از موجودات تراریخته تا تراانسانگرایی: ضرورت ارزیابی اخلاقی و قانونگذاری
مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی,
دوره 8 شماره 30 (1397),
12 اردیبهشت 2019,
صفحه 7-8
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i30.25459
در قرن بیستم فناوریهای زیستی و مهندسی ژنتیک کاربردهای بسیاری در حوزههای مختلف به خصوص حوزه سلامت، کشاورزی و محیط زیست داشتهاند. ظهور این فناوریها با طیفی از تحولات از اصلاح ژنتیکی، تولید موجودات تراریخته (Genetically Modified Organisms) تا تراانسانگرایی همراه گردیده است.
مطابق با اصل احتیاط (Precautionary Principle) هنگامی که تهدیدات و زیانهایی به واسطه استفاده از یک فناوری برای سلامت انسان یا محیط زیست متصور است که این مضرات از نظر علمی احتمالی و نامعلوم هستند، لحاظنمودن اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه الزامی است (1). با این حال، کاربرد فناوریهای زیستی باعث برخاستن چالشهای اخلاقی و حقوقی متعددی شده است که پیامدها و عواقب آن به صورت پیشروندهای گریبانگیر بشریت و محیط پیرامون وی گردیده است.
طی دهه گذشته محصولات غذایی دستکاری ژنتیکیشده (تراریخته) GMOs که با استفاده از فناوریهای زیستی مدرن تولید میشوند، توجهات جهانی را به خود معطوف داشته است تا حدی که آسیبهای ناشی از این محصولات سبب توسعه ابزارهایی برای ارزیابی خطرات آنها و حتی شکلگیری کمپینهای ملی برای مخالفت با تولید و واردات این محصولات گردیده است (2). عمده محصولات تراریخته تجاریسازیشده شامل دانههای سویا، ذرت، پنبه و دانههای روغنی، مانند کلزا است. در «اصلاح ژنتیکی» ژنهای بیگانهای وارد ساختار وراثتی گیاهان و جانوران نمیشود و به طور طبیعی نیز در محیط زیست صورت میپذیرد، مانند پیوندزدن گونههای گیاهی همسان، اما «محصولات تراریخته» حاصل ورود ژنهای بیگانه با روش مهندسی ژنتیک در ساختار یک گیاه یا جانور میباشند (3).
همگام با این تحولات، دستکاری در ژنوم انسان با مقاصدی مانند شبیهسازی و روباتهای هوشمند باعث شکلگیری جریانی به نام تراانسانگرایی (Transhumanism) گردیده است. امریکا مهد اندیشههای ترابشرگرایانه است که اندیشمندان و نظریهپردازان با گرایشها و جریانهای متعدد در آن ظهور پیدا کردهاند و با گذشت زمان بر تنوع آنها افزوده میشود. با این حال، در سایر کشورهای جهان همچون روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان، انجمنها و بنیادهای مختلفی در زمینه ترابشرگرایی شکل گرفته و فعالیت میکنند. پیروان تراانسانگرایی مردمسالار از یکسو بر شأن انسان و حق استفاده از فناوری برای پیشرفت بشریت و از سوی دیگر برای حفاظت از آزادیهای فردی و حمایت از ارزشهایی، چون همبستگی و عدالت اجتماعی تأکید دارند (4).
این جریانها بر لحاظنمودن مسائل اخلاقی و حقوقی در سیاستهای سلامت برای استفاده از فناوریهای زیستی در راستای به حداکثررسانی منفعت عموم و به حداقلرسانی خطرات و آسیبهای ناشی از این فناوریها، توجیه و مشارکت عموم و عدالت در بهرهگیری از این فناوریها دلالت دارد (5).
در نهایت اتخاذ سیاستهایی برای اخلاقمداری و قانونمندی با در نظرگرفتن تفاهمنامههاي قابل قبول بینالمللی، در چارچوب حقوق شهروندی ضرورت دارد تا ضمن ارزیابی خطرات و جلوگیری از آسیبهای ناشی از به کارگیری فناوریهای زیستی نوین، سلامت و خوبزیستی انسان را از طریق توسعه و پیشرفت جوامع به ارمغان بیاورد.