پژوهشی/ اصیل


بررسي ارتباط جهش‌هاي ژن بتاگلوبين با فاكتورهاي خوني در ناقلان بتاتالاسمي

حسين حاتمي, سهيلا خداكريم, فريدون فغاني, صديقه رستگار

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 1-6
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.8882

زمينه و هدف: ايران در منطقه مديترانه شرقي، يكي از مراكز مهم براي شيوع بیماری ارثی بتاتالاسمي است. هدف از انجام اين مطالعه بررسي ارتباط نوع جهش با فاكتورهاي خوني در ناقلان بتاتالاسمي بوده است.

مواد و روش‌ها: اين مطالعه از نوع توصيفي است كه به بررسي ارتباط نوع جهش‌هاي بیماران مبتلا به بتاتالاسمی با ميزان متوسط حجم گلبول قرمز در ناقلان بتاتالاسمي مراجعه كننده به شبكه‌هاي بهداشتي درماني پاكدشت و ورامين از سال 1376 تا 1392پرداخته‌است. روش‌های آمای مورد استفاده، آزمون آنالیز واریانس و آزمون کای‌دو بوده‌ است. در طول انجام مطالعه، موازین اخلاقی نظیر محرمانه بودن نام بیماران مورد پژوهش، رعایت گردید.

يافته‌ها: در پژوهش حاضر ارتباط برخي شاخص‌هاي خوني گلبول‌هاي قرمز نظير حجم متوسط گلبول‌هاي قرمز (MCV) با نوع جهش در بتاگلوبين، مورد بررسي قرار گرفت كه از لحاظ آماري، مقدارMCV ، با نوع جهش، نزديك به سطح معني داري (p= 0.05) بوده است. ميانگين و انحراف معيار MCV نمونه، به ترتيب 1/62 و 9/3 بوده است.

نتيجه گيري: مقدار MCV مي‌تواند به عنوان يك راهنما جهت امكان دسترسي سريع به جهش براي زوجين ناقل بتاتالاسمي مراجعه كننده به مراكز ژنتيكي در مراحل پيش از بارداری و در زمان بارداري به كار آيد.

ميزان آگاهي،آموزش ومشاركت عمومي در مديريت پسماند: مطالعه موردی در شهر تهران

مهرنوش ابطحی, رضا سعیدی, مليحه نصراله بروجردي, عاطفه فخرايي فر, علي بيات, سعيد مكاري, فاطمه علي عسگري, اعظم انكوتي, مهدي عليزاده

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 7-16
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.10527

زمينه و هدف: مشارکت عمومي در مديريت اصولي پسماند شهري نقشي حياتي دارد و اطلاع‌رساني، آموزش و توانمندسازي از ملزومات استفاده از اين پتانسيل‌ هستند. در اين مطالعه، ميزان آگاهي، آموزش و مشاركت عمومي در مديريت پسماند در شهر تهران در سال 1391 مورد بررسي قرار گرفت.

 مواد و روشها: پس از بررسي وضعيت کلي مديريت پسماند در شهر تهران، پرسشنامه‌اي در جهت اهداف مطالعه تنظيم گرديد و تعداد 500 واحد مسکوني بعنوان نمونه به روش تصادفي از مناطق 22 گانه شهرداري انتخاب و ارزيابي شدند. تمام مراحل اين طرح با رعايت موازين اخلاقى و پژوهشى انجام شد.

يافتهها: تنها حدود يک سوم مردم از سطح آگاهي مناسب در زمينه مديريت پسماند برخوردار بودند. وضعيت کلي آموزش مردم در زمينه مديريت پسماند نيز نامطلوب بود، سطح آموزش دريافتي 86% مردم ضعيف يا بسيار ضعيف بدست آمد. مشارکت عمومي در مديريت پسماند در زمينه‌هاي مختلف متفاوت بود. مشارکت در فعاليتهايي نظير پرهيز از ريخت و پاش پسماند و رعايت زمانبندي در انتقال پسماند به مخازن جمع‌آوري نسبتاً مناسب بود، در زمينه‌هاي کاهش توليد پسماند و جداسازي اجزاء قابل بازيافت، مشارکت نسبتاً کمتري مشاهده شد و جداسازي پسماند خطرناک و توليد کمپوست خانگي بعلت عدم وجود امکانات و آموزش، صورت نمي‌گرفت.

نتيجهگيري: اين مطالعه نشان داد که براي افزايش ميزان مشاركت عمومي در مديريت پسماند، علاوه بر آموزش عمومي بايد امکانات لازم براي مشارکت مردم فراهم شده و گسترش يابد. تکرار و استمرار برنامه‌هاي آموزشي، آموزش چهره به چهره و استفاده بيشتر از رسانه‌هاي تلويزيون و اينترنت مورد تأکيد است.

كليد واژهها: آموزش عمومي، مشاركت عمومي، پسماند شهري، شهر تهران

 

 

تحليل روند تغييرات غلظت پنج آلاينده شاخص كيفيت هوا

علی اصغر نجف پور, احمد جنیدی جعفری, سينا دوستي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 17-26
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.8841

زمينه و هدف: آلودگي هوا، تهديدي جدي براي سلامت عمومي و محيط زيست است. جهت كاهش اثرات ناشي از آلودگي هوا بايد پارامترهاي موثر در آلودگي هوا را به خوبي بشناسيم، از جمله پارامترهاي مهم در تعيين ميزان آلودگي هوا داده‌هاي هواشناسي است. هدف از اين تحقيق، مطالعه بررسي روند تغييرات پنج آلاينده شاخص آلودگي هوا و ارتباط آن با داده‌هاي هواشناسي در تهران طي سال‌هاي 88-1380 است.

مواد و روشها: اين مطالعه از نوع توصيفي‌ تحليلي است. داده‌ها از ايستگاه سينوپتيك سازمان هواشناسي و ايستگاه‌هاي شركت کنترل کيفيت هواي شهرداري و سازمان حفاظت محيط زيست گردآوري شده و چگونگي روند تغييرات غلظت آلاينده‌ها و داده‌هاي هواشناسي و ارتباط آن‌ها با نرم افزار آماريSPSS مورد تحليل قرارگرفت.

يافتهها: در اين مطالعه مشخص شد که در طي سال‌هاي مورد مطالعه بر مقادير غلظت آلاينده O3 افزوده شده و مي‌توان آلاينده مذکور را آلاينده مسئول افزايش شاخص استاندارد آلودگي هوا در طي سال‌هاي اخير دانست. همچنين از ديگر نتايج مهم اين تحقيق مي‌توان به روند کاهشي آلاينده (CO، NO2، SO2 و PM10) در طي سنوات مورد مطالعه اشاره نمود.

نتيجه گيري: طي سال‌هاي فوق کيفيت هواي تهران از نظر آلاينده‌هاي CO، NO2، PM10 و SO2 بهبود يافته، در حالي‌كه غلظت آلاينده Oرو به افزايش بوده و از وضعيت استاندارد فاصله داشته است. با توجه به ارتباط معني دار بين برخي از پارامترهاي هواشناسي و آلاينده‌ها، مشخص گرديد كه متغيرهاي هواشناسي مي‌توانند در ميزان آلايندگي هواي شهر تهران موثر واقع شوند.

ميزان دستيابی به اهداف برنامه ترویج زایمان طبيعی طرح تحول سلامت: مطالعه موردي در يك بيمارستان بزرگ عمومي شهر تهران

احسان زارعی, سهيلا مجيدي, سميه انيسي, وحيد باي

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 27-32
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.10295

زمينه و هدف: يکي از اهداف برنامه تحول سلامت، ترويج زايمان طبيعي و کاهش ميزان سزارين است. اين مطالعه با هدف تعيين ميزان دستيابي يکي از بيمارستان هاي دانشگاهي شهر تهران به اهداف بسته ترويج زايمان طبيعي در طرح تحول سلامت انجام شده است.

مواد و روش ها: اين مطالعه مقطعي در سال 1394 انجام شد. داده هاي مورد نياز مطالعه از سيستم اطلاعات بيمارستاني جمع آوري شد و آمار زايمان هاي انجام شده به روش  طبيعي و سزارين به تفکيک سالهاي 92 و 93 براي کليه متخصصين زنان و زايمان در بيمارستان مورد مطالعه در نرم افزار اکسل 2013 وارد و با استفاده از روشهاي آمار توصيفي تحليل شد .داده هاي مربوط به رضايت بيماران و رايگان شدن زايمان طبيعي از مستندات بيمارستان و پرونده هاي بيماران استخراج گرديد.

يافته ها: از ميان پنج پزشک متخصص شاغل در بيمارستان، چهار پزشک موفق شده اند درصد سزارين به کل زايمان را بين 3 تا 7 درصد نسبت به سال پايه کاهش دهند. اما هيچ يک از پزشکان موفق به دستيابي به هدف کاهش 10 درصدي سزارين در پايان سال93 نسبت به سال پايه نشده اند و در مجموع بيمارستان مورد نظر تنها 2 درصد کاهش در ميزان سزارين ها داشته است. همچنين رضايت بيماران نسبت به سال گذشته 9/1 درصد افزايش يافته بود و صورت حساب هاي زايمان طبيعي همگي رايگان بود.

نتيجه گيري: به نظر مي رسد برخي از عوامل نظير آموزشي بودن بيمارستان و ارجاع زايمان هاي پيچيده به اين بيمارستان رفرال ، باعث عدم موفقيت بيمارستان مورد مطالعه در دستيابي به هدف برنامه ترويج زايمان طبيعي و کاهش 10 درصدي ميزان سزارين باشد.

بررسی شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و شناسایی عوامل ایجاد کننده آن ها در متخصصان سونوگرافی

سید ابوالفضل ذاکریان, مجتبی عباس زاده, لیلا جانانی, زينب كاظمي, محمد حسن صفریان

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 33-42
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.6384

زمينه و هدف: اختلالات اسکلتي عضلاني از مهمترين و شايعترين آسيب‌هاي شغلي مي‌باشند که منجر به ناتواني کارکنان مي‌شوند. مطالعات گذشته نشان داده‌اند که اختلالات اسکلتي‌عضلاني در ميان متخصصان سونوگرافي رو به افزايش است. هدف اين تحقيق بررسي شيوع اين اختلالات و عوامل ايجاد کننده آنها در متخصصان سونوگرافي دانشگاه علوم پزشکي تهران بوده است.

مواد و روشها: در اين مطالعه مقطعي همه متخصصان سونوگرافي دانشگاه علوم پزشکي تهران (53 نفر) براساس روش سرشماري انتخاب  شدند. به منظور بررسي اختلالات اسکلتي‌عضلاني و عوامل ايجاد کننده آنها از پرسشنامه نورديک و روش ارزيابي پوسچرRULA استفاده شد.تمامي شرکت کنندگان در خصوص هدف و چگونگي انجام طرح و محرمانه بودن اطلاعات توجيه شدند.

يافتهها:شيوع اختلالات اسکلتي‌عضلاني در اين مطالعه 86 درصدبدست آمد. درد و ناراحتي در نواحي گردن، شانه، و مچ دست به ترتيب داراي بيشترين فراواني بودند. استفاده مداوم از پروب، نوع تخت بيمار، نوع صندلي و ابداکشن مستمر شانه بعنوان مهم‌ترين عوامل آسيب‌رسان توسط متخصصان سونوگرافي گزارش شدند. ارزيابي ارگونومي با روش RULA نشان داد که در اسکن نواحي شکمي و عروقي چپ،ايجاد تغييرات و مداخله ارگونومي ضروري مي‌باشد. بعلاوه، رابطه معناداري از لحاظ آماري بين سن، سابقه کار، ساعات اسکن کردن در هفته و مدت زمان استراحت‌ با درد در نواحي مختلف بدن ديده شد (p-value<0/05).

نتيجهگيري: شيوع اختلالات اسکلتي‌عضلاني در متخصصان سونوگرافي به دليل اين که عمده وظايف اين شغل مربوط به اسکن کردن مي‌باشد، بالا است. ارزيابي ارگونومي با روش‌هاي دقيق‌تر و همچنين مداخلات ارگونومي در محيط کار متخصصان سونوگرافي به منظور حفظ بهره وري در شغل آن‌ها نياز است.

 

مرور سیستماتیک و متاآنالیز


بررسی حذف فلزات سنگین از محیط های آبی با استفاده از میکروارگانیسم ها

اکبر اسلامی, رضا نعمتی

فصلنامه علمی پژوهشی بهداشت در عرصه, دوره 3 شماره 2, 21 June 2015, صفحه 43-51
https://doi.org/10.22037/jhf.v3i2.10851

زمينه و هدف: سطح جهاني آلودگي محيطي به فلزات در دو قرن اخير بشدت افزايش ‌يافته است. حضور برخي از فلزات سنگين در اکوسيستم‌هاي آبي، تهديدي هميشگي براي سلامت جوامع بشري است. زيست‌پالايي که در آن از ميکروب‌ها جهت سميت‌زدايي و تجزيه آلاينده‌هاي زيست‌محيطي استفاده مي‌شود، گزينه‌اي مناسب  جهت جايگزيني استراتژي‌هاي فيزيکوشيمياييِ فعلي براي حذف فلزات سنگين است.

روش مطالعه:  در مطالعه‌ مروري حاضر، پس از جستجوي نزديک به 300 مقاله مرتبط منتشر شده در بانک‌هاي اطلاعاتي مانندSID ، Sciencedirect ، Pubmed و  Scopus ، حدود 30 مقاله  جهت بدست آوردن آخرين يافته‌ها در زمينه زيست‌پالايي فلزات سنگين از محيط‌هاي آبي انتخاب و مورد بررسي نهايي قرار گرفت. در اين تحقيق کليد واژه‌هايي مانند فلزات سنگين، زيست‌پالايي، فاضلاب صنايع آبکاري، فروشويي‌زيستي، تبديل‌زيستي و تجميع زيستي جهت جستجو در بانک‌هاي اطلاعاتي مورد استفاده قرار گرفت.

يافتهها: به منظور انجام موثر آلودگي‌زدايي توسط فن‌آوري زيست‌پالايي، مي‌بايست کارايي اين فرآيند با توجه به دامنه‌ غلظت متفاوت يون هاي فلزي تعيين گردد. همچنين مي‌بايست در انتخاب ارگانيسم‌هايي که در مطالعات، بهترين عملکرد را در زيست‌پالايي فلزات مختلف و ترکيبات آن را داشته اند، صورت پذيرد. از ميان روش‌هاي ميکروبي مختلف، جذب‌زيستي در مقايسه با فرآيند تجميع‌زيستي در کاربردهاي مقياس کامل، عملي‌تر مي باشد. زيرا در تجميع‌زيستي نيازمند افزودن نوترينت‌ها جهت جذب فعال فلزات سنگين است.

نتيجهگيري: استفاده از فرآيندهاي زيست‌پالايي براي تصفيه فاضلاب‌هاي حاوي فلزات سنگين، بسياري از محدوديت‌هاي بزرگ ساير روش‌هاي فيزيک وشيميايي را نداشته و از نظر اقتصادي‌ نيز مطلوب‌تر است. با اين حال مطالعات بيشتري جهت برطرف نمودن محدوديت‌هاي کنوني اين فن‌آوري براي استفاده در مقياس عملي مورد نياز است.