت و درمان است. در بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته، عامل انسانی نادیده گرفته شده و یک نوع دید و رویکرد فنی وجود داشته است. مقاله حاضر با هدف تعیین رابطه ادراک پرسنل از عواقب افشای اطلاعات و تعهد کارکنان با قصد آن‌ها بر قصد نقض امنیت اطلاعات انجام گرفت.

مواد و روش‌ها: نمونه این پژوهش را 181 نفر از پزشکان متخصص بیمارستان‌های آموزشی تخصصی شهر اصفهان تشکیل می‌دادند که به ‌وسیله پرسشنامه بومی‌سازی‌شده با روش در دسترس نمونه‌گیری شدند. جهت سنجش عواقب ادراک‌شده افشای اطلاعات از پرسشنامه D’Arcy و همکاران با 7 سؤال و دارای دو بعد درک از قطعیت و شدت مجازات‌ها و جهت سنجش تعهد سازمانی، پرسشنامه 24 سؤالی Allen و Meyer با سه بعد تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر استفاده شد. پس از تأیید روایی صوری، محتوایی و سازه پایایی به روش آلفای کرونباخ و پایایی مركب، فرضیه‌ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و توسط نرم‌افزار SmartPLS آزموده شدند.

یافته‌ها: یافته‌های این تحقیق نشان داد که ادراک پزشکان متخصص از سیاست‌های سازمانی که نشانگر قطعیت و شدت مجازات افشای اطلاعات است، رابطه منفی معنادار با قصد نقض امنیت اطلاعات بیماران توسط آن‌ها دارد (P<0.001). همچنین نتایج نشان داد که ادراک پزشکان متخصص از تعهد که شامل تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر بود، رابطه معنادار بر قصد نقض امنیت اطلاعات بیماران توسط آن‌ها ندارد.

ملاحظات اخلاقی: شرکت در جمع‌آوری داده‌ها داوطلبانه بود، رضایت شفاهی شرکت‌کنندگان کسب و به آنان نسبت به محرمانگی هویت آن‌ها اطمینان داده شد.

نتیجه‌گیری: سیاست‌های سازمانی از لحاظ قطعیت و شدت مجازات پزشکان نقض‌کننده امنیت اطلاعات باید در سطح بیمارستان‌ها و حتی در سطح وزارتخانه تشدید و با ابزار گوناگون به اطلاع دست‌اندرکاران حوزه درمان و از جمله پزشکان برسد.

رابطه داروساز و بیمار از دیدگاه اخلاق و حقوق

کورش دل پسند, سعید نظری توکلی, حمید محمدی کجیدی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.25258

زمینه و هدف: آگاهی به وظایف حقوقی و اخلاقی در هنگام ارائه خدمات داروسازی سبب ارتقای کیفیت درمان و بهبود رابطه بیمار با داروساز، ‎افزایش سطح همکاری و کم‌ترشدن شکایت بیمار از داروساز خواهد شد.

مواد و روش‌ها: واژگان کلیدی «رابطه داروساز و بیمار» و «تاریخچه ارتباط داروساز با بیمار» و «نقش داروساز در حق سلامت» در پایگاه‌های اطلاعاتی داخلی و خارجی PubMed، Magiran، IranMedex، SID، Direct Science، Scopus و کلیه اسناد و متون حقوقی در خصوص قوانین و مبانی اخلاق داروسازی به زبان فارسی و انگلیسی، در بازه زمانی 2000 تا 2019 جستجو شدند.

یافته‌ها: نگاهی گذرا به چرخه خدمات سلامت لزوم برقراری ارتباط صحیح داروساز و بیمار را مشخص می‌کند، چراکه داروساز حلقه پایانی ارائه خدمات سلامت است و در صورت ندادن خدمات صحیح و اصولی تلاش سایر حرفه‌مندان سلامت را بی‌اثر می‌کند. برای تعریف و تبیین رابطه داروساز و بیمار باید از تاریخچه این رشته و چگونگی شکل‌گیری آن شروع کرد. مشخص‌شدن جایگاه داروساز در نظام سلامت نیز کمک بزرگی به تعریف این رابطه خواهد کرد.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در انتخاب و گزارش یافته‌ها و استناددهی به متون رعایت گردید.

نتیجه‌گیری: حفظ کرامت، شأن بیماران، حقوق بشر و اخلاق پزشکی ابعاد موازی‌ای هستند که در ارتباط داروساز و بیمار وجود دارد و به ‌نوبه خود، وظیفه‌ای بر روي دوش دولت و تأمین‌کنندگان مراقبت‌های سلامت از جمله دارو می‌گذارند تا حداقل استانداردها را در همه اماکن درمانی علی‌الخصوص داروخانه‌ها رعایت و فراهم کنند.

مبانی ارزشی الگوی پیشرفت آموزش علوم پزشکی و سلامت در جمهوری اسلامی ایران

شیما طباطبایی, ناصر سیم‌فروش, محمود عباسی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.25612

زمینه و هدف: تعهد نظام آموزش پزشکی جامعه‌نگر، حرکت در جهت آرمان‌های اسناد بالادستی و تربیت نیروی انسانی کارآمد، مبتنی بر نیازها و ارزش‌های انسانی ـ ‌اخلاقی جامعه و کاربست ارزش‌ها در آموزش پزشکی است. از آنجایی که سند الگوی پایه پیشرفت اسلامی ـ ایرانی به عنوان مهم‌ترین سند بالادستی کشور پس از قانون اساسی شناخته می‌شود. تطبیق ارزش‌های اسناد سلامت با ارزش‌های سند الگوی پایه، جهت تببین ارزش‌های الگوی پیشرفت علوم پزشکی کشور، ضرورت دارد.

مواد و روش‌ها: اسناد بالادستی مرتبط با علوم پزشکی به صورت هدفمند انتخاب و بیانیه ارزش‌ها از نظر محتوایی و به شیوه نقادانه تحلیل شدند. ارزش‌های الگوی آموزش پزشکی کشور تببین و رابطه ارزش‌های پیشنهادی با مبانی ارزشی سند پایه پیشرفت تحلیل شد.

یافته‌ها: تمامی اسناد مورد بررسی البته با رویکردهای مختلف تأکید بر ارزش‌های انسانی و اخلاقی مبتنی بر باورهای دینی دارند. نقشه جامع سلامت و سیاست‌های کلی سلامت در بیانیه ارزش‌ها بسیار غنی هستند.

ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه تمامی ملاحظات اخلاقی مرتبط به تحلیل نقادانه اسناد سیاستگذاری، رعایت شده است.

نتیجه‌گیری: علی‌رغم توجه به ارزش‌ها در اسناد، بیانیه‌های ارزشی از یکپارچگی لازم برخوردار نمی‌باشند. مبانی ارزشی پیشنهادی پژوهشگران در الگوی پیشرفت آموزش علوم پزشکی و مراقبت سلامت کشور شامل 12 ارزش بینادین است. ایمان به خدا (خدامحوری)، حق سلامت حداکثری، سلامت همه‌جانبه، معنویت، كرامت انسانی، حسن فاعلی و فعلی حرفه پزشکی، فضایل اخلاقی، آموزه‌های دینی، عدالت، پاسخگویی، همبستگی اجتماعی، جهاد علمی و مرجعیت علمی ارزش‌های بنیادین پیشنهادی و منطبق با الگوی پایه پیشرفت هستند.

زمینه و هدف: سرطان تهدیدی برای سلامت جوامع بشری محسوب می‌شود و نه‌تنها تأثیرات جسمی، بلکه تأثیرات روانی بسیاری بر افراد دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سرسختی روان‌شناختی با امیدواری از طریق راهبردهای مقابله‌ای شناختی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان بود.

مواد و روش‌ها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می‌باشد و جامعه پژوهش کلیه بیماران سرطانی مراجعه‌کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان شهید باهنرکرمان بوده‌اند که از میان کلیه بیماران  540 بیمار سرطانی زن به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده‌اند. شرکت‌کنندگان پرسشنامه‌های سرسختی روان‌شناختی (کوباسا)، امیدواری (میلر)، راهبردهای مقابله با درد (روزنشتایل و کیف) را در این پژوهش تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل مدل بر اساس نرم‌افزار آموس 24 انجام گرفت. مبنای اصلی آنالیز داده‌ها بر اساس معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تأییدی بود.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم برای دو متغیر راهبردهای مقابله‌ای شناختی و سرسختی روان‌شناختی 0/78 برای امیدواری و سرسختی روان‌شناختی 0/41 و برای امیدواری در مقابل راهبردهای مقابله‌ای شناختی 0/55 می‌باشد و برای نشان‌دادن اثر غیر مستقیم از آزمون تصحیح استفاده می‌گردد و آزمون معنادار شد (0/05>سطح معناداری).

ملاحظات اخلاقی: رضایت آگاهانه شفاهی از شرکت‌کنندگان کسب گردیده و به آن‌ها درباره محرمانگی اطلاعات، اطمینان داده شد.

نتیجه‌گیری: از یافته‌های این پژوهش می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که راهبردهای مقابله‌ای شناختی می‌تواند به عنوان متغیر واسطه‌ای تأثیر سرسختی روان‌شناختی را بر امیدواری بیماران مبتلا به سرطان را تقویت نماید.

کیفیت ارتباط پرستاران و رابطه آن با تنش‌های روانی و ادراک دشواری کار در پرستاران شاغل در بیمارستان‌های شهرستان ملایر

هادی سلیمی, سپیده بشیرگنبدی, موسی جاودان, کبری حاجی علیزاده, مرضیه صادقیان

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.16894

زمینه و هدف: پژوهش‌ها پرستاران را از نظر ارتباطی ضعیف عنوان کرده‌اند. بنابراین ضروری است نحوه ارتباط پرستاران در موقعیت‌های مختلف مورد بررسی قرار گیرد. از این ‌رو این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت ارتباط پرستاران با همسر، همکار و بیمار و رابطه آن با تنش‌های روانی و ادراک دشواری کار در پرستاران شاغل در بیمارستان‌های شهرستان ملایر انجام شد.

مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر مقطعی (توصیفی ـ همبستگی) بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران متأهل و شاغل در بیمارستان‌های شهرستان ملایر در سال 1395 بودند که (115 نفر) به صورت نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته‌شده، پرسشنامه کیفیت ارتباط پرستار، پرسشنامه تنش روانی (PSQ) و مقیاس دشواری کار بود. برای تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (ANOVA)، آزمون بونفرونی و همبستگی پیرسون و نرم‌افزار SPSS 22 استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین کیفیت ارتباط پرستار با همسر، با کیفیت ارتباط با همکار و بیمار به ترتیب با میانگین 42/12±91/08، 12/39±83/45 و 13/01±81/45 وجود دارد (p=0/001 ،F=18/36)، اما تفاوت معناداری بین کیفیت ارتباطی پرستار با همکار و با بیمار وجود ندارد (p=0/690). نتایج همبستگی نشان داد همبستگی منفی و معناداری بین تنش روانی با کیفیت ارتباطی پرستار با همکار (p=0/049 ،r=0/19) و بیمار (p=0/002 ،r=0/30) وجود دارد. همچنین بین ادراک از دشواری کار با کیفیت ارتباطی پرستار با بیمار همبستگی منفی و معناداری وجود داشت (p=0/030 ،r=0/21).

ملاحظات اخلاقی: ابتدا مجوز لازم از شبکه بهداشت و درمان ملایر کسب شد و آنگاه پس از مراجعه به بیمارستان‌ها در مورد داوطلبانه‌بودن شرکت در پژوهش و پنهان‌ماندن اطلاعات شخصی توضیح داده شد تا نمونه‌ها با رضایت شرکت کنند.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش، پرستاران از نظر ارتباطی ضعیف نیستند و با توجه به مخاطب خود و برخی عوامل دیگر رفتار می‌کنند و می‌توان آموزش و مداخله در بهبود تنش‌های روانی و ادراک دشواری کار پرستاران را به عنوان یک روش مؤثر در افزایش کیفیت ارتباطی آنان پیشنهاد داد.

اثربخشی آموزش عفو مبتنی بر دیدگاه اسلامی (قرآن و احادیث) بر افزایش صمیمیت زوجین و ابعاد آن: تلویحاتی برای درمان

فریبا کیانی, طیبه رحیمی پردنجانی, علی محمدزاده ابراهیمی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.21075

زمینه و هدف: عفو می‌تواند به عنوان مانعی در برابر اثرات هیجان‌های منفی ناشی از تعارضات زوجین باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش عفو مبتنی بر دیدگاه اسلامی (قرآن و احادیث) بر صمیمیت زوجین و ابعاد آن در زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر شهرکرد انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این مداخله نیمه آزمایشی که با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد، 20 زوج که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره شهر شهرکرد مراجعه کرده بودند، با روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. با کمک پرسشنامه صمیمیت زوجین، ابتدا میزان صمیمیت زوجین قبل از مداخله بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اندازه‌گیری شد (پیش‌آزمون). بعد از مداخله (آموزش عفو مبتنی بر دیدگاه اسلامی) بر روی گروه آزمایش در طی 9 جلسه هفتگی 90 دقیقه‌ای، پرسشنامه مجدداً بر روی هر دو گروه اجرا شد (پس‌آزمون). داده‌ها با کمک آماره‌های توصیفی و روش کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش عفو مبتنی بر دیدگاه اسلامی تأثیر معنی‌داری بر صمیمیت زوجین و شش بعد به اسم صمیمیت عاطفی، ارتباطی، مذهبی، فیزیکی، روان‌شناختی و بعد کلی داشت (p<0/01).

ملاحظات اخلاقی: قبل از انجام پژوهش، هدف مطالعه برای شرکت‌کنندگان توضیح داده شد تا با رضایت کامل مشارکت داشته باشند.

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش حاکی از این بود که از آموزش عفو مبتنی بر دیدگاه اسلامی می‌تواند در طرح‌ریزی مداخله‌های درمانی استفاده نمود.

زمینه و هدف: رازداری و حفظ حریم خصوصی مراجع از اصول بنیادین و ارکان مهم رابطه درمانی و اخلاق حرفه‌ای در حوزه فعالیت‌های روان‌شناختی و مشاوره‌ای است. روان‌شناسان و مشاوران بنا به وظیفه حرفه‌ای و قانونی خود موظف به حفظ اسرار مراجعین خود هستند. هدف از پژوهش حاضر، تبیین ابعاد رازداری و افشای اسرار در حوزه خدمات روان‌درمانی و مشاوره و تحلیل قوانین موجود در این حوزه است.

مواد و روش‌ها: در این پژوهش، نظام‌نامه اخلاقی سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره و قوانین مربوطه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: با توجه به نظام‌نامه اخلاقی سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره و مواد قانونی، روان‌شناسان و مشاوران ملزم به حفظ اسرار مراجعین خود هستند. بر همین اساس، چنانچه روان‌شناس یا مشاور اسرار مراجعین خود را افشا نماید، مسؤولیت قانونی متوجه اوست، البته باید توجه داشت که رازداری امری نسبی است و ممکن است شرایطی به وجود آید که متخصص به موجب قانون ملزم به نقض رازداری و افشای اطلاعات مراجعین خود شود.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانت‌داری در گزارش متون و اسناد به منابع رعایت گردید. این پژوهش با هزینه شخصی انجام شده و فاقد هرگونه حمایت مالی می‌باشد.

نتیجه‌گیری: این مطالعه حاکی از آن است که رازداری و حفظ حریم خصوصی مراجعین موضوعی است که در ایران مغفول مانده است، در این خصوص کاستی‌های قابل توجهی در نظام‌نامه اخلاقی و قوانین وجود دارد که با توجه به مسائل و چالش‌های جدید نیازمند بازنگری هستند. ضمناً لازم است مباحث اخلاق حرفه‌ای و رازداری در سرفصل‌های آموزشی و دوره‌های بازآموزی مد نظر قرار گیرد.

ارائه الگوی پارادایمی از دلایل اعتمادزدایی از نظام سلامت در رسانه‌های اجتماعی و ارائه خط ‌مشی مطلوب مواجهه با آن

سیدمحمدرضا اصنافی, علی‌اکبر فرهنگی, عبدالله گیویان, افسانه مظفری

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-16
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.21554

زمینه و هدف: ارتباط پزشک و بیمار یکی از مهم‌ترین ارتباط انسانی در نظام سلامت بوده و اعتماد اساس این ارتباط است. از طرفی نظام سلامت به دلیل ارتباط با همه سطوح جامعه، حساسیت‌برانگیزبودن، ظرفیت ایجاد هیجان و مرتبط‌بودن با سلامتی افراد فرصت بهتری برای شایعه‌سازی و در نتیجه تأثیر بر اعتماد دارد. ساخت و انتشار شایعه و اخبار کذب در رسانه‌های اجتماعی در خصوص تجربیات پزشکی و مؤلفه‌های مؤثر بر نظام سلامت موضوعی مهم و البته نوین جهت بررسی و انجام یک مطالعه است.

مواد و روش‌ها: این مقاله با استفاده از مصاحبه و برگزاری جلسات گروه کانونی تلاش کرده است در چارچوب روش گرندد تئوری یک الگو از چرایی اعتمادزدایی ارائه کند.

یافته‌ها: از آنجا که یکی از جدی‌ترین نیازها و منافع ذی‌نفعان حاکمیتی کنترل ساز و کار تولید و توزیع اخبار کذب و شایعه در رسانه‌های اجتماعی است و همچنین مشاهدات پژوهشگر در سطح رسانه‌های اجتماعی گواهی می‌داد که بخش قابل‌ توجهی از شایعات در فضای رسانه‌های اجتماعی به‌ نوعی به سلامت و نظام سلامت مرتبط است، محقق بررسی و تحلیل این موضوع را برای مقاله خود در نظر گرفته است. در این مطالعه نشان داده شد عدم مسؤولیت حقوقی در خصوص محتواهای منتشرشده باعث شده است انتشار شایعه در رسانه‌های اجتماعی با کم‌ترین هزینه امکان‌پذیر و معمول باشد. عدم اطلاع‌رسانی صحیح، چرخه اقتصادی تولید شایعه و ناکارآمدی، عوامل اصلی ایجاد و انتشار شایعه در خصوص نظام سلامت هستند. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که این‌ همه باعث کاهش اعتماد به نظام سلامت در جامعه شبکه‌ای شده است.

ملاحظات اخلاقی: این مقاله با هزینه شخصی انجام شده و مستخرج از رساله دکتری در رشته مدیریت رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران است.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تغییر نظام رسانه‌ای کشور به سمت مسطح‌شدن و از بین‌رفتن مکانیسم‌های کنترلی و دروازه‌بانی خبر، نظام سلامت را مانند دیگر نظام‌های حاکمیتی در مدیریت اخبار مربوط به خود دچار مشکل کرده  است. از این رو پیشنهاد می‌شود بخش‌های از نظام سلامت که وظیفه مدیریت برند و تصویر کلان نظام سلامت و شبکه بهداشت کشور را دارند، در درجه اول ضمن درک تغییر نظام رسانه‌ای و به ‌تبع نظم اجتماعی به سمت نظم شبکه‌ای باید نقش کنشگری خود را افزایش دهند.

اثربخشی مداخله آموزشی بر سلامت معنوی دانشجویان مامایی با استفاده از پرسشنامه جامع ایرانی

سکینه بهبودی, محمود عباسی, فروزان اکرمی, ملیحه فرید, مهناز اکبری کامرانی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-9
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.23274

زمینه و هدف: برخورداری ماماها از صلاحیت مراقبت معنوی به‌ عنوان یکی از اعضای گروه سلامت، از اهمیت ویژه‌ای برای ارتقای سلامت مادر و نوزاد و جامعه برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی بر سطح سلامت معنوی دانشجویان مامایی انجام گردیده است.

مواد و روش‌ها: این پژوهش نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون ـ پس‌آزمون روی 56 نفر از دانشجویان واجد شرایط کارشناسی مامایی شاغل به تحصیل در دانشگاه‌های کرج در سال تحصیلی 97-1396 انجام شد. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه جامع سلامت معنوی در جمعیت ایرانی استفاده شد. جلسات آموزش گروهی در مدت 16 ساعت به ‌صورت نظری برگزار شد. برای تحلیل داده‌ها از میانگین، انحراف معیار و آزمون‌های تحلیلی ناپارامتری فریدمن و ویلکاکسون با استفاده از نسخه SPSS 19 استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین و رتبه نمرات سلامت معنوی (در هر سه سازه بینش، گرایش و رفتار) پس از آموزش افزایش معنی‌دار داشت. همچنین میانگین نمره سلامت معنوی یک ماه پس از آموزش افزایش معنی‌دار داشت (p<0.0001). بیشترین نمره سلامت معنوی مربوط به بلافاصله پس از آموزش بود و تفاوت معنی‌داری بین نمرات بلافاصله و یک ماه پس از آموزش وجود نداشت (به ترتیب p=0/655، p=0/851). بین سن، معدل و ترم تحصیلی شرکت‌کنندگان با تفاوت میانگین نمرات سلامت معنوی ارتباط معناداری مشاهده نشد (p>0.05).

ملاحظات اخلاقی: پس از توضیح درباره اهداف پژوهش و محرمانگی اطلاعات، رضایت شفاهی شرکت‌کنندگان کسب گردید.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها بر تأثیر برنامه آموزشی بر سلامت معنوی دانشجویان مورد مطالعه دلالت دارد. از این رو گنجانیدن آموزش سلامت و مراقبت معنوی در برنامه درسی دانشجویان مامایی توصیه می‌گردد.

مقایسه سطح تکامل اخلاقی پرستاران در بیمارستان‌های آموزشی و خصوصی شهر مشهد

رضا بيات ترك, الهه كاراژيان, نازگل بهگام, آرزو فرج‌پور, زهرا مصطفويان, مهران همام

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-12
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.23359

زمینه و هدف: امروزه با توجه به تغییرات به وجودآمده در زمینه سلامت از جمله استفاده از فناوری‌های روز، تفاوت در خواسته و نیازهای افراد، تغییرات الگویی بیماری‌ها، افزایش آگاهی عموم، ضرورت استفاده از رویکرد اخلاقی بیش از پیش احساس می‌شود، لذا این مطالعه با هدف سنجش سطح تکامل اخلاقی پرستاران در بیمارستان‌های مشهد و مقایسه‌ آنان در بین پرستاران بیمارستان‌های آموزشی و غیر آموزشی طراحی و اجرا شد.

مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی در سطح چهار بیمارستان خصوصی و آموزشی شهر مشهد در سال 1397 به روس نمونه‌گیری آسان بر روی 198 پرستار پس از کسب رضایت آگاهانه و با استفاده از ابزار استاندارد کولبرگ انجام شد و داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: در این مطالعه 198 پرستار با میانگین سنی 7/80±35/86 و میانگین سابقه کاری 7/03±10/73 شرکت نمودند. میانگین نمره NP، 6/84±45/29 و میانگین نمره CP، 03/91±20/09 در پرستاران بود و اختلاف معنی‌داری در بیمارستان‌های خصوصی و آموزشی در این زمینه مشاهده نشد. همچنین بین عوامل دموگرافیک و نمرات مذکور به جز در بخش مراقبت ویژه، ارتباط آماری معنی‌داری مشاهده نشد.

ملاحظات اخلاقی: كسب رضايت آگاهانه از شركت‌كنندگان و رعايت اصل محرمانگي پيوسته مد نظر بوده است.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج به دست‌آمده مشخص شد كه نمره سطح تكامل اخلاقی از میانگین نمره بالاتر است، ولی تا سطح مطلوب نیز فاصله دارد، اغلب پرستاران در سطوح عرفی و پس عرفی می‌باشند، اما شمار قابل توجهی هم در سطح پیش عرفی هستند. از طرف دیگر با توجه به تأثیر محیط و عملكرد حرفه‌ای پرستاران بر الگوپذیری و یادگیری دانشجویان، انتظار می‌رود ارتقای بعد اخلاقی عملكرد حرفه‌ای پرستاران به خصوص در بیمارستان‌های آموزشی در اولویت برنامه‌های توانمندسازی كادر پرستاری قرار گیرد و عملکرد اخلاقی پرستاران مورد نظارت و ارزشیابی قرار گیرد.

بررسی تأثیر ارزش‌های اسلامی بر اخلاق حرفه‌ای پرستاران با نقش میانجی منشور اخلاقی سازمان

امید مهدیه, رهام شرف, آزاده شجاعی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.28627

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نقش اخلاق حرفه‌ای در توسعه سازمان و بهبود زندگی کاری، لازم است در تعیین اثربخشی و هدایت منابع انسانی به رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای در سازمان توجه شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ارزش‌های اسلامی بر اخلاق حرفه‌ای پرستاران با نقش میانجی منشور اخلاقی سازمان انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این پژوهش، از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی (پیمایشی) می‌باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دولتی شهر زنجان را شامل می‌شود. ابزار پژوهش، پرسشنامه است که روایی محتوا و پایایی آن (با استفاده از آلفای کرونباخ) تأیید شد. برای سنجش متغیر اخلاق حرفه‌ای از پرسشنامه قاسم‌زاده و همکاران (1393 ش.) و برای دو متغیر دیگر از پرسشنامه محقق‌ساخته استفاده شد. برای آزمون فرضیه‌ها از روش معادلات ساختاری و نرم‌افزار PLS استفاده شد.

یافته‌ها: طبق یافته‌ها، ارزش‌های اسلامی بر اخلاق حرفه‌ای پرستاران و منشور اخلاقی سازمان، تأثیر مثبت و معناداری دارد. از طرفی رابطه معناداری بین منشور اخلاقی سازمان و اخلاق حرفه‌ای پرستاران مشاهده شد. همچنین نقش میانجی منشور اخلاقی سازمان در رابطه بین ارزش‌های اسلامی و اخلاق حرفه‌ای پرستاران تأیید شد.

ملاحظات اخلاقی: در هنگام جمع‌آوری داده به پاسخگویان اطمینان داده شد که نظرات آن‌ها محرمانه خواهد ماند و فقط در تحلیل‌ها استفاده خواهد شد.

نتیجه‌گیری: رعایت اصول اخلاقی در کار پرستاری به بهبود خدمات پرستاری منجر می‌گردد. نتایج مطالعه نشان داد، چنانچه پرستاران، ارزش‌های اسلامی را هنگام ارائه خدمات در نظر داشته باشند، ارزشمندی و اهمیت کار آن‌ها بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.

طراحی مدل اخلاق سازمانی فضیلت‌محور برای بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران

علی‌اصغر پورعزت, حسن زارعی متین, حمیدرضا یزدانی, بهاره ماه‌بانوئی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.21321

زمینه و هدف: سنجش اخلاق سازمانی، دغدغه بسیاری از مدیران و پژوهشگران است. با توجه به ماهیت ویژه بیمارستان‌ها، توجه روزافزون جامعه به اخلاق پزشکی در سال‌های اخیر و تغییرات محیطی و فناوری در عصر حاضر، طراحی مدلی متناسب با بیمارستان‌های کشور اهمیت دارد. هدف این مطالعه طراحی مدل اخلاق سازمانی فضیلت‌محور برای بیمارستان‌هاست و بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران به ‌منزله مورد مطالعه، انتخاب شده‌اند.

مواد و روش‌ها: روش پژوهش کیفی، از نوع نظریه داده‌بنیاد با رویکرد نوخاسته است. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه ساختارنیافته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل مدیران و خبرگان اخلاق سازمانی در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران هستند و بعد از 3 مرحله نمونه‌گیری هدفمند، با ۱۸ مصاحبه اشباع نظری حاصل شد و روابط بین ابعاد مدل، تعیین گردید و روایی و پایایی مدل بررسی شد.

یافته‌ها: بر اساس یافته‌های پژوهش، 17 مقوله فرعی در قالب ۴ مقوله اصلی «وضعیت کلی اخلاق در جامعه»، «پیش‌ران‌های اخلاق در سازمان»، «اخلاق فضیلت‌محور» و «نتایج رعایت اخلاق در بیمارستان» اجزای مدل را تشکیل می‌دهند و روابط بین ابعاد مدل به منزله راهنمای به ‌کارگیری آن تبیین شدند.

ملاحظات اخلاقی: اطلاعات پژوهش از مصاحبه همراه با رضایت از خبرگان به دست آمد و در حفظ محرمانگی اطلاعات آن‌ها اطمینان خاطر ایجاد شد.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های پژوهش برای رسیدن به بیمارستان اخلاقی، بهبود «وضعیت کلی اخلاق در جامعه» موجب تقویت «پیش‌ران‌های اخلاق در سازمان» می‌شود و ارتقای «پیش‌ران‌های اخلاق در سازمان» باعث بهبود «اخلاق فضیلت‌محور» می‌شود. در نهایت رعایت اخلاق فضیلت‌محور، بر نتایج اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی سازمان اثرگذار است. از مدل حاضر می‌توان برای سنجش وضعیت اخلاق فضیلت‌محور در سطح بیمارستان‌ها بهره جست.

مقایسه اثربخشی آموزش تئوریک با آموزش عملی موازین اخلاقی در روان‌پزشکی

آنیتا آذرکلاه, مریم غنی‌زاده, پرویز مولوی, مهریار ندرمحمدی, حبیبه سلوت

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.22086

زمینه و هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تئوریک در مقایسه با آموزش عملی موازین اخلاقی به دانشجویان کارآموزی و کارورزی بخش روان‌پزشکی بود.

مواد و روش‌ها: روش پژوهش از نوع نیمه‌تجربی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان رشته پزشکی بود که دوره کارآموزی و کارورزی بخش روان‌پزشکی را در بیمارستان فاطمی اردبیل می‌گذراندند. با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد 36 نفر به ‌عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند، از این تعداد 18 نفر به ‌صورت تصادفی در گروه آموزش تئوریک موازین اخلاق حرفه‌ای (گروه 1) و 18 نفر در گروه آموزش عملی موازین اخلاق حرفه‌ای (گروه 2) جایگزین شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه شایستگی اخلاقی و چک‌لیست رعایت موازین اخلاق حرفه‌ای در روان‌پزشکی استفاده شد. اطلاعات جمع‌آوری‌شده با نرم‌افزار SPSS 21 مورد تحلیل آماری قرار گرفت. از میانگین و انحراف استاندارد و آزمون t و شاخص اندازه اثر کوهن برای تحلیل آماری استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج به دست‌آمده از این پژوهش نشان داد که از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری بین میانگین‌های نمرات دو گروه در پرسشنامه شایستگی اخلاقی و در پیش‌آزمون چک‌لیست موازین اخلاق حرفه‌ای وجود نداشت. بعد از ارائه آموزش‌ها، میانگین نمرات پس‌آزمون چک‌لیست گروه 2 که آموزش عملی دریافت کرده بودند، افزایش قابل توجهی داشت و به طور معنی‌داری از نمرات گروه یک بالاتر بود. بیشترین تفاوت در رعایت استقلال بیمار و حفظ حریم بیمار ایجاد شده بود. نهایتاً بر اساس مقیاس کوهن اثربخشی آموزش عملی نسبت به آموزش تئوریک بیشتر بود.

ملاحظات اخلاقی: اطلاع‌رسانی به موقع و جلب رضایت دانشجویان هنگام شروع بخش روان‌پزشکی، محرمانه‌نگه‌داشتن نتایج انفرادی دانشجویان، دخالت‌ندادن نتایج در ارزیابی عملکرد آموزشی دانشجویان.

نتیجه‌گیری: آموزش عملی موازین اخلاقی مؤثرتر از آموزش تئوریک بود و صرفاً تأکید بر آموزش‌های تئوریک نمی‌تواند منجر به رعایت موازین و کدهای اخلاق پزشکی باشد، لذا ضروری است که در طول دوره آموزش پزشکان عمومی علاوه بر برگزاری کلاس‌های تئوریک از آموزش کارگاهی و یا سایر روش‌های عملی و مؤثر نیز استفاده گردد.

انواع تعارض منافع غیر مالی در پژوهش‌های زیست‌پزشکی و پیامدهای آن

علی خاجی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.21515

زمینه و هدف: تعارضات اخلاقی مطرح در پژوهش می‌تواند تأثیر نامطلوبی بر تمامی مراحل یک تحقیق داشته باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تعارضات اخلاقی غیر مالی در پژوهش‌های زیست‌پزشکی می‌باشد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه مروری پایگاه‌های اطلاعاتی IranMedex، MagIran، Pubmed با واژگان کلیدی تعارض منافع، غیر مالی و پژوهش جستجو گردید. چکیده مقالات بازیابی‌شده بررسی و پس از حذف مقالات تکراری و غیر مرتبط، متن کامل مقالات مرتبط تحلیل شد.

یافته‌ها: تعارضات غیر مالی را بر اساس گروه‌های درگیر می‌توان به سه دسته: 1ـ پژوهشگران؛ 2ـ مؤسسات پژوهشی؛ 3ـ مجلات علمی تقسیم نمود. تعارضات مطرح برای پژوهشگران: تمایل برای کسب شهرت، کسب درجه و موقعیت علمی بالاتر در مقایسه با همکاران، به دست‌آوردن گرنت‌های پژوهشی و تمایلات سیاسی، دینی و...، به علاه برخی سیاست‌ها در زمین ارتقای اعضای هیأت‌علمی و مشوق‌های پژوهشی. برای مؤسسات پژوهشی: شناخته‌شدن به عنوان یک سازمان حرفه‌ای، طرفداری و یا موقعیت سیاسی افراد تصمیم‌گیرنده و مدیران مراکز پژوهشی، دست‌یافتن به افتخار و یا کسب رتبه در ارزیابی‌ها و شهرت و از مهم‌ترین تعارضات برای مجلات: وجود ارتباط داوران با نویسندگان و یا سازمان‌های پژوهشی تهیه‌کننده مقالات، دریافت گرنت و یا فعالیت از سوی داور در مرکزی که مقاله آن را برای داوری پذیرفته است، داشتن سابقه کار پژوهشی مشترک و یا مقاله با نویسندگان مقاله مورد بررسی.

ملاحظات اخلاقی: ضمن رعایت امانتداری در تحلیل، گزارش و استناددهی انتشار نتایج به دور از هرگونه سوگیری انجام  شد.

نتیجه‌گیری: توجه بیشتر سیاستگذاران این حیطه به تعارضات غیر مالی، تدوین کدهای اخلاقی در این زمینه، فرایندهایی برای شناسایی این نوع از تعارضات و تغییر سیاست‌ها و مقرراتی که در بروز این تعارضات نقش دارند، می‌تواند در به حداقل‌رساندن آن‌ها کمک نماید.

تبیین تجربیات زیسته پرستاران از دروغ مصلحت‌آمیز در مراقبت اخلاقی از بیمار

علیرضا نیکبخت نصرآبادی, سودابه جولائی, الهام نواب, مریم اسماعیلی, محبوبه شالی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-14
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.25013

زمینه و هدف: قرارگرفتن پرستار در دوراهی‌های اخلاقی، مربوط به انتقال حقایق به بیمار و یا کتمان آن، اجتناب‌ناپذیر است و گاهی پرستار در موقعیتی قرار می‌گیرد که برای حفظ منافع بیمار از دروغ مصلحت‌آمیز استفاده می‌کند. شناخت موقعیت‌های استفاده از دروغ و اتخاذ تدابیری جهت ارائه حقیقت درمان به بیماران جهت اخذ تصمیمات صحیح درمانی بر مبنای حقیقت، اولویت ارائه مراقبت اخلاقی است. مطالعه حاضر با هدف تبیین تجربیات پرستاران در ارتباط با استفاده از دروغ مصلحت‌آمیز در فرآیند مراقبت اخلاقی از بیمار صورت گرفت.

مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند، هجده نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، در سال 1397، از طریق مصاحبه‌های عمیق، فردی و نیمه‌ساختاریافته، تجربیات خود را از دروغ مصلحت‌آمیز در مسیر مراقبت اخلاقی از بیمار به اشتراک گذاشتند. متن مصاحبه‌های ضبط‌شده پس از مکتوب‌سازی، بر اساس رویکرد کلایزی تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: نتایج آنالیز داده‌ها، به صورت سه طبقه اصلی و نه زیرطبقه، تعیین و بر اساس ماهیت، به صورت مفهومی نامگذاری گردید. طبقات اصلی پژوهش شامل سراشیبی‌های مسیر مراقبت اخلاقی، فرازهای مسیر مراقبت اخلاقی و دوراهی‌های مسیر اخلاق بودند.

ملاحظات اخلاقی: اهداف و محتوای مطالعه برای تمامی شرکت‌کنندگان توضیح داده شده و در صورت رضایت برای شرکت در مطالعه، فرم رضایت‌نامه کتبی برای تمامی آن‌ها تکمیل گردید.

نتیجه‌گیری: برقراری ارتباط صادقانه و حفظ اعتماد بیماران، پیمودن سراشیبی مسیر مراقبت اخلاقی را هموار می‌سازد. همچنین اتکا به حس حمایت از بیمار، همکاری تیمی و تمسک به ارزش‌های حرفه پرستاری تسهیلگر گذر از دوراهی‌های مسیر با محوریت حفظ حریم و اسرار بیماران است. جهت نیل به این هدف، ارتقای مهارت‌های ارتباطی پرستاران و برگزاری دوره‌های هم‌اندیشی و بیان تجارب گروهی در ارتباط با ارائه مراقبت با هدف حفظ ارزش‌های حرفه پرستاری و تکامل آن‌ها توصیه می‌گردد.

تحلیل پژوهش‌های حوزه اخلاق پزشکی در عرصه بین‌المللی

فاطمه مکی‌زاده, اسماعیل مصطفوی, آمنه‌السادات حاجی‌زاده بافقی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-15
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.28064

زمینه و هدف: تحلیل هم‌واژگانی، روش مطمئنی برای کشف روابط و آشکارسازی پیوندهای حوزه‌های علمی مختلف و مصورسازی ساختار فکری یک رشته علمی است. این پژوهش تلاش دارد با استفاده از فن هم‌واژگانی، ساختار فکری دانش در پژوهش‌های اخلاق پزشکی را مورد مطالعه قرار دهد.

مواد و روش‌ها: روش پژوهش مطالعه حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی است که به تحلیل محتوای متون با رویکرد علم‌سنجی می‌پردازد. جامعه پژوهش شامل 3296 رکورد در حوزه اخلاق پزشکی در پایگاه وب آو ساینس در بازه زمانی 2018-1998 است.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که از نظر فراوانی، واژگان کلیدی اخلاق زیستی و رضایت آگاهانه بیشتری فراوانی را در پژوهش‌های اخلاق پزشکی داشتند. یافته‌های مربوط به خوشه‌بندی سلسله‌مراتبی منجر به شکل‌گیری 9 خوشه در این حوزه گردید که خوشه‌های بیهودگی در پزشکی، رضایت آگاهانه و آموزش پزشکی با رویکرد اخلاق بالینی از نظر راهبردی در بهترین وضعیت قرار دارند.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانت‌داری در انتخاب مقالات، گزارش یافته و استناددهی به متون رعایت گردیده است.

نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد که تحلیل هم‌واژگانی و خوشه‌بندی، می‌تواند به درک ساختار روابط موضوعی در یک حوزه کمک کند. نتایج تحلیل نمودار راهبردی نشان داد که «رضایت آگاهانه»، «آموزش پزشکی با رویکرد اخلاقی» و «بیهودگی در پزشکی» از خوشه‌های مرکزی هستند. در مقابل چهار خوشه «رابطه پزشک و بیمار»، «اخلاق در پژوهش‌های پزشکی»، «حرفه پزشکی و وظیفه‌شناسی» و «مرگ آسان» از خوشه‌های در حال ظهور یا زوال می‌باشند. پژوهش در برخی مباحث و مفاهیم مانند سقط جنین، شبیه‌سازی، عقیم‌سازی و... خلأ آن احساس می‌شود.

مقایسه بهزیستی معنوی، تحمل ابهام و شادکامی در سالمندان ساکن در منزل و خانه سالمندان

عزت‌اله قدم‌پور, امیر کرمی, سیامک خدارحیمی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-13
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.25670

زمینه و هدف: افزایش جمعیت سالمند در کشور همراه با انواع مسائل جسمانی و روان‌شناختی از یکسو و از سوی دیگر، تحولات اجتماعی از قبیل تغییر شیوه زندگی فردی و خانوادگی، باعث افزایش تعداد مؤسسات نگهداری سالمندان شده است. بنابراین هدف پژوهش حاضر با در نظرگرفتن اهمیت تأثیر محیط زندگی بر جنبه‌های مختلف سلامت روان، مقایسه بهزیستی معنوی، تحمل ابهام و شادکامی در سالمندان ساکن در منزل و خانه سالمندان بود.

مواد و روش‌ها: روش این پژوهش، توصیفی از نوع علی ـ مقایسه‌ای بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان شهر شیراز در سال 1397 بود که از جامعه مذکور ۶۰ نفر سالمند سرای سالمندان و ۶۰ نفر از سالمندان ساکن منزل به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. سالمندان ساکن در سرای سالمندان با روش نمونه‌گیری در دسترس و سالمندان ساکن در منزل به شیوه نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌های تحمل ابهام نوع دو مک‌لین، بهزیستی معنوی دهشیری و همکاران و شادکامی آکسفورد بود. اطلاعات حاصل از پرسشنامه‌ها با استفاده از شاخص‌های توصیفی و روش تحلیل واریانس چندمتغیری در نرم‌افزار آماری SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: نتایج آزمون اثر پیلایی در آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که اثر گروه بر ترکیب بهزیستی معنوی، تحمل ابهام و شادکامی معنادار است (0/875=مجذور اتا تفکیکی و P<0/001 و 270/31=(116و3)F). همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات بهزیستی معنوی (304/29=F)، تحمل ابهام (65/64=F) و شادکامی (405/31=F) به طور معناداری در سالمندان ساکن در خانه سالمندان کم‌تر از سالمندان ساکن در منزل می‌باشد (P<0/001).

ملاحظات اخلاقی: قبل از انجام پژوهش، هدف مطالعه برای شرکت‌کنندگان توضیح داده شد تا با رضایت کامل مشارکت داشته باشند. همچنین رضایت آگاهانه کتبی از شرکت‌کنندگان اخذ گردید.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد بهزیستی معنوی، تحمل ابهام و شادکامی در سالمندان ساکن خانه سالمندان کم‌تر از سالمندان ساکن منزل است، لذا مشارکت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ در ﺟﻬﺖ ﺗﺪارک رﻓﺎه و آﺳﺎﻳﺶ رواﻧﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ، حمایت مسؤولان با پوشش بیمه‌ای مناسب برای سالمندان، ایجاد سیستم خدمات‌درمانی در منزل و حمایت از مراقبت‌دهندگان خانوادگی برای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮی از ﺑﻬﺪاﺷﺖ روان در اﻳﻦ ﮔﺮوه می‌تواند مؤثر واقع شود.

نگرش پرستاران مراقبت ویژه نسبت به مرگ

فرزانه صفری ملک کلایی, لیلا جویباری, باقر پهلوان‌زاده, اکرم ثناگو, رضا جهانشاهی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.24703

زمینه و هدف: نگرش نسبت به مرگ یکی از مهم‌ترین عواملی است که روی اخلاق مراقبت حرفه‌مندان سلامت اثر می‌گذارد. هدف این مطالعه تعیین نگرش پرستاران شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه نسبت به مرگ بوده است.

مواد و روش‌ها: در این پژوهش توصیفی ـ مقطعی، تمامی پرستاران شاغل در بخش‌های مراقبت‌های ویژه (ICU)، مراکز آموزشی درمانی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1397، به صورت تمام شماری (156 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه نگرش به مرگ Wong و همکاران استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های من‌ویتنی، کروسکال‌والیس و رگرسیون خطی استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نگرش کل به مرگ (23/59±150/89) بوده و بیشترین میانگین نگرش به مرگ به ترتیب مربوط به حیطه‌های پذیرش فعالانه (9/26±49/48)، ترس از مرگ (7/47±33/64) و پذیرش خنثی (3/54±27/41) بود. ارتباط معنی‌داری بین نگرش به مرگ با ویژگی‌های جمعیت‌شناختی شرکت‌کنندگان مشاهده نشد (0/05<P).

ملاحظات اخلاقی: پس از بیان اهداف مطالعه، رضایت آگاهانه شفاهی شرکت‌کنندگان کسب و درباره محرمانگی اطلاعات به آنان اطمینان داده شد.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از آن است که پرستاران بخش‌های مراقبت ویژه نگرش فعالانه و مثبتی نسبت به مرگ داشتند. آموزش بالینی در زمینه مرگ و مراقبت از بیماران در حال مرگ به پرستاران به منظور بهبود نگرش آنان و ارائه مراقبت اخلاقی توصیه می‌گردد. همچنین پیشنهاد می‌شود ارتباط بین نگرش به مرگ و نحوه ارائه مراقبت پرستاری مورد بررسی قرار گیرد.

ارتباط عوامل بافتاری و نیازهای معنوی با بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا بیماری دیابت

محمد آهنگرکانی, اسحاق رحیمیان بوگر, مونا معبودی, ساره فردافشاری, راضیه اسماعیل‌دخت

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-16
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.27889

زمینه و هدف: دیابت به عنوان شایع‌ترین بیماری مزمن متابولیک با ایجاد بحران در ابعاد جسمی، روانی و معنوی، باعث افزایش استفاده از منابع معنوی به عنوان یک مکانیسم مقابله‌ای می‌شود. از متغیرهایی که موجب تقویت بعد معنوی می‌شود، بهزیستی معنوی است که ابعاد مختلف زندگی انسان را هماهنگ می‌کند و جهت سازگاری با بیماری لازم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین عوامل بافتاری و نیازهای معنوی با بهزیستی معنوی در بیماران دیابتی انجام شد.

مواد و روش‌ها: این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری کلیه بیماران دیابتی شهرستان ساری بودند که به ازای پارامترهای پژوهش تعداد 113 نفر به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب گردیدند. جهت گردآوری داده‌ها و ارزیابی از ابزار بهزیستی معنوی پیترمن، مقیاس نیازهای معنوی بسینگ و مقیاس عوامل بافتاری ماریان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش آماری تحلیل رگرسیون گام به گام و نرم‌افزار SPSS 21 استفاده شد.

یافته‌ها: نیاز وجودی، نیاز مذهبی و نیاز به آرامش درونی (0/001>P) به صورت مثبت و معنی‌دار بیشترین سهم (0/47=R2) را در پیش‌بینی بهزیستی معنوی داشتند. ابعاد بهداشت، اقتصادی، آموزشی، مسکونی و پزشکی عوامل بافتاری (001/0>P) بیشترین سهم (0/51=R2) را در پیش‌بینی بهزیستی معنوی داشت.

ملاحظات اخلاقی: پیش از اجرای طرح، تمامی مشارکت‌کنندگان برگه‌های رضایت آگاهانه را امضا کردند.

نتیجه‌گیری: بنابراین می‌توان گفت که مؤلفه‌های نیازهای معنوی و عوامل بافتاری به عنوان دو سازه روان‌شناختی می‌توانند در بهزیستی معنوی بیماران نقش داشته باشند. بنابراین توصیه می‌شود که تدوین برنامه و رویکردهایی در جهت توجه به نیازهای معنوی بیماران و عوامل محیطی تأثیرگذار بر بیماری در راستای ارتقای بهزیستی معنوی آنان فراهم سازند.

مقایسه اثربخشی مداخله درمانی اخلاق‌مدار مبتنی بر صبر با درمان شناختی ـ رفتاری در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2

حسین زارع, احمد علی‌پور, فرهاد خرمائی, اعظم فرمانی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-18
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.26283

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت صبر در سلامت روان، پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی مداخله درمانی اخلاق مدار مبتنی بر صبر با درمان شناختی ـ رفتاری بر انعطاف‌پذیری شناختی، سازگاری روانی ـ اجتماعی با بیماری، کانون کنترل سلامت و پیروی از رژیم درمانی بیماران دیابتی نوع 2 پرداخته است.

مواد و روش‌ها: طرح پژوهش حاضر، طرح نیمه‌تجربی از نوع پیش‌آزمون و پس‌آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه‌کننده به درمانگاه شهید مطهری شهر شیراز بود که از میان این افراد، تعداد 60 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (دریافت‌کننده مداخله مبتنی بر صبر و گروه دریافت‌کننده درمان شناختی ـ رفتاری) و یک گروه کنترل جایگزین شدند.

یافته‌ها: بر طبق نتایج، میانگین دو گروه آزمون در متغیرهای انعطاف‌پذیری شناختی، پیروی از درمان، کانون کنترل سلامت «درونی» و سازگاری روان‌شناختی بیشتر از میانگین گروه کنترل در این متغیرها بوده که این نشان‌دهنده اثربخشی مداخله صبر و درمان شناختی ـ رفتاری است. همچنین میانگین دو گروه آزمون در متغیرهای کانون کنترل سلامت «قدرت ـ دیگران» و کانون کنترل سلامت «شانس» کم‌تر از میانگین گروه کنترل در این متغیرها بوده که این نیز نشان‌دهنده اثربخشی این دو مداخله در کاهش میزان کانون کنترل سلامت «بیرونی» در بیماران دیابتی است، اما میانگین گروه دریافت‌کننده مداخله صبر در متغیر کانون کنترل سلامت «خدا» بیشتر از میانگین گروه دریافت‌کننده درمان شناختی ـ رفتاری و گروه کنترل بوده که این نشان می‌دهد که دریافت مداخله درمانی صبر منجر به افزایش نمرات کانون کنترل سلامت «خدا» در بیماران دیابتی شده است.

ملاحظات اخلاقی: ملاحظات اخلاقی مرتبط با پژوهش رعایت شد.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاکی از اثربخشی و کارآمدی مداخله درمانی مبتنی بر صبر، پیشنهاد می‌گردد مداخله مذکور در ارتقای سلامت روان و افزایش پیروی از درمان در بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.

تعیین میزان رخداد رفتارهای ایذایی در بخش‌های درمانی

سمیه حقیقت, محمود سقایی, غلامحسین احمدزاده

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-11
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.22912

زمینه و هدف: رفتار ایذایی هر نوع رفتار نامناسب، مقابله یا تضاد، از بدرفتاری کلامی تا خشونت فیزیکی یا جنسی را شامل گردیده و منجر به آسیب یا ارعاب دیگران می‌شود. رفتارهای ایذایی در محیط‌های درمانی تأثیرات گسترده‌ای بر گیرندگان و ارائه‌دهندگان خدمات سلامتی دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی بروز رفتار ایذایی و جو حاکم بر روابط پزشک و پرستار در جامعه درمانی بوده است.

مواد و روش‌ها: یک مطالعه توصیفی ـ مقطعی است که 248 نفر از کارکنان بیمارستان‌های آموزشی اصفهان با روش نمونه‌گیری تمام‌شماری وارد مطالعه شده و اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق‌ساخته بررسی رفتارهای ایذایی، دارای سؤالات چندگزینه‌ای طی سال 1396 جمع‌آوری شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS 16 با استفاده از آمار توصیفی گزارش شدند.

یافته‌ها: 163 نفر (7/65 درصد) شرکت‌کنندگان کارکنان زن و مابقی مرد، 82 (33/1 درصد) نفر از پاسخ‌دهندگان از بیمارستان الزهرا و 105 (42/3 درصد) نفر در بخش اورژانس مشغول به کار بودند. 212 (85/5 درصد) نفر از پاسخ دهندگان شاهد رفتارهای ایذایی از سوی پزشک و همچنین پرستار و 200 (80/6 درصد) نفر شاهد رفتارهای ایذایی از سوی سایر کارکنان بیمارستان‌ها بوده‌اند. از نظر واحدهای مورد پژوهش 17 (6/9 درصد) نفر جو پزشک ـ پرستار را بسیار مثبت و 148 (59/7 درصد) نفر جو را نسبتاً مثبت ذکر نموده‌اند.

ملاحظات اخلاقی: این مقاله حاصل طرح تحقیقاتی با کد مصوب 292272 از کمیته تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. از همه پرسش‌شونده‌ها قبل مطالعه رضایت آگاهانه اخذ گردید.

نتیجه‌گیری: از آنجایی ‌که رفتار ایذایی از بروز بالایی بین پزشکان و پرستاران برخوردار است و بر ارتباط آن‌ها تأثیر منفی دارد، به نظر می‌رسد داشتن یک سیستم مدیریتی با قوانین کارا با قابلیت اجرایی برای همه و ارائه آموزش‌ها در زمینه ارتباطات از اهمیت بالایی برخوردار است.

مقاله مروری


نقش سلامت معنوی در شكوفایی فطرت

محمدجواد ابوالقاسمی

مجله اخلاق پزشکی - علمی پژوهشی, دوره 13 شماره 44 (1398), 18 August 2019, صفحه 1-10
https://doi.org/10.22037/mej.v13i44.23990

زمینه و هدف: موضوع فطرت یكی از مباحث پیچیده و مهم است كه با ادبیات و رویكردهای گوناگون، توسط ادیان و حكما و حتی روان‌شناسان مورد بحث قرارگرفته است. هدف این مطالعه، تبیین مناسبات سلامت و فطرت به منظور واكاوی تأثیر سلامت معنوی بر شكوفایی فطرت است.

مواد و روش‌ها: در این مرور روایتی کتب و مقالات منتشره به صورت هدفمند، به دو شیوه دستی و الکترونیک در بانک‌های اطلاعاتی داخلی جستجو و تحلیل گردید.

یافته‌ها: فطرت حسی در درون نوع انسان است كه او را به سوی خداوند و تعالی فرا می‌خواند و تنها كسی می‌تواند از ظرفیت‌های فطرت در مسیر تكامل بهره‌مند شود كه از سلامت معنوی برخوردار باشد. با توجه به این‌که دل و درک معنوی و درونی انسان، خاستگاه مشترک فطرت و سلامت معنوی می‌باشد، با پیرایش و نورانی‌ ساختن دل، مقابله با عوامل بازدارنده و بهره‌مندی از سلامت معنوی، زمینه برای شكوفایی فطرت و کمال و تعالی انسان فراهم می‌گردد.

ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در مطالعه و استناد به متون رعایت گردید.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها بر برخی توصیه‌ها و راه‌كارهای مبتنی بر سلامت معنوی با نگاه دینی، به منظور شكوفایی فطرت انسانی دلالت دارد.