مقاله پژوهشی


دیدگاه‌های دانشجو ـ معلمان دانشگاه فرهنگیان درباره اخلاق آموزشی در محیط های علمی

علیرضا بادله, رضا ساکی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 7-18
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.18605

زمینه و هدف: در ساختار آموزش عالی، رعایت استانداردهای اخلاقی توسط اساتید، آراستگی به فضایل اخلاقی و انتقال ارزش‌های اخلاقی به دانشجویان اهمیت فراوانی داده شده است. این تحقیق با هدف تبیین دیدگاه‌ها و تجربیات دانشجو ـ معلمان، دانشگاه فرهنگیان استان گلستان از اخلاق تحصیلی در محیط آموزشی در سال تحصیلی 97-1396 انجام شده است.

مواد و روش‌ها: در این پژوهش کیفی، مصاحبه‌های فردی با 20 نفر از دانشجو ـ معلمان، شاغل به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان که به روش هدفمند انتخاب شدند، صورت گرفت. برای به دست‌آوردن داده‌ها از مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و برای تحلیل داده‌ها، از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. رضایت کلامی دانشجویان برای مشارکت در مطالعه کسب گردید.

یافته‌ها: 220 کد اولیه از مصاحبه‌ها استخراج شد و پس از مرور و خلاصه‌سازی آن‌ها، چهار مفهوم اصلی از تحلیل داده‌ها به دست آمد: «رعایت شئونات کلاس از جانب استاد در محیط آموزشی»، «رعایت شأن استاد در کلاس درس»، «رعایت هنجارها و استانداردهای آموزشی» و «حفظ شأن کلاس درس توسط دانشجویان».

نتیجه‌گیری: اخلاق در آموزش عالی تعیین‌کننده مسؤولیت‌های حرفه‌ای استاد و دانشجو در محیط آموزشی و یكی از ابعاد تأثیرگذار در ثبات هنجارهای اخلاقی در رفتار و منش آن‌ها است. نظر به این‌که در حوزه رعایت هنجارهای اخلاقی در آموزش، نگاه دانشجو ـ معلمان به اساتید، نگاهی الگوبردارانه است، پرورش فضایل اخلاقی علاوه بر رعایت هنجارهای اخلاقی ناظر به اعمال توصیه می‌گردد.

نگرشی اخلاقی ـ حقوقی به جایگاه اصل برابری در حقوق کودکان با نیازهای ویژه

سکینه سلطانی کوهبنانی, نبی‌اله غلامی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 19-31
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.18247

زمینه و هدف: کودکان با نیازهای ویژه از جمله افرادی هستند که بنا بر ویژگی‌های جسمی و روانی خاص خود، نیازمند دریافت آموزش‌ها، تسهیلات و حمایت‌های خاص می‌باشند. هدف این مطالعه تحلیل اخلاقی ـ حقوقی قوانین ایران از منظر جایگاه اصل برابری در حقوق کودکان با نیازهای ویژه است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تحلیلی ابتدا قوانین مرتبط به حقوق کودکان استثنایی در ایران به صورت هدفمند جستجو شده و پس از بررسی و تحلیل اخلاقی و حقوقی این قوانین، شکاف‌های قانونی مشخص گردید.

یافته‌ها: اگرچه در قوانین ایران به طور خاص به کودکان دارای نیازهای ویژه و حقوق آن‌ها اشاره نشده است، با این حال، با جستجو در قوانین مختلف، می‌توان نمونه‌هایی از توجه قانونگذار به این کودکان را ملاحظه کرد که ذیل دو عنوان برابری از حیث حقوق اجتماعی و حقوق کیفری قابل تبیین است. در خصوص برابری از حیث حقوق اجتماعی، تمرکز بر جنبه ایجابی و فراهم‌آوردن امکاناتی به منظور پرورش استعدادها و قابلیت‌های این کودکان است. در خصوص برابری از حیث عدالت کیفری نیز هدف قانونگذار حمایت از کودکان استثنایی در برابر بزه‌دیدگی و سوء استفاده است.

نتیجه‌گیری: علیرغم وجود سیاست‌هایی برای اعمال برابری و عدم تبعیض در زمینه حقوق کودکان با نیازهای ویژه در قوانین ایران، شکاف‌های متعددی در این خصوص وجود دارد. اتخاذ سیاست‌هایی نظیر بازتعریف مفهوم کودکان با نیازهای ویژه، گنجاندن مقررات صریح و معین برای حفاظت از حقوق این کودکان، ذیل قوانین مربوط به کودکان و تدوین سیاست‌های افتراقی در فرآیند رسیدگی کیفری به جرائم ارتکابی علیه این کودکان توسط قانونگذار توصیه می‌گردد.

کاربرد نظریه رفتار برنامه‎ریزی‌شده‎‏ در تحلیل اخلاقی رفتار حفاظت آب

ناصر ولی‌زاده, داریوش حیاتی, کورش رضائی‏ مقدم, حمید کریمی‏ گوغری

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 33-48
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.20287

زمینه و هدف: استفاده بهینه از منابع آب به عنوان یک ضرورت در بخش کشاورزی محسوب می‏شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل اخلاقی رفتار حفاظت از آب کشاورزان استان آذربایجان غربی بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی آ همبستگی، جامعه مورد مطالعه را کشاورزان استان آذربایجان غربی در سال 1396 تشکیل می‌دادند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 380 نفر برآورد گردید. برای نمونه‎گیری از روش نمونه‎گیری تصادفی طبقه‎ای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق‌ساخته‌‏‎ای بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزارهای SPSS 22 و AMOS 22 استفاده شد.

یافته‌ها: متغیرهای نیت حفاظت آب (p<0/01 ،r=0/559) و کنترل رفتاری درک‎شده (p<0/01 ،r=0/433) همبستگی مثبت و معنی‎داری با رفتار حفاظت آب نشان دادند. افزون بر این، بررسی همبستگی مثبت و معنی‌داری بین سه متغیر هنجار اخلاقی (p<0/01 ،r=0/598)، هنجار ذهنی (p<0/01 ،r=0/510) و کنترل رفتاری درک‎شده (p<0/01 ،r=0/329) با نیت حفاظت آب مشاهده شد. در میان این سه متغیر، هنجار اخلاقی دارای بیشترین میزان همبستگی با نیت حفاظت آب بود. متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند به ترتیب 43/1 درصد از تغییرات واریانس نیت حفاظت آب و 41/9 درصد از تغییرات واریانس رفتار حفاظت آب را پیش‎بینی کنند.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد، می‎توان از نظریه رفتار برنامه‎ریزی‌شده در تحلیل رفتار اخلاقی حفاظت آب کشاورزان استفاده نمود. چارچوب پیشنهادی می‌تواند منجربه توسعه و گسترش درک و فهم در زمینه تعاملات پیچیده‎ای گردد که میان متغیرهای روانشناختی ـ اجتماعی حفاظت از منابع آب وجود دارد.

تحلیل حقوقی اقسام پیوند اعضا در نظم نوین حقوقی

مریم خاقانی, محمد عظیمی

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 49-57
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.22166

زمینه و هدف: تأمین عضو به عنوان یکی از ضرورت‌های علم پزشکی جهت حفظ حیات بشر مطرح شده است. با این حال برخی نگرش‌های حقوقی ممکن است موانعی را در جهت اهدای عضو و پیوند اعضا ایجاد کند. به نظر می‌رسد نظم نوین حقوقی حاکم بر نظام‌های متمدن برای هر یک از اقسام تأمین عضو مقررات خاصی را قائل باشند که بررسی چگونگی آن مهم‌ترین دغدغه حقوقی باشد. چگونگی ایجاد این نظم سؤال اصلی این مقاله است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه به تحلیل اقسام پیوند عضو و نحوه شکل‌گیری نظام حقوقی نوین بر اساس اصول حقوقی می‌پردازد.

یافته‌ها: اقسام پیوند عضو عبارتند از پیوند عضو از فرد زنده، جسد، اعضای مصنوعی. حقوقدانان و قانونگذاران، در سطح کشورهای مختلف با عطف توجه به تبعات و آثار اقسام پیوند عضو، در این زمینه، تنظیمات و مقرراتی را پدید آورده‌اند. در رویه کنونی که اصل بر پذیرش اهدای عضو است، عنصر رضایت اهداکننده و توصیه پزشک نقش اساسی را ایفا می‌کند و هر کشوری با مدنظر قراردادن آن و ساختار فرهنگی و ارزشی جامعه خود، چارچوب‌های قانونی جهت اقسام پیوند عضو و حل مسائل مرتبط با آن را ایجاد نموده است.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تفاوت‌های موجود میان اقسام تأمین عضو، جنبه آمرانه نداشته، بلکه عموماً به صورت تکمیلی می‌باشد. از تدقیق در ویژگی‌های مختلف و انواع متفاوت پیوند اعضا این چنین به نظر می‌رسد که بر اساس اصل ضررنرسانی، قانون و فقه سعی در رفع مانع در زمینه پیوند اعضا دارد.

مفهوم نوظهور حاکمیت ژنومیک و تحلیل سیاست‌ها و مقررات مرتبط با آن

معصومه‌سادات ميرمحمدي

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 59-72
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.19237

زمینه و هدف: نظر به ارزشمندی منابع ژنتیک انسانی در تحقیقات ژنومیک، هدف این مطالعه، تحلیل مفهوم نوظهور حاکمیت ژنومیک و سیاست‌ها و مقررات مرتبط با آن است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه اسناد قانونی رویکرد نوظهور حاکمیت ژنومیک در کشورهای در حال توسعه در حوزه نظارت بر دسترسی به نمونه‌های زیستی انسانی به صورت هدفمند جستجو و مرور و سپس مفهوم نوظهور حاکمیت ژنومیک و جنبه‌های حقوقی آن تحلیل شد.

یافته‌ها: مروری بر سیاست‌ها و قوانین کشورهای در حال توسعه حاکی از آن است که دولت‌ها درصدد آن برآمده‌اند که میزان نظارت خود بر گردآوری نمونه‌های زیستی انسانی را از طریق اتخاذ یک سیاست، وضع مقررات و ایجاد یک جایگاه حقوقی جدید برای این منابع افزایش دهند. مفهوم «حاکمیت ژنومیک» ابتدا در کشورهای در حال توسعه‌ای نظیر مکزیک، هند، چین، برزیل، تایلند و آفریقای جنوبی ظهور پیدا کرد که احساس می‌کردند باید از منابع ژنتیکی زیستی و یکتایی ژنتیکی خود در برابر سوء استفاده و بهره‌برداری طرف‌های ثالث حمایت کنند. در این راستا، کشورهای در حال توسعه برای اعمال «حاکمیت ژنومیک»، می‌بایست سیاست‌ها و مقررات مقتضی را برای کنترل دسترسی به منابع ژنتیک انسانی ملی وضع نمایند.

نتیجه‌گیری: کشورهای در حال توسعه بایستی ظرفیت خود را برای جلوگیری از سرقت نمونه‌های زیستی و تحقیقات ژنتیکی افزایش دهند. کشوری همچون ایران که به لحاظ علمی و فنی از جایگاه شایسته‌ای در بین کشورهای برتر در حوزه فناوری زیستی برخوردار است، می‌تواند با ایجاد یک نظام حقوقی منسجم تحقیقات ژنتیکی، بستر حاکمیتی لازم به ویژه در موارد همکاری با محققان خارجی را فراهم سازد.

نقش اعتماد و عدالت سازمانی بر اخلاق حرفه‌ای معلمان مقطع ابتدایی

میثم غلام‌پور, هادی پورشافعی, عباس قاسمیان

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 73-83
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.22786

زمینه و هدف: آموزش زیربنای توسعه پایدار انسانی است و ابزار اصلی برای تحقق اهداف توسعه به شمار می‌رود. ارتقای اخلاق حرفه‌ای معلمان از اهمیت ویژه‌ای در سازمان‌های آموزشی برخوردار است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عدالت و اعتماد سازمانی بر اخلاق حرفه‌ای معلمان مقطع ابتدایی انجام شده است.

مواد و روش‌ها: پژوهش توصیفی ـ همبستگی حاضر روی 192 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهر قاین در سال تحصیلی 97-1396 انجام گرفت. نمونه‌ها به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه استاندارد، عدالت ‌سازمانی Murman و Niehoff، اخلاق حرفه‌ای C-Petty و اعتماد سازمانی Ellonen و همکاران استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS 18 و آزمون‌های آماری ضریب رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: اعتماد ‌سازمانی با میانگین 0/57±3/86، اخلاق حرفه‌ای با میانگین 0/61±4/15 بالاتر از حد متوسط و عدالت سازمانی معلمان با میانگین 0/44±2/71 پایین‌تر از حد متوسط قرار داشت. بین مؤلفه‌های عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی با اخلاق حرفه‌ای معلمان ارتباط معنی‌داری مشاهده شد (P<0/01). عدالت سازمانی 33‌% از واریانس اخلاق حرفه‌ای و 11‌% از واریانس اعتماد سازمانی معلمان را تبیین نمود. همچنین اعتماد سازمانی 18‌% از تغییرات واریانس اخلاق حرفه‌ای معلمان را تبیین نمود.

نتیجه‌گیری: عدالت و اعتماد سازمانی سبب بهبود اخلاق حرفه‌ای در معلمان می‌شود. از طرفی عدالت ‌سازمانی زمینه ارتقای اعتماد معلمان را فراهم می‌آورد. بنابراین می‌توان با بهبود عدالت و اعتماد سازمان‌های آموزشی موجبات بهبود اخلاق حرفه‌ای معلمان و در نتیجه بهبود کارایی نظام آموزشی را فراهم آورد.

بررسی و نقد استدلال فمینیسم رادیکال از طریق آزادی تولید مثل بر جواز سقط جنین

علیرضا آل بویه, نرجس رودگر, زینب کبیری

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 85-95
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.22399

زمینه و هدف: رشد فناوری‌های تولید مثل مصنوعی، مسائل اخلاقی جدیدی را در رابطه با جواز سقط جنین مطرح نموده است. هدف این مطالعه نقد استدلال آزادی تولید مثل بر حق جواز سقط جنین برای زنان از دیدگاه برخی از فمینیست‌های رادیکال است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه ابتدا به بیان تاریخچه فعالیت‌های فمینیستی برای آزادی سقط جنین در دفاع از حقوق باروری زنان پرداخته می‌شود. سپس استدلال فمینیسم رادیکال از طریق آزادی تولید مثل بر جواز سقط جنین از طریق طرح حقوق اخلاقی جنین تحلیل و نقد می‌گردد.

یافته‌ها: فایرستون، سیمون دوبوار، کریستین اورال و سوزان شروین برای اثبات جواز سقط جنین در موارد فوق به استدلال حق آزادی تولید مثل برای زنان تمسک جسته‌اند. ادعای اصلی آنان این است که زنان به دلیل مشکلات و رنج‌هایی که به سبب بارداری، زایمان و مادری متحمل می‌شوند، از حقوق باروری و تولید مثل خاصی از جمله حق آزادی سقط جنین برخوردار هستند. نقد این ادعا با توجه به تقدس ذاتی حیات انسان، به رسمیت‌شناختن حق جنین در استفاده از رحم مادر به عنوان محل طبیعی رشد و تکون انسان و مسؤولیت اخلاقی افراد در قبال دیگران حتی در مواردی که با اختیار خود در شرایط انتخاب قرار نگرفته‌‌اند، تبیین می‌گردد.

نتیجه‌گیری: زنان حق ندارند فقط به دنبال حقوق و منافع خود در جامعه بوده و مسؤولیت‌ها و پیامدهای اعمالشان در مورد جنین‌هایی که حیات انسانی آنان ارزشمند است، را نادیده بگیرند. حق سقط جنین به بهانه آزادی زن، مستلزم نفی وظایف و مسؤولیت‌های او به عنوان یک مادر است.

معنای زندگی از نظر شوپنهاور و نیچه

عبدالله نصری, محمدتقی چاوشی, رضا سلیمان حشمت, سیده‌فاطمه احسان‌پور

مجله اخلاق زیستی- علمی پژوهشی, دوره 8 شماره 27 (1397), 23 October 2018, صفحه 97-108
https://doi.org/10.22037/bioeth.v8i27.18936

زمینه و هدف: در میان فیلسوفان و علمای اخلاق رویکردهای متفاوتی در باب معنای زندگی وجود دارد.  نظرات بسیاری از آن‌ها همسو و بسیاری متعارض با یکدیگر است. هدف این مطالعه، مقایسه دیدگاه‌های دو فیلسوف آلمانی، یعنی شوپنهاور و نیچه به زندگی و چرایی آن است تا در نهایت به مهم‌ترین مسأله هستی بشر «آیا زندگی ارزش زیستن را دارد یا خیر» پاسخ داده شود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه تطبیقی به بررسی نظرات و نقاط اشتراک و افتراق نگاه این دو فیلسوف در عرصه معنای زندگی در خصوص معنای زندگی پرداخته شده است.

یافته‌ها: شوپنهاور معتقد به جهانی بود که با اراده‌ای کور و شرور احاطه شده و ماحصلی جز رنج، سختی و ملال ندارد. همچنین در این نظام فکری فرد هیچ راه گریز قطعی، از بند خواست و اراده ندارد و به همین سبب است که همواره فرد یا شاهد رنجی عظیم است و یا شاهد ملالی که از کسالت ناشی از برآورده‌شدن خواست خود سر برآورده است. نیچه به عنوان شاگرد و مرید شوپنهاور در این باب مسیر خود را از استادش جدا کرده و نگرش بدبینانه به زندگی را رد می‌کند. وی با ایده اراده قدرت به جای اراده زندگی که اراده‌ای متافیزیکی و کور است، سعی در آری‌گفتن به زندگی دارد.

نتیجه‌گیری: شوپنهاور و نیچه تا حدودی هر دو به نیست‌انگاری و نیهیلیسم معتقد هستند، با این تفاوت که نیچه معتقد به نیهیلیسم فعال است و سعی دارد با این جهانی‌کردن امور برخلاف شوپنهاور رسیدن به سعادت را ممکن سازد.